موسوی: اجازه داده شود سبزها راهپيمايی کنند، جنبش بايد بهطور مکرر، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غيرگزينشی تأکيد کند، کلمه
کلمه: ميرحسين موسوی در گفت و گويی صريح با کلمه به سوالاتی که برای افکار عمومی و حاميان جنبش سبز پيرامون حوادث ۲۲ بهمن امسال و برخورد های خشونت آميز صورت گرفته بوجود آمده بود پاسخ داده و مواضع خود را شفاف مطرح کرد.نخست وزير امام در اين گفت و گو همچنين در خصوص جنبش سبز مردم ايران و ادامه حرکت در مسير راه سبز اميد نکاتی را مطرح کردند.مهندس موسوی در اين گفت و گو با انتقاد از راهپيمايی مهندسی شده در ۲۲ بهمن امسال که “تحت تأثير انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزينه گزاف و بسيج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند،طاقت ديدن يک لباس سبز بر تن راهپيمايان جوان و يا حتی يک تسبيح سبز در دست يک روحانی را نداشتند”تاکيد کردند:”افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپيمايی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپيمايی های مهندسی شده يا احيانا اجباری با اين همه هزينه و فضای امنيتی و ارعاب”مهندس موسوی در اين مصاحبه همچنين با انتقاد از برخی رويه های موجود در اداره کشور که منجر به ايجاد مشکل برای مردم شده است خاطرنشان کردند”ده ها ميليون ايرانی که در اين کشور با سانسور، جلوگيری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سياست خارجی دمدمی و ماجراجويانه، سياست های ويرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغييراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکميت بر سرنوشت خود، اين سرنوشت تحميلی از سوی کارگزاران بی کفايت را تغيير دهند.ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بيشترين پروژه ها و فعاليت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نيز سپاه جمع نشود.ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگيرند و زنان بابت درخواست رفع تبعيض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگيرند.ملت دوست ندارد که اين چنين نامه هايش، پيام هايش، گفتگوهای تلفنی اش و پيامک هايش در معرض شنود قرار گيرد”نخست وزير محبوب امام اما چشم انداز راه سبز اميد را نيز در صحبت های خود ترسيم کرده وبار ديگر با تاکيد بر حرکت جنبش سبز در چارچوب قانون اساسی تاکيد داشتند”مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، يک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش اين آگاهی و تعميق آن در ميان همه اقشار و بويژه در اقشار مستضعف جامعه پيدا کند.گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است.سبز بودن يعنی «خود» در ميان نبودن و خودخواه نبودن. در اين راه ما هم در صورت امکان از خيابان ها به صورت مسالمت آميز و قانونی استفاده می کنيم و هم همه امکانات قانونی ديگر.جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ايستاده است.هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گيرد”
متن کامل گفت و گوی سايت کلمه با مير حسين موسوی به شرح زير است:
*سه هفته از راهپيمايی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حديث زيادی در مورد اين راهپيمايی گفته شده است.نظر شما درباره اين راهپيمايی چه هست؟
- مراسم ۲۲ بهمن اولين بار نيست که در کشور ما برگزار می شود. اين مراسم دنباله راهپيمايی های ميليونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعين است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در اين مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسيج مردم برای راهپيمايی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هيئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا اين مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سياسی کشور است و امسال اين مراسم تحت تأثير انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزينه گزاف و بسيج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.
* راهپيمايی امسال با سال های قبل چه تفاوت هايی داشت؟
- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گيری جنبش اجتماعی – سياسی عظيم سبز، اين راهپيمايی به شدت تحت تأثير نحوه حضور اين جنبش در راهپيمايی بود. درهيچ سالی اين همه نيروی نظامی و انتظامی و امنيتی به خيابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشيانه ای که مخصوصا در ميدان صادقيه و بعضی نقاط ديگر ديده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قيافه و شعاری که می خواستند در راهپيمايی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت ديدن يک لباس سبز بر تن راهپيمايان جوان و يا حتی يک تسبيح سبز در دست يک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر اين برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.
* فکر می کنيد حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در اين راهپيمايی چقدر بود؟
- آمار دقيقی نمی توان ارايه کرد ولی از طريق قراينی می شود فهميد. يکی از اين قراين، وزن جمعيتی راهپيمايی خودجوش ۲۵ خرداد و مقايسه آن با ۲۲ بهمن است و قرينه ديگر فضای خالی ميدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقايسه آن با سال های پرجمعيت راهپيمايی است. هنوز جوابی برای خالی بودن ميدان و اين که چرا دوربين ها فقط نقاط محدود نزديک به جايگاه را رصد می کرده داده نشده است. اينکه مردم مراقب چمن و محيط زيست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در ميدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمين وزن جمعيتی جنبش سبز اهميت داشت، جلوی ابراز هويت جمعيت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن اين هويت و دامنه آن، اين فرصت تاريخی را گرفت. اين امر بيش از جنبش راه سبز، برای حاکميت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعيت، منجر به حذف آن نمی شود و در اين مورد بنده يقين دارم که با اين برخورد گسترده، اين هويت عميق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتيم فکر کرديم پيشنهادی که قبلا داده ايم را تکرار کنيم و آن اينکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای يک راهپيمايی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حديث ها پايان دهد. ما اعتقاد داريم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و ديگر شخصيت های نظام نمی بود، امسال ما يک راهپيمايی بی رمقی داشتيم که اکثريت آن را نيروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکيل می داد، يعنی مسيرهای راهپيمايی وضعيتی می داشتند که ميدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.
*گفته می شود تطميع و تهديد در اين راهپيمايی نقش داشته و عده ای به دليل مسائل مادی در اين راهپيمايی شرکت کردند.
- اصطلاح راهپيمايی مهندسی شده را بيشتر می پسندم. بنده با توهين به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نيستند مخالفم. قرار نيست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نيست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای يک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نيروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانيم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزينه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعيت محکوم است. بنده يادم می آيد که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کاميون هايی را برای جبهه در اختيار بگيرد با چه موانع شرعی و اجرايی روبرو بود و حتی در شرايط بسيار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کاميون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزينه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای اين راهپيمايی، تقريبا بيشترين اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعيت و نيروهای نظامی و انتظامی در اختيار قرار گرفته شده بود. اينگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبيه همان ذهنيت استبدادی و رويه های پيش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن اين بوده که مردم بطور خودجوش در اين نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپيمايی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپيمايی های مهندسی شده و يا احيانا اجباری با اين همه هزينه و فضای امنيتی و ارعاب.
*آيا بين شما و آقايان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گيری ها و تصميمات صورت می گيرد؟
- ارتباط با اين بزرگواران هميشه وجود دارد. با دستگيری های وسيعی که صورت گرفته، ضرورت اين ارتباط مستقيم امروز بيشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خيلی خوبی در اين زمينه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سياست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سياست حمايت از ايجاد يک تشکيلات نيرومند از کسانی که سياست های ويرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مديريت جريان های سياسی و اجتماعی به خارج از کشور همين است. ولی با انحراف شديد صدا و سيما و يکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آيد که ايجاد تشکيلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پيش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اينجانب راهبرد «هر شهروند، يک رسانه» و همچنين گسترش فعاليت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سياسی و اجتماعی، يک ضرورت است و جايگزينی برای آن وجود ندارد. البته اين وضع دشوار در کنار ضررهايی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بيشمار اجتماعی درجامعه است. در اين ميان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت يک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شييه بازارهای سنتی که که تعداد زيادی مغازه، حجره، تيمچه، مسجد، قهوه خانه و غيره را به هم متصل می کند و عليرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار يک ساختار به هم پيوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در يک راسته بازار، می تواند اختلاف عقيده و سلايق و سرمايه وجود داشته باشد، ولی اين تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.
* تحرکات خيابانی همواره با خشونت شديد روبرو شده است. نمونه آن را در راهپيمايی ۲۲ بهمن در ميدان صادقيه ديديم. آيا راه حل های ديگری برای پيگيری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟
- اين سؤالی است که خيلی مطرح می شود. در جواب بايد گفت که جنبش سبز نبايد اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نبايد دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از ياد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتيم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ايجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و يا حرکت هايی در اين بين پيدا شدند که خواستند از اين خط بگذرند و يا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هيچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همين راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهميت پايبندی راه سبز اين نقطه کليدی صحبت کرده ام و به عنوان يک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکيد قرار داده ام. صحنه خيابان ها و آنچه در آن گذشته را بايد يکی از راه هايی بشماريم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نيات خود را به گوش همه ملت و جهانيان برساند. ولی استفاده از خيابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها ميليون ايرانی که در اين کشور با سانسور، جلوگيری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سياست خارجی دمدمی و ماجراجويانه، سياست های ويرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغييراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکميت بر سرنوشت خود، اين سرنوشت تحميلی از سوی کارگزاران بی کفايت را تغيير دهند.
ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گير جهانی و منطقه ای، عقب نيفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سياست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای توليدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زير سيل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بيشترين پروژه ها و فعاليت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نيز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بيکاری و فقر به عنوان يک وظيفه دينی و اسلامی و ملی اهميت داده شود و … با انبوه تبليغات شاخص خط فقر و بيکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگيرند و زنان بابت درخواست رفع تبعيض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگيرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنيده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با يکديگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشيطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسيم شوند.
ملت دوست ندارد که اين چنين نامه هايش، پيام هايش، گفتگوهای تلفنی اش و پيامک هايش در معرض شنود قرار گيرد. ملت ما آگاه و رشيد است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطيل کنند، روزنامه هايش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنيدن صادر کنند. بايد به هر طريق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در ميان همه اقشار، اين آگاهی به مردم برسد که اين خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه اين مطالبات را همگانی کند. اين مطالبات کاملا اسلامی و عين قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم ساالاری دينی ماست. اين خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تير و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. اين ها حقوق مردم هستند و به همين دليل مردم از آن حمايت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعيض ها، تحمل عقايد و نظريات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گريزی، مواردی نيستند که پيگيری آنها چه در سطح خيابان و چه از طريق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگيری از طرح اين مطالبات، علامت استبداد و تحريف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پيروز شده است.
در پاسخ به سؤال شما بايد بدانيم که که زمينه هر تغيير اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغيير وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طريق حضور خيابانی فراهم نمی آيد، گرچه اجتماعات، حق مردم و يکی از امکانات آنها برای نيل به اهداف سياسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، يک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش اين آگاهی و تعميق آن در ميان همه اقشار و بويژه در اقشار مستضعف جامعه پيدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته بايد متواضع باشيم. هدف آن نيست که تغييرات ناشی از اين استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بيفتد. سبز بودن يعنی «خود» در ميان نبودن و خودخواه نبودن. در اين راه ما هم در صورت امکان از خيابان ها به صورت مسالمت آميز و قانونی استفاده می کنيم و هم همه امکانات قانونی ديگر. می خواهم به عنوان يک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترين وسيله برای نيل به پيروزی تأکيد کنم. ما می خواهيم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوريم.
* نقش حاکميت و نظام و يا جناح های ديگر را درارتباط با تغييرات چگونه می بينيد؟
- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ايستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بيشتر شود، نيروی عظيم تری پشت اين مطالبات قرار خواهد گرفت. اين آگاهی، جان های مردم کشور را تغيير خواهد داد و اين تغيير، سرمايه ملت برای تغييرات سياسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان يک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم اين است که هدف ما، تغيير در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نيست که اين تغييرات حتما بدست اين يا آن فرد صورت بگيرد. ما بايد يک اصل اخلاقی را بياد داشته باشيم و آن تصديق درستی، خوبی و زيبايی است، حتی اگر اين درستی و خوبی بدست ما صورت نپذيرد. به همين دليل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ايستاده ايم، ولی کم هزينه تر می بينيم اگر خود حاکميت به سمت اين راه حل ها که برآمده از خواست ملت و ميثاق ملی ماست پيش برود. بنده خيلی واضح و آشکار می گويم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گيرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکميت خواهيم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهيم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داريم که خود حاکميت، متشکل از همه ارکان آن، تضمين های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غيرگزينشی فراهم آورد.
ما دوست داريم خود حاکميت به دنبال آزادی زندانيان، توسعه سياسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صريحا می گويم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غيرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، يا حداقل در شرايط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گويم وجود کانال يا کانال های رادويی و تلويزيونی برای جنبش سبز، نظام را تقويت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدوديت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بيفتيم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نمايد. مضحک است اگر تصور کنيم با پخش پارازيت، هک کردن ها و فيلتر کردن ها، اين امواج را می توانيم کنترل کنيم.
به هر حال، حاکميت و جناح های مختلف سياسی، اگر واقع بين باشند، بايد بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آينده خوب برای کشور هم در گرو ايجاد زمينه برای وحدت بين همه مردم و اقشار مردم است و نه توصيف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «يک قشر محدود و اندک». سيره پيامبران و امامان ما نشان می دهد که هيچگاه حتی به دشمنان دين دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قايل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دين رفتار های غير دينی بلکه ضد دينی رواج يابد. وقتی در قرآن صحبت از پيامبر و يارانش می شود، آنان را به مهربانی در ميان خود و مقابله محکم با دشمنان بشريت توصيف می کند و قطعا نه در زمان پيامبر و نه بعد از ايشان، همه مسلمانان به يک درجه از ايمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق ميان دينداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دين را می فهمند. اين تعريف يک ملت نيست. اين حاکميت يک فرقه است و دزديدن مفهوم ايرانيت و حس ملی و اين خطرناک ترين راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داريم. سلاح ما در مقابل چنين کژراهه ای، رفتن به سمت ميثاق ملی و مذهبی مان و تکيه بر آرمان هايی است که به ايرانی پيشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنين حالتی است که می توان اميد داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پيدا کند. ملت همه اقشار، همه قوميت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ايرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبيعی است که با اين روحيه و منش، به تغيير رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستيم و آن را محکمترين دليل برای عدم علاقه يک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانيم.
* در اطلاعيه شماره ۱۷ راه حل هايی برای برون رفت اعلام شده است. آيا غير از راه حل های ارايه شده، راه حل های ديگری هم می تواند مورد توجه قرار گيرد؟
- يک نکته بسيار حساس در مورد اطلاعيه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی ديگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی اين بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان يک راهپيمايی مهندسی شده ترتيب داد و دل خوش کرد که همه چيز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هايی برداشته شود که به فرايند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بياوريد که امروز اعلام شود که همه زندانی های سياسی آزاد شده اند. بنده يقيين دارم که اين اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و يا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهايی يابند باشيم.
ما اثر خس و خاشاک ناميدن مردم را ديده ايم. بگذاريم يکبار هم با احترام با مردم صحبت کنيم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشيانه در ميدان صادقيه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که اين اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آيا پيوستن آقايان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و يکپارچگی به حل بحران کمک می کند يا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجير بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آيا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنين پيروری هنر بود، ما و همه جهانيان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کرديم و نمی گفتيم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فيلمی که اخيرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجويان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحيه فرقه گرايی، سبعيت ايجاد می کند.
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجويان هستند، فرزندان اين ملت از حيوانات هم کم ارزش تر می نمايد و فاجعه بارتر اينکه در سطوح مختلف، مسئولين می گويند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. اين توهينی بدتر به شعور دانشجويان و مردم است. آنچه در اين فيلم جالب توجه است اين است که در ميان همين افراد نيروی انتظامی، کسانی ديده می شوند که ديگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نيروی انتظامی و نيروهای امنيتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ايجاد فضای امن برای همه ايراانيان، صرف نظر از طرز فکر و عقايدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای ميدان صادقيه با نارنجک فلفلی و شيميايی آلوده شود؟ همه اين روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمين انتخابات آزاد، رقابتی، غيرگزينشی و سالم، کليدی ترين بخش راه حل هاست. اگر اين امر حل نشود، ريزش مشروعيت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز بايد بطور مکرر و در هر شرايط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غيرگزينشی تأکيد کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچيده شدن فضای امنيتی در جای خود بسيار مهم هستند و بايد ضرورت اين راه حل ها را نه تنها به گوش حاکميت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانيم.
*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حديث زيادی وجود دارد. نظر شما چيست؟
- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با اين گروه ها هم رشد کرده است. در اين زمينه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربيت مدرس اشاره می کنم. اين دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان يک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گيری آن نقش داشته ام. همه می دانند که اين دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به ساير دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجويان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتيد اين دانشگاه در کنار بيانيه های مشابه فراوان ساير دانشگاه ها و بيانيه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی ديگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در ميان دانشگاهيان جدی و فراگير است. بنده می خواهم بگويم همين نسبت را شما در ميان پزشکان، معلمان، مهندسين، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و ديگر گروه های مرجع می توانيد بيابيد. يک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثيرگذار کجا ايستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزديک هزار کليپ و سرود در مورد جنبش سبز يا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زيادی کاريکاتور، پوستر و نقاشی و ساير توليدات هنری خلق شده است. چنين تحرکی در تاريخ فرهنگ کشور ما و شايد فرهنگ های جهانی بی نظير است. بنده ارتباط وثيق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترين دليل برای اميد به تحقق خواستهای جنبش در آينده کشورمان می دانم. چرا وقتی ميليون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آينده اميدوار نباشيم؟
* در مورد روحانيون چطور؟
- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانيون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها بايد بدانند موضعگيری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانيت و مراجع نيست. روحانيت اصيل ما هيچگاه مردم را با الفاظ رکيک خطاب نمی کنند يا از قتل و ريختن خون و در محبس کردن بيگناهان حمايت نمی کنند. روحانيت اصيل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی ديگران را ريختن و تجسس حکمش در اسلام چيست. روحانيون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخيص می دهد و اين روحانيون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهيان هستند و اهميت اين وحدت را می دانند ما روحانيون فعال در جنبش سبز را ذخيره جنبش و پشتوانه بسيار مهم آن می دانيم. حضور آنها در جنبش سبز در شرايطی که از انواع روش ها و وسايل برای متهم کردن راه سبز به بی دينی و وابستگی به بيگانگان استفاده می شود، جنبه حياتی دارد.
به همين دليل، به همه کسانی که به اميد آينده ای بهتر برای ايران عزيز به جنبش پيوسته اند عرض می کنم که پيوسته مراقب باشيم در دام تبليغاتی که می خواهد روحانيت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نيفتيم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمايش ها و تمهيدات شبيه آن از يادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هيچ اصول اخلاقی و دينی پايبند نيستند.
*پيشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چيست؟
- مراسم اين روز، يادمان جشنواره نور عليه تاريکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نيستند که اين نوع مراسم ها باعث اذيت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنيم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هيچ برنامه هنجارشکنانه يا تخريبی که موجب اذيت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ايجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هايش مسالمت آميز و عميق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نيست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر اين اصل مهم مورد توجه قرار گيرد و اعضای جنبش يکديگر را به رعايت آن توصيه کنند، قطعا از آسيب هايی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگيری خواهند کرد.
*و نکته آخر؟
- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرايطی ايجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کليپ ها و ساير آثار هنری خلق شده يک سال گذشته بدون سانسور به نمايش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با اميد و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنين نمايشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهيم بود.