اشاره:
با وجود بايكوت خبري جبهة ملّي ايران و احزاب وابسته به آن در نشريات رسمي كشور، از سوي يكي نشريات محلّي خوزستان از من خواسته شد كه يادداشتي را در معرّفي حزب آينده سازان ايران براي آن نشريه تهيه كنم. طبيعتاً براي آنكه انتشار چنين مطلبي سبب «مشكلات آنچناني» براي نشريه مزبور نشود، بناچار اين يادداشت با در نظر گرفتن پارهاي ملاحظات نگاشته شده است.
در دموكراسي پارلماني آنچه بيش از همه مهم و تأثيرگذار است، نقش برجسته احزاب است؛ زيرا اين احزاب هستند كه «اراده مردم» را سازمان ميدهند و در ميان حكومت كنندگان و حكومت شوندگان به صورت مجراي ارتباطي عمل ميكنند. وجود تجانس فكري و معرفتي و تجمّع افراد در يك تشكّل بر پايه اشتراك فكري و ديدگاههاي يكسان سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، ضمن تقويت روحيه كار جمعي و فعّاليت و رقابت، به افراد انگيزش و اعتبار ميدهد و فرد را در راستاي تحقّق اهداف و آرمانهاي جمعي و همفكرانش وادار به تلاش و رقابت سالم مينمايد و از انفعال و رخوت فرد و جامعه جلوگيري ميكند. حقوق اوّليه شهروندي را تضمين نموده، آگاهي تودههاي جامعه را افزايش ميدهد. موجب نهادينه شدن گفتمان مدني بعنوان يك ارزش شده و با رأي و رقابت خود، تغييرات مورد نظر حزب خويش را با كمترين هزينه ايجاد مينمايد.
احزاب با نقد مداوم فضاي حاكم مسبّب جلوگيري از زياده رويها و سوء استفاده از قدرت شده و موجب رويكردي همه جانبه به سوي عقلانيت سياسي ميشوند و ضمن تلاش در جهت تثبيت دموكراسي در سايه چنين دستاوردهايي، هم فرد و هم جامعه به سوي كمال، خرد و پويايي سوق داده ميشوند. تلاش در جهت نيل به جامعهاي مدني جز با وجود نهادها، احزاب، مطبوعات آزاد و مستقل از حاكميت مقدور نخواهد بود و تنها با چنين مكانيسمهايي ميشود از تراكم قدرت و فساد اقتصادي و سياسي جلوگيري كرد.
رشد احزاب سياسي در ايران، طي سالهاي پس از دوم خرداد 76 روند مثبت و چشمگيري داشته است. به طوري كه از سال 1360 تا 1376 به طور متوسّط در هر سال شاهد پديد آمدن دو حزب بودهايم، حال آنكه تنها در سال 77، 41 حزب تشكيل شده است.(1) كه اين آمار را ميتوان دليلي بر تكاپوي جامعه جوان و فعّال ايران تلقّي نمود. فضاي نسبتاً مساعد سياسي كه در اين دوره پديدار شد، سبب گرديد كه قشر عظيمي از جامعه ايران كه تا آن زمان خاموشي را برگزيده بودند، به فعّاليت و مشاركت جويي برخاسته و مطالبات خود را در قالب دهها حزب و تشكّل سياسي جديد پيگيري نمايند.
حزب آينده سازان ايران از جمله احزابي است كه در اين شرايط و به همّت نيروهاي بسيار جوان وجود آمد. هسته اوّليه حزب آينده سازان ايران در سال 79 توسّط گروهي از دانش آموزان، دانشجويان و دانش آموختگان جوان، نخست در اهواز تشكيل شد و بتدريج توفيق اين را يافت كه دفاتر و پايگاههاي خود را ابتدا در شهرهاي خوزستان و سپس در اقصي نقاط ايران (تهران، فارس، آذربايجان شرقي، اصفهان، كرمان، خراسان، بوشهر، گيلان، بويراحمر و كهكيلويه، لرستان و...) و حتّي برون مرز داير كند. بنابراين حزب آينده سازان ايران يك حزب سراسري است كه برخلاف اكثر احزاب سراسري كه دفتر مركزي آنها در پايتخت ميباشد، مركزيت آن در اهواز است. ويژگي ديگر اين حزب كه آنرا از ساير احزاب متمايز ميسازد، جوان بودن اعضاي آن است و شايد با يك بررسي كلّي، بتوان حزب آينده سازان را از لحاظ ميانگين سنّي اعضا، جوانترين حزب ايراني تلقّي كرد. جوانان معمولاً بدنبال بستري مناسب براي مشاركت جويي سياسي-اجتماعي هستند. ولي اينكه خود جوانان بسترساز چنين فعّاليتهايي شوند، بسيار نادر است. در تاريخ معاصر ايران، چند نمونه انگشت شمار از احزابي كه توسّط دانش آموزان و دانشجويان تأسيس شده و پس از چندي به جايگاه مورد قبولي در عرصه سياسي كشور نائل گرديده و تاكنون پس از گذشت 50 يا 60 سال هنوز فعّاليت آنان تداوم يافته است، قابل ذكر هستند.
آرمانها و اهداف حزب آينده سازان ايران در مرامنامه حزب به اجمال و در نشريه داخلي آن موسوم به «فرياد آزادي» (كه تاكنون بيش از 50 شماره آن انتشار يافته) به تفصيل بيان شده است. بطور بسيار فشرده ميتوان گفت كه اعضاي اين حزب از بُعد فكري-فرهنگي داراي نگرش معنوي و عرفاني به انسان و هستي، از بعد سياسي طرفدار ناسيوناليسم دموكراتيك و از بعد اقتصادي معتقد به سوسيال دموكراسي و اقتصاد نيمه دولتي هستند.
تحقّق مردمسالاري راستين، تضمين حقوق و آزاديهاي فردي و اجتماعي مندرج در اعلامية جهاني حقوق بشر و ميثاقهاي ضميمه آن، همزيستي مسالمت آميز و دموكراتيك همه اقوام و مذاهب، عدم دخالت دولت در زندگي خصوصي شهروندان، رفع تضييقات و محروميتهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و حركت به سوي توسعه پايدار، برابري حقوق زن و مرد و تحقّق اصول مندرج در كنوانسيون رفع تبعيض از زنان، اتّخاذ سياستهاي خارجي كشور بر بنياد منافع ملّي و صلح جهاني و گسترش روابط مسالمت آميز با همه كشورها بر اساس اصولي چون استقلال، حقوق متساوي و احترام و منافع متقابل، از جمله مطالباتي است كه حزب آينده سازان از بدو تأسيس تاكنون مصرّانه پيگير آنها بوده است. همچنين اين حزب خود را دنباله رو نهضت ملّي ايران به پيشوايي زنده ياد دكتر محمّد مصدّق ميداند و معتقد است كه ما آخرين نسلي هستيم كه ميتوانيم پيوند ميان ياران و معاصران دكتر مصدّق را با نسل بعد برقرار سازيم و «آرمان مصدّق» را بعنوان يك مائده تاريخي به نسل آينده انتقال دهيم.
حزب آينده سازان ايران برنامههاي مفصّل و كارشناسي شدهاي را در جهت تحقّق اهداف اصلاحي و ترقّيخواهانه خود ارائه داده است. ولي به دلائل فراوان بر اين باور است كه اجراي موفّقيت آميز تمامي اين برنامههاي اصلاحي تنها و تنها در سايه يك «حاكميت ملّي» ميسّر خواهد بود. حاكميت ملّي بدان معناست كه ملّت بر سرنوشت خود حاكم باشد و آينده خويش را خود تعيين كند و همه افراد ملّت صرفنظر از نژاد، قوميت، مذهب، طبقه و جنسيتشان، و به صرف ايراني بودن از ارزش و حقوق برابر باشند. تنها در چنين بستر مساعدي، همگان ميتوانند به مشاركت جويي برخيزند، نيروهاي مختلف اجتماعي آزادانه برنامهها و راهكارهاي خود را براي حلّ معضلات كشور اعلام و تبيين كنند، در يك بستر رقابتي آزاد براي چالش بين الاذهاني، ديدگاهها و برنامههاي مختلف مطرح و نقد شود و اكثريت مردم آنچه را كه به مصلحت خود ميبينند برگزينند و از طريق رأي دادن و بقدرت رساندن نمايندگان واقعي خود، اين برنامهها را به مرحله اجرا درآورند.
هر حزب و سازمان سياسي نماينده نوعي طرز تفكّر و بينش خاص در جامعه است. هنگاميكه اين تنوّعها بتوانند در فضايي آزاد با يكديگر تضارب آراء داشته باشند، از يكسو شاهد اصلاح و رشد تفكّرات و برنامههاي احزاب خواهيم بود و از سوي ديگر برآيند اين تفكّرات و برنامهها تبديل به برنامهاي پخته و كارآمد و براي يك ملّت در مقطعي از زمان ميگردد.
از سوي ديگر، استقرار حاكميت ملّي تنها در سايه «تربيت دموكراتيك» امكانپذير خواهد بود. ساختارهاي سياسي و اقتصادي هر كشور از بينش و فرهنگ ملّت آن نشآت ميگيرند. اگر در طرحي ساده ساختارهاي جامعه را به يك مثلث متساوي السّاقين تشبيه كنيم، ميتوان "فرهنگ" را بعنوان قاعده (شالوده) مثلّث و "سياست" و "اقتصاد" را بعنوان ساقهاي آن در نظر گرفت. بنابراين اگر ملّتي به آن درجه از رشد يافتگي فرهنگي و نائل نشده باشد كه از پتانسيل و توانمندي لازم جهت حاكميت بر سرنوشت خود برخوردار گردد، هرگز با يك يك دگرگوني سريع و قهرآميز در ساختار سياسي به "حاكميت ملّي" يا دستكم به يك حاكميت ملّي پايدار دست نخواهد يافت.
جامعه ايران امروز با نارساييهاي فرهنگي عميقي دست به گريبان است كه منتج از قرنها تسلّط حكومتهاي خودكامه و بعضاً وابستهاي است كه با هدف حفظ پايهها و تحكيم سلطه شوم خود بر اركان قدرت، سعي در تحميق و استحمار و عقب مانده نگهداشتن مردم نمودهاند. بنابراين حزب آينده سازان ايران براي نيل به حاكميت ملّي، مهمترين وظيفه همگاني را تلاشي پيگير و همه جانبه بمنظور نهادينه كردن «تربيت دموكراتيك» در جامعه ميداند كه از طريق احزاب، مطبوعات و آموزش و پرورش ميسّر خواهد بود. همه كشورهايي كه در برههاي از تاريخ از آفت استبداد و خودكامگي رنج ميبرده، و امروز به جايي رسيدهاند كه خود را مهد دموكراسي ميشمارند، اين موهبت را در طول سدهها تلاش پيگيرانه روشنفكران خود در جهت نهادينه كردن تربيت دموكراتيك فراچنگ آوردهاند. بينش رشد يافته انسان معاصر، ساختار سياسي ديگري جز دموكراسي را پذيرا نيست. و بنابراين ما معتقديم كه «انسان فردا محكوم به زيستن در جامعهاي دموكراتيك و مردمسالار است!»
پاورقي:
1. ر.ك. رامين ناصح، «نكاتي چند پيرامون فرهنگ تحزّب»، فجر، شماره 352، 15/5/81، صفحه 2.
rnaseh@hotmail.com
advertisement@gooya.com |
|
جناب ناصح
من بعنوان يك هموطن ترك تلاشهاي شما را ارج مي نهم و اميدوارم كه برخلاف ملي گرايان فارس از حقوق همه اقوام ايراني دفاع كنيد .
از اینکه جوانان پر شوری مثل شما نه ایزوله شده و نه گرفتار افیون مرگ شده اند ونه همچون پاسدار وبسیج مثل سگهای حار برای دفاع از جانیان حاکم به جان مردم بی دفاع نیفتاده اید جای بسی شکراست.و از این که تصمم به تغیری در جامعه خویش نموده اید امیدی است که میتواند با بارور شدن کمک بزرگی به رشد آزادی و آزادی خواهی در جامعه ای که دوران سختی را برای رسیدن به دمکراسی دارد بنماید.اما بعنوان یک دوست باید بگویم باوجودی که بکرات از لفظ دمکراسی استفاده نموده اید برنامه تان آنچنان دمکراتیک نیست.دوستان چوان و پرشورم نمونه هائی از احزاب ناسیونالیسم- سوسیالیسم را میتوانید درباره شان بخوانید.1 حزب بعث عراق و سوریه نازیهای آلمانی و فاشیستهای ایتالیا نمونه هائی از این طرز تفکر میباشد.بامید اینکه این توضیح کوچک کمک به دوستان و هموطنان جوانم باشد تا ناآگاهانه در دامی نیفتند که نتیجه ای درست بر ضد آنچه که شماها صادقانه حاضرید برایش حتی از جان مایه بگذارید در بر خواهد داشت. به امید ایرانی آزاد و آباد برای همه ایرانیان بدون هیچگونه تبعیض.
همفریاد عزیز رامین ناصح
وقتی نظرات بعضی را خواندم فهمیدم که در چه راه سختی پا گذاشته ایم ولی با این حال برای رسیدن به هدفمان مصممتر شدم چون الگوئی مثل شما دارم.
jahat etela hamvatanan aziz k in fard khaen ra nemishenasand piramon in hezb dare pit mored hemayat vezarat etelat barayetan kami tozih midaham:ramin nase az afrad vezarat etelat bode k baray shenasaikardan mobarezan iran ijad shode ast.
jahat etela hamvatanan aziz k in fard khaen ra nemishenasand piramon in hezb dare pit mored hemayat vezarat etelat barayetan kami tozih midaham:ramin nase az afrad vezarat etelat bode k baray shenasaikardan mobarezan iran ijad shode ast.
ما از جانب همه كساني كه در اين قسمت بدليل ناآگاهي، رهبر آزاده و كوشاي حزب آينده سازان ايران را مورد اهانت قرار داده اند، از ايشان عذرخواهي ميكنيم و افتخار ميكنيم كه چنين جوان كم سن و سال و مستعدي بر ما رهبري ميكنند. شفيعي و مهندس طباطبايي مديران موسسه خيريه شبنم.
خاك بر سر ما كه يك جوان 20 ساله ميخواهد براي ما تصميم بگيرد
ba doroode faravan.
mikhastam bedanam barnameh hesb baraye moghabele ba pan-turkism chist? dar zemn chegoone mitavan ozv hezb shod?
حالاي خودتان را چقدر ساخته ايد كه ميخواهيد آينده ي ايران را بسازيد؟ شما كيستيد؟ درستان تمام شده؟ دانشگاه رفته ايد؟ كجا كار ميكنيد ؟ ناسيوناليسم دموكراتيك ديگر چه صيغه اي است؟ ناسيوناليسم + دموكراسي؟ ناسيوناليسم ترك يا عرب يا ايراني؟ كدام؟ مگر تعريف ندارد اين ناسيوناليسم؟
رامين ، پسرم ، بورو دنبال درس و مشقت
تو رو چه به احزاب