یکشنبه 29 خرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پس لرزه های نامه سرگشاده نویسنده کتاب جنجالی «شنود اشباح»! بهرام رحمانی

bahram.rehmani @ gmail . com

فرهنگ غالب در هر جامعه ای فرهنگ حاکمیت در آن جامعه است. در فرهنگ حکومت اسلامی، سرکوب، تهدید، ترور، چماق داری، قمه کشی، هفت تیر کشی، زورگویی، بریدن دست و پا، درآوردن چشم با اتکا به قوانین وحشیانه قصاص اسلامی، شکنجه، تجاوز، اعدام، سنگسار و هم چنین دزدی، رشوه خواری، غارت اموال عمومی، پرونده سازی و توطئه گری و غیره عمومیت دارد. همه سران و مقامات و مسئولین و فرماندهان و ارگان ها و نهادهای این حکومت به این فرهنگ آلوده اند و همواره آن را در جامعه بازتولید می کنند. حتی در این حکومت، یاران دیروزی امروز به محض این که اختلافی پیدا می کنند بلافاصله برای همدیگر چنگ و دندان نشان می دهند به حدی که برای دستگیری و زندانی کردن همدیگر نیز سنگ تمام می گذارند و به هر نوع پرونده سازی و ترفندی متوسل می شوند تا قدرت و موقعیت خود را نگه دارند. عوامل و عناصر حکومت، به راحتی آب خوردن آدم می کشند؛ به زنان و دختران تجاوز می کنند؛ مخالفین خود را سر به نیست می نمایند؛ برای همدگیر پاپوش درست می کنند؛ به مغز حجاریان گلوله شلیک می کنند؛ در روز روشن و در مقابل مردم، به دختر هاشمی رفسنجانی فاحشه می نامند؛ هاله سحابی را در مراسم خاک سپاری پدرش می کشند؛ احمدی نژاد برای تصویب سریع لایحه بودجه سال 90 به نمایندگان مجلس می گوید اگر قبل از تعطیلات عید آن را تصویب نکنید زنان تان شب عید شما را به خانه تان راه نخواهند داد؛ نماینده رهبر خطاب به احمدی نژاد می گوید اگر رهبر فتوا دهد زنت بر تو حرام خواهد شد و... این فرهنگ وحشت و خشونت و چماق داری در همه سطوح سلسله مراتب حکومت اسلامی رواج عمومی دارد.

تا دو ماه پیش رهبر و و رییس جمهوری و طرفداران آن ها، همواره قربان و صدقه همدیگر می رفتند و دوش به دوش هم و با تمام قدرت و بی رحمی فوق العاده مشغول سرکوب مردم معترض از پیر و جوان، دختر و پسر و حتی جناح رقیب خود در حاکمیت، یعنی اصلاح طلب حکومتی بودند. اما با آشکار شدن اختلاف بین خامنه ای و احمدی نژاد، هواداران طرفین در جناح حاکم به جان همدیگر افتاده اند. تاکنون بیش از سی تن از مدیران دولتی به عنوان «جاسوس» و «مامور سازمان سیا»، به همراه معلم اخلاق و پیش نماز دولت به عنوان جن گیر و رمال و غیره توسط وزارت اطلاعات که احمدی نژاد قصد برکنار کردن وزیر آن را داست با خشم خامنه ای مواجه شد و به کار خودبرگشت، دستگیر و زندانی شده اند.

در این میان، یکی از عوامل اطلاعاتی حکومت اسلامی که هم زمان با آغاز اختلافات بین خامنه ای و احمدی نژاد، با انتشار نامه سرگشاده ای، اقدام به افشاگری بی ‌سابقه‌ ای درباره اسفندیار رحیم ‌مشایی، رییس دفتر و محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌ نژاد کرده بود پس لرزه هایش هنوز هم ادامه دارد.

اما این نامه به سرعت از سایت ها برداشته شد به طوری که یکی از سایت های رسمی كه در طیف جریان حامیان تندرو و در عین حال منتقد دولت طبقه بندی می شود، مدعی موج بی سابقه ای از اعمال فشار بر سایت ها برای حذف نامه شد و به نقل از گلپور با بیان این كه «حذف نامه یك پژوهشگر از اكثر سایت های رسمی زنگ خطر قداست تراشی برای مشایی است»، نوشت: «آقای احمدی نژاد و دولت تحت تدبیر ایشان را به ویژه در اجرایی نمودن شعار نقد پذیری دولت و كارگزاران در مرئا و منظر افكار عمومی به محك دارا بودن شرح صدر و طرح شفاف و قانونی انتقادات آزموده ام و در این راستا بی صبرانه منتظر شكایت آقای رحیم مشایی یا رحیمی هستم (منظورم كورش رحیمی برادر تنی و ... اسفندیار نیست بلكه رحیمی معاون اول را می گویم) تا در هر سیستم قضایی یا دادگاه صالحه ای بتوان به اثبات قسمت های محدود و مورد اشاره در اولین نامه پرداخته و با طرح الباقی مطالب مصیبت بار در سوابق ایشان زمینه ی لازم برای رسیدگی قانونی و قضایی فراهم شود.

...ثالثا ضمن تاكید بر وثوق مستندات مطروحه؛ آمادگی خود را برای طرح هر نوع نقد و بررسی لازم و مفید دیگران در باره ی خود، آثار و محتویات نامه اعلام نموده و در عین حال حق قانونی خود در پیگیری قضایی آز اشاعه دهندگان اكاذیب و افترائات (كه وامداری شان به جریان آقای مشایی، این اسلام شناس بی نظیر در تاریخ!!! پوشیده نمی باشد) و یا غضنفر مابان لطیفه مارادونا! محفوظ می دانم.

وب سایت عماریون، اولین سایتی بود که نامه سرگشاده رضا گلپور را سرلوحه کار خود قرار داده بود. این سایت دو روز بعد نامه ای از گلپور منتشر می کند که «تمامی سایت های جهان مقاله یک پژوهشگر را حذف کردند.»؟!

رضا گلپور که پیش از این در سال 1381، به دلیل نوشتن کتاب «شنود اشباح» علیه اصلاح طلبان حکومتی، مدتی را در بازداشت گذرانده بود، در سال ‌های اخیر مورد حمایت اصول گرایان و رسانه ‌های حکومتی قرار گرفته است.

نویسنده در سراسر نامه خود تلاش می كند اعضای خانواده و همسر و مادر و خواهر محمدرضا رحيمی و رحيم مشایی و روابط خانوادگی و شخصی آن ها را به اصطلاح افشا كند و در اين راه مجموعه ای انبوه از اتهامات را علنی می سازد.

رضا گلپور، اقدام به افشارگری بی ‌سابقه ‌ای درباره اسفندیار رحیم‌ مشایی، رییس دفتر و محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی ‌نژاد کرده است. به گزارش آینده، رضا گلپور که پیش از این به دلیل تدوین کتاب شنود اشباح 2 و قصد انتشار آن توسط وزارت اطلاعات در دولت خاتمی دستگیرشده بود، در سال ‌های اخیر به دلیل مواضع تند مورد حمایت رسانه ‌های رسمی قرار گرفته و اخیرا به برنامه ‌های تلویزیونی از جمله «راز» نیز دعوت شد.

گلپور در این افشاگری که در قالب نامه سرگشاده به مشایی منتشر شده است، مدعی شده که در 3 جلسه با اسفندیار رحیم مشایی درباره یافته ‌های خود از پیشینه امنیتی، سیاسی و عقیدتی او گفتگو کرده است و پس از آنکه مشایی از ادامه این جلسات خودداری کرده، تصمیم به افشاگری گرفته است.

گلپور در این نامه 20 صفحه ‌ای ادعاهای عجیب و غریبی درباره سوابق مشایی در قبل و بعد از انقلاب و هم چنین اعضای خانواده او مطرح می‌ کند و وی را متهم به جرایم تکان ‌دهنده ‌ای در واحد اطلاعات سپاه می‌ کند.

رضا گلپور، در این نامه، ادعاهایی درباره واسطه ارتباط مشایی با امام زمان و هم چنین فعالیت‌ های اقوام و بستگان وی مطرح می ‌کند.

این نامه سرگشاده، هم چنین به محمدرضا رحیمی، سوابق وی قبل از انقلاب 57، ادعاهای اخلاقی و بستگان معاون اول احمدی ‌نژاد پرداخته و ادعاها و اتهامات عجیبی را به وی نسبت می‌ دهد.

مشخص نیست رضا گلپور که به دلیل اقامت یکی از همسرانش در لبنان، مدتی مقیم این کشور بوده است، هم اکنون در ایران به‌ سر می ‌برد یا از کشور خارج شده است و آیا سرنوشت شنود اشباح 2 مجددا برای گلپور تکرار خواهد شد؟

جناح اصول گرای حکومت اسلامی در مضحکه انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه 1388، با اتحاد بیت رهبری، شورای نگهبان، مجلس، دولت احمدی نژاد و هم چنین با دخالت سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی، به شکل آشکاری نتایج انتخابات را به نفع احمدی نژاد اعلام کردند. در حالی که بنا به اقرار برخی مقامات حکومتی، در ساعات نخست شمارش آرا، موسوی از احمدی نژاد جلوتر بود. اما علی خامنه ای، شورای نگهبان، دولت، مجلس، سپاه، بسیج و غیره دست به یکی کردند و احمدی نژاد را مجددا پیروز این نمایش انتخابات معرفی کردند. در این دو سال، جناح حاکم علاوه بر این که جناح اصلاح طلبان را به حاشیه راند و بسیاری از کادرهای آن را دستگیر و زندانی کرد؛ به شکل هیستریک و وحشیانه ای نیز اعتراضات بر حق مردم ایران را سرکوب کرد.

در واقع دعوای جناح های درون حکومت بر سر تقسیم قدرت و ثروت صورت می گیرد؛ در حالی که دعوای مردم با حکومت، نه شرکت در این تقسیم قدرت و ثروت، بلکه گرفتن حق خود از حاکمیت و نهایت برکناری کلیت آن است؛ حکومتی که سی و سه سال است سیاست جهل و جنایت و ترور را بر جامعه ایران حاکم کرده است.

اما اکنون شکافی در درون جناح حاکم اصول گرا به وجود آمده است که روزبروز عمیق تر می گردد و با آشکار شدن اختلاف بین خامنه ای و احمدی نژاد، حامیان دو طرف به شنیع ترین شکلی همدیگر را محکوم می کنند.

در این میان، نامه سرگشاده نویسنده کتاب «شنود اشباح»، علیه حامیان احمدی نژاد خواندنی است و عمق خشونت و بی رحمی افراد و گروه ها مافیایی دخیل در حاکمیت جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد.

حکومتی که با خودی هایش این چنین رفتار خشونت آمیزی دارد تصور کنید برای شکستن روحیه مخالفین خود در زندان ها، چه رفتارهای غیرانسانی و وحشیانه ای به کار می گیرد؟!

این چهره امنیتی، در این متن هم چنین مطالبی درباره واسطه ارتباط مشایی با امام زمان و هم چنین فعالیت ‌های اقوام و بستگان او، مطرح کرده است.

به گزارش سایت آفتاب، گلپور در این نامه سرگشاده خود، هم چنین به محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد و سوابق او قبل از انقلاب، ادعاهای اخلاقی و بستگان معاون اول رییس جمهور هم پرداخته و ادعاها و اتهامات بی سابقه ای را به او نسبت داده است.

شنود اشباح کتابی است که در سال 1381 منتشر شد و رضا گلپور در آن، اتهامات زیادی علیه چهره ها و گروه های اصلاح طلب حکومت مانند آیت الله محمد موسوی خویینی ها و به خصوص سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مطرح کرد.

اینک نامه او، در شرایطی منتشر شده است که محمدرضا رحیمی، معاون اول و اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر محمود احمدی نژاد، با فشارهای فزاینده اصول گرایان، برخی از نمایندگان مجلس، روحانیون ارشد و مراجع تقلید و حتی برخی چهره های نظامی و امنیتی برای کناره گیری از سمت خود مواجه هستند.

این دو مقام نزدیک به احمدی نژاد، حتی از سوی برخی نمایندگان اصول گرای مجلس نیز به اتهامات مالی و سیاسی متهم شده اند، اما رییس دولت همواره از آن ها دفاع کرده است.

نویسنده کتاب شنود اشباح، در بخش اول نامه خود به اسفندیار رحیم مشایی، با اشاره به نقش و جایگاه رحیم مشایی و رحیمی در نزد احمدی نژاد، هدف خود از نوشتن این مطلب را «تکلیف شرعی دفاع از نظام مظلوم جمهوری اسلامی» بیان می کند.

گلپور، سپس می نویسد که قصد پرداختن به موضوع مشایی را نداشته اما پس از آن که «دوست مشترکی» پیغام استهزا آمیز رییس دفتر احمدی نژاد مبنی بر این که «برود زن چهارمش را بگیرد چه به دخالت در سیاست ما» را برای او آورده، تصمیم به انتشار این مطلب گرفته است.

او با قبول چند همسری خود، رحیم مشایی را نیز متهم به داشتن حداقل دو همسر می کند و می نویسد: «بنده برای تجدید فراش به اذن مثل تویی احتیاج ندارم و ازدواج منقطع و تعدد زوجات را حکم مترقی و مدرن و انسانی اسلامی می دانم و بر خلاف تو که ازدواج با سرکار خانم زیبا الف را که اکنون مادر دختر کوچک توست مخفی می کنی؛ بنده فریاد می زنم که افتخار می کنم در این لحظه 3 همسر دائم رسمی دارم و در صورت فراهم بودن شرایط شرعی لحظه ای در تجدید و تداوم این روش الهی تردید نخواهم کرد.»

نویسنده کتاب شنود اشباح، در عین حال به مشایی هشدار داده است: «مطالب مهم تری هم هست که اگر صدایم پس از نشر این مطلب هم به گوش رییس محترم جمهور نرسید، حجت به انتشار آن خواهم یافت.»

او، در ادامه سوابق کاری اسفندیار رحیم مشائی پیش و پس از انقلاب 1357 را این گونه عنوان می کند: «عضو فعال و پیگیر تاسیس تشکیلات انجمن حجتیه در روستاها و شهرستان های استان مازندران؛ مسئول عملیات واحد اطلاعات سپاه مازندران؛ عضو شورای تامین آذربایجان غربی؛ عضویت در وزارت اطلاعات؛ مسئولیت در فرمانداری کردستان؛ مسئولیت رادیو تهران و رادیو پیام در صدا و سیما؛ مدیر کل اجتماعی وزارت کشور؛ معاونت اجتماعی و فرهنگی شهردار و ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ معاون و (بدون کم ترین سوء ظن) عقل منفصل آقای احمدی نژاد در دوره اول ریاست جمهوری (که نام برده را از جدی ترین اسلام شناسان آگاه معاصر می داند.)»

او، سپس خواهر رحیم مشائی با نام اشرف و زن دیگری به نام طاهره ذ که به گفته او بعدها همسر وی شد را به داشتن «روابط تشکیلاتی» با زنی به نام جعفری متهم می کند اما توضیح نمی دهد که حوزه فعالیت خانم جعفری چه بوده است.

گلپور، در ادامه با نام بردن از برادران و اعضای خانواده رحیم مشایی، یکی از آن ها به نام هوشنگ را به عضویت در سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب متهم می کند و می افزاید که وی طی یک عملیات مسلحانه در اردیبهشت سال 1360 همراه با 10 نفر دیگر، اقدام به تیراندازی و سرقت بعضی از بانک های مسلحانه در رامسر کرده که این عملیات به زخمی شدن یکی از نیروهای سپاه منجر شده است.

نویسنده می نویسد که «تحت فشار دخالت مستقیم» مشایی، هیچ کدام از افراد این تیم دستگیر نمی شوند.

او، هم چنین اضافه می کند که برادر مشائی نیز پس از مدتی با «مرگ مشکوکی» از دنیا می رود و امکان پیگیری پرونده از بین می رود.

نویسنده نامه، در ادامه رحیم مشایی را متهم به لو دادن اخبار عملیات محرمانه سپاه به مجاهدین خلق و «اعدام انقلابی بدون توجیه قانونی» اعضای مجاهدین می کند و مدعی می شود پرونده این اقدامات تا اوایل دهه 70 در سازمان قضایی نیروهای مسلح باز بوده است.

گلپور، در این خصوص توضیح می دهد که: «جایگاه امنیتی نام برده (مشایی)، اعمال نفوذها، محارب بودن مقتولان، عدم دسترسی به برخی شهود در گذر زمان و از همه مهم تر تهدیدها و تطمیع های مختلف و شبکه اش تاکنون او را در مسیر پاسخ گویی به اتهام آمریت در چندین فقره قتل نفس عمد، روئین تن نموده است.»

به نوشته این عنصر امنیتی: «جالب این جاست که غالب قربانیان شهود کلیدی درباره عناصر نفوذی گروهک ها در سپاه شهود کلیدی اثبات نقش مستقیم و سوابق اعضای خانواده (نسبی و یا حتی بعدا سببی) اسفندیار در به شهادت رساندن پاسداران و بسیجیان منطقه بوده اند.»

گلپور، در توضیح بیش تر می گوید: «اسفندیار بدون حکم دادستانی 6 نفر منافق دیگر تحت امر برادرش را که دستگیر شده بودند توسط همان چهار نفر پاسدار، بدون محاکم قضایی و به عنوان خون خواهی شهدای پایگاه بسیج اعدام نموده و سپس با تهدید به افشا، آن ها را مجبور به سکوت پیرامون برادرش می نماید. حمله به پایگاه بسیج، دو شاهد جدی نیز داشت. با تلاش شرم آور و غیرقابل توجیه اسفندیار، کورش ابتدا به حبس ابد و سپس با اعلام تواب شدن به سه سال حبس محکوم گردید.»

نویسنده کتاب شنود اشباح، درباره نحوه آشنایی رحیم مشایی با همسرش نیز می نویسد: «بازجویی از متهمه ای به نام طاهره ذ. از تنکابن که در جریان عملیات مسلحانه بر علیه سپاه در خانه تیمی دستگیر شده بود و حین دستگیری اقدام به خوردن سیانور نموده (ولی با هوشیاری واحد عمل کننده سپاه از هلاکت نجات یافته بود) با اصرار اسفندیار در اختیار او قرار گرفت.»

او، می افزاید: «اسفندیار در جریان بازجویی از خانم فوق الذکر (که چندین فقره سابق محاربه داشته و حکم تعزیر در مورد او صادر شده بود )، و ظاهرا جهت اخذ معلومات عملیاتی اش به او علاقمند شده و بعدها با او ازدواج می کند در حال حاضر همسر رسمی اول او (مادرِ پسرش رضا و مادر زن پسر آقای احمدی نژاد) است.»

گلپور، نام همسر دوم رحیم مشایی را زیبا الف عنوان می کند و می گوید که مشایی از او دارای یک فرزند دختر است.

نویسنده کتاب شنود اشباح، در ادامه نامه خود، اصلی ترین دلیل آن چه آن را «توهم ارتباط با امام زمان» توسط مشایی عنوان می کند، فردی به نام قدرت الله لطیفی نسب که او را از اعضای تولیت مسجد جمکران معرفی می کند و فرزندش مرتضی، می داند.

او، می نویسد: «در سال 1375 همین آقای مدعی یعنی قدرت الله لطیفی با خودروی کاظم کیاپاشا (که حالت جانشین او را داشته) از جمکران تا منزل اسفندیار (در منطق فرمانیه تهران) آمد و بیش از دو ساعتی میهمان او بود تا به آن ها بشارت هایی از آینده بدهد.»

گلپور، در ادامه کیاپاشا را از نزدیکان رحیم مشایی و مشاور رسمی او در شهرداری تهران و سازمان ایرانگردی و جهانگردی معرفی می کند و می افزاید: «اسفندیار و همراهانش برای استقبال از لطیفی در ابتدای کوچه منتظر بوده و پس از پیاده شدن نام برده به حالت سجده خم شد تا پای او را ببوسد.»

او، با بیان این که تا قبل از آن تاریخ دیدارها در دفتر لطیفی در جمکران بود و آمدن حضرتش به منزل اسفندیار نشان از عنایت ویژه آقا به اسفندیار و احمدی نژاد بوده است، می نویسد: «حدود نیم ساعت اول صحبت های لطیفی با گریه های شدید و حالت های غشگون اسفندیار و همسرش و برادرزاده اش آرش کوشا همراه بوده است.»

به گفته او، «اسفندیار به لطیفی توضیح داد که خودش مرغ های زنده را از رامسر آورده خودش ذبح کرده و همسرش آن ها را پر کنده و پخته است تا شام آماده بشود.»

نویسنده کتاب شنود اشباح، می نویسد که پس از درگذشت لطیفی، احمدی نژاد و مشایی با تعطیل نمودن تمام کارهای خود در مراسم تشییع جنازه او در حسینی بیت الرقیه در خیابان پنجم نیروی هوایی 29 مرداد 1386 شرکت کردند و سنگ تمام گذاشتند.

او، در پایان مطلب نامه افشاگرانه خود علیه مشایی و پیش از پرداختن به موضوع محمدرضا رحیمی با طرح این پرسش که «به راستی سر ارادت احمدی نژاد به او چیست؟»، می افزاید: «اگر بپذیریم که احمدی نژاد با باور ارتباط مشایی با امام زمان در حلقه مراد و مریدی قرار گرفته است باید برای این سؤالات پاسخ یافت که کی، چگونه، توسط چه کسی و با چه هدفی؟»

نامه رضا گلپور، تنها به اسفندیار رحیم مشائی اختصاص ندارد؛ او در این نامه به محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد هم پرداخته است.

گلپور در نوشته خود، رحیمی را فردی بدون سوابق «انقلابی» معرفی کرده و افزوده او حتی در مواقعی مانند دستور آیت الله خمینی برای تخلیه پادگان ها، تا روز آخر «در پادگان آریامهری انجام وظیفه کرده است.»

او، با بیان این که رحیمی، در «اوایل انقلاب به جهت داشتن لیسانس حقوق و نفوذ به جمع تیپ های مذهبی و حزب اللهی، خود را به عنوان چهره ای مذهبی جا زده»، می نویسد: «در مجلس با نزدیک شدن به کانون های نفوذ و قدرت از قبیل آقای هاشمی و ناطق نوری در جایگاه ریاست مجلس و با شعار کاهش تنش در منطقه با گرفتن امان نامه های متعدد برای افراد موثر در گروهک های ضدانقلاب در بین آن ها نیز اسم و رسمی دست و پا کرد.»

نویسنده کتاب شنود اشباح، در ادامه اقوام معاون اول احمدی نژاد را «ضدانقلاب» و «عضو گروهک های ملحد» می خواند و می افزاید: «شاهکار رحیمی انجام پروژه انتقال جسد شیخ هادی فراری بود که پس از شهید کردن ده ها نفر از مردم بی گناه قروه و تعدادی از رزمندگان سنندج به عراق گریخته و در تمام مدت دفاع مقدس از رادیو عراق علیه امام و نظام، لجن پراکنی می کرد و مردم کردستان را تحریک به اغتشاش می نمود و پس از پایان جنگ از ترس مکافات عمل به انگلستان رفته و هم چنان به جنگ روانی ناجوانمردانه اش ادامه می داد تا هلاک شد. رحیمی فرزندان آن ملعون را به احترام و اعتزاز به کشور بازگردانده و آن ها در جای جای کردستان به نفع رحیمی تبلیغ کرده او را خادم راستین خلق کرد معرفی می کردند.»

گلپور، هم چنین به صراحت رحیمی را یک فرد «افیونی» معرفی می کند که با تعداد زیادی از اشخاص دارای مفاسد اقتصادی و اخلاقی ارتباط داشته و به آن ها کمک کرده است.

تاکنون به جز رحیم مشایی و رحیمی، سایت الف کسان دیگری واکنشی به نامه رضا گلپور نشان نداده اند؛ نهادهای رسمی امنیتی یا دولتی نیز در این باره سکوت اختیار کرده اند.

یكی از سایت های حامی مشایی در اولین واكنش به موضوع، دست به دامان دعوای گلپور با مدیر كیهان شد و با انتشار نامه ای از گلپور علیه حسین شریعتمداری نوشت: «فردی كه این گونه به خود اجازه می دهد حاج حسین شریعتمداری پیر عرصه مطبوعات و صف شكن جبهه جنگ نرم را این گونه مورد اتهام و اماج حملات بی اساس و بی پایه خود قرار دهد آیا این انتظار از این فرد نمی رود كه چنین فحش نامه ها و شبنامه هایی را علیه دیگر مسئولان زحمت كش و خادم این مرز وبوم از خود مشعشع كند؟»

سایت «الف»، در یادداشتی با عنوان «حمله غيراخلاقی به اطرافيان احمدی نژاد» نسبت به نامه ‌ای که به قلم رضا گلپور، خطاب به اسفندیار رحیم مشایی منتشر شده، انتقاد کرده و آورده است: «بدون شك انتشار چنين نامه ای كه به نظر نمی رسد با اغراض فردی و انگيزه های شخصی تهيه شده، ناشی از عدم برخورد قانونی و به موقع با آن جريان سياسی در سال های گذشته است.»

سایت الف، می افزاید: اما در اين خصوص ذكر چند نكته حائز اهميت است: 1- نويسنده اين نامه فردی است كه چند سال پيش كتاب جنجالی شنود اشباح را نوشت كه اگرچه اين كتاب در نقد اصلاح طلبان داخلی بود اما مورد انتقاد بسياری از دل سوزان نظام و شخصيت های سياسی اصول گرا و متدين قرار گرفت. نحوه استناد به برخی از اسناد در كتاب شنود اشباح چنان سطحی و غيرحقوقی بود كه حتی مخالفان و منتقدان جريان اصلاحات نيز آن را بر نتافتند. كتاب شنود اشباح كه به سرعت از بازار جمع آوری شد، اكثر فعالان سياسی جريان اصلاحات را جاسوسان 30 ساله ای دانسته بود كه در دوران جنگ و دفاع مقدس از نهادهای اطلاعاتی غربی پول گرفته بودند تا به اطراف امام نفوذ كنند. اين كتاب كه بعدها مشخص شد توسط برخی جريانات خاص نيز مورد حمايت بوده است اگرچه به سرعت جمع آوری شد اما هيچ گاه با نويسنده آن برخورد قضایی قابل توجهی صورت نگرفت و همين امر سئوال برانگيز بود كه شائبه سناريو بودن انتشار اين كتاب توسط برخی قدرت داران صاحب نفوذ را قوت بخشيد. بدون شك انتشار چنين نامه ای كه به نظر نمی رسد با اغراض فردی و انگيزه های شخصی تهيه شده، ناشی از عدم برخورد قانونی و به موقع با آن جريان سياسی در سال های گذشته است. 2- اگرچه برخی از اطرافيان رییس جمهور دارای تخلفات محرز سياسی و اقتصادي هستند اما اين مدل انتقاد كه در آن سطح افشاگری به خصوصی ترين مسائل فردی كشيده می شود نه تنها هيچ اثری نخواهد داشت بلكه باعث مظلوم نمایی و بی اثرسازی نقدهای منطقی می شود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


حسین الله‌ کرم، شعبان بی مخ معروف حکومت اسلامی نیز در یک سخن رانی خود درباره بقایی، از معاونان احمدی نژاد که اخیر برکنار شده، گفت: «بقایی فساد اخلاقی دارد». این اظهارات برای بار اول از سوی گلپور در جلسه ای اتفاق افتاد که الله کرم نیز آن ها را تایید کرد.

الله‌ کرم و گلپور در نشستی که از سوی هواداران محمدباقر قالیباف در مسجد ارک تهران برگزار شده بود این سخنان را بیان کرده ‌اند. برای این جلسه تبلیغات گسترده ای راه انداخته بودند.

حضور رضا گلپور، حدود دو ماه پیش، نامه سرگشاده خود، علیه مشایی و رحیمی را منتشر کرده بود در این جلسه حضور داشت. بعد از این نامه سرگشاده برخی از چهره های سیاسی، سایت ها، روزنامه ها و وبلاگ ها این اقدام گلپور را خلاف اخلاق و قسمتی از یک پازل طراحی شده عنوان کردند، او بعد از این موضوع بود از کشور خارج شد و به لبنان رفت تا اتهاماتی که او به معاونان احمدی نژاد وارد کرده بود، رسیدگی کنند. در همین راستا، سخن گوی قوه قضائیه در نشست خبری خود تاکید کرد که قوه قضائیه وظیفه خود می داند تا نسبت به اتهاماتی که گلپور به مشایی و رحیمی وارد کرده است به عنوان مدعی العموم رسیدگی کند. او، البته ادامه داد که این کار را دادستانی پیگیری خواهد کرد. محسنی ‌اژه ‌ای، در آن نشست خبری در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اين كه آيا رحيمی معاون اول ریيس‌ جمهور و مشايی ریيس دفتر ریيس‌ جمهور از رضا گلپور درباره اتهاماتی كه به آن ها زده است شكايت كرده ‌اند گفت: دستگاه قضایی خودش را ملزم می ‌داند مواردی كه حق عمومی و وظيفه دادستان است خودش پيگيری كند و مسائل شخصی را خود افراد پيگيری كنند. او، ادامه داد: تا جايی كه می ‌‌دانم اين افراد تاكنون شكايت شخصی نكرده‌ اند اما معتقدم دادستان بايد اين موضوع را پيگيری كند. بعد از این بود که دادستان تهران در نشستی خبری ابتدا با تاکید بر این که اجازه نخواهد داد تا فضای توهین و بداخلاقی در جامعه ایجاد شود، به سوال خبرنگاری که درباره ادعاهای مطرح شده در نامه گلپور پرسیده بود، پاسخ داد و گفت: «ادعاهای گلپور در حال بررسی است و این نامه برای مراجع مختلف ارسال شده تا در این خصوص اظهارنظر كنند، پرونده ‌ای نیز در این زمینه تشكیل شده است.» اما در این جلسه افرادی از نزدیکان رییس ستاد انتخاباتی قالیباف در سال 84 نیز حضور داشتند، که این روزها به شکل گسترده در سایت ها و نشریات خود اقدامات دولت را زیر سئوال می برند. طبق شنیده ها قرار است این هفته قالیباف نیز در این جلسه حضور یابد.

آیت الله مصباح یزدی که قبل از علنی شدن اختلاف بین دولت و بیت رهبری، استاد احمدی نژاد معرفی می شد، اخیرا نسبت به تفکر فراماسونری هشدار دادند و جریان انحرافی را فراماسونر خواندند.

حجت الاسلام سیدمحمود نبویان، «استاد موسسه امام خمینی»، در نشستی که در دانشگاه رجایی برگزار شد این مساله را تبیین کرد که چرا آیت الله مصباح جریان انحرافی را فراماسونر نامید. بخشی از متن سخن رانی او در ادامه می‌ آید.

فراماسونری هزاران جنبه دارد که من دو جنبه ‌از آن را می خواهم عرض کنم. یک جنبه، جنبه سیاسی است، یک جنبه، جنبه فکری، عقیدتی و بنیادین است. آقای مصباح نظر به جنبه سیاسی ‌اش ندارد و نمی‌ خواهد بگويد این تشکیلات سياسی، آقای مشایی هم رفته آن جا عضو شده است، آقای مصباح می گويد فکری که مشایی عرضه می کند؛ فکر فراماسونرهاست.

سئوال می‌ شود چه فکری مگر عرضه می کند؟ مگر آقای مشایی کیست؟ چه کاره است؟ حالا من تا حدود ۵ سال خبر دارم که آقای مصباح خلوت بال به آقای احمدی نژاد پیغام داده است که دو نفر آبروی دولت شما را می‌ برند. اسم یک نفر رو من... دارم سه نفر دیگر چون احتمالیه من نمی ‌گویم. آیت الله مصباح ۵ سال پیش گفتند مشایی رو کنار بگذارید.

آقای مصباح، پیش تمام پیش ‌بینی‌ هايشان درست از آب در می ‌آید. دوره انتخابات دوم فقط باید دعا کرد که این پیش بینی آخر درست در نیايد. دوره دوم انتخابات آقای احمدی نژاد، فردايش ما رفتیم پیش حاج آقای مصباح برای آن قائله. رفتیم پیش ایشان و گفتیم این‌ ها می خواهند فتنه‌ انگیزی کنند، ایشان گفت که این ‌ها مهم نیست و رهبری خودشان فتنه را جمع می ‌کنند.

آقای مصباح آن موقع می‌ گفت که نکند احمدی نژاد آقای مشایی را به عنوان معاون اول معرفی کند. پارسال طرح ولایت دانشگاه شهید بهشتی آقای مصباح گفته بود فتنه ای در راه است. امسال تو جلسه خصوصی برگشت گفت انشاالله این یکی دیگه حداقل محقق نشود این بار که همه محقق شد ایشان فرمودند خطر مشایی صد برابر بیش ‌تر از خطر آقای موسوی و کروبی است. فتنه بزرگ ‌تری در راه است این‌ ها فوق العاده خطرناک هستند. گول ظاهرشان را نخورید. هر جا آمد ایشان اظهار نظر کرد فقط مساله برای نظام درست کرده است.

مسالهه بالاتر از...، هر جا صحبت کرد از رهبری خرج شد، مجبور شد رهبری هزینه شود. همه کار، آخرین کارش هم همین است، رهبری هزینه‌ اش را دارد می‌ دهد. ایشان در سال ۸۴ که می آيد رییس سازمان ایرانگردی و نمی دانم جهان گردی می شود و سال ۸۵ می رود به ترکیه، در يك مجلس رقصی شرکت می‌ کند. این فیلم یک ساعت و پنج دقیقه و بیست و شش ثانیه است که یک دقیقه و چهار ثانیه پس از آغاز، سیزده دقیقه و سی ثانیه چند نوع رقص انجام می‌ شود، بعد از آن می ‌آید اظهارنظر در مورد اسرائیل انجام می ‌دهد. ۲۰۰ نماینده مجلس اعتراض می کنند، دانش جوها می ‌روند جلوی میراث فرهنگی تحصن می ‌کنند علیه او و بالاخره هم مجبور می ‌شوند مقام معظم رهبری در نماز جمعه اعلام کنند ملت اسرائیل با ما دوستند یعنی چی؟ در انتهای همان دولت اول، می ‌‎آيد سازمان حج و میراث فرهنگی را ... همه جا را می خواهد بگیرد؛ همه جا را.

سازمان حج و زیارت را در سازمان میراث فرهنگی ادغام می کند. داد آقای ری شهری بلند می‌ شود، باز رهبری هزینه می ‌شود. مقام معظم رهبری دستور می‌ دهند؟ در کردستان همایشی برگزار می ‌شود مشایی هم نشسته زن ‌هایی می ‌آيند با آهنگ قرآن را می‌ آورند. آیت الله مکارم و آیت الله صافی اعتراض می ‌كنند. جلوتر می ‌آيد، می ‎گويد حضرت نوح مدیریت نداشت! نتوانست مشکل را حل کند! می رود سراغ یک پیغمبر دیگر این آقای مشایی، یک مرشدی دارند. تحت تاثیر تعلیمات یک آدمی است. او خودش یه معلم است آخر تو چقدر دیوانه ‌ای. چقدر جاهلی. آن معلم چقدر اسلام شناسی خوانده؟ این ها یک ذره باور به ولایت فقیه و دین و فقها و علما مطلقا ندارند. ظاهرش را نگاه کنید. آقای یعقوبی، علی یعقوبی. او می‌ گويد، حالا ببینید مشایی چرا این حرف را می ‌زند که انبیا ناکارآمدند. او می گويد که آقای یعقوبی معتقد است من این جمله را از قول... نقل می ‌کنم، بله من در یک کشف و شهود در یک برزخی حضرت موسی را دیدم گفتم برو بابا کاسه کوزه‌ات را جمع کن قوم خودت رو نتوانستی اداره کنی! این اسرائیل چرا این جوری دارد انجام می‌ دهد؟! بعد می‌ گويد ایشان که نتوانست کار انجام بدهد من محکم خوابوندم زیر گوش شارون! شارون که مرده من انجام دادم! شب‌ های جمعه هم که می ‌رویم کربلا خدمت امام حسین که می ‌رسیم همه انبیا هستند منتها حضرت موسی از خجالتی نمی ‌آيد جلو. می‌ رود در کوچه های اطراف می ‌نشيند و امام حسین که غذا را تقسیم می‌ کند به من می ‌دهد یه کاسه غذا را ببرم آن جا. همین است که می ‌گوید انبیا تو مدیریت شون موفق نبودند، این ریشه ‌اش این جاست.

خب! حالا آقای مصباح از کجا فهمیده ‌اند؟ آقای مصباح از کجا فهمیده اند این فراماسونری است؟ من افکار فراماسونری را بعضی از بخش ‌هايش را برايتان می گويم. ببینید، فرماسون که می‌ گويند از دو کلمه ترکیب شده؛ فری و ماسونری. فری یعنی آزاده و ماسونری یعنی بنا. بنایان آزاد. از سال ۱۷۱۷ آقای دزاهولیه مبانی معرفتیش را تاسیس کرد، قانون اساسی هم نوشتند سه تا اصل دارند. سه تا اصل خیلی مهم آزادی، برابری، برادری. برگردیم به تاریخ فراماسونری، اکثریت این ‌ها فرماسون بودند. براساس یک اندیشه پیش می ‌روند اکثریت قریب به اتفاق روسای جمهور آمریکا مثلا اوباما فرماسون است. از ورزشکارها بگویم. دیوید بکام پارسال فرماسون شد. یکی از ویژگی ‌های فرماسون‌ ها نخبه‌ گرایی است. برادری آن‌ هایی که هم خط و هم کیش ما هستند. از نکات اساسی که فرماسون‌ ها قائلند، اومانیسم است. از کتاب مبانی فراماسونری مولف یحیی هارون صفحه هفتاد می‌ گوید: تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد، انسان است. بنابراین انسان تنها خدای موجود است.

ما همیشه اذعان می ‌کنیم بالاترین مفاهیم فراماسونری در اومانیسم قرار دارد. بعد ببینید در کلام آقای مشایی چقدر این ها هست. پلورالیزم، هر دینی شد، شد؛ فقط اسلام که حق نیست. مسیحیت هم حق است. اسلام که عتیقه نیست! هر دینی حق است. باستان گرایی، ملی گرایی. اولین کسی که قبر کوروش را در ایران کشف کرد جاسوس انگلستان در ایران است که یک فرماسون است. احیای باستان گرایی و تاریخ پیش از اسلام هدف مشترک وزارت مستعمرات بریتانیا و سازمان فراماسونری در ایران وسایر کشور های اسلامی است. این حرکت در تاریخ معاصر از آخوند زاده، ملکم خان، آقا خان کرمانی و ... آغاز شد. و دیگر فرماسون ‌ها نظیر فروغی، پیرنیا آن را پی گرفتند، مانند تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی.

هدف این جریان معرفی اسلام به عنوان عاملی مخرب در تاریخ ایران و عنوان نمودن این مطلب که تاریخ ایران پیش از اسلام درخشان تر از ایران پس از اسلام است. برای اثبات این فرضیه موهوم نکاتی را از بعضی شخصیت ها می گویم. آثاری نظیر کتاب نامه خسروان اثر جمال الدین میرزا از شاگردان ملکم و آخوند زاده که در تمجید پادشاهان ایران پیش از اسلام و به فارسی سره نوشته شده بود. نمایشنامه عشق و مردانگی اثر ابوالحسن فروغی که در تمجید ایران باستان به رشته تحریر درآمد. از پرویز تا چنگیز اثر تقی زاده؛ ایران باستان حسین پیر نیا؛ فرهنگ پهلوی اثر نادر خانلری؛ وجه مشترک تمام این آثار بزرگنمایی ایران پیش از اسلام است.

ببینید، آقای مشایی چنین حرف‌ هایی می ‌زند. آقای مشایی می‌ گوید که صف بندی مومن و کافر وجود دارد. این صف بندی وقتی اصالت دارد که فرصت‌ ها را برای انتخاب انسان‌ ها فراهم بیاوریم. و انسان‌ ها به مفهوم واقعی انتخاب خود را انجام دهند. این که مسلمان‌ ها بگویند کار ما درست است بقیه اشتباه می‌ گویند، یعنی 5/5 میلیارد انسان را از دایره انسانیت خارج کرده ‌ایم.

خوب نتیجه؛ فقط دین ما درست نیست، همه ادیان درست است. نکته اساسی این است، من گفته‌ ام زمان آن که دینی در دنیا جهانی شود، گذشته است. گفته ‌اند پس امام زمان چیست، من امروز را می گویم. به آمریکا که مدعی است می ‌خواهد دینش را جهانی کند، می‌ گویم. بنده گفته ‌ام که مردم آمریکا بهترین مردم‌ اند! بدون واهمه می گویم جهان آینده متعلق به تمام انسان ‌هاست. هر منطقی که بین انسان‌ ها فرق بگذارد محکوم به شکست است. (یعنی منطق قرآن محکوم به شکست است). ایشان در سخنر انی خودش می‌ گوید: اما نکته دیگری هم هست که من باید عرض بکنم. این نگاه جهانی توسعه سرزمینی، نگاه توسعه دینی و آیین و مذهب خاصی در دنیا نیست، من قبلا گفته ‌ام و یک جنگی هم شد. ولی الآن با جسارت بیش تری می‌ گویم، دوره ‌ای که کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند و نگاه خاص مذهبی را بر دنیا حاکم کند گذشته است. (تلاش نکنید که اسلام را بیارید) دنیای امروز گوشه ‌هایش بیش تر از همیشه تاریخ باز است. امروز هم چنان که وزیر امور خارجه تاکید کردند منطق انسانی، الهی، عشق آفرین، دامنه ساز و افق پرداز در دنیا خریدار دارد. این دوره‌ ای نیست که هر کسی بخواهد یک دینی را در دنیا فراگیر کند.

... رفتند مجسمه کوروش درست کردند. احمدی نژاد آن قدر جو زده شده چفیه بسیجی را روی گردن این مجسمه انداخت. گفتند منشور کوروش باید منشور جهانی شود. آقای مشایی چرا این بلا را سر احمدی نژاد دارید در می‌ آورید؟ منشور کوروش منشور جهانی شود؟ چرا منشور حضرت علی (ع) در نامه ‌ای که به مالک اشتر داده ‌اند، سیاسی-حقوقی آن، چرا نباید منشور جهانی شود؟ امسال در نوروز سال ۹۰ جشن نوروز گرفتند. به چه دلیل شما دنبال این ‌ها هستید؟ چقدر خرج کردید؟ از ملک عبدالله قاتل مسلمین چرا دعوت کردید؟ این ‌ها انحراف بزرگی برای اسلام است.

... مشایی یک ذره باور به ولایت فقیه ندارد. احمدی نژاد گول دارد می خورد... ما در قانون اساسی این موضوع را پیش بینی کرده ‌ایم. این ها در صورتی اعتبار دارد که شورای نگهبان تایید کند. شورای نگهبان هم از جانب رهبر معظم انقلاب است و اگر ایشان قبول کند یعنی همه چیز درست است. عرض می ‌کنم اگر ما رهبر معظم انقلاب را به گونه‌ ای مدنظر بیاوریم که نتیجه آن فراموشی امام زمان باشد این فعل در قبال رهبر معظم انقلاب باطل است. حتی اگر شما بگویید شورای نگهبان تایید کند، تایید اسلامی است؟ نه عزیز من! امام زمان اگر تایید کند تایید خدایی است. تایید شورای نگهبان دلیل بر تایید خدایی نیست. تایید رهبر معظم انقلاب هم دلیل بر تایید خدایی نیست. اگر شما به این نیت باشید که دوره ظهور است.

دوره، دوره غیبت است... امیری فر مصاحبه کرده و گفته است آقای مشایی اسلام ناب را معرفی می کند و ما آمده ‌ایم مجلس را بگیریم تا اصول گرایان را شکست بدهیم. دست در دست اصلاح طلبان است. این ‌ها با اصلاح طلب ‌ها یک هدف دارند. از آقای مشایی شما در این فتنه ‌ها یک جمله بیاور که فتنه‌ گران را محکوم کرده باشد، نداریم. آن قدر گندش بالا آمد که صادق زیبا کلامِ سبز سبز سبز می ‌گوید: (که می گوید من طرفدار رضاخان هستم) بهترین چهره اصول گرایی آقای مشایی است، چون تا حالا نسبت به هیچ کس توهین نکرده است. سایت آقای مشایی در ایامی که آقای احمدی نژاد خانه نشین بود، نظام را تهدید کرد؛ روزنامه باز کرد، روزنامه هفت صبح. سردبیرش معاون سردبیر روزنامه اعتماد است. انشاالله که پیش بینی آقای مصباح محقق نمی‌شود. ایشان فرموده است فتنه بزرگی نظام را تهدید خواهد کرد.

بدین ترتیب، فرهنگی که حکومت اسلامی سی و سه سال است به جامعه ایران تحمیل کرده و با اختصاص بودجه های کلان نیز آن را بازتولید می کند فرهنگ وحشی گری، خرافات مذهبی و به طور کلی فرهنگ جهل و جنایت و زور و ترور و تجاوز است. همه جناح های درون حکومت، هر کدام در دوره قدرقدرتی خود، این فرهنگ جهل و جنایت و ترور را تبلیغ و ترویج کرده اند و با اجرای صدها طرح و سناریو، اعمال جنایت کارانه ای را بر علیه اکثریت مردم ایران مرتکب شده اند. بنابراین، هر کسی و هر جریانی طرف این و یا آن جناح حکومت اسلامی را بگیرد آگاهانه و یا ناآگاهانه آب در آسیاب این فرهنگ می ریزد و چرخ های آن را برای آفریدن رعب و وحشت بیش تر در جامعه، به حرکت درمی آورد.

در چنین شرایطی، برای این که از فرهنگ حاکم و به طور کلی از شر کلیت حکومت خشم و خون، ترور و وحشت اسلامی رها شویم چاره ای جز مبارزه پیگیر و متحدانه و آگاهانه همه نیروهای آزادی خواه و تحت ستم در جهت سرنگونی کلیت این حکومت و تبلیغ و ترویج فرهنگ آزادی خواهانه، عدالت جویانه، برابری طلبانه و سرشار از رفاه و انسان دوستی نداریم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016