گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
30 آبان» لغو ناگهانی کليه ملاقات های بند ۲۰۹، کميته گزارشگران حقوق بشر28 آبان» گزارشی از تجمع خانواده های زندانيان مقابل اوين، کميته گزارشگران حقوق بشر 27 آبان» ۱۲ نفر از دستگير شدگان حوادث اخير آزاد شدند، ايلنا 27 آبان» حسنعلی مهدوی چشمه گچی، مدير مسئول روزنامه غرب و دبيرکل حزب توسعه کرمانشاه بازداشت شد، کرمانشاه پست 27 آبان» از متهم بی گناه اعاده حيثيت نمی شود، گفتگوی ويزه با پيمان حاج محمود عطار وکيل دادگستری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خانواده زندانی سياسی، يک پديده مدنی جديد؟ گفتگو با مهديه محمدی، قدسی ميرمعز، مهسا امرآبادی و سپهرناز پناهی، راديو بين المللی فرانسهفرنگيس حبيبی - برنامه زمينه ها و زمانه ها - اگر زندانی سياسی يک واقعيت پايدار و ديرينه در فرهنگ سياسی ايران است، واژۀ "خانواده های زندانيان سياسی" به عنوان يک جزء مهم جامعۀ مدنی، به ويژه از چند ماه در رسانه ها حضور چشمگيری يافته است. پيش از اين، با شنيدن کلمۀ زندان کسانی را در نظر می آورديم که در آن گرفتارند يا در آن شغل و مقامی دارند. امروز، به خاطر فعاليت دنباله دار خانواده های زندانيان سياسی که در بيرون زندان ولی درگير زندانند، اين عبارت حضور اجتماعی بارزتری يافته است.
درگفتگو های جداگانه ای با چند تن از اعضاء خانواده های چند زندانی سياسی تصويری از وضعيت کسانی را جستجو کرديم که عزيزی را درزندان دارند. ژيلا بنی يعقوب، روزنامه نگار و فعال زنان، که همسرش، بهمن احمدی اموئی، پنج ماه است در زندان بسر ميبرد، در جايی گفته است که "همسر زندانی سياسی بودن خود يک شغل تمام وقت است". اين شغل از مراجعه به نهاد های مختلف قضايی و امنيتی گرفته تا پر کردن جای خالی انسان زندانی در دنيای عاطفی و واقعيت های کوچک روزمره، چيزی بيش از يک شغل تمام وقت است و آسيب های عاطفی و روانی بسياری را به همراه دارد. از همين رو می توان آرزو کرد که اين همسران هرچه زودتر از اين "شغل" فارغ شوند تا بتوانند به حرفۀ سازنده تری روی آورند. مهدیۀ محمدی، همسر احمد زيدآبادی، روزنامه نگار و تحليل گر سياسی، در طبقه بندی مشکلاتش بزرگترين مشکل را نبود همسرش در خانواده ميداند. او ميگويد اين سومين باريست که همسرش زندانی ميشود. اما اين بار دشواری ها به يک کابوس تبديل شده اند. کوچکترين فرزند خانوادۀ زيدآبادی هشت ساله است. او در روز دستگيری پدرش تا چند ساعت در بهت بوده است و نمی فهميده که پدرش را چرا و به کجا برده اند. سپس دو ماه را در سکوتی غمبار گذرانده است. سکوتی که در شب اولين ملاقات به شور و شعفی بی پايان تبديل شده است. در روز ملاقات مأموران زندان چنان رفتار تحقير آميز و آزار دهنده ای با خانواده می کنند که سکوت بار ديگر بر وجود کودک مستولی می شود با اين تفاوت که هر چند لحظه يکبار به خودش سيلی می زده است. مهدیۀ محمدی می گويد روزی که دادگاه محمد علی ابطحی را ديده است بسيار خوشحال شده چون فهميده است که مقامات چنين اعترافاتی را می خواهند . پس جان همسرش ميتواند در خطر نباشد. او البته می افزايد که احمد زيد آبادی چنين فکر نمی کند و بی شک مردن را به انجام چنين اعترافاتی ترجيح می دهد. قدسی ميرمعز، همسر دکتر محمد ملکی، رئيس دانشگاه تهران در دولت مهندس بازرگان، می گويد نگرانی های خانواده های زندانيان سياسی اول مربوط به سلامتی و امنيت جانی آن ها ست. سپس دلواپسی ها از اتهاماتيست که به زندانی ميزنند. او نيز تا به حال همسرش را سه بار در پشت ميله های زندان ديده است. اولين بار در دهۀ شصت بوده است . محمد ملکی در آن زمان به جرم اعتراض به بستن دانشگاه ها پنج سال زندانی کشيده است. بار ديگر در سال هشتاد و دو هفت ماه را در سلول انفرادی گذرانده است و اينبار چهار ماه است که در اوين است. در حال حاضر او در بيمارستان های تهران به دنبال همسرش می گردد، چون کسی از زندان به او خبر داده است که محمدملکی را به بيمارستان منتقل کرده اند. او می گويد کسی در زندان پاسخگو نيست و با توجه به بيماری های متعدد همسرش ، او در بيخبری هراس آوری بسر می برد. مهسا امرآبادی، روزنامه نگار جوانی است که خود در جريان اعتراضات پس از انتخابات هفتاد و دو روز در بازداشت بوده است. همسرش مسعود باستانی، روز نامه نگار، به شش سال حبس تعزيری محکوم شده است. مهسا امرآبادی می گويد در وحلۀ نخست خبر شش سال حبس بکلی پريشانش کرده بود و فکر می کرد زندگيش به بن بست رسيده است. اوکه در روزنامۀ اعتماد ملی کار می کرد امروز بيکار است و تمام روزنامه هايی که ممکن بود وی در آن ها مشغول به کار شود توقيف شده اند. با اين حال وی با نگاهی اميدوار به آينده نگاه می کند. می گويد از همبستگی مردم با خانواده های زندانيان دلگرم است. او تجربه درد و کار مشترک با ديگر خانواده های زندانی را تجربه ای بسيار جالب و زيبا توصيف می کند و می گويد همۀ تصميماتی که خانواده ها برای انجام اقدامات در دادسرا يا در دادگاه انقلاب می گيرند با بحث و نظرخواهی و بطور دموکراتيک گرفته می شود و همبستگی عجيبی در ميان همۀ خانواده ها، اعم از کسانی که قبلاً وزير و کيل بوده اند يا روزنامه نگار و يا مردم گمنام، ديده می شود. سپهرناز پناهی، همسر سعيد ليلاز، روز نامه نگار و کارشناس اقتصادی، می گويد پنج ماه است که همسرش در زندان بسر ميبرد. اين پنج ماه به اندازۀ پنجاه سال بر زندگيش سنگينی کرده است. او دو فرزند دارد که سخت به پدرشان وابسته اند. اما او بيشتر نگران وضع مادر سعيد ليلاز است که بيمار است و سخت به فرزندش نياز دارد. او می گويد سخت ترين دوران، زمان بازجويی است. چون خانواده در بيخبری کامل بسر می برد و نمی داند عزيزش زنده است يا مرده. سپس سنگينی اتهامات نگرانی بر انگيز می شود. او می گويد از زمانی که تغييراتی در دادسرا ايجاد شده است و با آمدن دادستان جديد به جای قاضی سعيد مرتضوی رفتار مسئولان تا اندازه ای تغيير کرده و اميدوار کننده شده است. او نيز از پيوند دوستی ميان خانواده های زندانی سخن می گويد: " در شرايط عادی، سال ها وقت لازم است تا يک ارتباط نزديک و دوستانه بين انسان ها برقرار شود. ولی راه مشترک و درد مشترک ميان خانواده ها باعث شده است يک اتحاد و دوستی عميق در همين مدت کوتاه بين ما بوجود آيد". او از خانواده هايی صحبت می کنند که عزيزانشان از زندان آزد شده اند ولی همچنان در تجمعات شرکت می کنند ، زيرا نمی خواهند اين پيوند سست شود. Copyright: gooya.com 2016
|