سه شنبه 16 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بزرگان! اکنون نوبت شماست! و افق آينده اتمی ايران در دست نظاميان کودتاچی، "نگران کننده" است! دو مطلب از بابک داد

بابک داد
همواره ما به فتواهای دينی شما و مواضع سياسی شما اطمينان و عمل کرده ايم و فرمان شما را گوش داده ايم. اکنون و برای يک بارهم شما به "واقعيت" و هشدارهای دلسوزانه گوش فرادهيد و يک بار هم شما برای دفاع از جمهوريت و رأی ملت، "غسل شهادت" کنيد و به ميدان بياييد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بزرگان! اکنون نوبت شماست!
«خائـف» نباشيد!

هرسه نامزدهای رقيب احمدی نژاد، در مناظره های تلويزيونی ايام انتخابات، هر کدام به اندازه ای توانستند وی را رسوا و دروغهايش را افشاء نمايند. اما آقاين ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، شجاعت بيشتری نشان دادند و يک «کلاس فشرده آموزش علوم سياسی برای جمعيت ايرانيان برگزار کردند که ره صدساله حرکت به سوی آگاهی و آزادی را يکشبه پيمودند. آقای کروبی در مناظره ها فوق العاده شجاعانه و مردانه ظاهر شد. برای اولیّن بار از مرگ مظلومانه پزشک جوان «زهرا بنی يعقوب» سخن گفت که در بازداشتگاه منکرات همدان به طور مشکوکی کشته شد! کروبی شجاعانه از «نظارت استصوابی» و از «انحرافات» در حرکت اصيل امام خمينی ظرف ۲۰ ساله اخير انتقاد کرد و از «دروغگويی های فراوان احمدی نژاد» در قضيه «هاله نور!» و «سرمشق گرفتن صد کشور دنيا از ايران» پرده برداشت و به سهم خويش، احمدی نژاد را «رسوا» کرد. آقای کروبی چنان شجاعتی از خود نشان داد که مردم هنوز باور دارند، اگر کسی جرأت کند و در آرای مردم تقلب و دستکاری کند، کروبی «تا پای جان» در برابر خيانت به رأی مردم خواهد ايستاد. آقای کروبی يکبار هم بر سر مجری مناظره ها (دکتر پورحسين از مديران صداوسيما) فرياد زد:«چرا شما صدا و سيمايی ها (از بيان حقيقت) می ترسيد؟ خائف نباشيد؟ چرا اينقدر ترسو هستيد؟» او با اين واکنش شديد، خواستار بيان آمارها و حقايق توسط صدا و سيما شد. حقايقی که «دولت فريب و دروغ احمدی نژاد» را بسيار رسواتر از اينها خواهند ساخت.
بعد از کودتای ۲۳ خرداد، آقای کروبی چند روز لباس روحانيت را به نشان عزا از تن بيرون آورد و سوگوار «جمهوريت» و عزدار «آرای مردم» شد. آقايان کروبی و موسوی چندبار در بين اجتماعات مردمی حاضر شدند و چند بيانيه قاطع و محکم صادر کردند و هنوز بر سر پيمان خود برای صيانت از رأی مردم ايستاده اند. اما چند روزی است که اين دو منتخب واقعی ملت، کمی ساکت اند. نمی دانم آيا آنها را ترسانده اند؟ آيا تهديدشان کرده اند؟ و نمی دانم آيا اساسا" خوف و ترس از شخصيتهای شجاعی مثل مهدی کروبی و ميرحسين موسوی پذيرفتنی هست يا نه؟
واقعيت اين است که شجاعت و پايمردی آقايان موسوی و کروبی تا همين حالا هم دور از انتظار بوده و هنوز هم جانانه پای دفاع از آرمانهای اصيل انقلاب ۵۷ و ديدگاههای امام خمينی ايستاده اند و قصد ندارند در برابر اين خيانت بزرگ کوتاه بيايند. آنان واقعا" نشانه های جدّی از پايمردی و شجاعتهای شخصی امام خمينی را در خود دارند. اما ميرحسين و کروبی امروزه بيشتر از هميشه به ياری همديگر نياز دارند. اين دو تا حالا بر سر ميثاق خود با مردم باقی مانده و زير بار اين تقلب و خيانت بزرگ نرفته اند. «ميرحسين کروبی» به خوبی ميدانند سکوت در قبال جنايات اخير، سکوتی «خسارتبار» است و برای همين تاحالا زير بار نرفته و نخواهند رفت. کم عملی و انفعال آنها به هيچ شکلی برای مردم پذيرفتنی نيست.
***
بزرگترين «تحقير» اين انتخابات و «رأی سازی» ستاد کودتا، «رأی سازی» توهين آميزی بود که برای آقايان کروبی و رضائی در نظر گرفتند. «کودتاچيان» بخصوص به رضائی ۳۰۰ هزار «رأی دادند» و به کروبی ۲۰۰ هزار رأی، تا امکان ائتلاف و همراهی اين دو با نامزد معترض با «ميرحسين موسوی» را از قبل، ناممکن و بلااثر کنند! در صورتی که همه می دانند که حتی اگر آراء همشهريها و اقوام شخصيت پرنفوذی مثل آقای کروبی را هم «واقعا" می شمردند» نتيجه بيشتر از اين «ارقام موهن» می شد. اما «ستاد کودتا» اين رأی تحقير آميز «يک درصدی!» را با يک «پيام ضمنی» برای رضائی و کروبی «منظور» کرده بود. به اين معنا که بعد از کودتای انتخاباتی، سهم و نفوذ شما در «نظام جديد» حتی «زير يک درصد» هم نخواهد بود! متقلبان اين تحقير را درباره ميرحسين موسوی به شکل ديگری انجام دادند و با تقلبی ناشيانه آراء او را به نام احمدی نژاد «مصادره» کردند. موج ميليونی طرفداران موسوی، تمام کشور را به «رنگ سبز» درآورده بود و کتمان ميليونها طرفدار جنبش سبز ممکن نبود. کودتاچيان اما بزرگترين اهانت را به مردمی کردند که به اين نامزدهای سه گانه رأی دادند و بدتر از آن، آرای باطله مردمی را که به احمدی نژاد «نه» گفته بودند، قرائت نکردند و همه آراء باطه را به سود احمدی نژاد قرائت کردند و در اعلام اوليه نتايج ساختگی انتخابات، حتی يک رأی باطله هم وجود نداشت!
آقای محسن رضايی «بهانه نخ نمايی» برای کنار کشيدن و انصراف از شکايتش دارد که از قبل هم «قابل پيش بينی» بود! او اين بار هم مانند انصرافش در دوره نهم رياست جمهوری، طرفدارانش را باز هم تنها گذاشت و حفاظت از آرای آنها را جدی نگرفت و «عافیّت خود» را بر صيانت از رأی طرفدارانش ترجيح داد؛ آن هم «به بهانه حفظ نظام!» (کدام نظام؟) امروزه «جمهوريت نظام» قربانی «تمديد احمدی نژاد» شده و از آن «نظام جمهوری اسلامی ۵۷» که به گفته امام خمينی «حفظ نظام از اوجب واجبات است» ديگر نشانه ای باقی نمانده که آقای رضايی به بهانه «حفظ نظام» به صدها هزارنفر از طرفدارانش پشت پا بزند و «تحقير رأی ۳۰۰ هزارتايی» را بپذيرد و از شکايتش انصراف بدهد!
اين انصراف بيشتر نشانگر «عافيت طلبی» و خودخواهی آقای رضائی بود و «رفاقت نيمه راهی» او با طرفدارانش، چندان هم دور از انتظار نبود. نکته جالب واکنش سخنگوی شورای نگهبان به «انصراف بزرگوارانه!» آقای رضائی بود که باز هم «تحقيرآميز» بود! عباسعلی کدخدايی سخنگوی شورای نگهبان گفت در بازشماری تعدادی از صندوقهای مورد ادعای آقای رضائی، آرای محسن رضائی «کمتر از قبل» هم شده! اين «تحقير مضاعف»، پاسخی است به «مصلحت بينی نابجای» آقای رضائی که لابد گمان کرده باعث «عزّت» او در نظام تازه خواهد شد! هرچند همين «کمتر شدن آرای رضائی» در بازشماری تعدادی از صندوقها، خودبخود نشانه و دليل ديگری است از «تقلب ناشيانه و گستاخانه» مجريان و ناظران انتخابات!
***
بر عکس آقای رضائی، با شخصيت شجاع و قاطعی که مردم از «شجاعت» آقايان موسوی و کروبی بدست آورده اند، هرگز از کسانی مثل آنها توقع ندارند اين تحقير و تقلب بزرگ را بپذيرند. چنانچه تاکنون هم نپذيرفته اند و زير بار نرفته اند. امروزه همه مخالفان احمدی نژاد برای تعقيب «سرنوشت رأی» خود به «مردان ميدان» يعنی موسوی و کروبی پناه آورده اند. اما اين چيزی از مسئوليت ساير بزرگان و مراجع و علمای دينی کم نمی کند.درست است که در حال حاضر اين دو شخصيت شجاع، قاطعانه از آراء همه مردم مخالف احمدی نژاد (و حتی از آراء هواداران آقای رضائی) حمايت می کنند و «سمبل مقاومت مردم» در برابر اين خيانت و کودتا هستند. اما علاوه بر آقايان موسوی و کروبی، هر يک از بزرگان دلسوز کشور و جمهوريت و اسلاميت، وظيفه دارد برای احيای آراء ملت قيام کنند و نقش و جايگاه ممتازی در راهبری اعتراضات برحق مردم بر عهده بگيرند و تأثيرات اجتماعی خود را از حالت «بالقوه» بيرون بياورند و بالفعل کنند. مردم اميدوار بسياری دارند که همه بزرگان، حساسيت نقش تاريخی خود را در اين شرايط خاصّ به درستی بشناسند و به آرمانهای موعود خود با مردم عمل کنند و يکديگر و آحاد ملت را لحظه ای تنها نگذارند.
آقای موسوی عزيز!
مردم شما را به عنوان «مرد عمل» شناختند و همواره چنين باوری نسبت به صلابت و شهامت شما دارند و بخصوص بعد از تقلبات ناشيانه، حضورتان در ميان ملت و «شجاعت» شما ستودنی و قابل تحسين بود و هست. مرام و شجاعت «در عمل» حکم ميکند، ذرّه ای از موضع برحق ملت کوتاه نياييد و هرگز زير بار اين تقلب زشت و خيانت آشکار نرويد.
آقای کروبی عزيز!
بعد از بازشناختن چهره مؤمن و شخصيت قاطع شما، هر ايرانی آزاده ای بر «شجاعت» و «مرام» و معرفت انسانی شما گواهی می دهد. همچنين اعتراضات شما به تقلبات خيانت آميز ستاد کودتا، بر هيچکس پوشيده نيست. اما تنها راه ممکن، حضور دائمی در صحنه و در ميان مردم و تشکيل تحصن و ادامه اعتراضات است. گمان نفرماييد با «ريش سفيدی»، ديگر می توانيد از اين کودتاچيان، برای دوستان دربند «آزادی» بخواهيد و يا قدمی برای تسکين خانواده نگران آنها برداريد. تنها «سهمی» که ستاد کودتا برای مخالفان و منتقدان خود و برای جنابعالی در «نظام جديد ايران» گذاشته، چيزی در حدود همان «رأی تحقيرآميز زير يک درصدی» است. هرگز گمان نکنيد در نظام جديد ايران، شما و ساير بزرگان نظير آقايان هاشمی و موسوی و خاتمی و ديگران ، همان «حريم امن سابق» و همان روابط و نفوذ قبل از اين را خواهيد داشت. چنانچه نزديکترين مشاوران «ميانه روی» ستاد انتخاباتی جنابعالی را به «اقدام عليه امنيت ملی» متهم کرده و به زندان انداخته اند و گستاخانه از «محاکمه نامزدهای معترض به بهانه ايجاد آشوب!» سخن می گويند. ديديد که احمدی نژاد در آخرين «نطق مجزای خود» در تلويزيون، درباره شما و مهندس موسوی و ساير ياران انقلابی امام نظير آقايان هاشمی و ناطق نوری و خاتمی، به طور تمثيلی از لقب «طلحه و زُبير» استفاده کرد! «نظام کودتايی احمدی نژاد» که به اعتراف آيت الله خامنه ای؛ «به نظرات رهبری نزديک ترند!» شما و موسوی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و ساير «السّابقون انقلاب» را با همه نزديکی که با بنيانگذار جمهوری اسلامی داشتيد، نهايتا" به عنوان «طلحه و زُبير» می شناسند. کسانی که از ياران نزديک پيامبر(ص) بودند، ولی بدليل «خيانت» عاقبت با «شمشير» امام علی(ع) کشته شدند! کودتاچيان به زعم خودشان؛ «شمشير آخته علی زمان!» يعنی قاضی مرتضوی را برای شکنجه دوستان و مشاوران نزديک شما به خدمت گرفته اند و ترديد نکنيد اگر اعتراض مؤثری نکنيد و اگر برای احيای حق ملت قيام نکنيد، آقايان کودتاچی، فردا هم «شمشيرهای علی!» را برای شما و تمام «ياران وفادار» و «مؤثر» امام خمينی تيز می کنند تا به زعم خود، طلحه و زُبيرهای زمانه را هلاک کنند! حالا انتخاب با شما و ساير ياران خمينی است که يا «عزّت» را انتخاب کنيد و يا با سکوت و بی عملی و رضايت، خدای نکرده «ذلتّ» را بپذيريد.
آقايان هاشمی رفسنجانی و خاتمی عزيز!
آقايان علماء دينی!
آقايان مراجع بزرگوار تقليد!
سابقه داران انقلاب و جنگ!
ترديد نکنيد که خون «ندا» و دهها شهيد اين اعتراضات برحق، دامان همه کسانی را که در برابر خيانت به «رأی ملت» سکوت کردند و عملا" به جنايات کودتاچيان «رضايت دادند»، خواهد گرفت. ياران و نزديکان و فرزندان امام خمينی علاوه بر اين، به خصوص در آخرت، از سوی ايشان هم مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت که چرا در صحنه قربانی کردن «جمهوريت» رژيمی که او بنيان گذاشته بود و بر هر دو وجه جمهوری اسلامی آن «نه يک کلمه کمتر و نه يک کلمه بيشتر» تأکيد می نمود، واکنش و عکس العمل شايسته ای نشان ندادند و به خائنين و دروغگويان و کودتاچيان «مهلت استقرار» دادند.
لازم است همگی ياران امام و تمامی «خادمين واقعی» ملت، نسبت به «مردم» و «امام» به مسئوليتهايشان عمل فرمايند، «آئين امانتداری» را به جای آورند و در برابر «قربانی شدن جمهوريت نظام پيش پای احمدی نژاد» بيشتر از اين سکوت نکنند و به «ميان صحنه» بيايند. وگرنه هر روزی که از آن کودتای ننگين ميگذرد، هرگونه انفعال و سکوتی «اقدامی خسارتبار» خواهد بود؛ خيلی بيشتر از آنچه بتوان «برآورد» کرد.
لازم است از فضای فعلی همدلی در ميان مردم و به نیّت احيای حقوق ملت و قربانيان بيگناه اعتراضات اخير، بزرگان هم از تمام قوای خودشان استفاده کنند، تن به ذلت و پذيرش اين خيانت بزرگ ندهند و «عافيت طلبی» را برای آقای محسن رضائی بگذارند و به نقش تاريخی خود «حسين وار» عمل بفرمايند.
بزرگان!
اين سخن «فرزند کوچک» شماست که «تمام مراحل اين انتخابات» را زير ذرّه بين منصفانه و بيطرفانه و واقع بينانه گذاشته و فضای کودتای انتخاباتی را با دقت «رصد» کرده و دلسوزانه هشدار ميدهد. ممکن است اين فرزند کوچک، آداب کوچکتری را بدليل «بزرگی خطر پيش رو» کنار گذاشته و کمی تند سخن بگويد. شما تندی سخن فرزندان خود را ببخشيد. اما اين تندی بابت «نشانه های تلخی» است که از تداوم اقدامات کودتاچيان و «استقرار دولت کودتا» برای ايران و همه ايرانيان و شما بزرگان در «خشت و آئينه و سنگ» آشکارا و منعکس شده است. همواره ما به فتواهای دينی شما و مواضع سياسی شما اطمينان و عمل کرده ايم و فرمان شما را گوش داده ايم. اکنون و برای يکبارهم شما به «واقعيت» و هشدارهای دلسوزانه گوش فرادهيد و يکبار هم شما برای دفاع از جمهوريت و رأی ملت، «غسل شهادت» کنيد و به ميدان بياييد.

***

افق آينده اتمی ايران در دست نظاميان کودتاچی، «نگران کننده» است!

خبر مهم: سرلشگرپاسدار«حسن فيروزآبادی» رئيس ستاد نيروهای مسلح ايران، تنها دو هفته بعد از کودتای انتخاباتی نظاميان در ايران و سرکوب شديد مردم توسط سپاهيان و بسيجيان، برای نخستين بار درباره «سياست خارجی» و «پرونده اتمی ايران» اظهارنظر کرد. آقای فيروزآبادی روز چهارشنبه ۱۰تيرماه گفت:«اگر اروپائيان بابت حمايت از آشوبگران(!) اعتراضات اخير عذرخواهی نکنند، حق ندارند در مذاکرات اتمی با ايران شرکت کنند!»
اين اظهارنظر، به روشنی از سياست خارجی تازه نظاميان حاکم بر ايران پرده بر ميدارد. تاکنون رئيس ستاد نيروهای مسلح درباره مذاکرات اتمی ايران و اروپا اظهارنظری نکرده بود. اما در دوران بعد از کودتا، يک مقام نظامی، رسما" «پيش شرط مذاکرات اتمی» را تعيين کرده است! ظاهرا" اين بار، ماجراجويان قصد دارند با «سياست قهر!» به وقت کُشی و «خريد زمان» برای تکميل پروژه های اتمی خود بپردازند. پروژه هايی که ديگر نمی توان از «صلح آميز بودن» آنها اطمينان داشت. زيرا کودتاچيان، هر نوع امکان «نظارت مردم» و رسانه ها و ناظران سياسی بيطرف بر قدرت را سرکوب نموده و امکان هرگونه «ماجراجويی تازه اتمی» را پيدا کرده اند.
***
سرلشگر فيروزآبادی رئيس کل ستاد نيروهای مسلح ايران، برای «اولين بار» درباره مذاکرات هسته ای با اروپائيان اظهار نظر کرده و برای ادامه مذاکرات، «شرط عذرخواهی!» برای اروپائيان گذاشته زيرا به گفته او اروپائيان از «اغتشاشگران!» حمايت کرده اند! اين اظهارنظر، معناهای ضمنی زيادی دارد. اظهارنظر بلندمرتبه ترين مقام نظامی ايران در مورد يک «فن آوری غير تسليحاتی و صلح آميز!» چه معنايی می تواند داشته باشد؟ سرلشگر فيروزآبادی با اظهارنظر سياسی و هسته ای، تنها دو هفته بعد از کودتای نظاميان و سپاهيان در ايران، رسما" به جهان اعلام کرده که ايران، توسط «نظاميان تندرو» اداره می شود و مسير برنامه اتمی را نظاميان تعيين خواهند کرد. آيا دنيا ديگر باور می کند که ايران «برای مقاصد صلح آميز» بدنبال فن آوری اتمی است؟ يعنی دولتی که مردم معترض و بی پناهش را چنين به خاک و خون می کشد، آيا برای «تأمين برق» برای همين مردم، با جهان سرشاخ شده است؟ آيا سرلشگرنظامی هم نگران مردم و تأمين برق توسط نيروگاههای اتمی برای آنهاست؟
اگر رژيم کودتايی به رسميت شناخته شود «پروژه خريد زمان» با همين سياست «قهر و آشتی دوباره» بين آمريکا و اروپا با دولت «نُنُر» احمدی نژاد از سر گرفته می شود («نُنُر» واژه ابداعی خود احمدی نژاد است). تازه اروپا و آمريکا و انگلستان و ايتاليا و فرانسه و ديگران بايد تک به تک از «دولت کودتايی ايران» عذرخواهی کنند و پوزش بخواهند تا ايران بتواند با ناز و عشوه های احمدی نژاد، بر سر ميز «مذاکرات فرسايشی اتمی» حاضر شود! اين «زمان کشدار!» فرصت لازم برای هر کاری را به دولت کودتا ميدهد تا به سوی تسليحات خطرناک برود.
رسمّيت دادن به دولت کودتا توسط غرب، يعنی پذيرش مذاکرات فرسايشی و بی نتيجه هسته ای، سرعت دادن به دستيابی ايران به سلاح هسته ای، احتمال بروز جنگ يا حمله نظامی به ايران و قس عليهذا. اين روزها خيلی از اذهان تحليلگران درگير اين سئوال جدی است که آيا دولتی که پول مردمش را صرف آموزش هزاران نفر «نيروی ضدشورش» در روسيه کرده بود تا روزی مردم خودش را سرکوب کند، آيا اگر دستش به فن آوری هسته ای برسد، از ساختن «بمب اتمی» برای تضمين بقای خود استفاده نخواهد کرد؟ آيا حکومتی که با مردمش چنين سرکوبگرانه و بيرحمانه برخورد ميکند، در صورت دستيابی به سلاح اتمی، با «قضيه محو اسرائيل» و «مرگ برآمريکا» کنار خواهد آمد؟ دولت و حاکميتی که تاکنون ادعا ميکرد بر اساس آموزه های دينی «دروغ حرام است» و «ساختن بمب اتمی و سلاح کشتار جمعی حرام است»، در انتخابات متقلبانه اخير نشان داد هم «دروغ و تقلب» را مُجاز ميداند و هم برای «بقای خود»، حتی در کشتن هموطنان بيدفاع و دختران جوان هم درنگ نمی کند! آيا چنين حکومتی «زنگی مستی» نيست که اگر «تيغ» بدستش بيفتد، عام را به خاک و خون خواهد کشيد؟ اينهمه اصرار بر «حق مسّـلم اتمی!» برای تأمين برق برای همين مردمی است که بابت پيگيری «سرنوشت رأی خود» به مسلسل بسته شدند و خونشان را بر کف خيابانها ريختند؟
بنابر اين غرب و آمريکا ناگزيرند با مردم معترض ايران همراهی کنند و مشروعيت و رسميت دولت کودتايی نظاميان را نپذيرند.
ترديد نکنيم در صورتی که ما نقش تاريخی امروز خود را نشناسيم و به آن عمل نکنيم، بايد منتظر سرکوبهای شديدتر بعدی و تسويه های وسيع نيروهای سياسی و قومی و محاکمه و اعدام برخی شخصيتهای معترض حتی ميرحسين موسوی حتی يک جنگ خونين هم باشيم. حکومت کودتا نشان داده «مدارای معترضان» را هم مانند «مدارای جهانيان بر سر ماجراجويی اتمی» قدر نمی داند و آن را به منزله «ضعف» تلقی می کند و هر قدمی که طرف مقابلش از خوسته ها عقب بروند، حاکميت چند قدم جلوتر می آيد تا زمانی که تمام «ريشه ها» و «جوانه های» حرکتهای مدنی و مردمی را بسوزاند و دنيا را هم به حمله نظامی به تأسيسات اتمی ايران «مجبور و ناگزير» نمايد. «دوره گذار» ملت ايران به سوی آزادی، از هر زاويه ای که بنگريم، «هزينه هايی» خواهد داشت. اعتراض مدنی امروز و مخالفت مستمر و مؤثر با دولت کودتا، نسبت به هزينه های سنگينی که اين دولت بعد از استقرارش بر مردم ما تحميل خواهد کرد، هزينه بسيار کمتری است.

فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد
www.babakdad.blogfa.com
www.babakdad.blogspot.com
mail to: babakdad@hotmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016