جمعه 7 مرداد 1384

امروز روز بدي بود؛ گفت و گوي شهروند با معصومه شفيعي و عيسي سحرخيز

- اين همان بخش است كه فكر ميكند مرگ گنجي ميتواند نقطه پاياني به آخرين روزهاي حكومت اصلاح طلبان باشد

- در شرايطي که ميهماناني از خارج براي مراسم تحليف آقاي احمدي نژاد به ايران خواهند آمد، فوت گنجي و پيامدهاي آن ميتواند مسائلي را بيافريند

- اطلاعات ما نشان ميدهد كه حدود 14 تا 40 نفر از آنها دستگير شده اند. در ميان آنها جواناني زير 18 سال بوده اند
- فشار مردمي بيشترين تاثير را دارد. اگر هم الان واكنشي از سوي قوه قضائيه ميبينيم تحت تاثير فشارهاي جهاني است حال اگر فشار مردمي به آن افزوده شود مطمئنا نتيجه خواهد داد.


خسرو شميراني
shemiranie@yahoo.com


امروز جمعه روز چهل و نه اعتصاب غذاي گنجي است. به گفته ي همسر وي، وزن او با 25 كيلو كاهش زير پنجاه و دو كيلوگرم رسيده است. بعضا الكتروليت هاي بدن او از جمله پتاسيم به مرز بحراني رسيده اند. چشمانش به سختي مي بيند و توانايي راه رفتن ندارد. يك فاجعه انساني در شرف وقوع است. فاجعه اي كه عيسي سحرخيز پيامد آن را كمتر از يك شك اجتماعي و حركتهاي ناخواسته مردمي نميداند. يکي از اعضاي کانون نويسندگان ايران شرايط و احساسات خود را چنين خلاصه ميکند: "گنجي ستاره اي است که نبايد بگذاريم غروب کند."
چهارشنبه در ايران روز مادر بود. گنجي ميخواست در قرنطينه ي بيمارستان ميلاد ــ كه هيچ فردي را بدون اجازه ي سعيد مرتضوي بدان راهي نيست ــ در "روز مادر"، مادر، همسر و فرزندانش را ببيند. پيكر به شدت ضعيف شده و صدمه ديده ي گنجي خانواده را منقلب كرده است. معصومه شفيعي با بغض بزرگي در گلو، كه گاه منفجر ميشد و سير بريده بريده كلمات را كاملا متوقف ميساخت، ساعتي پس از خروج از بيمارستان ميلاد كه به قولي "به يك دژ نظامي به فرماندهي آقاي سعيد مرتضوي" تبديل شده است مشاهداتش را با ما در ميان گذاشت.

از آخرين وضعيت آقاي گنجي بگوييد!
ــ حال او خيلي وخيم است الان از ملاقات وي برگشتم.

آيا امكان صحبت با پزشكان او را داشتيد؟‌
ــ متاسفانه خير از آنجا كه او تحت قرنطينه است ما حق خروج از اتاق و ديدن پزشك را نداريم.
دو روز پيش فرصتي پيش آمد و با پزشكان وي گفت و گو كرديم. آنها نيز مستاصل هستند. ميگويند حال او وخيم است اما با توجه به شرايط كاري از آنها ساخته نيست.

يعني با پزشكان او نيز نميتوانيد تماس داشته باشيد؟
ــ متاسفانه همين طور است. امروز روز مادر بود. ميخواست با مادرش و بچه هايمان امروز پيش او باشيم. رفتيم. اما حالش خيلي بد بود. ... همگي به شدت منقلب شديم . . . امروز روز بدي بود. ... خاطره خيلي بدي بود. ... اي كاش امروز ملاقات نرفته بودم. حالش خيلي بد بود. ... خيلي ضعيف شده.

آيا دوستان وي همچون آقايان سحرخيز، حجاريان و تهراني امكان ملاقات با او را ندارند؟‌
ــ نه خير تنها خانواده و بستگان درجه يك او ميتوانند به قرنطينه وي داخل شوند. حال او بد است و زير بار سرم نميرود. تقاضا كرده است كه خبرنگاران او را ببينند. ميگويد تا آزادي کامل دست از اعتصاب غذا بر نخواهد داشت.

آيا شما گروه وبلاگ نويساني كه روز دوشنبه به بيمارستان ميلاد رفته بودند را ديديد؟‌
ــ من زودتر آنجا بودم. وقتي رسيدم کسي آنجا نبود. چندين ماشين نيروي انتظامي آنجا بود. ظاهرا تعدادي از آنها را دستگير كرده اند اما خودم شاهد نبودم. يعني بين ساعات 5 تا 7 من داخل بيمارستان بودم. اما ماموران انتظامي محل را در دست خود داشتند و ماشينها را ميگشتند. صندوق عقب ماشين ها را نيز جست و جو كردند. حتي امروز هم نيروي انتظامي در آنجا حضور داشت از اتوبان همت كه به سمت بيمارستان مي پيچيم ميتوانستيم نيروهاي انتظامي را ببينيم.

تلاشهاي شما براي ملاقات با آقاي هاشمي شاهرودي به كجا رسيده است؟
ــ سه روز پيش نامه اي نوشتم و به دفتر ايشان رفتم اما امكان ملاقات نيافتم. با مسئول دبيرخانه ايشان گفت و گو كردم. نامه را تحويل گرفتند و قول دادند كه به آقاي شاهرودي برسانند.

آيا شاهد هيچ برخورد مثبتي از سوي مسئولان قضايي هستيد؟
ــ هيچ حركت مثبتي از آنها نديده ام. هيچ پاسخ مثبتي به نامه نگاري ها و تلاشهاي ما نداده اند.

تلاشهاي دوستان ايشان به كجا رسيده است؟ آيا آن تلاشها را كافي ميدانيد؟
ــ دوستان ايشان تا آنجا كه در توان دارند تلاش ميكنند و من راه ديگري به ذهنم نميرسد كه آنها بتوانند در پيش بگيرند. نكته اين است كه اينها يك طرف قضيه هستند، طرف مقابل بايد قدري همكاري كند.

نظر شما درباره فشارهاي مردمي چيست؟ آيا آن را موثر ميدانيد؟
ــ من فكر ميكنم فشار مردمي بسيار موثر است. اين نوع فشار بيشترين تاثير را دارد. اگر هم الان واكنشي از سوي قوه قضائيه ميبينيم تحت تاثير فشارهاي جهاني است حال اگر فشار مردمي به آن افزوده شود مطمئنا نتيجه خواهد داد. اين را براي هر خواست مشروعي صحيح و موثر ميدانم. فشار مردم حرف اول را ميزند.

آيا خود شما يا دوستان ديگر در فكر ايجاد و سازمان دادن چنين حركتهايي هستيد؟
ــ البته دوستان هر يك به اشكالي همچون نامه نويسي، ملاقات با مسئولان، تحصن و . . . عمل ميكنند. مسلما اگر تجمعي به شكل 21 تير برپا شود نيروهاي انتظامي به شدت برخورد خواهند كرد و من اصلا نميخواهم مردم را به چنين عرصه اي دعوت كنم. نميتوانم از مردم بخواهم كه بيايند و خود را آماج باتوم ها قرار دهند. اما اگر حركتي سازمان يابد من هم همچون دفعه قبل در آن شركت خواهم كرد.
به هر روي اميدوارم فشارها در عرصه ي جهاني و داخلي بيشتر شود. گنجي چهل و هفت روز اعتصاب غذا را پشت سر گذاشته است. وزن او از 77 به زير 52 كيلوگرم رسيده است. چشمان او به سختي ميبيند. قبلا هريک يا دو روز يك كتاب قطور ميخواند. اما الان چشمانش به سختي مي بيند. ميگفت در دو روز گذشته تنها 120 صفحه خوانده است.
نميتوانست از تخت پايين آمده راه برود. به شدت ضعيف شده است.

خانم شفيعي از شما متشکريم


آقاي عيسي سحرخيز عضو تيم سه نفري كه واسطه ي مذاكرات اكبر گنجي با مسئولان قضايي است درباره آخرين تحولات مربوط به وضعيت اكبر گنجي گفت:
ــ امروز گنجي با خانواده اش ملاقات داشت. برخلاف هميشه كه تلاش ميكرد دست كم به صورت نمايشي خود را در حضور خانواده سر حال نشان بدهد، حتي توانايي برخاستن از تخت بيمارستان را نداشته است. خانواده او يعني مادر، همسر، و دخترانش كه به مناسبت تولد حضرت زهرا، روز زن، همزمان امكان ملاقات او را يافته بودند همگي به شدت متاثر شده اند. شنيدم هنگام خروج از اتاق وي همه گريه كرده اند.

آيا مذاكرات شما به هيچ نتيجه مثبتي رسيده است؟
ــ متاسفانه خير! ما آخرين بار روز دوشنبه رفتيم تا آقاي گنجي را به استفاده مجدد از سرم تشويق كنيم. ميخواستيم كه او داروهايش را مصرف كند. پزشكان وضعيت او را در آستانه بحران توصيف كرده اند. الكتروليتها، بويژه پتاسيم به مرز حداقل رسيده است. الان روي سه و نيم است پزشكان ميگويند هر گاه سطح پتاسيم به يكي دو دهم پايين تر تنزل يابد كليه او ميتواند از كار بايستاد. پزشكان متخصص كه او را معاينه كرده اند گفته اند بايد بدن او به حالت طبيعي بازگردد تا بتوانند عمل جراحي لازم بر روي زانوي وي را انجام دهند. پس از آن بايد چهار ماه امكان استراحت و رسيدگي پزشكي مناسب داشته باشند.
پزشكان از ما ميخواستند او را قانع كنيم. اما ما زماني ميتوانيم با وي وارد مذاكره بشويم كه او دست كم بتواند طول درمان لازم را داشته باشد و حرف آخر را در اين زمينه متخصصين بزنند. ما با آنها مطرح كرديم كه وقتي از استراحت صحبت ميكنند، دست كم آقاي گنجي خودش بايد امكان تصميم گيري داشته باشد كه در كدام بيمارستان، با كدام تيم پزشكي و يا در كجا استراحت بكند.
ما ميپرسيديم آيا كسي ميتواند تضمين بدهد كه حرف آخر را پزشكان متخصص خواهند زد؟ تضمين داده نشد و ما هم در چنين شرايطي نميتوانيم با آقاي گنجي كه به شدت نسبت به آقاي مرتضوي بي اعتماد است مذاكره اي داشته باشيم.
ما به مسئولان گفتيم شما خود شاهد هستيد‌ كه آقاي مرتضوي در گفت و گو با مسئولان مختلف، چندين مضمون متفاوت ارائه داده است. به هر كدام از شما چيز ديگري گفته است. پس چطور ميتوانيم روي گفته هاي وي حساب كنيم. ما طرح کرديم كه گنجي پس از موافقت هاي به دست آمده در مذاكرات، از دست محافظان و افرادي كه تحت پوشش تيم مراقبتهاي پزشكي اطراف او هستند خلاص شده و با تيم پزشكي و متخصص سر و كار داشته باشد.
در اين رابطه به نتيجه اي نرسيديم، پس با وجود وضعيت وخيم او كه پزشكان هر لحظه انتظار دارند وي از حال برود ترجيح داديم با او وارد مذاكره نشويم.

با توجه به وضعيت آقاي گنجي اين اجبار به عمل جراحي زانو چه توجيهي دارد؟
ــ ببينيد اجباري نيست! در مذاكرات ما هم همين بوده است كه اگر آقاي گنجي بخواهد پاي خود را به عمل جراحي بسپارد بايد در ابتدا شرايط ضعف او تغيير كرده و بدنش به حال تعادل بازگردد. طبيعتا نه خود وي، نه خانواده و نه دوستان حاضر نبوده اند كه به پزشكان مجوز عمل را بدهند.
ما اين را سئوال كرديم و در پاسخ هيچ تضميني داده نشد كه بيهوشي در چنين وضعيتي خالي از خطرات مضاعف باشد. تضميني داده نشده گفتند كه از كمر به پايين، به طور موضعي،‌ بي حسي صورت ميگيرد كه اين هم با توجه به شرايط خطرناك است.

بگذاريد يك بار ديگر به مذاكرات شما بازگرديم! شما با چه مقام و اشخاصي مذاكره كرديد و فكر ميكنيد کدام موانع جلو پيشرفت مذاكرات را گرفته و اين موانع در كجا نهفته اند؟
ــ ما با مسئولان زندان و دادستاني، گفت و گوهاي مستقيم و غيرمستقيمي داشتيم. پس از انتقال آقاي گنجي به بيمارستان، گفت وگوهاي مستقيم ما منتفي شده است. ما اكنون براي گفت و گو با كساني كه اصول اوليه انساني را رعايت نميكنند هيچ رغبتي نداريم. البته آنها هم ابا دارند. از جمله دو روز پيش گفته بودند كه سحرخيز حق ندارد با آقاي گنجي ملاقات و مذاكره كند، كه طبيعتا دوستان ديگر اين بحث را نپذيرفتند.
به هر روي مذاكرات مستقيم ما كه در زندان انجام ميشد، اكنون به صورت غيرمستقيم در حال انجام است.

آيا به نظر شما تمام تلاشهاي ممكن براي آزادي آقاي گنجي در جريان است يا با توجه به مصلحت هايي از بعضي از تلاشها چشم پوشي ميشود؟
ــ ببينيد. هم امروز هم كه آقاي گنجي با خانوده خود ملاقات داشته، گفته است كه تا آزادي كامل دست از اعتصاب غذا برنخواهد داشت. تحت شرايط کنوني ديگر حاضر به دنبال كردن ضروري ترين دستورات پزشكي نيست و عملا آزادي يا مرگ خود را به انتظار نشسته است.
ما اما فارغ از نوع برخورد آقاي گنجي يا برخوردي كه با پرونده او شده است، فكر ميكنيم كه اين يك مسئله انساني است. او به عنوان يك زنداني بايد بتواند دست کم از همان حقوقي كه جانيان و قاچاقچيان بهره ميبرند، برخوردار باشد.
آقاي شاهرودي دستورالعملي دارد كه طبق آن در شرايط خاص پزشكي، زندانيان ميتوانند آزادانه نوع معالجه خود را انتخاب كنند. آقاي گنجي در شرايط بحراني است. اولويت ما امروز حفظ سلامتي ايشان و جلوگيري از صدمه به ارگانهاي حياتي بويژه قلب و مغز ايشان است.
بحث آزاد شدن ايشان براي ما در اولويت نيست. جان وي بايد نجات يابد. ما امروز هر حادثه اي براي آقاي گنجي را توطئه از سوي دست كم بخشي از جناح اقتدارگرا ميبينيم.
اين همان بخش است كه فكر ميكند مرگ گنجي ميتواند نقطه پاياني به آخرين روزهاي حكومت اصلاح طلبان باشد. اين جرياني است كه حكومت آقاي خاتمي را با قتلهاي زنجيره اي آغاز كرد و امروز ميخواهد آن را با قتل گنجي به پايان ببرد. يعني با قتل اكبر گنجي باند‌ اطلاعات موازي و همراهان سعيد امامي به يكي ديگر از خواسته هاي خودش برسد.

يكي از دوستان آقاي گنجي كه خود به مجموعه ي اصلاح طلبان تعلق دارد ساعتي پيش به من ميگفت كه علت عدم اجماع و كوشش پيگير براي آزادي آقاي گنجي در "نظرات تندروانه" وي نهفته است. يعني چون برخي اين نظرات را تندروانه ميدانند رغبتي به تلاش براي آزادي وي ندارند.
ــ ببينيد طيف اصلاح طلب از افراد با ديدگاههاي متفاوت تشكيل شده است كه براي برخي ممكن است "تندروانه" يا "محافظه كارانه" تلقي شود. ديدگاههاي آقاي گنجي نيز در اين چارچوب ميگنجد. اما تا زماني كه وي در شرايط ‌آزادي نباشد بحث اصلي يقينا تحليل ديدگاههاي ايشان نخواهد بود. امروز صحبت ما حفظ جان ايشان است. البته اين مسئله با ديگر مسائل كشور نيز گره خورده است.
فرض كنيد عده اي در جناح اقتدارگرا طالب فوت آقاي گنجي باشند. فوت ايشان در شرايط انتقال قدرت ميتواند يك نقش اساسي بازي كند. در شرايطي که ميهماناني از خارج براي مراسم تحليف آقاي احمدي نژاد به ايران خواهند آمد، فوت گنجي و پيامدهاي آن ميتواند مسائلي را بيافريند كه امروز براي ما نميتوانند مشخص باشند. در نتيجه الان بحث "تندروي" يا "محافظه كاري" آقاي گنجي نيست. بحث امروز تنها آن است كه از مرگ و يا هم سرنوشت شدن گنجي با آقاي حجاريان جلوگيري كنيم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

خانم شفيعي در گفت و گو با ما تاكيد داشت كه به نظر وي فشار مردمي ميتواند مهمترين عامل در بهبود شرايط اكبر گنجي باشد. آيا شما با اين نظر موافقيد؟ اگر آري چرا در جهت ايجاد اين فشار عمل نميشود؟
ــ افكار عمومي ميتواند بر روي بخش خردگراي جناح اقتدارطلب تاثير داشته باشد. اين امري به غايت روشن است. شما ميبينيد كه در سطوح بالايي در داخل و خارج ‌از كشور در اين جهت تلاش ميشود. شما حتما نامه 160 شخصيت كه چند روز پيش در رابطه با اكبر گنجي منتشر شد را ديده ايد. در ميان آنها، فعالان سياسي، اجتماعي، و فرهنگي رهبران احزاب و سازمانها و غيره حضور داشتند. اساتيد دانشگاهها، روزنامه نگاران، فعالان، دانشجويان و برخي ديگر آن را امضا كرده اند.
خواسته ها روشن است:
1ــ پرونده از آقاي مرتضوي گرفته و به تيم مورد نظر آقاي شاهرودي منتقل شود. چيزي كه در مورد وبلاگ نويسان انجام شد.
2ــ يك تيم پزشكي مورد اعتماد طرفين وضعيت سلامتي آقاي گنجي را پيگيري كند.
اينها خواسته هاي معقول، انساني و غيرسياسي هستند. در جلسه ي روز شنبه با آقاي شاهرودي نيز پي گيري خواهند شد. به هر حال تلاش هايي در جريان است كه تاكنون نتيجه نداده است.
همين دو روز پيش جمعي از وبلاگ نويسان براي دعا براي آقاي گنجي به بيمارستان آمده بودند. اطلاعات ما نشان ميدهد كه حدود 14 تا 40 نفر از آنها دستگير شده اند. در ميان آنها جواناني زير 18 سال بوده اند. در يك مورد مادري با دو فرزندش دستگير شده است. بخشي از آنها با وثيقه هاي پنجاه ميليوني آزاد شده اند.
من معتقدم افكار عمومي در تلاش است. اما آنچه ما شاهد آن هسيتم اين است كه جناح عاقل محافظه كاران تمايل و يا توان وارد شدن و دخالت و مديريت در اين مسئله كه روز به روز به بحراني بزرگتر تبديل ميشود را ندارد.

شما از نامه صد و شصت نفر صحبت كرديد من به استفاده از توانايي اصلاح طلبان براي سازماندهي تجمعات مثلا صدوشصت هزار نفري اشاره دارم. تجمعات مسالمت آميز و بزرگي كه به عقيده ي برخي ميتواند توازن قوا حتي در ميان جناح محافظه كار را به نفع خردگرايان آنها تغيير دهد. آيا شما با اين ايده موافق نيستيد يا موانعي بر سر راه آن ميبينيد؟
ــ ببينيد اين 160 نفر خودشان نمايندگان جمع بسيار بزرگي هستند. قرار روز شنبه در دفتر آقاي هاشمي شاهرودي نيز ميتواند با جمع بزرگي همراه باشد. اما واقعيتهاي جامعه ما را شما بايد درك كنيد. در اينجا براي اين تجمع ها كسي مجوز صادر نميكند. پس از انتخاب آقاي محمود احمدي نژاد واكنشهاي نيروي انتظامي خشن تر شده است. از جمله شاهد سركوب دو حركتي كه براي حمايت از آقاي گنجي صورت گرفت، بوديم. . .

آقاي سحرخيز من در تجمعات و حركاتهايي كه اشاره كرديد نام "جبهه دمكراسي و حقوق بشر" را نميبينم. آيا اين جبهه فقط براي جلب آرا بود و الان موضوعيت ندارد؟
ــ اين جبهه در جهت تشكيل حركت ميكند. ثبت شده نيست. اگر شما اسامي 160 نفر را نگاه كنيد ميبينيد كه بسيار وسيع تر از آن "جبهه" است. مثلا از رهبران نهضت آزادي، ملي ــ مذهبي ها، جريانهاي حامي آقاي معين مثل مشاركت، مجاهدين انقلاب اسلامي، انجمن اسلامي معلمين و مدرسين تا بخشي از نيروهاي تحريم كننده مثل دفتر تحكيم، جبهه ملي، ادوار تحكيم و . . . در آن ميبينيم. شما در واقع آن جبهه، دمكراسي و حقوق بشر را در شرف تاسيس ميبينيد.

آيا براي بهبود وضعيت آقاي گنجي، روي امكان استفاده از فشار مردم در خيابان و در تجمعات مسالمت آميز حساب ميكنيد؟
ــ ما هيچ امكان مسالمت آميزي را رد نميكنيم. الان وضعيت آقاي گنجي به جايي رسيده است كه يك حادثه ناگوار ميتواند شك در جامعه ايجاد كند و سبب حركتهاي ناخواسته اي بشود كه بسيار فراتر از آنچه مورد اشاره شما است بروند. البته جريان مقابل در پي سركوب چنين حركتي است. با اين وجود نيروي كه از جنبه انساني به مسئله آقاي گنجي نگاه ميكند هيچ امكاني را از نظر دور نميكند.

آقاي سحرخيز از وقتي كه به ما داديد متشكريم.

گفت و گوها: چهارشنبه 27 جولاي 2005 ــ پنجم مرداد 1384

شهروند - شماره ۱۰۰۶- ۲۹ جولای ۲۰۰۵ - جمعه ۷ مرداد ۱۳۸۴

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'امروز روز بدي بود؛ گفت و گوي شهروند با معصومه شفيعي و عيسي سحرخيز' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016