سه شنبه 13 بهمن 1383   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چگونگي كرامت بشر در پيام ديني، شيخ حسن الصفار محقق و نوانديش اسلامي، ترجمه مجيد حباني

بسم الله الرحمن الرحيم

وابستگي هر گروهي به يك چارچوب مادي يا معنوي مشترك ، موجب ايجاد رابطه وعلاقه خاصي فيمابين وابستگان به اين گروه مي گردد، مثلا اگر از يك خانوار باشند، احساس تعهد خاصي نسبت به همديگر مي كنند، و اگر اهل يك دين باشند، علاقه وتعهد و احترام به همديگر عميق تر مي شود، واين يك پديده طبيعي و پذيرفته شده است، ولي آيا اين علاقه و وابستگي خاص فيمابين آنها معني آن اينست كه انسان هاي ديگر كه خارج از اين چارچوب باشند بايد تحقير و ناديده گرفته شوند؟ وآيا به اين معني است كه كرامت واحترام فقط مخصوص افراد وابسته به اين چارچوب است وآنهائيكه خارج از آن باشند بشر درجه دومحسوب مي شوند؟
آنجا كه درنصوص اسلامي تاكيد بر برتري اسلام وايمان مي يابيم ، موضوعيت آن فقط بالا بردن كمال در شخصيت انسان و تمجيد از جايگاه انسان مسلمان – مؤمن و توصيه به احترام و رعايت حقوق او است، همه اين از ديدگاه اعتقاد به حقانيت دين و حفظ و تقويت رابطه هاي فيمابين مسلمانان است. آيا اين به معناي آن است كه آنهائيكه غير مسلمان هستند از نظر اسلام صاحب كرامت نيستند؟ وآيا چنين استنباط شود كه غيرمسلمانان از افراد بشر بايد مورد تحقير قرار گيرند؟ و آيا اين توجيهي براي تجاوز به حرمت وحقوق غير مسلمانان است؟
بشريت در طول قرنهاي متمادي چه بسيار از ترويج اين نوع تفكر كه كرامت انسان را در يك گروه خاص از مردم قرار ميدهد و ديگران را فاقد ارزش ومنزلت قلمداد ميكند آزار واذيت كشيده است. اين تفكر سنگ زيربناي دشمني و تجاوز به
كرامت وحقوق انسان ها است. حركت فاشيستي نازي كه هيتلر آنرا پايه ريزي كرد، باور به برتري نژاد آريائي داشت،
يهوديان واسلاوها واقليتهاي ديگردر درجه دوم قرارداشتند، ودر سمت هاي دولتي منصوب نميشدند ، وازدواجهاي از نژاد هاي ديگر مجاز نبود، ومعلولين و عقب افتاده ها را عقيم كرده و با هر نژاد غير آريائي مبارزه ميشد.
بعضي از يهوديان و مسيحيان نير هستند كه باور دارند كه آنها ملت منتخب خدا هستند، واين به آنها حق ميدهد كه خود را بالاتر از ساير افراد بشردانسته وميتوانند آزادانه به حقوق غير همكيشان تجاوز كنند، همانگونه كه قران در اين مورد گفته است(يهوديان ومسيحيان گفتند، ما فرزندان خدا ودوستان خاص او هستيم ، بگو پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات ميكند، بلكه شما بشري هستيد مانند انسانهاي آفريده شده ديگر.مائده 18) اين است منطق الهي كه انسان به صرف انسان بودن با همديگر برابرند(بلكه شما بشر هستيد مانند انسانهاي آفريده شده ديگر-مائده18 ).
هرگز وابستگي به يك نژاد ويا دين خاصي مجوز برتري داشتن بر ديگران ويا تجاوز به حقوق آنها نيست ، آنگونه كه يهوديان احترامي براي ديگران و حقوق آنها به بهانه اينكه آنها از اميين (غير يهود) هستند قائل نيستند، خدا در مورد آنها چنين گفته است(اين بخاطر آن است كه مي گويند ما از طرف خدا، در برابر غير يهود تعهدي نداريم، و بر خدا دانسته دروغ مي بندند.آل عمران 75). يهوديان به كيش خود چنين باور دارند كه خداوند به آنها اجازه داده است كه اموال غير يهوديان را بنفع خود مصادره كنند (مي گويند ما از طرف خدا در برابر غير يهود تعهدي نداريم . آل عمران 75).قران
محكوم كردن اين تفكر واعمال حاصل از آنرا فقط به منظور رد آن ويا ايراد گرفتن از يهود و مسيحيان صورت نميدهد بلكه مي خواهد به مسلمانان هشدار و تذكر دهد كه هرگز وارد چنين تفكر وتصوري نشوند، ونسبت به غير مسلمانان براي خود برتري قائل نشوند، و بحقوق كسي تجاوز نكنند. هدف قران كريم نهادينه كردن كرامت انسان به عنوان صرف انسانيت انسان ونه بخاطر نژاد يا دين ويا رنگ ويا جنسيت ويا ايدئولوژي خاصي است.

نهادينه كردن كرامت بشر فقط بدليل انسانيت انسان
علامه سيد حسين فضل الله براين تعبير وقوف پيدا كرد، ودر تفسير خود از آيه 75 سوره آل عمران بر اين برداشت تاكيد نمود، ايشان گفتند- شايد بتوانيم بگوئيم كه خداوند ازابرازعدم رضايت خود از قوم يهود دربكارگيري اين تفكر وعدم احساس مسئوليت نسبت به اموال ديگران بصورتيكه آنرا بدون پرداخت بهاي آن تصاحب ميكنند، هدفش اين است كه نميخواهد مسلمانان اين طرز تفكر را در برابر ديگران بكار گيرند وبر خود اموال غير مسلمانان را حلال كنند و دزدي مال و عدم احترام به كرامت آنها را به دليل اينكه كافرهستند(مگر ذمي وهمپيمان) مجاز بدانند. اين تفكري است كه بعضي از علماي اسلام به آن فتوا داده اند، واصولا در قاموس آنها كافر حربي با غير حربي تفاوتي ندارد واگر كافر در پناه حكومت اسلام ويا همپيمان با آن نباشد مال او بر مسلمانان حلال است، وبراي اين فتواها به قول پيامبر(ص)استناد
ميكنند كه فرموده است –هركسي كه شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله را گفت مال ، خون وعرض خود را مصون كرده است مينمايند. واحاديث ديگري مانند آن كه بر احترام به جان ومال وناموس مسلمان تاكيد ميكند، و آنها براي كافر حرمت و مصونيتي قائل نيستند..ولي همانگونه كه قبلا گفته شد معني ومفهوم اين احاديث وروايات به اين منظورنيست وفقط راجع به كفاري است كه در ميدان جنگ در حال جنگيدن با مسلمانان هستند.ميباشد. قران هم چنين ميگويد (خدا شما را از نيكي كردن و رعايت عدالت نسبت به كساني كه در راه دين با شما جنگ نكرده اند وازخانه وديارتان بيرون نرانده اند نهي نميكند، چون خدا عدالت پيشگان را دوست دارد.ممتحنه 8 ) و(خدا فقط شما را از دوستي با كساني نهي ميكند كه با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند يا به بيرون راندن شما كمك كردند و هركس با اينان رابطه دوستي داشته باشد ظالم وستمگراست.ممتحنه9 ). آنچه كه از اين دو آيه كاملا پيدا است اينست كه با كافري كه برعليه مسلمانان اعلام جنگ نكرده است وآنها را از خانه و ديار خود بيرون نرانده است، ويا اينكه نسبت به مسلمانان حالت جنگي ندارد و روابط طبيعي همانند ساير مردم كه با همديگر زندگي ميكنند دارد بايد با نيكي رفتار كرد وبا عدالت كامل نسبت به حفظ منافع اوبرخورد نمود ومشمول هرگونه كارهاي نيك و خير مسلمانان گردد. اين حق را دارد كه جان ومال وعرض او محترم شمرده شود واز هرگونه تجاوز مصون باشد. هرگز كافر به معني انسان غير محترم نيست، بلكه اين جنگ است كه رابطه را اقتضا ميكند. اين آيه دلالت هاي زيادي دارد كه نشان ميدهد كه اختلاف در ديانت به هيچوجه موجب حذف حرمت ديگران نميشود. خدا در قران يهود را بخاطر همين طرز تفكر مذمت نمود.

كرامت انسان تبعيض بردار نيست.
ايراد عمده اي كه مساحت عظيمي از پيام ديني اسلامي را اشغال ميكند، تفكر قابليت تجزيه كرامت انسان است. كرامت را فقط از آن مسلمان ميدانند وبراي غير مسلمان كرامتي حساب نميكنند، دايره شمول گاهي از اين هم تنگتر ميشود وفقط شامل مسلمان مؤمن وابسته به يك مذهب ميگردد، وبقيه اهل بدعه تلقي ميشوند وكرامتي ندارند و حقوق مادي ومعنوي آنها مورد تجاوز قرار ميگيرد. در حاليكه قران كرامت را هديه خداوند به تمام افراد بشر اعلام ميكند.( ما فرزندان آدم را كرامت داديم وآنها را در خشكي و در دريا حمل كرديم، واز انواع روزيهاي پاكيزه به آنان روزي داديم، وآنها را بر بسياري از موجوداتي كه خلق كرديم برتري بخشيديم.-اسراء70 ) . آيه صريح وروشن اعلام ميكند كه خداوند كرامت را به همه فرزندان آدم اعم از مشرك وكافر وفاسد داده است. جا داشت كه بيان صريح وواضح اين آيه بصورت اصل براي
درك بعضي نصوص و استنباط بعضي از تشريعات و فتواها در مورد موضعگيري نسبت به مخالفين و ديگرانديشان در دين و مذهب قرار ميگرفت. تفكري كه جهاد ابتدائي كه بين مشهورين فقهها پذيرفته شده است، ومعني آن اينست كه با كفار نه بخاطر اينكه به مسلمانان حمله كرده اند جنگ نمود، بلكه بخاطر اينكه كافرند بايد با آنها جنگيد، تا بين جذگ و اسلام يكي را انتخاب كنند، البنه اگر اهل كتاب باشند راه حل سومي دارند،وآن اينست كه جزيه بدهند، اين طرزتفكر نا همآهنگ با آيه است وبايد در آن تجديد نظر شود. بعضي از علماي معاصر امت گامهاي بلندي در اين راه برداشته اند،مثلا شيخ محمد مهدي شمس الدين در كتاب خود بنام- جهاد الامه- پس از تجزيه وتحليل مستندات فقههاحكم به عدم مشروعيت جهاد ابتدائي داده است. بهمين ترتيب در مورد نجس بودن كافر كه علماي شيعه قائل به آن هستند(بعضي از آنها اهل كتاب را استثناء كرده اند) علماي اهل سنت آنرا به استناد آيه(ما فرزندان آدم را كرامت داده ايم-اسراء70 )بشر
را طاهر ميدانند،خواه مسلمان باشد خواه كافر. آنجا كه قران ميگويد-(مشركان نجس هستند،پس نبايد بعد از امسال به مسجد الحرام نزديك شوند-توبه28) منظور نجسي بدني نيست بلكه منظورنجاست عقيده آنها است ،پيامبر(ص) اسير كافر را در مسجد نگاه ميداشت. بعضي از فقههاي معاصر شيعه مانند علامه فضل الله و مكارم شيرازي فتوا به عدم نجاست انسان بطورمطلق داده اند. موضوع ديگري كه بايد بوسيله علما بازنگري شود مسئله غيبت كردن ازمؤمن متعلق بمذهب مخالف است، يعني هتك حرمت معنوي او، بعضي از علما ازجمله محقق اردبيلي و آخوند خراساني اين بينش را رد كردند و اعلام كردند غيبت كردن از هر مسلماني حرام است اگر چه از مذهب مخالف باشد. شيخ محمد آصف محسني چنين استنباط ميكندـ - از ظاهر روايات چنين بر مي آيد كه غيبت كردن از مؤمن حرام است ولي غيبت غير مؤمن مجاز است.
بنده ميگويم كه ظاهر آيه كه ميگويد( و هيچيك از شما ديگري را غيبت نكند (حجرات12) شامل عموم ميشود، صفت مؤمن در زمان نزول آيه مفهوم وسيعتري ازآنچه كه امروز مصطلح ميباشد داشته است، و كلمه برادري كه در دنباله آيه آمده است- فقط- معني برادر ديني ندارد، بلكه شامل برادريكه از دين مخالف باشد نيز هست. فتواي صاحب جواهرو غير او به جايز بودن غيبت مخالف در باوروعقيده اگر تجاهر كند(علني انجام دهد) فسق عظيم حساب ميشود ولذا غيبت او آزاد است، استدلال بسيار عجيب است، چرا كه شخص متجاهر به چيزي تجاهر ميكند كه از نظر عقيدتي به آن باور دارد وآنرا صحيح ميداند، بنابرين از ديدگاه او كاري را كه انجام ميدهد يك امر ديني است وهرگز تجاهر به امر باطل نيست وفسق نميباشد. متجاهر كسي است كه تجاهر به كناه ، با علم به اينكه گناه است بكند، درحاليكه كسي كه از مذهب يا دين ديگر باشد هنگام انجام اموري كه در دين يا مذهب او مجاز است تجاهر به معصيت نميكند.آيا ازنظراين بزرگواران اگرمؤمني مرتكب كار خلافي بشود ويا برداشت غلطي از حكمي شرعي كند ويا دراجتهاد اشتباه نمايدآزادالغيبت ميشود ؟ درهر صورت هيچ دليل لفظي كه موجب آزادي غيبت انسان مخالف در عقيده وباورباشد وجود ندارد. و همچنين آنچه را كه بعضي فقهها در مورد مستحب بودن فشار بر اهل ذمه واهل كتاب در حكومت اسلامي واضطرار آنها به انجام اموري كه مايل به انجام آن نيستند بيان ميكنند درحقيقت زيرپا نهادن احكام شرعي در مورد معامله ورفتاربا اهل كتاب واهل ذمه دردين اسلام است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




فتواهائيكه اصلا با اسلام همآهنگي وسنخيت ندارند.
از يكي از علماي معاصر در مورد كمك به غير مسلمانان ويا مسلمانان از مذهبي ديگر هنگام بروز حوادث ومصيبت هاي طبيعي مانند زلزله، سيل، طوفان وديگر بلايا ، فتواهائيكه دررد قاطع چنين كمك ها كه در جواب صادركردند، مملو از كينه و نفرت نسبت به اتباع اديان و مذاهب ديگر بوده است . نمونه هائي از آنها ذيلا بيان ميشود.

سئوال- اتفاق مي افتد كه حوادث وسوانحي پيش مي آيد كه مصيبت زدگان، مسلمان وغير مسلمان هستند ، وتشخيص آنها از يكديگر ممكن نيست ، آيا مؤسسات خيره وساير مردم ميتوانند بدمن توجه به ديانت به همه كمك كنند؟
جواب- بايد اين مؤسسات وافراد خيردقت كنند كه فقط مسلمانان را كمك كنند و از كمك به غير مسلمانان خودداري كنند ،چون آنها دشمن دين هستند وكمك به آنها حرام اسن حتي اگر از گرسنگي بميرند، حتي اگر گرما و سرما آنها را بكشد، وحتي اگرسيل وويراني زده باشند، واين بعنوان مجازات الهي آنها است كه بخاطركفروبدعت هائيكه اعمال ميكنند برسر
آنها نازل ميشود.دولتهاي بزرگ هم فقط به همكيشان خود كمك ميكنند و به مسلمانان فقط موقعي كمك ميكنند كه بخواهند آنها را از اسلام خارج كنند.همانطوريكه مسيحيان و رافضيان(شيعه) عمل ميكنند. آما اگر قحطي شديد بود وتشخيص مسلمان از غير مسلمان غير ممكن است ميتوان در صورتيكه غير مسلمان شناخته نشود به همه غذا داد ويا باهم بخورند

سئوال- اگرتعداد غير مسلمانان بيشتر باشد آيا ميتوان بخاطر اقليت مسلماني كه وجود دارد به آنها كمك نمود؟
جواب- كمك به غير مسلمانان در قحطي، سيل، ويراني، شيوع مرض، ومشابه آن مجاز نميباشد، بلكه كمك به مسلمانان وقتي ميشود نمود كه كاملا مشخص شوند،ولي اگربخاطر عدم امكان تشخيص صحيح اشتباها به غير مسلمان كمك شد اشكالي ندارد.

سئوال- اگراغلب مبتلايان به حادثه از اهل بدعت باشند آيا مؤسسات خيريه اسلامي ميتوانند به آنها كمك كند؟
جواب- براي مسلمانان مجاز نيست كه اهل بدعت مانند شيعه ها،متوسلين به قبرها، واهل ديانت هاي مبتدع مانند نصيريه، درزي ها، قديانيه ها،سيك ها، بريئويه، بعثي ها و مشابه آنها كمك كنند ، چون آنان با اهل سنت جنگ دارند وسعي در ضربه زدن به اهل سنت ميكنند بنابراين كمك به آنها حرام است، وهر بلائي برسر آنها بيايد اعم از سيل يا ويراني يا قحطي ومرض بايد بعنوان مجازات الهي تلقي شود. وكمك فقط به اهل سنت مجاز است.

سئوال-آيا دادن زكات به اهل بدعت بخاطر دفع شرو كسب دلهاي آنها مجاز است؟
جواب- بر مسلمان از اهل سنت واجب است كه با اهل بدعت دشمني كند وآنها را تحقير وخوار كند، مانند شيعه ها ،قبوريها، اباضي ها، برمسلمان واجب است كه چون تعداد اينها زياد شود از آنها خلاصي يابند واگر ميسر نميشود وراهي براي مهاجرت ندارد، ميتوان كمترين مبلغ كه شر آنها را دفع ودلهاي آنها را كسب كند پرداخت كرد.

سئوال- اگر در منطقه اي فقط اهل بدعت باشند آيا ميتوان به آنها كمك كرد؟ (منظور از اهل بدعت مسلماناني هستند كه بعضي از اعمال ديني آنها مورد تائيد نباشد ومثلا مانند زيارت قبور امامان نزد شيعه. مترجم)
جواب- كمك به آنها مجاز نيست چون موجب تقويت روحيه آنها براي علني تر كردن بدعتهايشان ميشود. توانا شدن آنها موجب اهانت وخوار كردن اهل سنت ميگردد، بنابراين بر مسلمان اهل سنت لازم است كه با آنها معاملاتي صورت ندهد وهرگز آنها را به كارگري ويا خدمتكاري نگيرد ، و ازمحصولات آنها خريداري نكند.واگر نتوانست براي رفع شرشان ميتواند به مقداري كه شر شان را دور كند به آنها كمك كند.

مانند اين پيام ديني در جاهاي زيادي از كشورهاي اسلامي يافت ميشود، گاهي بصورت دعا در خطبه هاي نماز جمعه بيان ميشود، مثلا دعا ميشود كه يهود ومسيحيان و كفار و مخالفين در مذهب از مسلمانان هلاك شوند وزنهاي آنها بيوه شوند وفرزندان آنها يتيم شوند. آري اين نوع پيام ديني است كه موجب ميشود حقوق بشر پايمال شود و زمينه براي ايجاد و پرورش خشونت و تروريسم كه اكنون كشورهاي اسلامي و ديگر كشورهاي دنيا به آن مبتلا هستند، وسبب بدنامي براي اسلام ومسلمانان شده است فراهم گردد. تجويز ريختن خون غير مسلمانان و عدم احترام به جسد آنها وبا شمشير گردن زدن آنها وسپس در تلويزيون ها به اين اعمال زشت افتخار كردن واين سنگدلي ها كه بنام اسلام وجلو پارچه نويسي آيات قراني در تلويزيون ها پخش ميكنند ودر معرض ديد آراء عمومي جهانيان قرار ميدهند، همگي نتيجه وثمره همين پيام ديني غلط وخطاهاي فتوا دهندگان است . در بيش از يك اتفاق ديده شده است كه تروريست ها ازگروگانهاي خود دينشان را ميپرسند واگر مسلمان بودند آنها را آزاد واگرغيرمسلمان باشند در كشتن آنها درنگ نميكنند. آخرين نمونه اين قبيل اعمال در روزنامه الحيات نقل شده است، هنگاميكه در تاريخ 7 /12 /2004 كنسولگري آمريكا در جده مورد حمله قرار گرفت معاون رئيس مامورين امنيتي عربستان دركنسولگري لحظات دلهره انگيز را چنين تعريف كرد-مهاجمين آنها را به صف كشيدند ودرحاليكه دستها را بصورت تسليم بالا گرفته بودند سئوال كردند- مسلم؟ مسلم؟ گفتم آري ،گفتند سوره حمد را بخوان،با ترس خواندم،يكدفعه به نفر كناردست من نگاه كردند واز او پرسيند –مسلم؟ مسلم؟باورم نميشد كه از من گذشتند و متوجه نفر بعدي شدند. اوهم جواب داد-آري وازاو خواستند سوره حمد را بخواند،خواند از هردو نفر ما بعنوان سپر انساني استفاده كردند و متوجه نفربعدي كه فليپيني بود شدند، او سوره حمد را نخواند واعتراف كرد كه مسلمان نيست ، فورا گلوله اي در مغز او خالي كردند و او را كشتند.

تفكر وتدبر در آيه (ما فرزندان آدم را كرامت داديم-اسراء70 ) ثابت ميكند كه كرامت انسان يك اصل و قاعده اساسي در دين اسلام و در ايدئولوژي اسلامي و مبناي اصالت فقهي است، كه نبايد ازآن تجاوزكرد. حقوق تمام افراد بشر محترم است.
ترجمه مجيد حباني از نوشتار شيخ حسن الصفار محقق و نوانديش اسلامي
E-Mail:hobbani@hotmail.com





















Copyright: gooya.com 2016