"مملکت دست اراذل و اوباش است"، سعيد تاجيک، جنبش سبز و انتخابات در گفتگو با فائزه هاشمی، روزآنلاين
محمدرضا يزدانپناه
m.yazdanpanah(at)roozonline.com
صحبت های فائزه هاشمی با خنده شروع شد و با خنده هم پايان گرفت. اما در خلال مصاحبه به راحتی می شد متوجه بغض در گلوی او شد. با فائزه هاشمی پس از انتشار مصاحبه نوشابه اميری با سعيد تاجيک گفت و گو کردم اما موضوع مصاحبه تنها به اين محدود نماند. جنبش سبز، شرکت در انتخابات آينده مجلس، انتخابات جنجالی گذشته رياست جمهوری و بسياری از موضوعات ديگر در اين گفت و گو جای گرفتند. سخنان جنجالی زن سياستمداری که سابقه اش نشان می دهد توانسته فارغ از نام و سايه سنگين پدر، شخصيتی مستقل از خود در عرصه سياسی ايران بيابد.
چه خبرها خانم هاشمی؟ خوش می گذره؟
خوش که خيلی می گذره (خنده) نه به من که به تمام ملت ايران خيلی خوش می گذره؛ همه چيز گل و بلبل و عالی است...
يعنی همه چيز به همين خوبی و خوشی است؟
- نه اينها رو که برای مسخره کردن وضعيت کشور گفتم. در واقعيت، شرايط سياسی، آزادی ها و حقوق بشر در ايران شرايط بسيار اسفناکی دارند. وضعيت اقتصادی هم چون طرح هدفمند کردن يارانه ها بر اساس قانون انجام نمی شود بلکه به صورت سليقه ای و بدون توجه به نظرات کارشناسان اجرا می شود، تا الان نتايج خوبی نداشته. اين طرح، طرح خوبی است و حيفه که اينجوری نابود بشه. در عرصه سياست خارجی هم که روز به روز به شرايط بدتری می رسيم. اختلافات با کشورهای همسايه و با بيشتر کشورهای دنيا متاسفانه شرايط بدی رو هم برای کشورمان و هم برای ايرانيان ايجاد کرده. من چيزی نمی بينم که بخوام به عنوان نکته مثبت از آن ياد بکنم.
خود شما چطور؟ خانواده آقای هاشمی؟ پدر، مادر، برادران و خواهرتون. کلا خانواده آقای هاشمی روزها و ماه های اخير رو چگونه می گذرونند؟
- ما هم مثل همه ملت هستيم. حال خانواده ما هم شبيه حال همه مردم ايران است. متاسفانه شرايط برای ما هم همان شرايط پليسی و امنيتی است و فشارهايی که بر روی تمام ملت وجود دارد بر روی ما هم وجود دارد. همين اخباری که می شنويد درباره اين خانواده هم حقيقت دارد.
به فشارها عليه خانواده خودتان اشاره کرديد، منابع حکومتی که برخوردهای اخير با شما از جمله آنچه در شاه عبدوالعظيم اتفاق افتاد را محکوم می کنند، می گويند اين مسائل کار افراد خودسر است. شما فکر می کنيد اينها خودسر هستند يا نيروهای سازماندهی شده از طرف ارگان ها يا محافل خاصی؟
- مشخص است که اينها خودسر نيستند. اين مسائل نه تنها درباره ما بلکه درباره همه، کاملا با برنامه ريزی انجام ميشه و اين تز رو دنبال می کنه که يا با ما باشيد، يا ساکت باشيد يا نباشيد. اين کاريه که دارند با همه مخالفان و منتقدان خودشون انجام می دهند؛ فرقی هم نمی کنه کی باشه.
اين سازماندهی که شما می گوييد توسط چه نهادها يا احيانا محافلی صورت می گيره؟
- همان افرادی که دستور سرکوب مردم را می دهند اين سازماندهی ها رو هم انجام می دهند. يعنی بخش های درون حاکميت.
حادثه ای که برای شما، برادر و برخی اعضای خانواده تان در شاه عبدوالعظيم رخ داد واکنش های زيادی رو در محکوميت برانگيخت که بخش عمده اون از طرف بلندپايه ترين مسئولان حکومت و اصولگرايانی صورت گرفت که جناح حاکم در جمهوری اسلامی هستند. آيا شما در پس اين مسئله، اراده ای هم برای برخورد با اين قبيل رفتارها مشاهده کرديد؟
- نه مگه با حادثه کهريزک با اون همه تبليغات برخورد شد؟ مگه با آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان عليرغم آنهمه محکوم کردن ماجرا، برخوردی صورت گرفت؟ قضيه حمله به ما هم شبيه همين هاست. به رغم اين همه محکوميت از بالاترين مقام کشور تا افراد ديگر همه و همه در اين باره صحبت کردند، باز می بينيم سعيد تاجيک به اين راحتی حرف می زند، همان حرفها و ادبياتش رو تکرار می کنه. خودش هم گفته که زندان نيست. معلوم نيست اصلا جريان چيه... (خنده)
راستی چه خبر از آقای تاجيک؟
- من خوشبختانه هيچ خبر و اطلاعی از ايشون ندارم.
خب حتما خبر داريد که دادستان کل کشور آقای محسنی اژه ای گفته بودند که آقای تاجيک رو دستگير کردند اما يکی دو روز بعد سايت روز مصاحبه ای با خود آقای تاجيک داشت که در اون نه تنها خبر آزادی خودش رو اعلام کرده بود بلکه با تکرار فحاشی به شما و خانواده تان، گفته بودند اگر باهاشون برخورد بشه بچه حزب اللهی ها ساکت نمی نشينند...
- در زمان شاه اين شعبان بی مخ و دار و دستش بودند که مثل همين اراذل و اوباش با رفتار وحشيانه و جمع کردن رجاله ها و لات ها (البته نمی دونم کلمه لات برای اين افراد مناسب هست يا نه؟) با مخالفان خودشون برخورد می کردند. حالا هم متاسفانه همون ادبيات و همون روش با نام اسلام، انقلاب، دفاع از ارزش ها و اين حرفها انجام ميشه. اداره مملکت الان با همين رجاله ها و اراذل و اوباش است. آدم چی ميتونه به اين جريان بگه و چه انتظاری ميتونه داشته باشه؟ با اين تفاوت که شعبون بی مخ يه نفر بود با يه دسته اراذل اما اينها الان شبکه ای هستند و با تعداد زياد در همه شهرها و گسترده عمل می کنند. چون من ابتدای سخنانم هم گفتم که اين کارها همه سازماندهی شده هستند و خودسر نيستند. اختصاص به منم نداره، تو اين چند سال با خيلی ها از همين برخوردها صورت گرفته. حمله به من استثنا نبوده، اين جريان حاکم است که به اعتقاد من سازماندهی شده است و محکوميت آن هم فيلم است.
يعنی محکوم کردن رفتار سعيد تاجيک با شما توسط مسئولان حکومت رو غير حقيقی می دونيد؟
- اين جريان محصول همين آقايان هست ولی الان اينقدر قدرتمند شده که ديگه خودشون هم نمی تونند باهاشون برخورد کنند.
ولی در هر صورت واکنش ها به اين اتفاق لااقل به صورت علنی خيلی زياد بود. پدر شما هم همين ديروز از نامه ای خبر دادند که رهبر جمهوری اسلامی به رئيس قوه قضائيه نوشته و در آن خواستار پيگيری برخورد با بزرگان شده. شما اين مسائل رو تا چه اندازه موثر می دونيد؟
- واقعيت اينه که فيلم فحاشی سعيد تاحيک به من اينقدر قبيح بود که آقايون تشخيص دادند که بايد لااقل به صورت ظاهری اتفاق رخ داده رو محکوم کنند. انتشار فيلم هم خيلی عجيب و غريب بود. نمی دونم از دستشون در رفته بود، نفوذی ها پخشش کرده بودند، خودشون فکر می کردند سند افتخارشونه؟ نمی دونم... اما در هر صورت اين فيلم اونقدر زشت و غير قابل دفاع بود که مجبور شدند در برابر افکار عمومی عکس العملی داشته باشند. به همين خاطر من اين محکوميت ها رو خيلی جدی نمی بينم. اصلا موضوعاتی خيلی بدتر و جدی تر از حمله به من؛ مثلا ماجرای کهريزک که آقايون اون رو محکوم کرده بودند، چی ديديد؟ چه اتفاقی افتاده؟ کی مجازات شد؟
بعد هم وقتی موقع محکوم کردن از ادبياتی که استفاده می کنند امثال سعيد تاجيک را به عنوان افراد مخلص و متعهد و نمی دونم جوانان دلسوز نام می برند، خب اينها با هم در تناقض است. نميشه محکوم کردن حمله رو باور کرد. بعد اصلا فقط همين يک مورد که نيست؛ حالا با اين برخورد کردند بقيه موارد که گفتم چی؟
مقداری از ماجرای فيلم معروف سعيد تاجيک بگوييد. شما اون روز در شاه عبدوالعظيم چيکار می کرديد؟
- ما اون روز رفته بوديم مراسم تشييع جنازه زن عموی خودم که تو صحن شاه عبدوالعظيم دفن شده است. تعداد ما زياد بود و اينها ما رو ديدند. من، ياسر، محسن، عموم، عمو محمد و... فهميدند مراسم متعلق به خانواده هاشميه...
يعنی از اول نمی دونستند که شما قراره به شاه عبدوالعظيم بيايد؟
- نمی دونم ولی چيزی نشون نمی داد که خبر داشته باشن. بالاخره اين لباس شخصی ها قيافشون تابلوئه و ما می ديديم که دارن همديگرو خبر می کنند.
بعد چی شد؟
- برنامه که تموم شد، من صحن رو ترک کردم که اون آقا اومد دنبالم. تيکه اول البته اون فيلمی هست که اهانت به محسن در اون مشخصه.
کل ماجرا چقدر طول کشيد؟
- حدود ۲۰ دقيقه. تا پارکينگ دنبال ما اومدند و همون صحنه ها و دشنام ها که ديديد و شنيديد. بعد برمی گردند و به خانواده متوفی هم اهانت می کنند و آنها رو کتک می زنند. حتی دو روز بعد که خانواده عموم، برای فاتحه به اونجا رفته بودند دوباره بهشون حمله می کنند و پسرعمو، شوهر دخترعمو و... رو حسابی کتک می زنند و فحش های بسيار رکيک و زشت ميدن که در روزنامه ها هم نوشته شد.
موقعی که به شما حمله شد ماموران هيچ کدام از نهادهای مسئول مثلا از پليس يا وزارت اطلاعات در انجا حضور نداشتند که مانع اونها بشوند؟
- تا زمانی که ما بوديم هم ماموران اطلاعات بودند که می گفتند برای حفاظت هم اونجا هستند، هم پليس بود هم حراست شاه عبدوالعظيم که دور ما پر بودند. ميگم که اينها يک جريانی رو راه انداختند که خودشون هم نمی تونند بهشون بگن بالا چشمتون ابروئه. فيلم اول در صحن اتفاق افتاده و نيروهای انتظامی و امنيتی هم حتما می ديدند که چه اتفاقی داره ميفته. چون موقعی که فحاشی و حمله شروع شد حال من طوری بود که ديگه متوجه نبودم چه افرادی دور و بر من هستند. اما اينها جرئت ندارند چيزی به اين جماعت بگن. نيروی انتظامی هم نمی تونه به وظيفش عمل کنه.
با عرض پوزش از شما، آقای تاجيک به خانم نوشابه اميری گفتند که اون فحش ناموسی انتهای فيلم رو ايشون بيان نکردند. شما متوجه شديد که چه کسی اون حرف رو زده؟
- نه منم متوجه نشدم ولی به نظرم اصلا اهميتی نداره که کی اون حرفو زده چون قبل از اينکه فيلم ضبط بشه حرفهايی مثل همون حرف و حتی زشت تر از اون رو هم زده بود.
خانم هاشمی؛ شما موقعی که در برابر اون دشنام ها و حمله فيزيکی قرار گرفتيد چه حسی داشتيد؟ احساس درونيتان چه بود؟
- (مکث) نمی دونم... آدم که اينجور مسائل رو می بينه فقط تاسف می خورم به حال جمهوری اسلامی که مثلا مدعيان دفاع از اسلام و انقلاب به چه کارهايی دست می زنند. در اون موقع تنها احساسم اين بود که اينها مسلمان نيستند، چون نميشه کسی مسلمان باشه و دست به چنين کارهايی بزنه.
و الان که به اون ۲۰ دقيقه فکر می کنيد چه احساسی داريد؟
- تنها چيزی که الان به ذهنم می رسه اينه که اينها چنان به بن بست خورده اند و چنان تحت فشار افکار عمومی قرار دارند که به ناچار دست به اين کارها می زنند.
شما اگر الان سعيد تاجيک را ببينيد بهش چی ميگيد؟
- هيچی؛ به نظرم به اين آدم زياد بها داده شده. در حالت عادی هم حرفی برای گفتن به اينجور آدمها وجود ندارد.
ولی آقای تاجيک و همفکرانشون خود رو معتقد به جمهوری اسلامی و ولايت فقيه می بينند...
- ممکنه درصد اندکی از اين افراد واقعا اين کارها رو اعتقادی انجام بدهند که اونها هم بايد به اعتقاد خودشون شک بکنند. اين چه اعتقاديه که به آدم اجازه ميده کارهای خلاف اصول همون اعتقاد رو انجام بده؟ هدف که وسيله رو توجيه نمی کنه. نميشه که من کار خلاف اسلام انجام بدم برای رسيدن به اسلام. اين در هيچ کجای دين نيومده است. يک موقعی درباره مجاهدين می گفتند اينها التقاطی شدند به همين خاطر يعنی همچين ايرادی ازشون گرفته می شد. ولی از اين درصد کم که ممکنه شستشوی مغزی شده باشند، يا واقعا به کارهايی که می کنند اعتقاد دارند، درصد عمده اين جماعت تنها به خاطر منافع خودشون اين کارها رو می کنند.
چه جوری شستشوی مغزی می دهند؟
- مثلا سپاه کلاس هايی داره به نام دشمن شناسی که سپاهی ها مجبورند در اونها شرکت کنند چون اگه شرکت نکنند خبری از درجه و رتبه نيست. تو اين کلاس ها فکر می کنيد چه کسی به عنوان دشمن معرفی ميشه؟ آقای هاشمی و خانواده ش. تو ادارات و ارگان ها و آموزش و پرورش و خيلی جاها جلساتی می گذارند و يک مشت دروغ کلاس های سپاه رو مدام تکرار می کنند. يا دفعه قبل که دستگير شده بودم و دو سه ساعت تو خيابون چرخونده شدم، متاسفانه اون جوان هايی که با من بودند همين حرفها رو تکرار می کردند. کاملا ميشه فهميد مغزشون رو با دروغ پر کردند. اين دروغ ها رو با چنان خشم و کينه و عقده ای بيان می کردند که من هم تعجب می کردم. ولی عمده اين برخوردها و رفتارها فقط برای حفظ منافع هست.
چه جور منافعی؟ بيشتر توضيح می دهيد؟
- الان چند ساله که اينجور آدم ها رو با پول می خرند. يا با پست و مقام... مثل شرکت های اقتصادی. اينها می دونند که اگر مردم پيروز بشوند منافع اينها هم نابود ميشه بنابراين برای حفظ منافع اين کارها رو می کنند نه به خاطر اعتقاداتشون. شما نگاه کنيد الان مناصب مملکت همه دست اين آدمهاست. اقتصاد هم همينطور. شرکت های بزرگی که زير سايه اصل ۴۴ واگذار شدند اکثرا به اين آدمها واگذار شد نه به بخش خصوصی. پول هايی که بذل و بخشش می کنند تا اين جماعت به خيابان ها بيايند و مردم رو قلع و قمع کنند. امتيازات و مزايای فراون ديگه مثلا برای ورود به دانشگاه، تامين امورات زندگی. اگر پيروز نهايی روند موجود در کشور مردم باشند اين رفتارها و آدمها ديگه جايگاهی نخواهند داشت و منافع خودشون رو از دست ميدن. اگه اينطوره که به ولايت فقيه اعتقاد دارند مگه ولی فقيه محکوم نکرد؟ پس چرا دوباره حرفاشو تکرار کرد؟ اينا همه دروغ و بازی با اعتقادات مردمه.
به جز پدرتون که به گفته شما در سيبل اين برخوردها قرار داره، آيا افراد بانفوذ ديگری در حکومت که سابقه سالها دوستی با پدرتون رو دارند و الان هم از نفوذ در قدرت برخوردارند، تلاش ها و رايزنی هايی برای پايان دادن به اين روند انجام دادند يا نه؟
- فکر می کنم بله. از پارسال بعد از انتخابات تلاش ها و رايزنی های زيادی از جانب خيلی ها انجام شد ولی نتيجه ای نداشت. الان مسئله پول و قدرت و ثروت و اينجور چيزهاست وگرنه نميشه من به اسم اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی بيام تهمت بزنم، تخريب بکنم، کتک بزنم، آدم بکشم که بخوام اسلام رو حفظ کنم. شما خودتون اسلام رو نابود کرديد.
خانم هاشمی؛ شما از حاميان جنبش اعتراضی پس از انتخابات بوديد و چند باری هم به اين خاطر دستگير شديد (و البته فورا آزاد شديد) و مورد حمله قرار گرفتيد و... آيا اين رفتارها باعث شده که از حمايتی که از جنبش سبز داشتيد پشيمون بشيد؟
- همانطور که گفتم تز الان آقايون اينه که يا با ما باشيد، يا ساکت باشيد يا اصلا نباشيد. چون جنبش سبز، من و ديگران با آقايان همراه نيستيم بلکه منتقد و مخالف وضع موجوديم، اين فشارها رو می آورند. شرايط کشور در همه زمينه ها پليسی و امنيتی است. در دانشگاه ها، ادارات، رسانه ها، همه جا همينجوريه.
و در مورد خود شما؟
- اين رفتارها نه تنها آدم رو در اعتقاداتش سست نمی کنه بلکه باعث ميشه به راهی که رفتی ايمان بياری و بدونی درست عمل کردی. هم اسلام، هم جامعه مدنی، هم حقوق بشر و هم ايران هم اکنون در معرض خطر هستند و همه بايد بجنبند که ايران رو نجات بدهند.
چه اتفاقی بايد بيفته که شما از اين راه پشيمون بشيد؟
- پشيمون بشم يا کوتاه بيام؟
هر دو
- پشيمان که نميشم ولی برای کوتاه آمدن بايد افکار عمومی را نسبت به اتفاقات ناصواب دو سال اخير قانع و آنها را جبران کرد، تکليف انتخابات معلوم بشه، کسی که به مردم ظلم کرده و متخلفان مجازات بشوند. و تمام اتفاقات لازم برای اينکه اين احساس به وجود بياد که جمهوری اسلامی به مسير اصلی خود برگشته است.
به انتخابات اشاره کرديد. آيا بعد از دو سال ابهامی که درباره نتايج انتخابات ۲۲ خرداد داشتيد برطرف شده يا نه؟
- مشخص است که نه.
به نظر مياد اين ابهام هنوز در بخش عمده ای از جامعه و نيروهای سياسی و اجتماعی ايران وجود داره و بسياری کماکان معتقدند که در آن انتخابات تقلب يا کودتا شده اما در هفته های اخير رفته رفته بحث انتخابات مجلس نهم که قرار است زمستان پيش رو برگزار شود. فکر می کنيد نگاه جنبش سبز و اصلاح طلبان به اين انتخابات بايد چگونه باشه؟ آقای خاتمی هم شروطی را مطرح کردند. به نظر شما در شرايط کنونی آيا اساسا می توان با باقی ماندن ابهام ها درباره انتخابات گذشته، بحث انتخابات آينده رو مطرح کرد؟
- من فکر می کنم با توجه به شرايط فعلی نه، نميشه. به هر حال در آخرين انتخاباتی که برگزار شده افکار عمومی از سلامت اون قانع نشده و اين احتمال وجود داره که در انتخابات های بعدی هم همان اتفاقات تلخ تکرار بشوند. تا زمانی که ابهامات و مشکلات اون انتخابات به صورت قانع کننده و مستدل برطرف نشوند، شرايطی برای فکر کردن به انتخابات آينده وجود ندارد. شروطی که آقای خاتمی گذاشتند شروط خوبی هستند البته بايد اقناع افکار عمومی درباره انتخابات قبلی هم به آنها اضافه بشه. من فکر نمی کنم شرايط مناسبی برای حضور معترضان در انتخابات آينده و حتی فکر کردن به اون هم وجود داشته باشه. اين کار يعنی تمام اتفاقات دو سال اخير و مظالمی که به مردم رفته، بلاهايی که سرشون اومده، کشته ها و زندانی هايی که دادند، همه هيچ...
به نظر شما دولت و شورای نگهبان فعلی می تونند برگزار کننده يک انتخابات سالم در آينده باشند؟
- با توجه به وقايع گذشته نمی توان اين مسئله رو باور کرد.
جنبش سبز اين روزها به سومين سالگرد تولد خود نزديک می شود و بعضی ها اين جنبش را يک جنبش مرده می دانند. دستگيری آقايان موسوی و کروبی هم به ابعاد اين تحليل اضافه کرده. شما دورنمای اين جنبش را چگونه می بينيد؟
- من بسيار اميدوارم. به اعتقاد من جنبش سبز زنده و فعال به پيش ميره و روش ها و استراتژی های خود را در مقاطع مختلف تغيير ميده و اين اتفاق هم بايد بيفتد. ظلم پايدار نمی مونه شايد دير و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره. فقط اميدوارم مردم با کمترين هزينه بتونند به آرمان هاشون برسند.
آقای هاشمی رفسنجانی به تازگی از رياست مجلس خبرگان رهبری کنار گذاشته شدند يا کنار رفتند. الان هم زمزمه هايی درباره برکناری ايشون از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام وجود داره. فکر می کنيد اين اتفاق هم رخ خواهد داد؟
- کاری که آقای هاشمی در ماجرای مجلس خبرگان انجام دادند، درس بزرگی برای خيلی ها بود اما درباره مجمع تشخيص اين مسئله باز هم به همون سياست و تز مربوط ميشه که گفتم. اينها با همه همين کار رو می کنند و هيچ فرقی هم نمی کنه که اون فرد چه جايگاه و سابقه ای داره. سياست آقايون حذف همه منتقدان است.
فکر می کنيد آقای هاشمی کدوم راه رو انتخاب کنند؟
- نمی دونم بزاريد برای همون موقع (خنده)