گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
4 مهر» تجربه های اعتراض (قسمت دوم)، کاوه مظفری30 شهریور» تجربه های اعتراض (قسمت اول)، گزاره هايی در تحليل جنبش سبز، کاوه مظفری 27 مرداد» کاوه مظفری و هاله سحابی آزاد شدند، ژيلا بنی يعقوب و شيوا نظر آهاری هنوز در بند، ميدان زنان 20 مرداد» نامه سرگشاده کاوه مظفری به رئيس قوه قضائيه، تغيير برای برابری 19 تیر» كاوه مظفری بار ديگر بازداشت شد، تغيير برای برابری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شهرآوردِ خيابان و تلويزيون، تجربه های اعتراض (قسمت سوم) کاوه مظفریزمانی که واقعيت بيرونی، يعنی آن چيزی که در خيابان ها جريان دارد، چنان سهمگين گردد که به سادگی قابل کتمان نباشد، تلويزيون با چالش مواجه می شود. خيابان، تصاويرِ برساخته تلويزيون را انکار می کند. انکاری که اگر تداوم يابد می تواند تلويزيون را کلاً منکر شود
حکومت های تماميت خواه سعی می کنند تا با کنترل ارتباطات و سانسور اطلاعات، مانع از تشکيل شبکه های مستقل درون جامعه شده، و از اعتراضات مردمی جلوگيری کنند. آنها، از جديدترين و قوی ترين تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی بهره می برند تا همه چيز و همه جا را تحت سيطره خود درآورند. اما، پويايی ارتباطات اجتماعی، آن هم در جهان معاصر، به حدی است که هيچ قدرت خودکامه ای توان مقابله با آن را ندارد. برقراری ارتباط، اساس زندگی اجتماعی است. حتی در بسته ترين شرايط، مردم راه های ارتباطی خود را خلق می کنند. راه های متنوع و در عين حال بسيار ساده ای که پيشرفته ترين شنودها و فيلترها را بی اثر می کنند. واقعيتِ تلويزيون، به انعکاس واقعيت بستگی دارد. يعنی تلويزيون زمانی به عنوان رسانه شناخته می شود که مخاطبانش بپذيرند آنچه منعکس می کند واقعی است. حال، لزومی ندارد آنچه منعکس می کند، به راستی واقعی باشد. کافی است مخاطب باور کند که واقعيت دارد. اين، همان قدرت رسانه است. قدرتی که می تواند واقعيت را بسازد. در مقابل، واقعيتِ خيابان، نيازی به بازنمايی ندارد. واقعيت خيابان بی واسطه است، داعيه نمايندگی چيزی را ندارد، به همين دليل به سادگی پذيرفته می شود. در واقع، روابط چهره به چهره مردم در خيابان، به دليل اينکه از بطن زندگی روزمره سر بر می آورد، عينِ واقعيت است. تناقض برنامه های تلويزيون در پيش و پس از انتخابات، نمود بارز چنين چالشی است. طی اين مدت، صداوسيما بارها روندی رفت و برگشتی در انتشار اطلاعات از خود نشان داده است. هر زمان، واقعيت بيرونی آنقدر گسترده شده که قابل کتمان نيست و ناديده گرفتن اش ممکن است به نديدنِ تلويزيون منجر شود، صداوسيما مجبور شده برای نگه داشتن بينندگانش، واقعيت را منعکس کند. و هر زمان که موازنه قوا به نفعش بوده، سناريوهای مورد علاقه صاحبانش را نمايش داده است. تلويزيونی که ماموريتش «مهندسی افکار عمومی» است، نمی تواند به قواعد متعارف ساير رسانه ها تن بدهد. منطق اين تلويزيون، انحصارِ اطلاعات است؛ لذا نمی تواند در فضای باز به فعاليت بپردازد. در چنين وضعيتی، چالش اصلی مردم اين است که چگونه سياستِ خيابانی شان را، که تلويزيون پنهان می کند، عيان کنند. به همين دليل، سعی می کنند تا رسانه ها و نمادهای خودشان را بسازند و منتشر کنند. آنها سعی می کنند تا هر روز تصاوير بيشتری از جنبش سبزشان توليد کنند. تصاوير بيشتر، يعنی عيان کردن آن چيزهايی که در کوچه ها و خيابان های شهر رخ می دهد. مردم با اتکاء به شبکه رسانه های کوچکی که در اختيار دارند، و همچنين بهره گيری از جريان های رسانه ای جهانی (همچون اينترنت و شبکه های ماهواره ای)، سعی می کنند تا هجمه ای جدی عليه تصاوير رسمی تلويزيون حکومتی به راه اندازند. مردم به خوبی می دانند که واقعيت زمانی توسط آنها تسخير می شود، که نخست تصويرش تسخير شود. بر خلاف گذشته، ديگر ابررسانه ها نقش تعيين کننده را در آرايش اذهان عمومی بازی نمی کنند، بلکه اين بار رسانه های «کوچک، در دسترس، و تعاملی» هستند که بيشتر مورد اعتماد عموم مردم قرار می گيرند. اگرچه، تلويزيون (چه ملی، چه ماهواره ای) همچنان رسانه ای تاثيرگذار است، اما به همان نسبت نيز مورد شک و ترديد است. گسترش رسانه های جديد همچون سايت های اينترنتی، ابزارهای جانبی تلفن همراه مانند SMS و «بلوتوث»، و ابزارهای صوتی و تصويری مانند VCD و DVD، سبب شده که محدوده اخبار و اطلاعات مردم گسترش يافته و در نتيجه دايره انتخاب آنها وسيع تر شود. اين رسانه ها، به دليل اينکه اکثراً خصلتی «تعاملی» دارند، حق انتخاب را برای مخاطب به رسميت می شناسند، در نتيجه بيشتر مورد اقبال عمومی قرار می گيرند. (۳) در جريان کنش های جمعی پيش و پس از انتخابات، استفاده از ابزارهای رسانه ای کوچک در ميان اقشار مختلف رواج گسترده ای پيدا کرد. دسترسی عمومی به تلفن همراه اين امکان را فراهم آورده بود که هر فردی بتواند يک رسانه باشد. افراد از طريق ارسال SMSهای مختلف، اقدام به تبليغ و خبررسانی می کردند. پخش CD و DVD نيز کار ساده ای بود. بسياری از جوانان به صورت خودجوش، فيلم هايی همچون «۹۰سياسی» را تکثير و توزيع می کردند. حتی اينترنت نيز از عموميت بيشتری برخوردار شده بود. علاوه بر جوانان تحصيلکرده که کاربران اصلی اينترنت هستند، طيف متنوع تری از شهروندان به استفاده از ابزارهای اينترنتی ترغيب شدند. اما در اين ميان، استفاده از «بلوتوث» پديده ای متفاوت بود. طی اين مدت، حجم قابل توجهی از تصاوير، فيلم های کوتاه، آهنگ ها و فايل های صوتی درباره انتخابات، از طريق بلوتوث ميان مردم منتشر گرديد. در اماکن عمومی، بويژه وسايل نقليه جمعی مانند مترو يا اتوبوس، بلوتوث هايی ميان مردم رد و بدل می شد که حاوی مطالبی تبليغاتی يا اعتراضی حول مسائل انتخابات بود. شايد، ويژگی اصلی بلوتوث ناشی از ناشناس ماندن هويت فرستنده آن است. در واقع، بلوتوث اين امکان را می دهد تا افراد بی آنکه همديگر را بشناسند، برای هم «پيام هايی» ارسال کنند. از اين نظر، می شود گفت که بلوتوث، شبيه «الله اکبر» است: چراکه فرستنده هر دو در تاريکی گم می شود، و تنها پيام اعتراض شان در هوا منتشر می شود. در جامعه ای که ناامنی، صفتی تاريخی است، ناشناس بودن به يک ارزش تبديل شده؛ گويی مردم در چنين حالتی، بهتر به يکديگر اعتماد می کنند. کاوه مظفری برگرفته از [کارنوشت، وبلاگ کاوه مظفری] Copyright: gooya.com 2016
|