چهارشنبه 23 مرداد 1387

رقصی فراز دار، شعری از داريوش لعل رياحی

...گلی را که خورشيد بالش گشود / هم آورد ِ زنجير و ديوار شد / به بالای داری که افراختند / شکيبانه رقصيد، جانانه رفت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بياد جانباختگان


تب عشق از ياد پروانه رفت
گل سرخ از نرده خانه رفت
خدا از شبستان مسجد گذشت
صفا از صداهای ميخانه رفت

نهالِ بلوری که در خانه بود
بلندای شاخش کبودی گرفت
نگاهی که در باغ گل می دويد
از آغوش شبنم غريبانه رفت

به دنبال يک ايده بر بالِ موج
دويدن به بن بستِ خالی رسيد
قلم در سحرگاهِ گفتن شکست
و آن ايده از کاسه دزدانه رفت

ستم از بلوغ ِ چمن سير شد
شب ِ شهر پروانه ها را شمرد
نهالی که پيوسته سر می کشيد
نداده بَرو بار ، بی دانه رفت

گلی را که خورشيد بالش گشود
هم آورد ِ زنجير و ديوار شد
به بالای داری که افراختند
شکيبانه رقصيد، جانانه رفت

تمنای موجی که در ريشه بود
نهال به جا مانده را آب داد
اميد دميدن چنان زنده شد
که خواب از سر دزد بيگانه رفت

داريوش لعل رياحی
Dlr1266@hotmail.com

دنبالک:
http://news.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/37972

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رقصی فراز دار، شعری از داريوش لعل رياحی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016