شنبه 23 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ايجاد شکاف بين ايران و حزب‌الله لبنان، سيد صادق خرازی، ديپلماسی ایرانی

ارزیابی حوادث اخیر خاورمیانه و اتفاقات پیرامونی آن، نیازمند تحلیل واقع بینانه از مجموعه وقایع و رخدادهای این ایام است. آیا می‌توان گفت لبنان آبستن حوادث و خشونت‌های احتمالی است؟ و عناصر و عواملی که به این بحران دامن زده‌اند، کیستند و اهدافشان از این تشتت‌ها چیست؟ آنچه مشخص است، اين است که دولت‌های عربستان، لبنان، و ایالات متحده و برخی ممالک اروپایی دچار اشتباه محاسبه شده‌اند و فاقد برخورداری از بینش برای ارایه راه‌حل‌هاى واقع بینانه و منطقی در حل و فصل مسایل هستند. رفتار هدایت شده از جانب اسرائیل و ایالات متحده درمدیریت و هدایت دادگاه بین‌المللی در رابطه با پرونده قتل رفیق حریری با بحران آفرینی ماجرای ۱۴ مارس و همزمانی سفر منطقه‌ای ملک عبد الله به بیروت، دمشق و قاهره نشان از احتمال وقوع حوادث غیرمترقبه در اینده نزدیک دارد.

با وجود آنکه عربستان سعودی و شخص ملک عبدالله مدت‌هاست که در پی احیای نظام تفاهم وهماهنگی میان قاهره، دمشق و ریاض برای نقش آفرینی بیشتر در مسایل منطقه هستند، تحولات دو دهه اخیر در لبنان و فلسطین و واقعیت‌های متحول شده سیاسی در چارچوپ پیمان طایف در ۱۹۸۹ با چالش بحران فروپاشی تدریجی روبرو شده و این در حالی است که در مقابل سیاست‌های هدایت شده دولت‌های عرب، ائتلاف دمشق، تهران و حزب الله، پارادایم دیگر و مهمی طی سه دهه گذشته در منطقه پدید آورده است که توانسته مفهوم مقاومت را با شکل و محتوایی دیگر در عرصه صحنه مبارزات و مجاهدات مردم و دنیای اسلام پدید آورد. یکی از اهداف امروز مصرو عربستان با هدایت و حتی مدیریت ایالات متحده امریکا و اسراییل و اروپا ایجاد شکاف میان ایران، سوریه و حزب الله است که دارای پیوند استراتژیک دربسیاری از معادلات و موضوعات منطقه و مقاومت اسلامی هستند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


چیستی و چرایی همزمانی سفر پادشاه عربستان به دمشق و قاهره و بیروت و توصیه‌های آشکار سخنگوی کاخ سفید مبنی بر اهمیت ماموریت پادشاه عربستان سعودی به منطقه و جدی گرفتن این سفر از جانب سران عرب و همزمان بازی جدید دادگاه بین‌المللی در این است که می‌خواهند همان اهداف پیشین را که در قطعنامه‌های ۱۵۵۹ و۱۷۰۱ که حزب الله را هدف قرار داده بود اینک با رنگ و بوی جدیدی عملیاتی سازند. هدف همان کاهش قدرت بازدارندگی حزب الله، خلع سلاح حزب الله و ادامه اشتباهات استراتژیک دولت‌های نجیب میقاتی و سینيوره و هم اینک سعد حریری است که در سمفونی هماهنگ سیاسی قدرت‌های بیرون منطقه تجلی پیدا کرده است. این اقدامات تحریک آمیز و رفتار‌های دو گانه، دورنمای مبهمی را در منطقه دامن زده است.

گویا این بار با عدم درس گرفتن از تاریخ نه چندان دور از واقعیت‌هاى موجود منطقه فاصله پیدا کرده‌اند و اشتباهات گذشته را تکرار می‌کنند.

بیان چند نکته ضروری است. سوریه یکی از بازیگران عمده منطقه است. ابزار‌هایی که در دست دارد و می‌تواند از آن بهره ببرد به راحتی قابل معامله و قابل فروختن برای منافع دولت دمشق نیستند. دمکراسی لبنانی پدیده واقعی درون اقوام و طوایف و مذاهب مختلف لبنان است و اگر چه با حمایت‌های مالی عربستان و برخی قدرت‌های منطقه‌ای روبروست و توانسته موازنه مذهبی همراه داشته باشد ولی در برابر یکپارچگی جریان مقاومت قطعا شکننده است. شیعه و اصولا حزب الله در حرکتی عظیم و رسالتی ملی و فراتاریخی توانسته است تنها قدرت منسجم در معادلات سیاسی لبنان باشد، لبنانی که همواره از فقد هویت ملی رنج می‌برد اینک با مجاهدات و نقش تاریخی حزب الله توانسته با شکستن انجماد سیاسی با احراز قدرت مطلق در معادلات لبنان همزاد شود. اگر چه امروز امریکا، فرانسه و سعودی دریافته‌اند که اخراج سوریه از لبنان منافع کوتاه مدت آنان را به همرا ه داشته است ولی هم اینک فهمیده‌اند که سوریه محذوف دیروز بازیگر عمده امروز است. تمام ازادی‌خواهان و صاحب نظران منطقه به ویژه لبنان به این نکته معترفند که کاهش قدرت بازدارندگی حزب الله و تسخیر امکانات و شبکه مخابراتی حزب الله و خلع سلاح آن از نکات مشتر ک دولت‌های نجیب میقاتی، سینیوره و سعد حریری بوده است. و اين امر در راستاى منافع اسراییل و ایالات متحده امریکا و در ضدیت محض با امنیت، ثبات و ادامه دمکراسی لبنان است. این توهم و توطئه هر زمان شکل و ماهیت خودش را به گونه دیگری نشان می‌دهد. کنفرانس صلح آناپولیس را برای اعراب سازماندهی کردند تا هم روند صلح را تسریع کنند و هم ایران سوریه و حزب الله را در قالب مهار چندگانه محدودتر و قدرت آنها را کاهش دهند و متعاقب آن سفر جرج بوش در سال ۲۰۰۸ میلادی به اسرائیل و مصر و عربستان با تاکید بر اهمیت راهبردی حمایت از اسراییل صورت گرفت. اکنون ما شاهد تجربه اشتباهات مجدد در منطقه هستیم.

اگر در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ سوریه را از لبنان اخراج و در سال ۲۰۰۶ جنگ علیه لبنان وحزب الله را هدایت کردند که طى آن حزب الله درس بی‌نظیری به اسراییل داد و امروز هم اگر هدف قرار دادن حزب الله این بار با چراغ سبز هر کشوری اعم از متحد دیروز یا بازیگر امروز صورت بگیرد غیرقابلتحقق است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016