دوشنبه 17 بهمن 1384

آیا عمر رژیم به لحاظ داخلی و خارجی رو به پایان است؟ ناصر مستشار

از دوران عباس میرزای قاجار عقب ماندگی ایران بطور جدی احسا س می شد ، اما راهکار های جدی برای برون رفت از آن عقب ماندگی در دوران میرزا تقی امیر کبیر بکاربسته شد تا ایران از دوزخ عقب افتادگی نجات یابد.با همکاری دربار وروحانیت مرتجع توطئه قتل او صورت گرفت. هد ف های او به دوران مشروطیت انتقال یافت. با سهل اند کاریهای رجال مشروطیت ونفوذ استعمار وتوطئه های زمینداران وروحانیون مرتجع آن نهضت ملی هم به شکست انجامید. حفظ روابط سنتی جامعه براساس شریعت اسلام از جانب روحانیون و زمینداران به درباردیکته می شد وشاید برخلاف میل باطنی شاه ، او ملزم به پاسداری از نظام کهنه میشد.اما در مقابل آنها نیروهای آگاه وفرزانه وملی در تکاپو بودند تا میهن را به آستانه دنیای مدرن انتقال دهند.تحصیل دانشجویان ایرانی در فرنگ وآشنائی آنها از دیرباز با کشورداری مدرن آنها را به این اندیشه می کشانید تا همه دانش ها وفنون فرنگ به ایران انتقال یابد.حکومت های مستبد در ایران همواره با انتقال ماشین آلات وسلاح ومهندسی وغیره مخالفتی نمی ورزیدند، اما از ورود کشورداری نوین ومدرن وقانونگرائی در وحشت بسر می بردند. از سالهای 1330 خورشیدی انتقال ایران از مرحله سنتی به مرحله نوین مدرن توسط نهضت ملی شدن نفت بیشتر احساس میشد، اما روحانیون مرتجع به همراهی زمینداران بزرگ ونیروهای ارتجاعی دربار مقاومت های ضد تاریخی وتکاملی از خود نشان دادند و متاسفانه آن حرکت ملی به شکست انجامید. بعدها امریکا ئیها به شاه ایران دیکته وتوصیه کرد ند تا برای ورود و حضور در توازن بین المللی دست به رفرم هائی بزند تا حکومت ایران از خود چهره ائی مدرن وپیشرفته نشان دهد، که اینبار با مقاومت روحانیت به رهبری خمینی روبرو شد! خمینی مخالف تقسیم اراضی بین دهقانان و مخالف حق رای برای زنان بود.اما او از رای وحمایت همان روستائیان به شهر کوچ کشیده شده وزنانی که لایق رای دادن نبودند در سال 57 طی شورش های شهری به قدرت رسید! بنا برگفته آ قای محمد خاتمی ، تحولات عظیم اجتماعی و زیربنائی در جامعه ایران رخ داده است.آقای خاتمی می گوید "جامعه امروز ما متفاوت از 30 سال گذشته است؛ 70 درصد افراد جامعه ما زير 35 سال قرار دارد، اين افراد تحصيل‌كرده‌اند، با دنيا آشناترند و روزبه روز هسته سنتي جامعه كوچك و كوچك‌تر مي‌شود و فكر مي‌كنم بعضي شتاب‌زدگي‌ها و ولع‌هايي كه به سوي ظاهرسازي‌ها و خرافات مي‌رود ناشي از مقاومت آن بخش‌هايي است كه احساس مي‌كنند درحال از بين رفتن هستند. وي مقاومت در مقابل تحول هدايت شده در جامعه را سبب افزايش سنتي‌هاي قديم ندانست و گفت: آنها روز به روز کوچکتر مي‌شوند اما اين مقاومت سبب مي‌شود که جامعه ی ما ازهويت خود دورتر شود؛ ولو اينکه در ظاهر همه چيز بر وفق مراد ما باشد. " همه این تحولات مستقل از حکومت فعلی رخ داده است.جامعه ایران از دیر باز دوگانه بوده است.بخش عقب مانده جامعه همواره از آغاز هر حرکت نوین در واهمه بسر برده است.روزگاری مصرف کالای غربی و استفاده از تلویزیون و رادیو وسینما وتئاتر و تما م پیشرفت های غربی را حرام می دانست.بخشی از نیروهای سنتی مجبور به پذیرش مظاهر و وسایل غربی شدند ، اما مشروط به رعایت قوانین اسلامی ، که این نیرو ها به مرور به سوی غرب گرائی گرایش نشان داده اند. جامعه سنتی ایران اینک حتی در حال از دست دادن برگزاری مراسم محرم وصفر می باشد. در حال حاضر سئولاتی از جانب قشر جوان به میان می آید که حائز اهمیت است.آنها می پرسند که در کجا قر آن سینه زنی وزنجیر زنی آمده است.چرا برای در گذشت محمد و قتل بعضی از خلفای راشدین مراسم سوگواری و قمه زنی و غیره برگزار نمی شود.بحث های آقای میر مبینی با آقای منتظری در سایت "اینترنتی گویا نیوز" خود از این واقعیات حکایت می کند! در همین روزها بخاطر چند کاریکاتوراز محمد، شورش هائی صورت گرفته است که بیشتر آنها در کشور های شیعه ومتحد جمهوری اسلامی همچون لبنان وسوریه بوده است که خود بسیار سوال برانگیز است.اما در دورا ن حیات پیامبر محمد برسراو از پشت بام خاک روبه وآشغال می ریختند ویا اورا اذیت وآزار می کردندو بسیاری اوقات او را توهین می کردند.اما او هرگز فرمانی برای متجاسرین صادر نکرد.در حال حاضر از دین وسیله ائی ساخته اند تا به نیات پلید سیاسی خود دست یابند! در زیر بطور کوتاه می خوانید که چگونه عزاداری های ارتجاعی که فقط در میان شیعیان مرسوم است آهسته آهسته بی رمق می شود! "اوّل: اينكه واقعه عاشورا و فرهنگ حسيني تبديل به اسطوره و نمادي شده است كه امروزه در حال اضمحلال و از بين رفتن است و براي حفظ و صيانت آن بايد متوسّل به چنين شيوه‌ها و روش‌هاي هر چند مغاير با نفس فرهنگ، شد. ستيز با فرهنگ حسيني در تكيه‌هاي ايران" به نوشته مهدی سلیمی در سایت "بازتاب"! بهزاد نبوی در مصاحبه با داریوش نبوی چنین می گوید!"همانطور که وقتی می خواستند مطبوعات را ببندند مرتباً از امام يک سخنرانی می گذاشتند که در آن سخنرانی امام می گويند ,بشکنيد اين قلمها را, بدون آنکه به شان نزول آن گفته توجه داشته باشند و در يک روز 13 روزنامه را با توسل به همين جمله در زمان آقای خاتمی بستند"."اينکه بگوئيد اسلام را يک بار انتخاب کرديد و ديگر حقی نسبت به حکومت نداريد و شما که يکبار به جمهوری اسلامی رای داديد ديگر نقشی در آينده و سرنوشت خودتان نداريد، ما چنين اسلاميتی را قابل تلفيق با جمهوريت نمی دانيم" در همین مصاحبه متوجه می شویم که شیوه اعتقاد این حکومت به مردم تا چه اندازه وبه چه منظور می باشد. از آغاز روی کار آمدن این رژیم ، دسته های کوچک از مردم در سازمانهای فاشیستی گرد آوری شده اند تا به آزادی های مردم دست درازی نمایند.در همین راست از رهبران جمهوری اسلامی باید پرسید که شما در دوازده فروردین 1358 خورشیدی از مردم هیجان زده واحساساتی وانقلاب زده آرای کدام حکومت را گرفته اید که بعد از بیست هفت سال هنوز در حال توضیح دادن آن هستید.پس در اینجا یک اشکا ل حقوقی بوجود آمده است.اولا هم رای دهنده بدرستی تفهیم نشده است که چه نظامی رای می دهد.دوما مرجع رای گیرنده هم موضوع رای را خود ندانسته است ویا اتفاق نظر وجود نداشته است وتفسیرات فراوان از آن بعمل آمده است.بدین لحاظ تجدید رای گیری پس از 27 سال کاملا قانونی ومحکمه پسند می باشد! پس بنابراین رای گیری قبلی غیر قانونی می باشد.هر دوطرف قضیه موضوعی را به آرای عمومی کشا نده اند که هر یک بدان اشراف نداشته اند.رهبران رژیم به سرعت از احساسات مذهبی وشور انقلابی مردم سوء استفاده کردند و تنها از مردم آرائی به مثابه امضاء آنها جمع آوری بعمل آوردند تا در عرصه داخلی وخارجی مشروعیت ورسمیت خودرا به کرسی بنشانند! آقای مصباح یزدی در یک سخنرانی به همه هشدار داده است ودر ادامه متذکر شده است "آفتاب: محمدتقي مصباح يزدي گفت: اگر روزي كساني قصد اين را كردند كه احكام اسلام را تعطيل كنند، بايد رويه امام(ره) را وي خاطرنشان كرد: زماني كه دشمن به كشور اسلامي حمله مي‌كند ارزش خاك يا مال يا جان مسلمان به دليل حرمت اسلام است و اگر اين‌ها محترمند احترام بالعرض است، در حالي كه احترام اسلام از نوع بالذات است و زماني كه اسلام به خطر افتد بديهي است كه ارزشمندتر از جان مسلمان است چراكه مسلمان به لحاظ اسلام ارزش يافته است."این دید گاه واقعی فقهای اسلام نسبت به انسان است. اگر احمد جنتی می گوید که غیر مسلمان به هیچ وجه انسان نیستند نباید باعث تعجب شود ، بلکه این آقایان نظرات باطنی واسلامی خود را ابراز کرده اند!این حکومت ما قبل تاریخ انسان را به مثابه مایملک خویش می بیند که قادر است برای او تعین تکلیف نماید اولا چگونه باید زندگی نماید و دوما حدود وثغور او تا کجاست سوما انسان در نزد ایشان همواره صغیر است و نیاز به راهبرانی دارد بنام مراجع عظام که شریعت را جاری می نمایند. "اهمیت کار رهبری به صحنه آوردن و آگاه کردن مردم است و ما این امتیاز را منحصرا در حضرت امام(ره) می‌بینیم که این کار بزرگ تاریخی را انجام دادند"این گفته های هاشمی رفسنجانی است.در اینجا معلوم می شود که مردم در قاموس نظام اسلامی برای روزهائی مورد استفاده قرار می گیرند که نیاز بدان ها احساس شود.در همین رابطه مردم سالاری دینی و جمهور مردم و اعتقاد به آرای مردم داستان بی پایه ائی بیش نیست.مردم یک گوشت دم توپ میشوند وباردیگر برای حفظ نظام به خیابان ها آورده می شوند. به شفا فیت بی نظیری روشن میشود که حکومت فعلی ملی گرائی ایرانی هیچگاه نمایندگی نکرده کرده است ، بلکه ماندن این نظام باعث از دست رفتن کیان میهنمان ایران خواهد شد.کشور های بین المللی علیه این نظام فعالیت می کنند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اما رژیم وانمود می کند که جهان متمدن برضد ملت ایران تحرکاتی در دست دارد.اما برابر شواهد این خلاف واقعیت است.میزان نیوز:مردم به دنبال روحانيت آمدند در عرصه انقلاب. هيچ انگيزه استقلال‌طلبي، آزادي‌خواهي، تحركات سياسي و ... هيچ‌كدام در مردم اثر نداشت. فقط به عنوان دين به عنوان روحانيت، فتواي مرجع تقليد، به اين عنوان مردم در صحنه آمدند. مراسم دهه فجر از اول منحرف شد. با جشنواره مي‌شود اين مطالب را بيان كرد؟ این گفته های امام جمعه مشهد می باشد.از درون انقلاب ارتجاعی واسلامی سال 57 قشر عقب مانده ائی به قدرت پرتاب گردید که خود انقلاب را هم رهبری کرده بود.یکی از دلایل عدم اعتقاد رهبران جمهوری اسلامی به توده ها ی مردم را در بالا مشاهده کردیم.به قول نامبرده انقلاب فقط برای دین، روحانیت و مراجع تقلید بوده است. اسقلال ایران و آزادی میهن به هیچ وجه در دستور کار روحانیون نبوده است.مسئله میهن پرستی موقعی مورد بهره برداری قرار می گیرد که وجه شور وهیجان واحساسات ملی میهن پرستی توان بسیج کردن مردم را باعث می شود.هم اینک دیده می شود که چگونه با معلولین جنگ ایران وعراق رفتار می شود .مسئله کسب دانش اتمی فقط اشتهای آنها را برای سلطه برجهان را بیان می کند.از هیجده سال پیش رژیم اسلامی مخفیانه در پی کسب اتم است. در حال حاضر علت آنر فقدان انرژی اعلام می دارنداما در هیجده سال پیش گزارشاتی مبنی بر کمبود انرژی بدست کسی نرسیده است.یکی از بدبختی های ناشی از انقلاب عقب مانده 57 گسترش آن به سراسر جهان می باشد.سلاح اتمی وسیله مناسبی است برای افزایش حوزه اقتدار رهبران اسلامی حاکم برایران!سئوال اساسی اینجاست آیا ملت ایران باید خود را قربانی بلند پروازیهای آخوندها نمایند یا نه؟اگر پاسخ منفی می باشد ، راه مقابله بدان چگونه باید صورت بگیرد.اینک بعداز ارجاع پرونده اتمی رژیم اسلامی به شورای امنیت و طبق مصوبات کنفراس امنیت جهانی مونیخ مشخص شده است که جامعه بین المللی در مقابل توسعه طلبی های رژیم ایستادگی خواهد کرد. برهمگان روشن شده است که جهان متمدن به شیوه های بازدارندگی خواهد شد.در این اثنا رژِیم که در باتلاق محاصره گردیده است با دست وپا زدنهای بی حاصل هر چه بیشتر خودرا به اعماق باتلاق فرو خواهد برد. سئوال پایه ائی از مردم ایران در اینجاست ، اگر حاکمان رژیم در حال فرو رفتن در باتلاق می باشند، آیا عقلانی است با چسبیدن به این فرو رفتگان و غرق شوندگان درون باتلا ق خود ومیهن را هم قربانی این فرومایگان ضد میهن ومردم نمائیم .این رژیم رفتنی است ، اما میهن عزیز برای ملت آگاه وفرزندان رشید وبرومندش باقی خواهد ماند.در طول تاریخ همواره حکومت هائی که برخلاف تکامل انسان وتاریخ بوده اند از میان رفته اند.تاریخ بشریت نیازی به عقب افتاده ها ندارد. تاریخ و ادامه آن به انسان های فرزانه و فرهمند تکیه دارد.بکوشیم تا لکه های ننگ ملایان را از صفحه تاریخ ایران زمین بزدائیم.شرمساری برای ملت ایران بس است! باصدای بلند به همه جهانیان بگوئیم که این رژیم سخنگوی تاریخ چند هزارساله ما نیست .این رژیم تنهانمایانگر خطای تاریخی ملت ما در یک دوره خاص در مقابل ریا کاران و زاهدان ظاهر فریب بوده است! پس از تصویب شورای حکام وانتقال پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت ملی سازمان ملل و برگزاری کنفراس امنیت جهانی در مونیخ بعضی از آگان سیاسی از آن به بعنوان کنفراس گوادلپ علیه حاکمان اسلامی تلقی می کنند و دیگر ناکامی های رژیم در عرصه دیپلماسی ، جمهوری اسلامی در سراشیبی قرار گرفته است که براین شرایط یاده شده اعتراضات واعتصابات وتحصن ها وتظاهرات و گرانی وبیکاری داخلی هم فشار می آورد وباعث شده است که برگشت رژیم به کانون اقتدار قبلی دیگر غیر ممکن شده است.اگر در برابر عراق اجماع جهانی شکل نگرفت ، اما در مقابل جمهوری اسلامی صف آرائی بسیار فشرده شکل یافته است! جای خالی آلترناتیو سکولار ودمکراتیک به شدت احساس میشود.در برپائی آن از هر فرصتی باید بهره بجوئیم .زمان طلاست و فرزندان ایران زمین در پی باز یابی میهن خود با نگرانی به آینده به نظاره نشسته اند.برای رضایت آنها هم که شده باید از لجاجت ها وکدورت وانتقام جوئی ها دست بر داریم! یک ضرب المثل آذربایجانی می گوید" خون را با خون نمی توان شست ، بلکه خون را آب می توان شست! به امید آشتی ملی برای سرنگونی متمدنانه رژیم تحمیلی حاکم بر ایران!

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آیا عمر رژیم به لحاظ داخلی و خارجی رو به پایان است؟ ناصر مستشار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016