جمعه 17 مهر 1383

حسين شريعتمداري و شبکه ي خيالي عنکبوت، ف.م.سخن

حسين شريعتمداري يک مامور امنيتي است. يک سربازجوي خونسرد و کهنه کار که در طول 23 سال فعاليت در يکي از مخوف ترين سيستم هاي امنيتي جهان، به عالي ترين مدارج نظري و عملي اين رشته دست يافته است.

وظيفه ي حسين شريعتمداري، حفظ نظام جمهوري اسلامي به هرقيمت، و از بين بردن دشمنان آن به هر شيوه و طريق است. او و ياران امنيتي اش، نظام جمهوري اسلامي را مانند فرزند خود دوست دارند. آنها چند سال براي به دنيا آوردن اين نظام در زندان شاه حبس و شکنجه شده اند و بيست و پنج سال هم براي حفظ سلامت و رشد آن، بي خوابي و زحمت کشيده اند. آنها هر مانعي را که بر سر راه رشد يا محدود کردن نظام جمهوري اسلامي بوده از ميان برداشته اند و با چنگ و دندان از موجوديت اش پاسداري کرده اند. به همين لحاظ پيوند عاطفي ناگسستني ميان نظام و امثال شريعتمداري ايجاد شده است.

متاسفانه در اثر عوامل مختلف فرهنگي و تربيتي، اين نظام به تدريج دچار معلوليت ذهني و جنون شده و تحت حمايت حاميانش به جان مردم افتاده و دنيا را به آشوب کشيده است. اين نظام ِ بيمار، هنوز هم با زور و قلدري، ثروت مردم را چپاول مي کند و هر آن چه را که نسل هاي پيشين در طول تاريخ چند هزار ساله ي ايران با خون دل ساخته اند در هم مي کوبد. اين موجود ترسناک و درنده خو، انديشمندان معترض را بي هيچ احساسي مي کشد و حبس مي کند و يا در بهترين حالت فراري مي دهد.

وابستگي ميان پدر و فرزند آن چنان قوي است که زيباتر و عاقل تر و باهوش تر از يک ديگر کسي را نمي بينند و مردم عادي را محجور و نيازمند قيم مي پندارند. اين نظام ِ عصبي، چنان زنجير گسسته و احساس قدرت مي کند که همسايه ها هم از شر او در امان نيستند و مردم جهان از تهديدهاي مدامش به موشک اندازي و ترور، دچار کابوس و نگراني شده اند. اما شريعتمداري و نظام چنان به هم دل بسته اند که نه از اين همه آشوب دل نگران اند، و نه در انديشه ي معالجه و اصلاح و آرام کردن خويش اند.

حسين شريعتمداري يک حرفه اي است. کسي که کار خود را خيلي خوب بلد است و براي رسيدن به هدف، راه هاي مختلفي را به کار مي گيرد. او به تجربه دريافته است که روش هاي يک سان، در محيط هاي مختلف جواب نمي دهد و براي برخورد با هر پديده اي بايد شيوه اي متناسب اختيار کرد.

اگر "دشمن" ِ نظام در چنگال شريعتمداري و ياران امنيتي اش اسير باشد، ابتدا او را تا سر حد مرگ شکنجه ي جسمي و روحي مي دهند و بعد از آش و لاش کردن اش، برادر حسين در نقش بازجوي مهربان وارد صحنه مي شود و به تخليه اطلاعات و تزريق سناريوهاي از پيش طراحي شده اقدام مي کند.

در قسمت رسانه اي و "کيهاني"، براي تخريب وجهه ي "دشمن"ِ آزاد يا فراري، به راحتي دروغ مي گويد و تهمت مي زند و داستان هاي ساختگي سر هم مي کند. گاه نيز با تجسس در زندگي خصوصي افراد، عکس و فيلم و صدا تهيه مي کند و اسنادي "تکان دهنده" فراهم مي آورد که در جامعه ي سنتي و مذهبي ايران، عيب و گناه شمرده مي شود. "دشمن"، در مقابل اين "اسناد"، يا بايد سکوت کند و از اعتراض دست بردارد، يا تن به افشاي جزئيات زندگي خصوصي اش در سطح جامعه بدهد.

اکنون برادر شريعتمداري وارد عرصه اي شده که براي او تا حد زيادي جديد است و به دلايل مختلف، توان شناسايي کامل آن را ندارد. شريعتمداري در عرصه ي وب سايت ها و وب لاگ ها تنها کساني را مي شناسد که با نام و نشان واقعي شان مي نويسند يا مشخصات و جا و مکان شان را به عنوان مسئول فني و سردبير و مدير، در صفحه ي شناسنامه ي سايت درج مي کنند.

عده اي از اين افراد پيش تر در دست شريعتمداري و يارانش اسير بوده اند و شکنجه شده اند، اما عده اي ديگر هم هستند که با نام و نشان واقعي شان نمي نويسند و نسبت به کساني که شناخته شده اند، قدرت مانور بيشتري دارند.

اين نويسندگان و انديشمندان ناشناس در همه جا حضور دارند و از تمام قشرها و طبقات اجتماعي هستند؛ دکتر، مهندس، استاد، دانشجو، معلم، محصل، شاعر، نويسنده، عکاس، خبرنگار... اينها در جايي که کار و زندگي مي کنند همه چيز را مي بينند و مي شنوند و مجموعه ي ديده ها و شنيده ها و تفکرات و تجربيات شان را از طريق يک دستگاه کامپيوتر و يک خط تلفن، بر روي سرور هايي که معمولا در ايران نيست قرار مي دهند و خواننده هاي ديگر را در سراسر جهان از فکر و انديشه و آن چه که در محيط اطراف شان مي گذرد با خبر مي کنند؛ آنها مي نويسند و مي گويند که با چه ديوانه ي خطرناکي رو به رو هستند. از شکل و شمايل اش مي گويند. از نقاط ضعف و قوت اش مي گويند. از روش هاي به بند کشيدن و محاکمه اش در آينده مي گويند. از آرزوي قلبي شان و روزي که با معالجه و اصلاح او و يا بدون حضور او نفس راحتي بکشند مي گويند. ساختمان بدني و رواني او را تجزيه و تحليل مي کنند. با طنز، از ريخت و قيافه ي بدهيبت و رفتار خنده دارش مي گويند؛ و تمام اينها البته به مذاق حسين شريعتمداري و ياران امنيتي اش خوش نمي آيد و آنها را به شدت عصباني مي کند.

هر چند شريعتمداري اين رسانه ي مدرن را خوب نمي شناسد و به ريزه کاري هاي آن آشنا نيست اما سعي مي کند از روش هاي تخريبي يي که طي سال ها آموخته براي نابود کردن آن بهره گيرد. او به خوبي مي داند که حمله ي مستقيم به اين رسانه کارساز نيست. تا پياده شدن اينترانت کشوري و اجراي طرح "شارع 2" هنوز وقت زيادي مانده است. تا آن زمان که بتوان کل کشور ايران را از سيستم اينترنت جهاني جدا کرد، بايد دست به کاري موثر زد و "توطئه هاي شبکه ي عنکبوتي" را خنثي کرد.

مي توان عده اي وب لاگ نويس يا مسئولان فني وب سايت هاي خبري را دستگير و شکنجه و تخليه و تزريق اطلاعاتي کرد تا درس عبرتي براي ديگر وب لاگ نويسان باشد. تجربه به شريعتمداري نشان داده است که ترس مي تواند بدون دخالت شلاق و انفرادي، دهان عده ي زيادي را ببندد و براي مدتي سکوت بر قرار کند.

مي توان پدر يک وب لاگ نويس را گروگان گرفت و قرار سنگين برايش صادر کرد و او را به سکوت واداشت تا ديگراني که به خارج گريخته اند حساب کار دست شان بيايد.

مي توان مکالمه ي تلفني يک جوان نويسنده را که با ابتکار خود خواسته تا باب ديالوگ بگشايد در سرمقاله ي کيهان شاخ و برگ داد و با تحريف گفته ها و شنيده ها، او را تواب و نادم و پشيمان و حتي عامل خودي معرفي نمود و وب لاگ نويسان را به جان هم انداخت و از آب گل آلود ماهي گرفت.

مي توان يک طنز ساده را تبديل به وسيله اي پيچيده کرد که "گويانيوز" خواسته است با آن موضوع شبکه ي عنکبوت را "عادي" جلوه دهد و به "نجات شاخه داخلي شبکه وابسته به سيا" اقدام نمايد.

مي توان آقاي "سه نقطه ي" خيالي مقيم بروکسل را براي تکذيب تماس تلفني با شريعتمداري به واکنش واداشت و طبق تئوري سردار رحيم صفوي با انداختن سنگ در سوراخ مار، باعث شد تا مار خودش سرش را بيرون بياورد و به وسيله ي مارگيراني که بيرون منتظر نشسته اند اسير گردد.

مي توان نرم افزاري ترين و غير مکانيکي ترين وزير اطلاعات بيست سال گذشته بود و به دروغ اذعان کرد که عوامل نفوذي وزارت اطلاعات، در داخل گروه هاي سياسي مشغول به فعاليت اند و اعضاي آن گروه ها را به هم بدبين کرد. مي توان انديشمندان معترض را با بيان اينکه "ديوار مصنوعي" ميان خود و نظام کشيده اند گول زد و آنها را به برداشتن اين ديوار تشويق نمود تا با پاي خود به دامي که شريعتمداري در پشت "ديوار" براي شان گسترده بيفتند.

حسين شريعتمداري دشمن مردم ايران است. دشمن آزادي بيان و انديشه است. او يک ماشين جنگي و امنيتي ست و هدفش نابودي "طرف مقابل" است. او اگر لازم باشد چند ميليون از ما ايرانيان را به خاطر حفظ نظام مي کشد و افتخار مي کند که به خاطر خدا و پيغمبر و اسلام و ولي فقيه خون ريخته است. او اگر لازم باشد دکمه ي پرتاب موشک اتمي را فشار مي دهد و صدها هزار نفر از مردم جهان را در راه حفظ نظام معلول اسلامي پودر مي کند.

جوانان ما بايد اين واقعيت را در نظر داشته باشند و او و امثال او را دست کم نگيرند. سياست هاي اصلاح طلبانه و مسالمت آميز باعث شده عده اي به خطا گمان برند که مي بايست با چنين جنگجوياني وارد گفت و گو و ديالوگ کتبي و شفاهي شد. آنها بر اين باورند که با "فرمان بريدگان" مي توان با زبان منطق مباحثه کرد. ما هم آرزو مي کرديم – و آرزو مي کنيم - که چنين باشد و ديوار ميان ما و امثال شريعتمداري مصنوعي باشد، اما زندگي به ما ثابت کرده است که چنين نيست.

خون و شکنجه به دهان آقايان مزه کرده است و به آن سخت معتاد شده اند. کشتن و شکنجه کردن، شايد در روزهاي اول سخت و ناخوشايند باشد، اما به تدريج، خوي بهيمي يي را که در انسان به ضرب قانون و تربيت سرکوب شده بيدار مي کند و بعد از آن شخص قادر به چشم پوشي از اين "لذت بزرگ" نيست. اين گروه ِ دگرآزار، قادر نيستند بدون اذيت و شکنجه ي ديگران – ديگراني که دشمن فرض مي کنند – سر بر بالين نهند. بوي خون و فرياد اسير، آنها را به اوج لذت مي رساند. حسين شريعتمداري کسي است که در سال 60 و 61 و 67 با نهايت خونسردي، نوجوانان و جوانان و حتي پيران و سالخوردگان را شکنجه کرد و آنها را در هم شکست. او با شکنجه هاي مهيب روحي و جسمي توانست از داوران و بهبهاني گرفته، تا کيانوري و طبري را به توبه وادارد. او و سعيد امامي و فلاحيان و حسينيان توانستند فقط براي نشان دادن يک ضرب ِ شست کوچک و ايجاد رعب مختصر، عده اي نويسنده و اهل سياست را با دشنه و طناب بکشند و مثله کنند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

حسين شريعتمداري مي توانست دشمن قوي و قابل احترامي باشد اما چنين نيست. او با کساني که در مقابلش صف کشيده اند، جوانمردانه رفتار نمي کند. او مخالفش را به لجن مي کشد و حتي بر جنازه ي او رحم نمي کند. در زمان جنگ دوم جهاني، وقتي خلباني، هواپيماي دشمنش را سرنگون مي کرد، با سلام نظامي به خلبان ِ مقتول احترام مي گذاشت و مبارزه با او را براي خود افتخار مي دانست، اما شريعتمداري و امثال شريعتمداري ها، پوست و استخوان ِ باقي مانده از زنداني کشته شده را هم مانند زباله در "خاوران" دفن مي کنند و براي هيچ چيز و هيچ کس ارزشي قائل نيستند.

حسين شريعتمداري يک جنگجوي فرمان بريده است. با فرمان بريدگان و کساني که خود، فرمان مي کَنَند و دور مي اندازند نمي توان ديالوگ داشت. چنين کساني بايد طبق قوانين بين المللي دستگير و محاکمه شوند. حسين شريعتمداري و ياران امنيتي اش، براي حفظ خود و نظام معلول جمهوري اسلامي به هر شيوه و روشي دست خواهند زد. بر ماست که اين شيوه ها را بشناسيم و از دامي که بر سر راه مان گسترده اند دوري کنيم.

[وب لاگ ف.م.سخن]

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12824

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'حسين شريعتمداري و شبکه ي خيالي عنکبوت، ف.م.سخن' لينک داده اند.

عنکبوت اينترنت و رياکاری‌های حُشِر!
در اين هفته گذشته مرتب با خودم کلنجار رفته‌ام که از نوشتن مطلبی درباره‌ی عنکبوت‌بازی‌های شريعتمداری کيهان‌نويس خودداری کنم. پرهيز من ب...
Malakut
October 8, 2004 07:29 PM

عنکبوت اينترنت و رياکاری‌های حُشِر!
در اين هفته گذشته مرتب با خودم کلنجار رفته‌ام که از نوشتن مطلبی درباره‌ی عنکبوت‌بازی‌های شريعتمداری کيهان‌نويس خودداری کنم. پرهيز من ب...
Malakut
October 8, 2004 07:40 PM

عنکبوت اينترنت و رياکاری‌های حُشِر!
در اين هفته گذشته مرتب با خودم کلنجار رفته‌ام که از نوشتن مطلبی درباره‌ی عنکبوت‌بازی‌های شريعتمداری کيهان‌نويس خودداری کنم. پرهيز من ب...
Malakut
October 8, 2004 09:01 PM

Copyright: gooya.com 2016