سكوت تحليلي حاكم بر فضاي رسانهاي جناح دوم خرداد به معناي فقدان تحليلهاي دروني نيست لذا مصاحبههايي چون گفتگوي آقاي شكوري راد با روزنامه شرق مورخ 29/6/83 ميتواند دريچهاي به تحليلهاي درون گروهي جناح مذكور و نقد و تحليل آنها به شمار رود.
شكوري راد در مصاحبه خود آورده است:
1- "ما روش اصلاحات را به عنوان خط مشي خودمان اتخاذ كردهايم... از اين رو نميتوانيم به ياس برسيم... البته نميتوانيم به انقلابيگري و به هم ريختن وضع موجود روي بياوريم" اين جملات از سويي نشانگر نوعي نگاه آرامتر و غير راديكالتر و در عين حال بيانگرنوعي استيصال تئوريك براي گذر از پارادوكس "اصلاحات انقلابگرانه" است.
فراموش نكردهايم كه پس از پيروزي رقيب در مجلس هفتم سخن از بن بست اصلاحات از سوي تئوريسينهاي دوم خردادي مطرح شد و گروهي كه حتي از "اصقلاب (اصلاحات + انقلاب) ياد ميكردند، از "آزمون فيصلهبخش" سخن به ميان ميآوردند. قطعا اپوزيسيون خارج كشور در اين نقطه ايراد درستي از لحاظ منطقي بر دوم خرداديها وارد ميكند و آن اين كه "اصلاحاتي كه شما تبيين كرديد، قادر نيستيد تا انتها بر لوازم آن وفادار بمانيد"، عجيب است تئوريسينهاي دوم خردادي حاضرند در سر درگمي تئوريك و استيصال عملي بمانند ولي قاطعانه به اشتباه تحليلي خود اذعان ننمايند.
شك نبايد كرد عدم شجاعت تئوري پردازان دوم خرداد در اعتراف به اشتباه، اين جريان را از "پيشتازي سياسي" بازداشت و تا اين "روند غلط" ادامه داشته باشد، احتمال بازگشت اين جريان چندان قوي نيست.
2- "اساسا امكان اصلاح در ساختار قدرت بيشتر است... تضميني براي تداوم اصلاحات در خارج از ساختار قدرت وجود ندارد". يك معناي اين حرف اعلام رسمي مرگ پروژه "خروج از حاكميت" يا پروژههايي از اين دست است و معناي ديگر آن تلاش براي بقاي در قدرت به هر قيمت است. به عبارتي آنان چرخش عملي در استراتژيها را آغاز كرده و در آن به عزم رسيدهاند ولي حاضر به "اذعان علني" آن نيستند هر چند اين مساله از لحاظ پراتيك مهم نيست زيرا آنچه كه مهم است "عقلانيت عملي" است هر چند اين عقلانيت را شجاعت تئوريك همراهي نكند.
3- "از ديدگاه جبهه مشاركت مهندس موسوي تامين كننده نظرات ماست و لذا به عنوان اولويت اول مطرح شده است. هر چند كه در اين شرايط ما از نظر يك حزب قدرت را در دست نميگيريم اما قدرتي كه به سر كار ميآيد ميتواند بخشي از خواستههاي ما را نيز فراهم سازد".
روشن است كه جبهه مشاركت، مهندس موسوي را اولويت ناگزير ميداند و نه اولويت حقيقي، زيرا شكوري راد پذيرفته است كه مهندس موسوي تنها ميتواند بخشي از خواستههاي آنان را تامين كند. ظاهرا مجموع سخنان آقاي شكوري راد در مصاحبه مذكور نوعي ياس جدي از حضور مهندس موسوي در جبهه دوم خرداد را القا ميكند ولي اين گمانه را هم كه به صورت شايعه منتشر شده بود يعني اصرار بر معاون اولي يك مشاركتي يا دكتر معين در دولت مهندس موسوي را تقويت ميكند، آنان شايد در اين فكر هستند كه اگر نميتوانند مهندس موسوي را در اختيار بگيرند لااقل نيروهاي خود را به هر نحوي در كابينه بفرستند و چون مجلس فعلي احتمالا به چهرههاي خاص مشاركت به عنوان وزير راي نخواهد داد پس "معاون اولي" يك هدف روشن است.
4- پيرامون گمانههاي آقاي شكوري راد در مورد عملكرد آتي جناح ارزشگرا بحثي را صورت نميدهيم زيرا "گمانه زني" حق آنان است هر چند برپايه اطلاعات درست يا بعضا دقيق نباشد. فقط اين نظرات نشانگر آن است كه "كانديداسازي براي رقيب" هنوز در دستور كار دوم خرداديان است.
advertisement@gooya.com |
|
5- "تحكيم وحدت خاتمه يافته است ... طيف علامه دفتر تحكيم وحدت.... به يك گروه سرخورده تبديل شده است". سخنان آقاي شكوري راد در مورد دفتر تحكيم نشان دهنده آن است كه:
الف - جبهه مشاركت از تسلط بر دو جريان موجود دفتر تحكيم )علامه و شيراز)نااميد شده و عملا آنها را از معادلات خود خارج ساخته است.
ب - طيفهاي علامه و شيراز (جريان دانشجويي به نحو عام) از جبهه دوم خرداد رانده شده و بدين وسيله مزد زحمات خود را گرفتند!! پس ديگر اين جريانها نميتوانند پيرامون صحت تحليلهاي جناح منتقد دولت مبني بر استفاده ابزاري بعضي از احزاب دوم خردادي از جريان دانشجويي شكي به خود راه دهند.