سه شنبه 14 مهر 1383

تاملاتي درباره خانه عنكبوت، ايرج گلفام

نمي توان از اين واقعيت كه "هميشه ابتدا حمله هاي قلمي روزنامه هايي چون كيهان آغاز مي شود و بعد حمله هاي قضايي و اجرايي" اين نتيجه را گرفت كه "پس حمله هاي قضايي و اجرايي به خاطر تاثير مقالات روزنامه هايي چون كيهان است."

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

چندي پيش حسين شريعتمداري، مدير مسئول منصوب روزنامه كيهان، مطلب پر از اشتباه، دروغ و توهيني با نام «خانه عنكبوت» را منتشر ساخت و آه از نهاد و دود از دل اهل فرهنگ بلند كرد. اين مطلب نه از آن جهت مورد توجه گسترده قرار گرفت كه پر از اشتباه و دروغ و توهين بود و نه به آن خاطر انتشار وسيع يافت كه از شيوه هاي ژورناليستي قوي براي جذب خوانندگان استفاده كرده باشد. هيچ اين دو نبود، چرا كه كيهانيان نه از ژورناليسم سررشته چنداني دارند (كه اگر داشتند، روزنامه اي را كه در روزگاراني نزديك يك ميليون تيراژ داشته و يكي از روزنامه هاي معتبر خاور ميانه محسوب مي شده را به شمارگان 70 هزار نمي رساندند) و نه از زمان اسقرار ذوب شدگان در ولايت در اين جريده، چيزي جز دروغزني و فحاشي و هتك حرمت از آن برآمده است. بلكه از آن خاطر مورد توجه ويژه قرار گرفت و واكنش هاي گوناگوني را برانگيخت كه توده گمان مي كنند كه اين دستگاه، به مدد نفوذ و نيز مصونيت آهنيني كه برخوردار است، نماينده خط فكري گردانندگان حكومت و خط دهنده عاملين آن است.

با اين حال به نظر مي رسد ذكر نكاتي چند درباره اين مقاله و نويسنده اش ( وچنان مقالاتي و چنين نويسندگاني) مفيد باشد. به همين خاطر لازم ديدم با تجربياتي كه متاسفانه يا خوشبختانه در نتيجه تعامل با قشري شبيه شريعتمداري داشته ام برخي مطالب را بازگو كنم.

1- شيوه معرفي كيهان، كه در آن با استفاده از كلمات شبه اطلاعاتي و ادبيات آلرژي زا، اطلاعات پيش پا افتاده را در قالب اطلاعات مهم و از آن مهمتر مخفي مي ريزند، براي هر آنكس كه يك بار به جلسات اين گروه ها رفته باشد؛ كاملا نخ نما و رو شده است. اين همان شيوه اي است كه سعيد اسلامي نهايت استفاده را از آن مي برد و به ويژه در جلسات توجيهي ائمه جمعه و جماعات، براي مشتي پيرمرد از دنيا و اخبار بي خبر، اطلاعاتي كاملا غلط و بعضا بسيار پيش افتاده را بصورت مخفيانه و در قالب اطلاعات ويژه چنان به خورد ايشان مي داد كه «توهم دسترسي به اطلاعات ويژه» ايشان را كه سرشار از تحقير عمومي براي بي خبري و بي اطلاعاتي شان بود، چنان سرمست مي نمود كه نه تنها اندك عقل باقيمانده شان براي حلاجي آن دروغ هاي شاخدار تعطيل مي شد، بلكه گوش آنها نيز بر صداي منتقدين دلسوز، كر مي شد و معمولا با تهمتهايي نظير «مزدور دشمن» يا دست كم «دوست ساده لوح» ايشان را از خود مي راندند.

مهمترين دليل آوردن نام هايي كه به راحتي مي توان آنها را حدس زد، در قالب اسامي مخفف، نيز ايجاد همين «توهم دسترسي به اطلاعات ويژه» است: بايد به ذهن فقير او لذت كشف رمز را چشاند! (توجه داشته باشيد كه شريعتمداري معاريفي چون محمد علي ابطحي، عيسي سحر خيز و ژيلا بني يعقوب را(ظاهرا براي حفظ آبرو) به صورت محمدعلي- ا، عيسي –س و ژيلا- ب مي نويسد اما نام هايي را كه حدس آنها مشكلتر است را كامل ذكر مي كند: علي باستاني، جمشيد برزگر، كامليا انتخابي فر، سعيد رضوي فقيه!)

2- قالب افشاگرانه كيهان باسمه‌ اي است و از فرمول معيني پيروي مي كند. در چنين قالبي هر چيز را مي توان به هر منظوري نه تنها تفسير كه تاويل كرد. مثلا اگر حسين شريعتمداري لحظه اي تصميم گيرد كه همين روزنامه كيهان را (حتي با كادر و شيوه كنوني) به لجن بكشد، اين كار از شليك تيرهاي خلاصي به پيشاني زندانيان سياسي برايش راحتتر است. مثلا او مي تواند با استفاده از اصطلاحات و ادبيات خاص خود (كه در حقيقت چندان خاص هم نيست و بيش از تكنيك محتاج كينه و بي شرافتي است) بنويسد:

«روزنامه ك، كه شناسنامه اي به ظاهر ايراني دارد؛ مركز اصلي كنترل و هدايت آن در يكي از ميادين قديمي تهران است و تعدادي روزنامه رسان مجهول الهويه وظيفه برقراري ارتباط ميان تحريريه و خوانندگان آن را برعهده دارند. كيوسك هاي فراواني در سراسر كشور نيز نه تنها اقدام به فروش آن مي كنند بلكه برخي از آنها كار را به جايي رسانده اند كه به وضوح و در مقابل چشم جوانان چشم و گوش بسته (كه بعضا با كوچكترين تبليغي گرفتار هيجانات جنسي مي شوند) آشكارا اعلام كرده اند تبليغ اين رنگين نامه را مي كنند! در اين روزنامه تعدادي مرد و زن معلوم الحال به طور مختلط كار مي كنند كه هيچ تضميني در ارتباط با نحوه برخورد و نيز اختلاط شبه ناك ايشان نيست.ساختمان اين به اصطلاح روزنامه در ميدان ت قرار دارد كه از آثار رضا شاه خائن مي باشد و در دوران محمدرضاشاه ملعون نيز مورد بهره برداري فراواني بوده است. همچنين بررسي اسناد تاريخي نشان مي دهد كه بيش از هزاران بار چه در زمان پهلوي (و حتي قبل از آن) و چه حتي پس از انقلاب، در اين ميدان فسق و فجور شده است و طبق مدارك فراوان دست كم يك پياله خانه نيز دهها سال در اين ميدان واقع شده بوده است....»

(توضيح آنكه در نوشته فوق از تهمتهايي چون مزدور بيگانه بودن، رشوه گرفتن، همجنسبازي، كشف آلات مصنوعي سكسي، اهانت به مقدسات.... كه شريعتمداري چون نقل ونبات نثار ديگران مي كند خبري نبود و تمامي گزاره هاي بالا مي تواند درست باشد؛ حال تصور كنيد اگر چند تا از اين تهمتهاي سنگين، با آن صراحت و قاطعيت شرافت كش در چنين متنهايي وارد شود،چه اثري مي تواند بر ذهن كساني كه هيپنوتيزم وار، حساسيت عجيبي به اين مسايل دارند، داشته باشد! )

3- در پروژه هايي كه مافياي رسانه اي ايران، به مدت مصونيت و حمايت بي حد و مرز قوه قضائيه ايران و اخيرا معاضدت مجلس شوراي اسلامي (كه راهيافتگان اخيرش شديدا وامدار ايشان نيز هستند) دنبال مي كنند، ابتدا هدف تعيين مي شود سپس رسانه هايي چون كيهان، رسالت، قدس ... و البته صدا وسيما آن را بستر سازي مي كنند. به عبارت ديگر نوشته هايي چون خانه عنكبوت بيشتر«معلول» تصميم حاكميت براي برخورد با آزادي بيان در فضاي سايبر است تا«علت». يعني همانگونه كه اين واقعيت كه «هميشه اول پيش قراول سپاه مي آيد و بعد سپاه مي رسد» نبايد نتيجه گرفت كه «پس رسيدن سپاه معلول آمدن پيش قراول است» به دليل مشابه نمي توان از اين واقعيت كه «هميشه ابتدا حمله هاي قلمي روزنامه هايي چون كيهان آغاز مي شود و بعد حمله هاي قضايي و اجرايي» اين نتيجه را گرفت كه «پس حمله هاي قضايي و اجرايي به خاطر تاثير مقالات روزنامه هايي چون كيهان است.» از اين رو انتشار چنين نوشته هايي بد و زيان بار نيست چرا كه چه آنها باشند و چه نباشند، بخش قضايي، حقوقي و اجرايي حكومت ( قوه قضائيه، راه يافتگان به مجلس هفتم و ارگان هايي چون سپاه) مصمم به اجراي چنين پروژه هايي هستند. حتي مفيد نيز مي تواند تلقي شود چرا كه يك امر محتوم را خبر از پيش مي دهد و اگر نتوان از اين گرداب گريخت، لااقل مي توان خود را براي فرو رفتن در آن آماده ساخت.

4- اصلاح طلبان و ديگر منتقدان به اين مقاله و آثاري از اين دست، به هيچ عنوان نبايد خود را درگير برشمردن اشكالات اين قبيل تهمت نامه ها كنند. شريعتمداري و دستيارانش، يا آنقدر از دنياي سايبر پرت اند كه اين مطالب را نوشته اند و يا آنقدر بي شرم و بي آزرم اند كه دروغ هايي چنين بي اساس و پايه را با قاطعيت گزاره هاي بديهي به خورد مخاطبانشان بدهند( و تجربه هاي مشابه ثابت كرده كه تومان اين هر دو خصيصه را وجدند!) و گرنه كيست كه آشنايي متوسطي با رايانه و اينترنت داشته باشد و نفهمد كه محل ثبت يك سايت هيچ ربطي به محتوا و حتي قوانين حاكم بر آن سايت ندارد و ميزباني بيش از 80 درصد وب سايت‌هاي ايراني بر عهده شركتهايي با مليت انگليسي، كانادايي، آمريكايي... است. يا اين عبارتهاي بسيار بي اعتبار و غلط نشانه چيست: « شركت هايي كه به سايت ها و وبلا گ هاي اين شبكه سرويس مي دهند و «سرور»هاي مورد نياز اين سايت ها و وبلاگ ها را تأمين مي كنند، اگرچه شناسنامه ايراني دارند و در مراكز رسمي كشور ثبت شده اند ولي سايت ها و وبلاگ هاي اين شبكه عنكبوتي قابل كنترل و يا فيلترينگ نبوده و نيست، چرا؟! بنابراين خطوط ارتباطي سايت ها و وبلاگ هاي اين شبكه از ديتا «DATA»ي رسمي كشور عبور نمي كند كه قابل كنترل و فيلترينگ باشد.»

يعني كسي كه جرات نقد در اين زمينه را به خود مي دهد و خود را تا مقام منتقد (آنهم منتقدي با چنين لحن قاطع مژو مصممي!) بالا مي برد چگونه نمي فهمد كه فيلترينگ ربطي به هاستينگ ندارد و شبكه ديتاي رسمي كشور متصدي مساله ميزباني سايتها و ثبت دومينها نيست تا ثبت اين سايتها در ميزبانهاي خارجي باعث عدم فيلترينگ آنها شود؟ (بگذريم از آنكه از مضمون اين نوشته بر مي آيد كه نويسنده گمان برده «فيلترينگ» و «قابل كنترل بودن»يعني: بستن يك شركت خدمات اينترنتي و گرفتن پرسنل آن!)

5- شريعتمداري ها و كيهاني ها، كه به مدد عنايات خاصه زعماي مملكت ولايت فقيه هر روز فربه تر مي شوند، هيچ گاه با انتقاداتي از اين دست نه تنها تضعيف نمي شوند كه روحيه نيز مي گيرند. از نظر آنها «واكنش» بسيار مهمتر از «كنش» است و عصبانيت مقبولتر از گفتگو. حتي اگر به فرض نزديك به محال، يكي از ياران خودشان نيز نسبت به اوج بي پايگي ادعاي ايشان اعتراضي بكند؛ فيلسوفانه سري تكان مي دهند و فيروزمندانه اشاره به «ككي» مي كنند كه به «پاچه» حريف افتاده است. (آنهايي كه چون من از نزديك با ايشان آشنايند مي دانند كه ملاك درستي هرگونه فعاليت و ادعاي ژورناليستي اين طيف، تعداد ككي است كه به پاچه حريف مي افتد؛ حتي اگر اين كك بخاطر ادعاي بي شرفانه كشف آلت مصنوعي مردانه زير تختخواب زوج كهن سالي به پاچه پيرمردي چون «حسن نزيه» و همسرش افتاده باشد)

6- دست آخر آنكه فراز آخر خانه عنكبوت شريعتمداري سخت تامل برانگيز است:

«و بالاخره... اين روزها، با سالروز ميلاد مراد غايبمان حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء همزمان است و شايد شايسته تر آن بود كه يادداشت امروز را در عرض ادب به ساحت مقدس او مي نوشتيم ولي از آنجا كه مقابله با آنچه آن مراد غايب نمي پسندد، نشانه اي از انتظار است، اميدواريم بر ما خرده نگيرد و عذرمان را بپذيرد كه در انتظار «پسند» او قلم بر كاغذ رانده ايم.»

به نظر مي رسد؛ اگر براي تمام ادعاهاي جنون آميز شريعتمداري، دلايل رد آشكاري وجود دارد، اما اين ادعا را نمي توان به راحتي رد كرد!!

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12706

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تاملاتي درباره خانه عنكبوت، ايرج گلفام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016