پنجشنبه 16 مهر 1383

ما و رویدادی بنام "هخا"! کوروش گلنام

اینکه آدم ناشناخته ای بنام آقای فتح الله خالقی"هخا" بتواند یکشبه به اوج شهرت رسیده و با دادن وعده های توخالی و ناممکن، برای بخشی از مردم امید هایی شگفت آور بیافریند، پیش از اینکه گناه او باشد، داستان پر اشگ و آهی است از درماندگی و بی پناهی مردم و از همه دردآورتر نا کارآمدی بی برنامگی و بی حرکتی اپوزیسیون ایران. اگر همه دنیا نیز در باره "شارلاتان" بودن این آقا قلم فرسایی کنند، دردی از ما حل نمی شود! همیشه چنین است و همچنان نیزتا زمینه ها فراهم باشد، چنین خواهد بود و جنین کسانی پیداخواهند شد. بسیاری از هم وطنان به ویژه در برون از کشور، به تحل!یل این رویداد نشسته، درست یا نادرست این آقا و حرکتش را محکوم کرده و به باد استهزاء گرفتند. برخی حتا پا را فراتر نهاده مردمی را که دل در گرو وعده های این آقا نهادند، نادان و ساده دل خوانده و گفتند این مردم همچنان همآن مردمند که بیش از 25 سال پیش، فریب شیاد بزرگتر را خوردند. اما آیا این دوستان که در برون مرز هستند، درد مردم را درست ارزیابی می کنند؟ آنها روشن نمی کنند که اگر خود در آن دنیای هول و هراس، ناامنی و بی عدالتی زندگی می کردند، و جزء آن دسته نبودند که به هر رو با داشتن پول، پارتی و بگیر وبستان کار خود را پیش می برند و از جمله اکثریت مردمی بودند که دستشان از همه جا کوتاه بوده و در هفت آسمان یک ستاره نداشته وفریاد رسی نمی دیدند، چه می کردند؟ مردم از جور و ستم این حکومت چه باید بکنند؟ خود را به چه ریسمانی بیاویزند؟ آن از رئیس جمهوری که با 22 میلیون رأی، به رأی دهندگان و اربابان راستین خود پشت کرد و در خدمت اربابان نابکار، جنایت پیشه و زورپرست خود درآمد و خود را به ننگ آلود؛ آن از اصلاح طلبان حکومتی، که جز انگشت شماری، آنزمان که بر کرسی های مجلس تکیه زده بودند، فکر امروز نکردند و در برابر حکمهای حکومتی ضد آزادی و ضد مردمی، و به بهانه تهوع آور "مصلحت نظام" خونریز اسلامی، چشم برهم نهاده، خود را به نشنیدن زده و لب بر پشتیبانی از راستی و درستی بستند و جنان که همه دانند به خفت و خواری و زبونی تن دادند؛ آن از دستگاه عدالت پرور اسلامی که خود بزرگترین مجرم و بزرگترین پایمال کننده قانون و آزادی های اولیه وجون روز روشن هر شهروندی است؛ آن از نیروی انتظامی و پلیس، که می بایست برای خدمت به مر!دم لباس بر تن داشته باشد اما تنها در خدمت شیادان است و نمکی است بر زخم مردم. شاهد بودیم که این نیروی حکومتی نیز باخانواده های قربانیان یکی از حیوانی ترین جنایت های تاریخ اخیر ایران، به چه شکلی برخورد کرده و جگونه در برابر شکایت های این فرزند از دست دادگان، رفتار نموده و ه!م اکنون نیز سخنی به راستی از آنها شنیده نمی شود و هر کس برای فرار از مسئولیت، گناه سستی های خود در پیش گیری از ادامه بیشتر این جنایت های هولناک را، به گردن دیگری می افکند و این در حالی است که سخن از گسترش ابعاد این جنایت ها و فروش اعضای بدن قربانیان به میان آمده است که اگر جنین باشد، با توجه به گستردگی، تداوم و درازای زمان جنایت ها، بدون کمک دستگاه های دولتی غیر ممکن بوده است ؛ آن از دانشگاه ودستگاه رهبری کننده اش و دانشجویانی که هردم باید در آتش دشمنی شیادان با دانش و پیشرفت، به مفهوم درست خود، و دشمنی با آزادی و عشق وشادی، بسوزند و پاداش کمترین خواست به حق خود را با سرکوب وزندان و شکنجه بببینند؛ آن از بیگانگان که هردم آماده گفتگو و زد وبند با سردمداران بی کفایت کشور هستند وتنها بفکر سود و نفع خود. این مردم به چه کسی پناه ببرند؟ به کدام یک از ما، که هر یک ادعای رهبری داریم اما در واقع جز گفتن و نوشتن و بحث و جدل و خط و نشان کشیدن برای یکدیکر و خرابکاری در کار یکدیگر کاردیگری انجام نمی دهیم، دل ببندند! تنها از ساده دلی مردم نگوییم، از ضعف های بی پایان خود نیز بگوییم! راحترین و ساده ترین راه پوشاندن ضعف های خود در چنین پیش آمدی، نخست تمرکز بر شیادی و شارلاتان خواندن فرد مورد نظر است و سپس از ج!ای گرم و امن خود، محکوم کردن مردم درمانده ای که نمی دانند برای نجات خود به چه کس پناه برده و حرف دل خود را، که فریاد آزادیخواهی است، با که درمیان بگذارند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

نگارنده بر این باور است که این رویداد تنها به ابتکارفردی کسی بنام آقای فتح اله یزدی رخ نداده است. برنامه پیچیده تر بوده است و کسان دیگری (که دست کم من از ماهیت آنها خبری ندارم) نیز در پشت ماجرا بوده اند که بیشترین گمان بر نوعی تست و آزمایش جامعه ایران و میزان نفرت و یا علاقه مردم ایران و یا دوری و نزدیکی آنها به رزِیم حاکم بر ایران، می توانداز جمله هدف های نخستین آنها برای نوعی برنامه ریزی برای آینده باشد. این پیش بینی در حالی می تواند درست باشد که کشورهایی از برون مرز در این برنامه ریزی دست داشته باشند . اگر خود سران"جمهوری" اسلامی در این رویداد دست اندر کار بوده باشند، می بایست با هدف نشان دادن نیرو و استواری خود، عدم کاربرد خیزشهای مردمی، ناامید کردن هرچه بیشتر مردم و به آلودگی وبه سخره کشاندن جنین حرکتهایی بوده باشد. هر چه هست آنچه پیش آمد در ارتباط با رویدادهایی خواهد بود که به گمان بسیار تا چند ماهی دیگردر ایران و منظقه روی خواهد داد. باید افزود که: رویدادی بنام "هخا" ، بروشنی تبلوری از دردهای مردم بود.
نگارند هنوز هم بر این نکته ها پافشاری دارد که:
1 ـ مردم ایران خود باید تصمیم بگیرند که به چه شیوه خیزش عمومی خود را آغاز کنند. کسانی که در برون مرز هستند ، هر چند هم دلسوز باشند به دلیل دوری از شرایط زندگی سخت مردم در ایران، نمی توانند راه و روش درستی را در این امر سرنوشت سازبه آنها نشان دهند.
2 ـ نجات و رهایی مردم ایران می بایست تنها به دست توانای خود مردم ایران انجام بگیردو امید به بیگانگان بیهوده است. می بینیم که از سویی آدمکشان حتا نمی گذارند که در عراق یک روز آرامش بر قرار شود و از سوی دیگر کشورهایی چون عراق و افغانستان به محلی برای آزمایش سلاح های تازه بیگانگان تبدیل شده است. این می باید برای مردم ما تجربه خوبی باشد چون بیگانگان که در پی سود خود هستند و این حکومت نیز حکومتی نیست که جان انسان ها برایش کوچکترین ارزشی داشته باشد.
3 ـ اگر ایرانیها در درون و برون مرز با همآهنگی، خیزش بزرگ خود را آغاز کنند، آنوقت است که بی هیچ تردید، پشتیبانی افکار عمومی مردم جهان را با خود دارند. این رژیم بد نام تر از آنست که به تصوردرآید.
4 ـ نگارنده تنها به عنوان ابراز دیدگاه خود بیان می کندکه خیزش مردم می تواند کاملن مسالمت جویانه و بدور از خشونت و بنام برپایی یک همه پرسی باشد تا اگر سران مافیایی حکومت و گماشتگان آنها دست به سرکوب زدند، دست مردم باز باشد تا به هر وسیله که خود درست می دانند از خود پاسداری کنند.
5 ـ چند ماه آینده ، می تواند در سرنوشت مردم و کشور ما بسیار مهم باشد. همه ما ایرانیان در درون و برون مرز، نیاز داریم که خود را برای هر رویدادی آماده کنیم.

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12818

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'ما و رویدادی بنام "هخا"! کوروش گلنام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016