مگر شما نبوديد که...، با حاميان دروغين کروبی، کيهان (ايران)
رژيم آمريکايی شاه برای مقابله با نهضت امام خمينی(ره) و پيشگيری از گسترش آن به ترفندی متوسل شده بود که بعدها رئيس اسبق سازمان سيا اعتراف کرد توسل به ترفند ياد شده پيشنهاد کارشناسان اين سازمان به شاه و ساواک بوده است.
ماشين تبليغاتی شاه از طريق راديو و تلويزيون و مطبوعات آن زمان نهضت امام خمينی(ره) را - نستجيربالله- به شوروی سابق نسبت می داد و به اصطلاح استدلال می کرد که شوروی دشمن واقعی آمريکاست و از آنجا که امام خمينی(ره) لبه تيز حملات خود را متوجه آمريکا کرده و حکومت شاهنشاهی پهلوی را هم به خاطر روابط نزديکش - بخوانيد وابستگی محض و نوکرمآبانه- با آمريکا مورد حمله قرار می دهد! بنابراين همسو با شوروی است!!
اما، پاسخ حضرت امام(ره) در آغاز نهضت - سال ۱۳۴۲- اين بود که «آمريکا از شوروی بدتر، شوروی از آمريکا بدتر و انگليس از هر دو بدتر است». و در دوران اوج گيری نهضت نيز با شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» تمامی رشته های آمريکا و رژيم آمريکايی شاه را پنبه کرد. چرا که حتی شاگردان دبستانی هم می دانند مخالفت دو نفر با شخص ديگر به معنای موافقت آن دو با يکديگر نيست و عکس اين قضيه نيز صادق است...
اکنون، سی سال بعد از آن ماجرا، يکی از اطرافيان آقای کروبی - که ضمناً همراه با دو تن ديگر از اطرافيان ايشان به نفع آقای موسوی جلسه شبانه دارند و شيخ از همه جا بی خبر اصلاحات هنوز نمی داند!- طی مقاله ای در شماره ديروز روزنامه اعتماد ملی به همان ترفند «شاهانه»! متوسل شده و برای سرپوش نهادن بر اسناد غير قابل انکاری که از همراهی و همصدايی برخی افراطيون اصلاحات با محافل بيگانه حکايت می کند خطاب به مدير مسئول کيهان آورده است «آقای شريعتمداری مگر غير از اين است که راديو آمريکا، راديو اسرائيل و سلطنت طلبان و ضد انقلاب به طور مستمر عليه طالبان و القاعده موضع می گيرند و عليه آنها فعاليت می کنند؟ آيا ضديت رسانه های چهارگانه فوق نشانه حقانيت، صداقت و درستی انديشه و راهبرد طالبان، القاعده و بن لادن است»! و عکس اين قضيه را نيز آورده است. در پاسخ اين مدعيان اصلاحات بايد گفت؛
۱- آيا در ستمگری و غارتگری آمريکا شک داريد؟ آيا شوروی سابق خونريز و غارتگر نبود؟ خب! حالا بفرمائيد که آيا ضديت حضرت امام(ره) با آمريکا به معنی تبرئه شوروی از ستمگری بود و يا ضديت آن بزرگوار با شوروی سابق به مفهوم تبرئه آمريکا بود؟! اين چه استدلال کودکانه ای است؟!
علت دشمنی آمريکا و شوروی با يکديگر با علت ضديت حضرت امام(ره) با هر دو قدرت استکباری ياد شده نه فقط متفاوت بلکه متضاد بود. آمريکا عليه شوروی به سختی موضع می گرفت و شوروی نيز به شدت عليه آمريکا موضع داشت- دوران جنگ سرد- ولی ضديت امام راحل(ره) با آن دو ماهيتی کاملاً متفاوت داشت بنابراين اگر کيهان عليه طالبان موضع می گيرد و در همان حال آمريکا هم با طالبان و القاعده مخالفت می ورزد-که اين مخالفت ظاهری است- نمی توان نتيجه گرفت که طالبان و کيهان مواضع مشابهی دارند! همانگونه که نمی توان ضديت حضرت امام با آمريکا يا شوروی را- نستجير بالله- به مفهوم همراهی آن امام بزرگوار با يکی از دو قدرت استکباری مورد اشاره تلقی کرد. غير از اين است؟ ماجرا خيلی ساده است، چرا طفره می رويد؟ دوستان ديگر شما- مخصوصاً آن يکی که ساکن انگليس است- نيز در تهيه نامه شيخ اصلاحات عليه کيهان همين بلا را بر سر او آوردند و باعث عصبانيت و اعتراض ايشان شدند که قرار بود با حمله به کيهان، رأی خاکستری به صندوق بريزيد ولی به آبروی او آسيب جدی زديد!
۲-حمايت آمريکا و اسرائيل از افراطيون جبهه اصلاحات به خاطر مواضع همسوی آنهاست و ماجرا روشن تر و مستندتر از آن است که با اينگونه آسمان و ريسمان کردن ها قابل انکار باشد. مواضع اين طيف از مدعيان اصلاحات تماماً موجود و مکتوب و مضبوط است. مگر با صراحت نمی گفتيد و نمی نوشتيد که «قوانين اسلام متعلق به ۱۴۰۰ سال قبل است و امروزه قابل اجرا نيست»! يا «فرهنگ شهادت خشونت آفرين است»! يا «انقلاب اسلامی عامل عقب افتادگی ايران است»! يا «منشاء خشونت همين احکام فقهی است»! يا «افکار امام خمينی(ره) بايد به موزه تاريخ سپرده شود»! يا «حجاب و حيای زنان مظهر و نماد عقب افتادگی است»! يا «شهادت امام حسين(ع) نتيجه خشونت جدش رسول خدا(ص) در صدر اسلام بود»! يا «معصومين هم در معرض انحراف هستند»! و صدها نمونه مکتوب ديگر از اين دست و اخيراً هم که شيخ اصلاحات دقيقاً همان ادعای اسرائيل عليه ايران اسلامی را مطرح کرده و بيانيه داده بود که «اعدام کودکان را متوقف کنيد»!!...
حالا سوال اين است که آيا اين مواضع بدون کم و کاست و دقيقاً همان مواضع آمريکا و اسرائيل عليه اسلام و انقلاب و امام(ره) نيست؟! آيا می توانيد اين واقعيت تلخ را انکار کنيد؟ معلوم است که نمی توانيد، بنابراين حمايت صريح آمريکا واسرائيل از افراطيون مدعی اصلاحات به خاطر همراهی و همسويی کامل آنان با خواسته ها و اهداف رسماً اعلام شده آمريکا و برخاسته از نقشی بوده است که به عنوان ستون پنجم بيگانگان در داخل کشور برعهده داشته و دارند. و اين ننگ «با هيچ رنگی» قابل پاک کردن نيست چه رسد به آسمان و ريسمان کردن کودکانه در قالب يک به اصطلاح مقاله!
۳- افراطيون مدعی اصلاحات اصرار عجيبی دارند که پای آمريکا و اسرائيل را از اين معرکه بيرون بکشند و ماجرای موجود را به درگيری شيخ اصلاحات با کيهان محدود کنند! و حال آن که مطابق اسناد ارائه شده- که بسياری از آنها را نيز متعاقباً ارائه خواهيم کرد- اصل ماجرا اين است که طيفی از مدعيان اصلاحات نقش ستون پنجم آمريکا و اسرائيل را در داخل کشور برعهده دارند و اين آش آنقدر شور شده بود که آقای خاتمی نيز گفته بود از اردوگاه اصلاح طلبان صدای دشمن را می شنوم، يا آقای کروبی بر سر يکی از همين مدعيان فرياد کشيده بود که چرا از تريبون مجلس اتهامات واهی اسرائيل عليه ايران را مطرح می کنی؟ و...
ماجرا اين است و شما مدعيان اصلاحات از آقای کروبی به عنوان «سپر» استفاده می کنيد و به جای او عليه مدير مسئول کيهان بيانيه می نويسيد. در مصاحبه کروبی با خبرنگاران خارجی به جای او حرف می زنيد و عجيب آن که اصرار داريد ايشان را -نستجيربالله- پشت کرده به نظام معرفی کنيد! چرا؟! برای اين که آمريکا اينطور می خواهد و آقای کروبی از همه جا بی خبر، هنوز متوجه نشده است که چه آشی برايش پخته ايد؟! بديهی است که کيهان سوابق آقای کروبی را فراموش نمی کند و اطمينان دارد که سرانجام پای خود را از اين بازی بيرون خواهد کشيد، چرا که او هرچند به غفلت در دام شما افتاده است ولی نهايتا فرزند انقلاب است. بنابراين اگر هزار بار ديگر عليه کيهان و مدير مسئول آن بنويسيد، کيهان وارد ميدان فريب شما نمی شود و ماجرای همسويی شما با بيگانگان را رها نمی کند و داغ تبديل خواست آمريکا به معرکه داخلی را بر دل افراطيون مدعی اصلاحات می گذارد.