advertisement@gooya.com |
|
با نزدیک شدن هفتمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری باز هم بازار فریب و زد و بندهای سیاسی همچون سال های گذشته گرم است اما آنچه هنوز هم در این آشفته بازار به دیده ی سیاست بازان نمی آید همانا نادیده انگاشتن، خواست و نیاز ملتی است که فریب دادنشان به سهولت خوردن پیاله ای آب است، اگر چه چنین مردمی از پس هر فریبی، سر به لاک یاس و نا امیدی فرو می برند که تو گویی از آن پس دیگر هرگز به فریبی گرفتار نیایند، اما آنچنان که سیاست بازان از خواندن پیشانی بخت ملتی خوش باور نبض ها در دست می گیرند، این چنین پهلو به پهلوی یاس غلطیدن را، نه از سر عبرت پذیری که از سر عادتی می دانند که از تکرار فریب خوردن های مداوم باقی است، پس به طرفندی تازه باز هم می توان آن ا را همچون عروسکان کوکی به صحنه کشاند و عجبا که در چنین جامعه ای جماعت روشنفکران هم در پی سودای دیگرند ومدینه ی فاضله ای می جویند که جز در خیال نگنجد و به خواب نیاید که این بلا هم به شهادت تاریخ این کهنه دیار از دیر باز با روشنفکران جامعه ی خوش باور این آب و خاک عجین بوده است .
از میرزا فتحعلی آخوندزاده روشنفکر گرفته که اگر در عصر خود روشنفکرانی چون ملکم خان و مستشار الدوله راه نجات این مرز و بوم را در یک کلمه یعنی قانون می دیدند ، او (آخوندزاده) مهم ترین راه نجات مردم این گستره ی تاریخی و بطور کلی مسلمانان را، در تغیر الفبا جستجو می کرد و آنچنان بر این فرضیه ی غلط اصرار می ورزید که عمر بر سر آن نهاد ، نقل است که این روشنفکر در اهمیت تغیر الفبا و در نقد آرای مخالفانش همواره این چنین تصریح مي کرد که : "راه آهن واجب است اما تغیر الفبا واجب تر " و یا " تلغراف واجب است اما تغیر الفبا واجب تر است " و اساسا مبنای اصلاحات را در تغیر الفبا می دانست تا از این طریق به زعم خویش با زود تر با سواد شدن مردم کار به تحولات اساسی منجر شود ، در این که با، با سواد شدن مردم راه برای پیش رفت اندیشه، تفکر و تحولات اساسی سیاسی و ایضا اجتماعی باز می شد تردیدی وجود نداشت اما این گمان که تنها با تغیرالفبا و خط ، مشگل با سواد کردن مردم حل می شد ، گمان خامی بود آنچنان که امروزهم به رغم شکست تز شعارگونه ی اصلاح طلبان هنوز هم آنانی که در دوره ی هشت ساله ی اصلاحات به یکباره در جایگاه روشنفکران تکیه زدند و از طراحان این تز بی بو خاصیت بودند، این خیال خام را پی می گیرند و اصرار به تداوم این فریب دارند و عجبا که این بار برای القاء توهم خود بر جامعه در این برهه از زمان که هنوز آثار یاس و نا امیدی از شکست اصلاحات در مردم این آب و خاک به وضوح نمایان است با طرفندی تازه تر سعی در ادامه گمان باطل خویش دارند و با شعارهایی از قبیل ، "اصلاحات مرد ، زنده باد اصلاحات" و... قصد فریبی دیگر دارند چرا که در طول هشت سالی که میدان برای تحقق این آرمانی که به پشتوانه ی 20 میلیون رای فراخ و آماده بود همواره از سوی سردمداران این تز (اصلاحات) نام کسانی بعنوان عامل بازدارنده ی این آرمان به گوش مردم خوانده می شد و نهایتا گناه شکست این آرمان را هم به گردن مخالفان قدرتمندی در عرصه ی سیاست این آب و خاک دانستیم که امروز با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری ، نام آنانی که در صدر مخالفان و عاملین به شکست در آمدن آن آرمان ملی، جای داشت بعنوان منتخب و کاندیدای مورد نظر طراحان اصلاحات شنیده می شود و عجبا که در نشریات وابسته به گروه اصلاح طلب و در تریبون های اختصاصی نام آن مخالفان دیروز ، بعنوان تنها ناجیان آن آرمان به شکست در آمده تبلیغ می شود و شاید یادآوری این مهم خالی از لطف نباشد که بیاد آوریم اگر زندانیانی چون اکبر گنجی امروز در پس حصار تنهایی اسیرند از سر افشاگری چنین عالیجنابانی است که امروز به زعم طراحان اصلاحات "کلید دار توسعه نام گرفتند" بهر تقدیر چه رئیس جمهوری آینده ی این مرز بوم از سوی سیاست بازانی که خود را علم دار اصلاحات می دانند، از بین افراد مخالفان دیروز اصلاحات انتخاب شود و یا فردی همچون آن نخست وزیر هشت ساله ای باشد که در اذهان ملت سابقه ای جزبه صف کشیدن مردم برای گرفتن گوپن ندارد، آن چه در تاریخ ثبت می گردد بیداری ملتی است که کوله باری از شکست های ناشی از خوش باوری خود در توشه دارد مگر آن که باز هم که به خوش باوری خویش اصرار ورزیم تا بار ديگر با شکستی دیگر سر به لاک یاس و نا امیدی دیگرفرو بریم .
بیژن صف سری
http://www.bijan-safsari.com/