دوشنبه 18 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

۱۶ آذر و حافظه تاريخی ملت ايران، صادق زيباکلا‌م، اعتماد ملی

شانزدهم آذر به نحو پيچيده‌ای به تاريخ معاصر ايران گره خورده است. از اين دست سالروزها ما در تاريخ معاصرمان کم نداريم. نکته جالب در قبض و بسط بزرگداشت اين روزها است؛ به اين معنا که اگر تحليلگر باحوصله‌ای در نحوه پرداختن و چگونگی بزرگداشت اين سالروزها دقيق شود، درمی‌يابد که اگرچه نفس وقايع تاريخی که در اين روزها به وقوع پيوسته دست‌نخورده باقی مانده اما نحوه نگاه ما به آنها حسب جذر و مدهای سياسی و اجتماعی که در آن به سر می‌بريم، دچار قبض و بسط‌های فاحشی شده؛ به اين معنا که در مقاطعی بر آنها تاکيد بس و سالروز آنها خيلی بزرگ و پررنگ‌تر برگزار می‌شود و در مقاطعی ديگر بالعکس، رفتن و آمدن اين روزها آنقدر سرد، بی‌روح و کمرنگ برگزار می‌شود که بسياری اساسا متوجه نمی‌شوند که آن روز ۱۷ شهريور، ۳۰ تير يا دوم خرداد بوده.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱۶ آذر نيز از اين قاعده کلی مستثنی نيست. در عين حال و بنابر دلا‌يلی که خارج از حوصله اين وجيزه کوتاه است، ۱۶ آذر دچار دگرگونی‌ها و قبض و بسط‌های ديگری هم شده است. از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ که عوامل حکومت نظامی با تيراندازی به سوی دانشجويان دانشکده فنی سه تن از آنان را شهيد کردند، اين روز بدل به نماد مبارزه و اعتراض عليه رژيم شاه شد. در تمامی ۲۵ سال بعدی ۱۳۵۷۷-۱۳۳۲)، و علی‌رغم بگير و ببندهای گسترده رژيم شاه در روزهای منتهی به ۱۶ آذر و علی‌رغم حاکميت سنگين اختناق در آن سال‌ها، دانشجويان دانشگاه‌های کشور بالا‌خص دانشجويان دانشکده فنی دانشگاه تهران، اعتراض‌ها و اعتصاباتی را برگزار می‌کردند. هر سال ده‌ها دانشجو به واسطه اعتصاب‌های دانشگاهی در ۱۶ آذر بازداشت می‌شدند. اعلا‌ميه‌هايی که در آن شرايط دشوار حاکميت پليسی به تعداد محدود در دانشکده‌ها و خوابگاه‌ها تهيه و تکثير شده بود، در کوی و در اماکن عمومی دانشکده‌ها تکثير می‌شد؛ حرکتی که باعث می‌شد مقامات امنيتی رژيم بسياری از دانشجويان را بازداشت کنند تا از طريق شکنجه آنان پی ببرند که چه کسانی تهيه آن اعلا‌ميه‌ها را برعهده داشته‌اند. فی‌الواقع ۱۶ آذر بهانه‌ای شده بود برای نشان دادن اعتراض و خشم دانشجويان به رژيم شاه. دستگيری‌ها، بازداشت‌ها و بعضا محکوميت‌ها، ضرب‌وشتم‌ها، شکسته شدن شيشه‌ها، تعقيب و گريز دانشجويان در ۱۶ آذر، حضور سنگين گارد و نيروهای کمکی در خيابان‌های اطراف دانشگاه همه ساله بدل شده بود به نماد تسليم‌ناپذيری و مقاومت دانشگاه‌ها عليه رژيم شاه. به تدريج مقامات امنيتی رژيم شاه دريافتند که همه آن تحرکات باعث می‌شدند دانشجويانی که اساسا نمی‌دانستند ۱۶ آذر چه بوده و در آن روز چه اتفاقی افتاده و يا کلا‌ نظر خاصی نسبت به رژيم شاه نداشتند، در نتيجه وقايع ۱۶ آذر وارد يک دوره بازآموزی فشرده سياسی چندروزه شوند. دوره‌ای که حاصل آن عبارت بود از معرفی رژيم شاه به‌عنوان يک رژيم ديکتاتوری و ضدمردمی که دانشجويانش را آنچنان مورد ضرب‌وشتم قرار داده و همچون ارتشی اشغالگر با آنان رفتار می‌کرد. روح شريعت‌رضوی، بزرگ‌نيا و قندچی، <سه آذر اهورايی( >به روايت مرحوم دکتر علی شريعتی) که در ساعات اوليه روز ۱۶ آذر در کريدور اصلی دانشکده فنی به گلوله بسته شدند، در تمام آن ۲۵ سال رژيم شاه را رها نکرد. شايد يک دليل آن اين بود که خون آنان واقعا به ناحق ريخته شد. ساعتی قبل از شهيد شدن، هر سه آنان به همراه ده‌ها دانشجوی ديگر دانشکده فنی پشت ميز و نيمکت کلا‌س‌هايشان نشسته بودند و هرگز تصور نمی‌کردند که عوامل رژيم نه‌تنها وارد دانشگاه و دانشکده شوند، بلکه در نهايت قساوت و بی‌رحمی دانشجويان بی‌دفاع و غيرمسلح را از فاصله نزديک با گلوله مورد هدف قرار دهند. دردسر تظاهرات، اعتصابات، ناآرامی‌ها و بگير و ببندهای ۱۶ آذر سبب شد مقامات امنيتی رژيم شاه در سال‌های بعدی که تعداد دانشجويان زيادتر هم شده بود به اين نتيجه برسند که نمی‌توانند جلوی ناآرامی‌های ۱۶ آذر را بگيرند و بهترين راه‌حل آن است که دانشگاه را اساسا در روزهای منتهی به ۱۶ آذر تعطيل کنند. در ميان ده‌ها هزار دانشجوی ايرانی شاغل به تحصيل در خارج از کشور، از هند و فيليپين گرفته تا آلمان، فرانسه، انگلستان، اتريش و آمريکا، ۱۶ آذر مناسبتی بود که تمامی دانشجويان صرف‌نظر از گرايش‌های عقيدتی‌شان در بزرگداشت و تکريم آن يکصدا بودند.
تا رسيديم به سال‌های بعد از پيروزی انقلا‌ب، در سال‌های نخست انقلا‌ب ۱۶ آذر که در تمامی سال‌های قبل از انقلا‌ب دچار بسط بود، به يکباره ستاره بخت و اقبالش افول کرد و از هيبت <فرشته> به در آمد. البته اهريمن نشد اما از آن تجليل و بزرگداشت‌های قبل از انقلا‌ب هم ديگر خبری نبود. ۱۶ آذر دچار قبض شد. مسوولا‌ن انقلا‌ب ازجمله رهبران جنبش دانشجويی بعد از انقلا‌ب، ۱۶ آذر را خيلی مرتبط با نهضت اسلا‌می نمی‌ديدند. وقتی در ۱۶ آذر سال ۱۳۶۰ راقم اين سطور که آن روزها متولی روابط عمومی دانشگاه تهران بود به مناسبت بزرگداشت اين روز اعلا‌ميه‌ای صادر کرد مورد عتاب و خطاب روسا، (که از قضای روزگار دو نفر از آنان از بزرگان دفتر تحکيم بودند) قرار گرفت. اعضای شورای مديريت جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران که متولی دانشگاه تهران بودند اعتقاد داشتند که <سه آذر اهورايی>، در اصل <توده‌ای> و <جبهه ملی>‌ای بوده‌اند و خيلی ربطی به نهضت اسلا‌می پيدا نمی‌کنند. که البته اين استدلا‌ل نشان می‌دهد که بحث <خودی> و <غيرخودی> فقط دربرگيرنده زنده‌ها نبود و مرده‌ها نيز شامل خودی و غيرخودی می‌شوند. اتفاقا استدلا‌ل‌شان خيلی هم پرت و بی‌ربط نبود. <سه آذر اهورايی>، بيش از آنچه که دل در گرو اسلا‌م داشته باشد، دل در گرو ادبيات حزب توده، دکتر مصدق و جبهه ملی داشتند.
منتها آنچه شورای مديريت جهاد دانشگاهی تهران نمی‌دانست (و ظاهرا هنوز هم بعد از ۳۰ سال متوجه نشده) اين است که آن <انحراف> فقط به <سه آذر اهورايی> محدود نمی‌شد. فی‌الواقع می‌توان پرسيد که چه کسی در آن مقطع از آن <انحراف> مصون مانده بود؟ اما بعدها دايره خودی‌ها گسترده‌تر شد و ۱۶ آذر هم به تعبيری <اسلا‌می> شد. <اسلا‌می> شدن ۱۶ آذر اما موجب نشد مجددا ستاره اقبال آن صعود نمايد. فی‌الواقع ۱۶‌آذر سال ۱۳۸۷ آنقدر سرد و بی‌روح در دانشگاه‌ها آمد و رفت که اگر کسی نمی‌دانست آن روز ۱۶ آذر است، باورش نمی‌شد آنجا دانشکده فنی است و امروز هم ۱۶ آذر است. البته ۱۶ آذر هنوز هم طرفداران و مشتاقانی دارد. امسال به جای تشکل‌های دانشجويی و دانشجويان. ‌VOA به بزرگداشت ۱۶ آذر کمر همت گمارد. بالا‌خره نوبتی هم باشد، روزی نوبت به ‌VOA هم بايد می‌رسيد، کی به کيه؟ ‌VOA آنچنان در رثای ۱۶ آذر و جنبش دانشجويی گريست که دل سنگ هم به درد آمد. برنامه‌شان در بزرگداشت ۱۶ آذر، واقعا پرمحتوا، کامل، تاريخی و بی طرفانه بود (که البته از ‌VOA به جز اين هم انتظار ديگری نمی‌رفت) به جز يک نکته کوچک که آن را هم می‌شد نديده گرفت. در ويژه‌برنامه آن رسانه بی‌طرف و متعهد، خيلی معلوم نشد کسانی در ساعت ۳۰/۹ روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در دانشکده فنی دانشجويان را به رگبار بستند به کدام رژيم وابسته بودند؟ ‌VOA البته تنها گروهی نبود که در رثای ۱۶ آذر به پا خاست و به تعهد تاريخی‌اش عمل کرد. بعدازظهر ۱۶ آذر، خواهران و برادران بسيجی دانشگاه تهران نيز با تظاهرات پرشور خود در صحن دانشگاه تهران، نشان دادند که ۱۶ آذر را فراموش نکرده‌اند. زنده‌ياد احمد شاملو می‌گفت که ملت ايران حافظه تاريخی ندارد. ای کاش روز شنبه ۱۶ آذر می‌آمد و جلوی دانشکده فنی می‌رسيد که ما اتفافا اگر يک چيز را کامل داشته باشيم آن هم حافظه تاريخی است. آمريکايی‌ها و غربی‌ها اتفاقا حافظه تاريخی ندارند اما ما داريم، دانشجويان بسيجی وقتی از جلوی دانشکده حقوق و علوم سياسی می‌گذشتند، يک‌صدا فرياد کشيدند <استاد آمريکايی اخراج بايد گردد( >البته اساتيد سکولا‌ر و ليبرال را هم چند متر بالا‌تر خواهان اخراجشان شدند) آيا به ملتی که اينقدر حافظه تاريخی دقيقی دارد و پس از گذشت ۵۵ سال آنقدر قشنگ پيام ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ را به نسل جديد انتقال می‌دهد می‌توان گفت فاقد حافظه تاريخی است؟





















Copyright: gooya.com 2016