متن کامل مصاحبه مهدی کروبی با لوموند، تغيير
مهدی کروبی يکشنبه شب در مصاحبه ای با خبرنگار روزنامه لومند فرانسه به برخی نکات پس از انتخابات اشاره داشته است. متن کامل اين مصاحبه در زير آمده است:
جنبش اعتراضی به رغم سرکوب و با گذشت از ۶ ماه از انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد ، همچنان در ايران بر دوام است . ماهيت کنونی اين جنبش چيست؟ آيا طبيعت و ماهيت آن در خلال ماههای اخير دچار تغيير و تحول شده است ؟ اهداف و دستور کارهای جنبش کدام هستند؟
ماهيت جنبش اعتراضی امروز مردم ايران ريشه در تقلب و تخلفات گسترده انتخابات دهم رياست جمهوری از سوی جريان حاکم دارد که حق مردم در تعين سرنوشت شان را ناديده گرفت. خواسته های اين جنبش معقول، منطقی و در چارچوب قانون است. اصولا در انتخابات های گذشته نيز تخلفاتی در اجرا، نظارت و مراحل تائيد و يا ابطال انتخابات انجام می شد و اعتراضاتی نسبت به آن از سوی کانديداها صورت می گرفت، مانند دخالت نظاميان در دوره قبلی رياست جمهوری در چند استان خاص به نفع آقای احمدی نژاد که با وجود اول بودنم در ۱۲ استان کشور، منجر به حذف بنده در زمان کوتاهی شد. البته در آن زمان من هم اعتراض کردم و هم هشدار جدی نسبت به دخالت های غير قانونی نظاميان دادم وپيش بينی چنين روزی را کردم. انتخابات رياست جمهوری دهم تفاوت هائی داشت که منجر به اعتراضات جدی مردم و نخبگان شد که شايد بتوان از دو جنبه به آن نگاه کرد. اول آنکه تخلفات انجام شده در اين انتخابات بحدی بود که نشان از سهميه بندی در اعلام آرا مطابق شعارها و برنامه های کانديداها داشت. از آنجا شعارهای حقوق بشری و توزيع عادلانه ثروت نفت ميان مردم از مهمترين مسائل اين کشور است و بعضی ها در حکومت بشدت نسبت به آن حساسيت دارند، شاهد بوديد که کمترين سهميه، در اين سهميه بندی به آن تعلق گرفت. ديگر آنکه ميزان تقلب و تخلف بحدی بود که مردم حس کردند عده ای در حاکميت شعور آنان را به بازی گرفتند. مردمی که از سياست های داخلی و خارجی آقای احمدی نژاد بشدت ناراضی بودند بطور داوطلبانه و برای تغيردر قوه مجريه روزها برای کانديدای مورد علاقه خود کار کردند و مشتاقانه رای خود را به صندوق انداختند اما نتيجه اعلامی را نه تنها مغاير آرای خود، بلکه مضحک ديدند. جنبش خود جوش در اعتراض به اين توهين و تحقير ملی صورت گرفت و اتفاقا سرکوب و خشونت نتوانست آن را خاموش کند. تلاش در جهت ارتباط دادن اين جنبش خودجوش و مردمی با بيگانگان و متعاقب آن سرکوب مردم اشتباه بزرگی بود که حاکميت مرتکب شد و خسارات زيادی بر کشور و مردم تحميل کرد. حوادث تکان دهنده بازداشتگاها از جمله کهريزک، جنبش اعتراضی را در جهت اصلاح مصمم تر کرد تا در مقابل مسير انحرافی که آرمان های انقلاب و اصول قانون اساسی را زير پا گذاشته بايستند.
شما با شجاعت بسيار شکنجه و تجاوز در زندان و بويژه در زندان کهريزک را افشاء نموديد آيا اين اعمال و رفتارها خاتمه يافته اند؟ تحقيقاتی که مقامات وعده داده بودند به کجا رسيدند؟
من به عنوان عضو کوچک اين کشور به وظيفه شرعی، ملی و قانونی خودم عمل کردم. خوشبختانه زندانيان آزاد شده از بند می گويند بعد از نامه های شما وضعيت زندان ها بهتر شد. در ارتباط با آزارهای جنسی در بازداشتگاه ها به نظر می رسد نامه ها کار خود را کرد و تاکنون اخبار ديگری مبنی بر آن دريافت نکردم. من در مقام مطلع و تا آنجا که توانستم تحقيق و ادله خود را مستند به مقامات قضائی ارائه کردم. وظيفه مسئولين قضائی کشور است که محيطی امن برای قربانيانی که نسبت به اين امر ادعا دارند، بوجود آورند وبه اين موضوع تکان دهنده رسيدگی کنند و متجاوزان را در هر موقعيتی هستند مجازات کنند. مسئولين قضائی همچنين بايد مردم را در جريان تحقيقات و رسيدگی قضائی قرار دهند. ان شااله سرنوشت پرونده بازداشتگاه کهريزک که دستور بسته شدن آن صادر شد به سرنوشت پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تير منجر نشود که تنها يک سرباز انهم برای ربودن يک ماشين ريش تراش متهم شد.
برخی اشخاص از کشاندن شما به دادگاه و محاکمه شما صحبت کرده اند . اين موضوع به کجا انجاميده است ؟
همانطور که گفتم من بدنبال دريافت اخبار تکان دهنده و صحبت با تعدادی از قربانيان به وظيفه شرعی، ملی و قانونی خودم عمل کردم و هنگاميکه اين کار را کردم خود را برای پرداخت هر هزينه ای آماده کردم. ميدانيد که دفتر حزب اعتماد ملی، روزنامه اعتماد ملی و حتی دفتر شخصی خودم پلمب شده و در حال حاضر امور کاری را در منزل دنبال می کنم. لذا از جنبه شخصی هزينه داده ام و هيچ نگرانی نسبت به پرونده سازی و هزينه های آتی ندارم اگرچه به نظر می رسد تبعات حقوقی و سياسی اين امر را دوستان می دانند. چهره های افراطی که صحنه گردان بسياری از مسائل اخير هستند شايد علاقمند به انجام آن می باشند که من نيز آماده پرداخت هر هزينه ای برای دفاع از حقوق ملتم هستم. اين موضوع بيشتر جنبه سياسی پيدا کرده تا قضائی.
دانشجويان با شدت و حدت سرکوب می شوند اما همچنان عامل پويايی اين جنبش سبز هستند که شما آنرا سرزنده نگه می داريد از آنجا که اين دانشجويان عجله دارند ، راديکال و خواستار تغييرات فوری هستند و جنب و جوش و هيجان آنها ممکن است به نفع سرکوب تمام شود، چگونه بايد اتحاد و يک حرکت موزون واحد در طرح مطالبات را در جنبش حفظ کرد ؟ آيا برای گردهم آوردن و ملحق کردن حداکثری از لايه های جامعه مدنی به اهدف اصلاحات بايد کار بلند مدت انجام داد؟
همانطور که ميدانيد حرکت های اساسی در بسياری از کشور ها از دانشگاه ها برخواسته است. دانشجو ظلم ستيز، عدالت طلب و آرمان گراست. بخوبی سالهای پر نشاط دانشجوئی در دانشگاه تهران را در نيمه دوم دهه چهل بياد می آورم که دانشجويان سياسی و با انگيزه چگونه مبارزه با رژيم شاه را دنبال می کردند. در کشور ما دانشجويان همواره منشا اثر و برکت بودند. در اين سالها که بيش از سه ميليون دانشجو داريم آنان با شور و نشاط جوانی تلاش بسيار برای اصلاحات کرده اند و بخشی از آنان هزينه های سنگينی اعم از زندان ويا محروميت از تحصيل پرداخته اند. بد نيست بدانيد بدليل ارتباط تنگاتنگ من با اين عزيزان بخش اعظم دانشجويان سياسی و تشکل های دانشجويان از جمله دفتر تحکيم و وحدت در انتخابات دهم از من حمايت کردند و اصولا بار اصلی ستاد من بدوش آنان بود. توصيه ما همواره به دانشجويان عزيز اين بوده است که از حرکت های افراطی که زمينه سرکوب را فراهم می سازد، پرهيز کرده و فعاليت های مدنی خود را در جهت مطالبه حقوق قانونی خود سامان بخشيده و بطور مسالمت آميز آن را پيگيری نمايند. در حاکميت دو دسته با دو نگرش متفاوت داريم. عده ای معتدل و معقول و جمعی خشونت طلب که حيات سياسی خود را در افزايش خشونت و سرکوب می بينند. در حال حاضر لايه های مختلف جامعه در حرکت های اعتراضی نسبت به انحراف از جمهوريت و اسلاميت نظام، مندرج در قانون اساسی وجود دارند. ادامه اين حرکت و توسعه آن بخشی ايجابی است و بخشی سلبی. در بخش ايجابی بايد کارهائی صورت پذيرد تا قشرهای مختلف جامعه با درک مناسب از مطالبات به حرکت اصلاح طلبی بپيوندند و در بخش سلبی سياست های غلط دولت در عرصه های داخلی (اعم از سياسی، اقتصادی و فرهنگی) و بين المللی (از جمله تنزل جايگه ايران در عرصه های بين المللی و ايجاد تشنج در روابط) موجب پيوستن قشرهای بيشتری از جامعه اعم از روحانيون، دانشگاهيان، زنان، بازاريان،کارمندان و … به اين حرکت در سطح کل کشور شده و خواهد شد. اگرچه اقشار مختلف نگرش و تعاريف متفاوتی دارند اما وجوه مشترکشان بيش از موارد اختلافی است لذا همواره توصيه ميکنيم مطالبات اساسی از جمله اصول مندرج در فصل سوم قانون اساسی در باب حقوق ملت که ناديده گرفته شده را بايد از طرق مسالمت آميز و با حضور پرنشاط پيگيری کرد.
سرکوب کارآمد و نتيجه بخش به نظر نمی رسدو جنبش شما ادامه دارد. ظاهرا حکومت و اصولگرايان در قدرت در نحوه برخورد با اعتراضات دچار تفرقه بوده و اختلاف نظر دارند. آيا فکر نمی کنيد که انجام يک آشتی ملی هنوز قابل طرح باشد ؟ يا اينکه گسست بين اصلاح طلبان و اصولگرايان قطعی و غير قابل برگشت است؟ و چه آينده ای در اين جهت را پيش رو می بينيد؟
مساله آشتی ملی بسيار خوب و معقول است و ظاهرا عقلای دو جريان مخالفتی با آن ندارند. اما بايد به اين نکته توجه کرد که آشتی ملی زمينه و بستری می خواهد که در حال حاضر چنين بستری وجود ندارد. در فضائی که عده ای ميان صفر و صد تنها صد را می خواهند و برای حفظ آن هر عملی را مباح می شمارند زمينه آشتی ملی وجود ندارد. سرکوب هم چاره ساز نيست و نخواهد بود و تنها را حل معضل کنونی اعاده اعتماد متقابل ميان مردم و حاکميت است. در ميان اصولگرايان بسياری از چهره های معقول و معتدل بدنبال چنين فضائی هستند اما ظاهرا عنان و اختيار اين امر بر عهده آنان نمی باشد. در شرائط فعلی بجای اصرار بر آشتی ملی، مناسب است به تساهل وتسامح، تحمل انديشه ديگری، افزايش سعه صدر، نقد پذيری و امکان تضارب آرا بپردازيم. اگر چنين فضائی بوجود آمد و به آرا و انديشه ها و نگرش ها احترام گذاشته شود آنگاه زمينه آشتی ملی نيز فراهم ميگردد. من ايجاد فضای تحمل را مقدمه ای واجب برای حاکميت عقل گرائی در کشور می دانم. آينده متعلق به ملت بزرگ ايران است. مردم ايران باهوش، حساس و پرتحمل هستند. آينده اين کشور متعلق آنان است زيرا مردم همواره نشان داده اند نسبت به سرنوشت خود بسيار حساس هستند و با توجه به فرهنگی غنی، تمدنی کهن و تاريخی پر افتخار جايگاه مناسبت با نام ايران و ايرانی را خواستار هستند که ان شااله بدست خواهند آورد.