جهالت و رفاقت، پاسخی به روزنامه کيهان، سحام نيوز
حدود ۴۰ روز از انتخابات رياستجمهوری دوره دهم میگذرد. انتخاباتی که با گل و لبخند آغاز و به حماسه مردم پيوند خورد. انتخاباتی که با شور مردم شروع و به شعور آنها گره خورد. انتخاباتی که اگرچه آغازش پر از شادی و غريو آزادی بود اما انتهايش به زندان و طعم تلخ اين روزها ختم شد. در اين روزها بسيار در اين باره و آنچه رخ داده است سخن گفتهاند. اگرچه برخی با در اختيار داشتن رسانههای ملی تلاش میکنند «ميلی» رفتار و تحليل وارونه از آنچه رخ داد به مردم القا کنند اما مردم که خود پيشتاز اين حماسه بودند، بهتر از هر کس میدانند چه رخ داد، چرا رخ داد و چگونه ماجرا به اين روزها ختم شد و اين مردم هستند که واقعيتها را بيان میکنند، هرچند به خواست آنان که مبتنی بر واقعيت است توجهی نمیشود.
اکنون آنچه برای کانديداهای اين انتخابات مانده است، سرمايهای اجتماعی است که بايد از آن برای آينده ايران و نظام برآمده از رای مردم، بهره بگيرند و تلاش کنند که جمهوری اسلامی چنانکه امام ملت گفت، «جمهوری اسلامی» باقی بماند نه يک کلمه کم و نه يک کلمه بيش.
در اين ميان اما برخی سر در برف خيال و توهم خود فرو بردهو گوشهای خود را با رشتههايی که پنبه کردهاند پر نموده و نمیخواهند صدای مردم را بشنوند و مرتبا بر آنچه خود میبافند، مینازند. روزی به اتهام شرکت در نماز جمعهای که خطيب آن از منتقدان به انتخابات است نزديکترين ياران امام را هتک حرمت میکنند و روزی ديگر روزنامهای به تريبونی برای تعرض به ياران انقلاب تبديل میشود.
روزنامههايی که ۴۰ روز پس از انتخابات همچنان بر انديشه خطای خود اصرار میورزند و ابايی ندارند از آنکه نزديکترين ياران امام را به چالش بکشند، چنانکه بنويسند: «مهدی کروبی با شماری از عناصر ضدتفکر اسلامی عکس يادگاری گرفت» و سپس در پی آن، استدلال بیپايه خود را خرج کند که «معلوم نيست در آقای کروبی با کسوت روحانی چه کيميايی جستهاند که حامی وی شدهاند. شايد هم آقای کروبی مهره مار دارد که میتواند همراهی آنها را جلب کند.»
از اين منظر شايد لازم باشد که درباره اين نوع قلمفرسايیها، چند کلامی را به آنان که رويه خود را بر تهمت زدن به ديگران استوار کردهاند، سخن بگوييم، تا آنان را از توهم خودساخته خود خارج ساخته و به عرصه واقعيت بازگردانيم.
اين روزها لازم است تا به برخی يادآور شويم که چه شده است که زمانی دغدغه همگان تلاش برای حضور گسترده مردم در عرصه انتخابات است و به تجليل از حضور ۴۰ ميليونی مردم میپردازند و اينک حضور چهرههای علمی و دانشگاهی که از دلسوزان نظام جمهوری اسلامی هستند را به نقد میکشند؟ شايد فراموش شده است که افتخار جمهوری ا سلامی شرکت عموم مردم فارغ از ديدگاه و سلايق سياسی و فکری در عرصه انتخابات است؟ معتقدان به جمهوری اسلامی، اين نظام را متعلق به همه ملت میدانند و چنين است که همواره تلاش میکنند تا همه مردم فارغ از ديدگاههای سياسی و فکری شان در اين عرصه حاضر شوند و بايد گفت اينک اين مهدی کروبی است که به چنين رسالتی انديشيد؛ برنامه و شعارهای او همان خواست و مطالبات جامع مردم را از هر قشر و طيفی در بر گرفت و افرادی را در کنارش قرار داد که حتی روزگاری به تحريم انتخابات روی آورده بودند. اما مع الاسف که امروز کسی را مورد مواخذه قرار میدهند که تنها خواستش حفظ «جمهوريت» و «اسلاميت» نظام مبتنی بر ديدگاه حضرت امام (ره) است.
آقايانی که امروز بی هيچ توجهی به قلمفرسايیهای بی منطق روی میآورند، بروند و بپرسند مهدی کروبی کيست که چنين عملکرد او را به نقد میکشند. کروبی همان فردی است که اينچنين در بين نخبگان سياسی و مردم پايگاه دارد. در تمام سالهای پيش و پس از انقلاب، اگر ظلمی به کسی شده و مهدی کروبی از آن آگاهی يافته است، قدم اول را برای احقاق حق مظلوم برداشته است. در دنيای سياست او حتی پا را از اين فراتر گذاشته و با گذشتن از حقوق معنوی خود، تلاش میکند وحدت و همدلی رکن اول يک حرکت سياسی باشد تا بتوان در پناه يک وحدت ملی، کشور را با نگاهی تازه به پيش برد. اگرچه گاه از سوی دوستان همحزبی سابق خود نيز جفا ديد و حتی در اين دوره از انتخابات نيز کسانی که به او و اطرافيانش قولهايی داده بودند که از او حمايت خواهند کرد، تنهايش گذاشته و رهايش کردند تا خود و ديگران را مطرح کنند، اما اين رفتارها باعث نشد که او از مرام و مسلک خود دست بشويد. چنانکه وقتی مهندس موسوی پا به عرصه انتخابات گذاشت، در اولين فرصت با او ديداری انجام داد و به وی تاکيد کرد که تا پايان در صحنه انتخابات بماند و اين سخن را بارها اعلام کرد. در انتخابات رياستجمهوری، عرف است که کانديداها، برای جلب رای و نظر مردم، برنامهها و شعارهايی را که به آنها اعتقاد دارند، بيان کنند. طبيعی است که بسياری از قاطبه مردم خود را به شعارهای اين يا آن کانديدا نزديک میبينند. در اين شرايط، کانديداها نهتنها استقبال مردم و نخبگان را پس نمیزنند، بلکه خرسند و خوشحال از آن هستند که توانستهاند همفکران ديگری نيز بيابند و در کنار آنها يک اجماع فکری را تشکيل دهند که تعداد قابل توجهی از مردم را نمايندگی میکنند. تنها کسانی که به رای مردم اعتقاد ندارند و انتخابات را انتصابات میبينند نگران اين همفکری و حمايتها هستند. آنان هميشه تلاششان را بر شعبدهبازی در انتخابات معطوف و از هواداری مردم نسبت به يک کانديدا ابراز نگرانی میکنند. به همين دليل سعی خود را بر اتهامزنی استوار میکنند تا با پراکندن افراد، به آنچه در ضمير خود میانديشند، دست يابند. شايد برخی به رای مردم علاقهمند نباشند ايرادی نيست، آنها راه خود را بروند. کما اينکه تاکنون نيز چنين کرده و به آن نيز مفتخرند اما آن کس که رای مردم را محترم و مهم میشمارد، نهتنها فرهيختگان سرزمين خود را به استهزا نمیگيرد بلکه از آنها برای جلب رای مردم کمک میگيرد. چنين بود که کروبی از حضور نيروهای ارزشمندی همچون روحانيون، روشنفکران، دانشگاهيان، خانواده شهدا، زندانيان سياسی در دوران رژيم شاه،مديران با سابقه جمهوری اسلامی ايران،دراويش سلسله اهل تصوف و اهل حق، اهل سنت و شيعه،اقليتهای دينی و بسياری ديگر از دلسوزان نظام جمهوری اسلامی استقبال کرد و حضور آنان را موجب استحکام بقای جمهوريت نظام اسلامی دانست و بدان افتخار کرد. او کسانی چون دکتر نجفی را به همراه داشت که هر وزارتخانهای با حضورش موفق بوده يا شخصيتهای علمی و روشنفکرانی که در تمام دنيا چهرههايی شناخته شده و محل بحث هستند. حضور اين افراد در کنار آقای کروبی، نهتنها از شأن و منزلت ايشان نکاست بلکه اين پيام را در خود نهفته داشت که مهدی کروبی به هيچکس ابزاری نمینگرد و از تمام کسانی که از او حمايت کردهاند، حمايت خواهد کرد و دست آنها را به نشانه دوستی و وفاداری همواره میفشارد. پس اين نيز امری طبيعی است که اينک بعد از روزهای تلخ انتخابات رياست جمهوری دهم او به تقدير و تجليل از چهرههايی بپردازد که به حمايت از او برخاسته اند.
به نظر میرسد که آقايان نبايد نگران اعتبار از دست رفته آقای کروبی باشند بلکه بهتر است نگران اعتبار خودشان باشند که اين روزها به صناری هم نمیارزد. نگران آبروی کشور باشند. نگران اعتبار جهانی ايران و ملت باشند که برخی اصرار دارند چوب حراج بر آن زنند.
بنابراين آقای کروبی در اين انتخابات نهتنها سقوط نکرد بلکه از جايگاهی که نزد مردم داشت، فراتر رفت. او شاکر اين مردم است. امروز او هر کجا پا میگذارد، مورد لطف و مرحمت مردم است، مگر آنکه عدهای لباسشخصی مواجببگير که نان خود را در رنج و عذاب مردم میبينند از قبل برايش برنامه چيده باشند. کروبی سقوط نکرد، کسانی سقوط کردند که از مردم فاصله گرفتند. چرا که کروبی مردم را همراه خود دارد مردمی که نخبگان و فرهيختگان کشور نيز جزو آن هستند، نه آنکه مردمی را به همراه داشته باشد که در سايه نيروهای لباسشخصی حرکت میکنند. چنين است که توصيه میکنيم آقايان بيايند و خود را با مردم همراه کرده و با آنها گام بردارند نه آنکه خود را نمايندگان تامالاختيار آنها بدانند و بخوانند.