جمعه 14 مرداد 1384

تکرار تلخ تر تاریخ در کردستان و نگاهی به گذشته! احمد زاهدی لنگرودی

[leebar.blogspot.com]

شکل دیگری از تکرار تاریخ، تکرار تلخ تر یک تراژدی است! آنچه امروزه در کردستان ایران و پی قتل جوانی به نام "شوآنه قادری" در مهاباد و سپس در سراسر کردستان ایران رخ داد و برخورد نابخردانه و خشونت بار حاکمیت با اعتراضات مردمی پس از آن، به واقع تکرار تلخ همان وقایع تراژیک و غم انگیز بیش از دودهۀ پیش در کردستان است. اعتراضات بحق مردم کرد در طول تاریخ، همواره با انگ تجزیه طلبی سرکوب شده است، در حالی که جدا از ادعای استقلال کردستان، که حتا در همین اواخر نیز بیشتر از سوی حکومت به آن دامن زده می شود، ـ تا پوششی برای سرکوب مردم کرد باشد ـ تا خود کردها! خواسته های این مردم، چیزی جدا از خواست های تمامی اقوام ایرانی نیست. مگر فقر و بی کاری و بی کفایتی مدیران بیگانه با منطقه و سرقت منابع طبیعی و سرمایه های عمومی و... از گیلان تا سیستان و بلوچستان در ایران، دیده نمی شود؟! مردم کردستان این بار تنها به دلیل ویژگی های فرهنگی و اجتماعی، پیشدستی کرده و مسالۀ قتل شوآنه هم اسباب همه گیری اعتراض آنان را فراهم آورد.
با این توضیح نگاهی خواهیم داشت به مقولۀ جنگ داخلی کردستان در سال 1358 و برخورد حکومت با آن، قیاس بین رویداد پیش آمده و آن چه اکنون در کردستان درحال وقوع است، موجب همان گفتار فوق است که این بار نیز شاهد تکرار تلخ تر تاریخ در همان منطقه هستیم... <ادامه>
پیشتر در مقالۀ نگذاریم تاریخ فراموش شود، به نقش "ملاحسنی" در پیدایش و تداوم جنگ داخلی در منطقۀ کردستان ایران و در خلال سال های 1358 - 1359 پرداختیم، اکنون به وضعیت زندگی و معیشت مردم کردستان در آن زمان و اتفاقاتی که بر آنان رفته و تا امروز کما بیش ادامه داشته است خواهیم پرداخت.
در آغاز پائیز 1358، 3نفر از افراد ژاندارمری در مهاباد به وسیلۀ گروه های سیاسی دستگیر می شوند. تیپ مهاباد سه ساعت مهلت داد تا دستگیر شدگان آزاد شوند، ولی قبل از پایان این مدت شهر با توپ و خمپاره از طرف پادگان مهاباد مورد حمله قرار گرفت، علت جنگ و عامل آن هرکسی که باشد، درگیری ها موجب تخریب بسیاری از خانه ها و کشته شدن بیش از 288 نفر از اهالی گردید. این جنگ در شرایطی روی داد که رژیم بعث عراق، قسمتی از خاک میهن ما را اشغال کرده بود. گرچه درگیری های مسلحانه در همۀ نقاط کردستان ادامه داشت، اماجنگ در شهرهای مهاباد، میاندوآب، پیرانشهر، سردشت و ارومیه و اطراف سنندج از نقاط دیگر شدیدتر شد. به نوشتۀ کیهان، در طول سه ماه پاییز و دی ماه، شهر ارومیه و دیگر مناطق شمالی آذربایجان غربی، دست کم دوازده بار صحنۀ درگیری نیروهای نظامی و افراد حزب دموکرات بوده است که در طول آن 13 نفر از نیروهای دولتی کشته شدند. درحالی که این روزنامه با وجود اعای وارد آمدن تلفات سنگین به اعضای حزب دموکرات، آمار مشخصی از آن ارائه نمی دهد! پس از ارومیه و هم زمان با آن درگیری ها در میاندوآب و اشنویه، پیرانشهر، نقده و مهاباد نیز ادامه داشت. شهرهای سنندج، مریوان، کامیاران، دیواندره و تکاب، پاوه و نوسود در آتش جنگی تمام عیار شعله ور بودند؛ به دنبال آغاز جنگ ایران و عراق و کوشش عراق برای نفوذ به خاک ایران، از شدت درگیری های داخلی این منطقه کاسته شده و نیروهای دولتی بر چند منطقۀ مهم مسلط شدند. در اوایل دی ماه نیروهای نظامی و سپاه پاسداران با همکاری "قیاده موقت"(حزب دموکرات کردستان عراق که تحت رهبری فرزندان ملا مصطفی بارزانی بوده) توانستند بر منطقۀ کوهستانی "دزلی" مسلط شوند... ارتش در روزهای آخر دی ماه بخش "نوسود" را در پاوه به تسلط درآورد و نیروهای مسلح گروه های سیاسی را از این منطقه خارج کرد. با این حال درگیری ها هم چنان ادامه داشت، به گونه ای که دو لشگر 64 ارومیه و لشگر 28 کردستان، عملاً علیه گروه های مسلح در آذربایجان و شهرهای کرد نشین آذربایجان غربی و کردستان وارد عمل شده بودند.
تا اویل خرداد 1359 که درگیری ها رفته رفته پراکنده تر و کم تر می شد و نیروهای حکومتی و سپاه بر شهرهای کردستان مسلط شدند. فجایع بیشماری بر مردم کرد رفته بود که هنوز هم ادامه دارد. کمبود سوخت در روستاها، ممانعت پاسداران از بردن آذوقه به دهات، گرانی و تعطیلی مدارس، موج عظیمی از مهاجرت کردها به نقاط مختلف را پدید آورد که آثار آن هنوز در تمام شهرهای ایران قابل مشاهده است. به عنوان نمونه در شهر مریوان آن زمان با جمعیتی در حدود بیست پنج هزار نفر، تنها یک نانوایی و یک حمام وجود داشت. و علاوه بر این مشکلات گستردۀ معیشتی، موج مصادرات، دستگیری ها و اعدام ها، منطقه را به یک سلاخ خانۀ عظیم مبدل کرده بود. حجت الاسلام "رازی زاده" حاکم شرع، دادگاه انقلاب کردستان را مستقل اعلام کرد! تا بتواند به اعدام های بی رویه ادامه دهد. در جریان محاکمات "ساعتی"ـ"دقیقه ای" که در مدتی کوتاه و در دادگاه های مستقل! کردستان صورت پذیرفت، جرایم گزافی از مردم گرفته شد که مشخص نیست بر چه معیاری و چگونه وصول شدند. در آن محاکمات افراد زیادی با پرداخت جریمه آزاد و گروه کثیری نیز به زندان های طویل و کوتاه مدت محکوم شدند. بعضاً افرادی که به اتهام سیاسی دستگیر شده بودند، در احکام صادره، حکم محکومیت دادگاه مواد مخدر به آنها داده شد! در زندان نیز شکنجه و کشتار بی سابقه ای، بی داد می کرد. به جز موارد شکنجه و کشتار، خانوادۀ اعضای گروه های سیاسی و حتا در مواردی زندانی کردن نوجوانان کمتر از 18 سال در کردستان، دربرابر تسلیم بستگان خود که در گروه های سیاسی بودند بی سابقه نبوده و نیست!
پس از برکناری حجت الاسلام "رازی زاده" در 19 مهرماه 1359 حاکم شرع کردستان حجت الاسلام "احمدی" اعلام می کند که زندانیانی که تعهد بسپارند دیگر با گروه های سیاسی همکاری نمی کنند، آزاد شده، مشروط بر اینکه مدت محکومیت خود را بازخرید کنند! اگر چه این حکم بی شرمانه قاضی شرع در چند مورد که زندانی توانایی پرداخت پول داشت اجرا گردید ولی به سرعت متوقف شد.
وضعیت کارمندان و معلمان بدتر بود. "ایرانی" مدیر کل وقت آموزش و پرورش، اصل را بر ضد انقلاب! بودن تمام معلمان گذاشته بود و ادارۀ تحت نظارت وی تنها به استخدام مجدد کسانی همت می گمارد که به نحوی تائید شده باشند. این طرز برخورد موجب اخراج رقمی در حدود یک هزار معلم شد. و تقریباً تمامی مدارس روستاها تعطیل و علت آن توسط حاکمیت، عدم امنیت عنوان شد! شهر بوکان از مناطق آموزش و پرورش آذربایجان غربی حذف و افتتاح کلاس ها توسط معلمان به دلیل ناامنی توسط حکومت غیر قانونی اعلام شد! در سایر ادارات دولتی کردستان و آذربایجان غربی نیز به نام "پاکسازی" گروه کثیری اخراج، تبعید و یا دستگیر شدند. ارتباط مستقیم مخابراطی با تمام شهرهای کرد نشین قطع و سایر راه های ارتباطی با مشکل مواجه بود. استاندار وقت آذربایجان غربی "طاهری" از 25 مهر ماه 1358 حقوق کلیه کارکنان کرد دولی را در شهر های مهاباد و بوکان قطع کرده بود!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

از این مقطع است که نگاه حکومت به کردها نگاهی حذفی و مجرمانه است، هنوز هم آن ها برای ورود به دانشگاه و ادارات دولتی با مشکلات زیادی مواجهند. چنین تبعیض نژادی بی شرمانه ای موجب شده که در طی دو دهه اقوام کرد ایرانی خود را غریبه بپندارند، که بسیار تاسف برانگیز است. اما با این حال هنوز دست از مبارزه برای آزادی و عدالت نکشیده اند. مبارزه ای که باید آگاهانه و مدبرانه و با اهداف مشخص و مفید، از این پس جدی تر پیگیری شود.
این همه تنها بخشی کوچک و در دسترس از فجایعی بود که در مقطعی کوتاه در آغاز انقلاب؛ بر مردم کرد ایران گذشت. مطمئناً شواهد و مدارک بیشتری از ابعاد فجایع جنگ داخلی و رخدادهای پس از آن در کردستان موجود است که نیاز به بازنگری و انتشار آن ها، علی الخصوص در مقطع کنونی که بیم تکرار آن رخدادها می رود،هر روز بیشتر احساس می شود.

احمد زاهدی لنگرودی
ahmadzahedi@gmail.com
leebar.blogspot.com

منابع:
• روزنامه کیهان، 19 مهر و 16 آذر 1358
• روزنامه انقلاب اسلامی، 10 دی 1358
• برنامه های خبری تلوزیون و رادیو جمهوری اسلامی در پائیز 1358 – تابستان 1359
• آرشیو رادیوهای گروه ها و احزاب اپوزوسیون در سال های 1358 – 1360
• مشاهدات و روایات شاهدان عینی

در همين زمينه:

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تکرار تلخ تر تاریخ در کردستان و نگاهی به گذشته! احمد زاهدی لنگرودی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016