جمعه 12 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حمايت ۷۸ دانشمند جهان از جنبش آزاديخواهی دانشگاهيان ايران، مصاحبه با پرفسور علی گرجی، مبتکر اين حرکت، دويچه وله

جمعی از دانشمندان جهان در رشته‌های پزشکی، حقوق و تاريخ با انتشار دادخواستی از مبارزات دانشگاهيان ايران پشتيبانی کرده و خواستار پايان خشونت در عرصه‌ی دانشگاه‌های ايران شده‌اند. مصاحبه با پرفسور علی گرجی، مبتکر اين حرکت.

پرفسور دکتر علی گرجی، متخصص دردشناسی و استاد رشته‌ی فيزيولوژی اعصاب در دانشگاه مونستر آلمان است. وی در گفت‌وگو با دويچه وله به پرسش‌هايی در زمينه‌ی تاثر جامعه‌ی دانشگاهی و دانشمندان جهان از وقايع خشونت‌بار در ايران، بخصوص در عرصه‌ی دانشگاه‌ها، پاسخ می‌گويد. از امضاکنندگان دادخواستی که به ابتکار او تنظيم شده، دانشمندان نام‌آور رشته‌ی پزشکی هستند، چون ژروم انگل، دانشمند رشته‌ی اپيلپسی، محسن مهاجر، دانشمند رشته‌ی دردشناسی و بتينا اشپک‌مان، دانشمند رشته‌ی مغز و اعصاب. تمامی ديگر امضاکنندگان دادخواست نيز از نامدارترين دانشمندان رشته‌های دانش جهان هستند.

دويچه‌وله: آقای پرفسور گرجی انگيزه‌ی شما برای تهيه‌ی يک دادخواست و جمع‌آوری امضا از دانشمندان جهان در حمايت از دانشجويان و استادان ايرانی چه بوده؟ چه چيز شما را بيش از همه برانگيخت که دست به عمل بزنيد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پرفسور گرجی: همان طور که می‌دانيد شايد اولين دانشگاه مدرن ايران حدود ۱۹۲۰ تاسيس شد و از آن زمان تا به حال دانشگاهها صدها بار مورد حمله‌ی نيروهای پليس يا نيروهای انتظامی به انحای مختلف قرار گرفتند. شايد اگر به حافظه‌ی تاريخی‌مان برگرديم، بزرگترين آنها سال ۱۹۳۲ بود که در آذرماه اين سال سه نفر کشته شدند. نمونه ديگر زمان انقلاب بود سال ۱۳۵۷، سپس حدود دهسال پيش بود که در ۱۸ تير به دانشجويان حمله کردند و اين آخرين نمونه که حدود دوازده روز پيش، اين حمله اتفاق افتاد.
بهرحال به نظر می‌رسد که اين کم کم در تاريخ مملکت ما به صورت يک روال درمی‌آيد که هرکسی به خودش اجازه بدهد به دانشگاه‌ها حمله بکند. دانشگاه يک محيط مقدس است، محيط علمی و محيط تحقيق، که برای رشد بشريت و پيشرفت انسان‌ها در آنجا فعاليت می‌شود. دانشگاه بايد مثل يک محيط مقدس، محيط مسجد يا محيط کليسا باشد. نه اين که هر کسی خواست به خودش اجازه بدهد که به آن حمله بکند. متاسفانه چه در زمان رژيم گذشته و چه در حال حاضر، بعد از اين حملات کمی سروصدا می‌شود و بعد اين مسئله به فراموشی سپرده می‌شود تا حمله‌ی بعدی.
همان طور که می‌دانيد حريم هر جايی را متولی‌اش نگه می‌دارد و متاسفانه از آنجايی که ما متولی‌ها، ما کسانی که در دانشگاه‌ها استاد هستيم، هيچ وقت نتوانستيم واکنش صحيح و دقيقی را از خودمان نشان بدهيم. همين مسئله باعث شده است که اين به صورت روال معمولی دربيايد و هيچ کس به آن توجه کافی نکند. بهرحال من تصميم گرفتم که اين دفعه يک واکنش بين‌المللی را نسبت به اين حرکات شروع بکنيم و به آن کسانی که اين کار را می‌کنند بفهمانيم که کار بسيار زشت و بدی را می‌کنند. نه تنها از ديد خود مردم ايران، بلکه از ديد کل دنيا. انشااله اين حرکت را ادامه خواهيم داد تا اين که به توقف اين حملات و توقف اين ديد که می‌شود اصلا به يک دانشگاه حمله کرد، برسيم.

دويچه‌وله: می‌توانيد برای ما راجع به دامنه‌ی استقبال از اين دادخواست بگوييد؟ دانشمندان چه کشورهايی اين دادخواست را امضا کردند؟
پرفسور گرجی:
اين دادخواست را ما برای کشورهای مختلفی فرستاديم و دامنه و پاسخ آن بسيار جالب بود. ما از کليه‌ی کشورهای اروپايی تقريبا از آلمان، دانمارک، انگليس، جمهوری چک، سوئد، ايتاليا و از هلند همين طور افرادی را داشتيم که آن را امضاء کردند. پرفسورها و استادان بسيار بسيار معتبر و شناخته‌شده در سطح جهان اين دادخواست را امضاء کردند. از آمريکا همين طور، از ايالتهای مختلف و از دانشگاههای مختلف، از دانشگاه نيويورک بگيريد تا هاروارد و از کانادا داشتيم برای نومنه از مونترال، از آمريکای جنوبی، از برزيل و از شيلی. همان طور که می‌بينيد تقريبا از تمام نقاط مختلف دنيا و از تمام مراکز معتبر يعنی از دانشگاههای درجه يک دنيا و از اساتيد بسيار معتبر جهان اين دادخواست را امضاء کردند و پشتيبانی‌شان را از دانشجويان و اساتيد ايران اعلام کردند.

دويچه‌وله: و بيشتر در رشته‌های؟
پرفسور گرجی:
از تمام رشته‌ها، ولی به طبع من خودم چون پزشک هستم، بيشتر در رشته‌های پزشکی بودند. ولی ما از گروه تاريخ، گروه حقوق هم داشتيم کسانی که امضاء کردند. ولی بيشتر افرادی بودند که در رشته‌ی پزشکی جراح مغز و اعصاب بودند يا متخصص قلب.

دويچه‌وله: امروز که اين دادخواست دارد انتشار پيدا می‌کند، من ديدم حدود هفتاد و هشت نفر يا هفتاد و نه نفر از دانشمندان غرب آن را امضاء کردند. در مورد دانشمندان غرب اغلب اين طور گمان می‌رود که کاری به کار سياست ندارند و مشغول آزمايش‌ها و تحقيقات‌شان هستند. ولی اين امضاء ها نشان می‌دهد که اين داوری درست نيست!
پرفسور گرجی:
نه قطعا اين طور هست. من خودم يک محقق علوم اعصاب هستم. من روزی دوازده يا فرضا چهارده پانزده ساعت کار می‌کنم تا بيماری را که به عنوان مثال سردرد دارد، اين دردش را تخفيف يا تسکين بدهيم. از آن طرف شما می‌بينيد که انسانهايی که سالم هستند مورد حمله قرار می‌گيرند، کشته می‌شوند يا به شدت مجروح می‌شوند و تمام اين دانشمندانی که در سطح دنيا به فعاليت علمی و تحقيقی مشغولند‌، هدفشان انسان‌ها هست. به طبع نمی‌شود در مقابل اين قضايا خيلی بی‌تفاوت بود. دانشمندانی که اين دادخواست را امضاء کردند، بعضا در زمان حمله‌ی اسراييل به غزه هم واکنش نشان دادند.
اين مسئله را بايد آن کسانی که در ايران مسئول هستند، به‌عنوان مسئله‌ای سياسی در نظر نگيرند. اين يک مسئله‌ی انسانی‌ست. بخصوص وقتی اين اتفاقات در دانشگاهها می‌افتد، اين خطر برای جامعه خيلی زياد خواهد بود. چون وقتی محيط دانشگاه‌ها امن نبود، محيط کل جامعه هم امن نيست و اين را تمام کسانی که اين دادخواست را امضاء کردند و بسياری افراد ديگر می‌دانند. من اين دادخواست را در حتا وب سايت هم نگذاشتم و امضاء کنندگان فقط افرادی هستند که در اطراف می‌شناختيم و ازشان درخواست کرديم. يعنی اين يک اعتراض سمبوليک است از کل دنيا. همان طور که می‌بينيد ما از هر کشوری از سه چهار نفر از متخصصان درخواست کرديم و اغلب هم با علاقه اين را امضاء کرده‌اند. به همين خاطر ديد جهانی نسبت به اين قضيه بسيار بد است و ما اميدواريم کسانی که می‌توانند اين قضيه را پيگيری کنند، به سرانجام نهايی برسانند و عدالتی را برقرار بکنند، اين را متوجه بشوند.

دويچه‌وله: آيا تا چه حد اين دانشمندان و همکاران شما به طور شخصی و خصوصی با دانشگاهی‌ها در ايران ابراز احساسات کردند، ابراز همبستگی کردند؟
پرفسور گرجی:
خيلی از آن‌ها به من تلفن زدند يا ايميل زدند. اين خيلی جالب بايد باشد، خيلی از اينها کسانی هستند که با من به ايران سفر کردند در کنگره‌هايی که تشکيل شده در سال‌های گذشته، يا حتا بعضی‌هاشان قرار بود که در ماه سپتامبر همه‌ی ما با پنج شش تن از دانشمندان آمريکايی و آلمانی و انگليسی برای آموزش پزشکان در جهت درمان بيماری تشنج به ايران برويم. بعضی از آن‌ها در آخر فروردين با من در ايران بودند برای آموزش دانشجويان، برای درمان سردرد و آموزش پزشکان. يعنی اينها افرادی هستند که به شکلی با ايران در ارتباط هستند. آن‌ها خيلی نگران بودند و از من می‌پرسيدند، حتا آن کسانی که قبلا ايران بودند می‌پرسيدند که آيا از آن دوستان پزشکی که ما ديديم و آن دانشجوها اتفاقی برايشان افتاده يا نه؟ بهرحال می‌گويم اين نگرانی و اين مسئله چيزی‌ست که من تقريبا هرکدام از همکاران خودم را که می‌بينم از من می‌پرسند از ايران چه خبر؟ يعنی اين واکنش، اين کاری که در ايران اتفاق افتاد، نه تنها باعث شوک مردم ايران شد، بلکه بايد بگويم که باعث شوک حداقل جامعه‌‌علمی در خارج از کشور هم شده است.

دويچه‌وله: در مجله‌ی انگليسی‌زبان هفتگی «نيچر» هم که يک مجله تخصصی علمی است، می‌بينيم که به فاصله‌ی يک هفته دو گزارش درباره‌ی وضعيت ايران و بخصوص فضای اختناق دانشگاه‌های آن چاپ شده است. می‌توانيم نتيجه بگيريم، همان طور که شما هم الان گفتيد، موضوع ايران و ازجمله فشار بر دانشگاه‌های آن مورد توجه طيف وسيعی از علاقمندان به علم و دانش است!
پرفسور گرجی:
بله، دقيقا. مقالاتی که در «نيچر» چاپ شده است، البته درست است که ما با آن‌ها برای چاپ اين مقالات همکاری کرديم، اما بهرحال همه علاقه‌ی آن‌ها و هم آگاهی آن‌ها از مسايل ايران را نشان می‌دهد. «نيچر» به اصطلاح يک مجله کاملا علمی است. البته خب سياست هم يک نوع علم است، ولی اين علم غيرسياسی را در آن چاپ می‌کنند و آن کسانی که «نيچر» را می‌شناسند، می‌دانند که هدف ازاين مقالات مجددا تذکر به مسئولين و جامعه علمی ايران است که محافظت از حريم دانشگاه‌ها يکی از مهم‌ترين اصول يک جامعه‌علمی است. بخصوص يک جامعه علمی که بخواهد در جامعه‌بين‌المللی خودش را مطرح بکند، توجه نکردن به آن قطعا با واکنش بين‌المللی مواجه می‌شود. در اين مقالات عنوان شده است که هيچ گروه، هيچ دولت خارجی نياز به دخالت در ايران ندارد و مردم ايران آنقدر آگاه و هوشيار هستند که خودشان راه خودشان را انتخاب بکنند. و بهرحال يکی از ارگانهايی که اين حرکات را در ايران می‌تواند هدايت بکند، هم از طريق قانونی و هم از طريق عاقلانه، دانشگاه‌ها هستند و عدم توجه به حريم دانشگاه قطعا باعث هرج و مرج و مشکلات بعدی در جامعه خواهد شد.

مصاحبه‌گر: کيواندخت قهاری
تحريريه: شهرام احدی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016