شنبه 11 مهر 1383

اهورا پيروز: آئينه تمام نمای عدم کارائی اپوزيسيون، بيژن کريمی

برای چندماهی آقای دکتراهوراپيروزخالقی يزدی حرکتی را پيشنهاد نمودندکه عکس العمل ها ازهمه دست را موجب گشت، ازموافقت های مذهب گرايانه تا مخالفتهای متعصبانه. اززوايای مختلف ميتوان به آقای دکتر يزدی وحرکت پيشنهادی ايشان نگريست و به نتايج بعضا مختلف وگاه متضادی رسيد.

آنچه که من ميخواهم دراينجابه آن بپردازم شايستگی، صداقت، نوع وابستگی، ويا دستهای احتمالی و بسيار ماهر درپشت پرده نيست، که همگی حدس وگمان هائی دراين مورد داريم وکم وبيش مدارکی ميتوانيم ارائه دهيم، بلکه عدم کارائی اپوزيسيون وخود خواهی آن است که مردم را بسوی قبول ودل بستن به چنين حرکتهائی بعنوان جنبشی رهائی بخش سوق داده است ونه دنبال نمودن يک سير تکاملی درمبارزه برخاسته ازواقعگرائی وخردمندی اپوزيسيون. برای مثال درمقايسه با سال اول پس از انقلاب پيوند اپوزيسيون با توده مردم تا چه ميزان پيشرفت کرده است؟ واقعيت اين است که چه بسا که اکثرما درجهت مخالف جريان حرکت کرده ايم. دراينجا منظور ازاپوزيسيون گروههائی هستند که با مرامنامه های ويژه ای ودرقالبی سازمانی حرکت خودرا تنظيم ومقاصدخودرا دنبال ميکنندوانتظارپيوستن مردم به خودرادارند، وگرنه که اکثريت مردم دربرابررژيم اسلامی درمقام اپوزيسيون هستند.

بايد بررسی کنيم که حداقل ظاهر اين حرکت چه بداعتی درخودداشت که توانست حداقل گروهی از مردم را به خود جلب ويا مشغول کندوحداقل درمرحله نخست آن موفق گردد ويا حدااقل موفق به نظر برسد. آنچه که ازکلمات "به نظربرسد" منظوردارم اين است که حتی ممکن است که گروه وياهسته ابتدائی که درجلوی دانشگاه تهران جمع گشت افرادی باشند که بتوسط گروه بخصوصی درخفا برای انجام اين کاربسيج شده بودند ولی منظور اين نيست که حتی اگر اين فرض درست باشد از اهميت خودحرکت چيزی کاسته ميگردد ودرواقع برنوعی انسجام تشکيلاتی دلالت دارد.

برخی از انتقادها، که شايد دربسياری موارد به حق، از اين حرکت گشت متاسفانه ازجانب افرادی بود که خود نتوانسته اند هيچگونه راه حلی را برای معضل وبن بست کنونی موجود درجامعه ايران ارائه دهند. اين نوع مخالفت ها که ازدريچه فخرفروشی های روشنفکرانه وياتسويه حسابهای متعصبانه ارائه ميگردند به همان اندازه زننده وناکارساز هستند که معتقد نمودن مردم به امدادهای غيبی ومعجزات آنچنانی. من خود اين حرکت را درخور توجه نميدانستم وبيشتر برايم حالت شعبده بازی را داشت تا حرکتی مبارزاتی ولی نبايد کتمان کرد که موفقيتی نسبی دربرخی جهات بدست آورد.

ولی حتی ازآن ديدهم که اين حرکت جزشعبده بازی چيز بيشتری نيست، ازآنجا که چندهزار و يا حتی چند صد نفررا به خيابانها کشاند، بايد به بررسی آن پرداخت وديد چگونه وچرا اين شعبده بازی به نوعی موفقيت دست يافت. بايد ديد که مولفه های اين حرکت چه بودند وچه هستند که نوعی موفقيت را به ارمغان آوردعليرغم آنکه کل حرکت به نوعی رمالی شباهت داشت تا جنبشی آزادی بخش. آنگاه بايد با بهره گيری ازآن نتايج وپرنمودن حفره های اين حرکت با راه کارهای خردمندانه، حرکتی را به مردم ارائه نمود که شايستگی بيشترداشته وبتواند محبوبيتی عميق تر درميان مردم کسب نمايدکه با کمک توده مردم بتواند جايگزينی رژيم اسلامی با حکومتی مردم سالاررا امکان پذير سازد.

منظور الگو قراردادن اين حرکت نيست بلکه بهره گيری ازنتايج اين حرکت وبخصوص قسمت روانشناسانه آن برای ارتقاء جنبش به سطحی بالاتر است. من استاد روانشناسی نيستم ولی برخی ازنتايج بدست آمده ازاين حرکت روشنتر ازآن مينمايند که احتياج به تخصص دررشته بخصوصی برای درک آنهاباشد.

اين حرکت صرفنظر ازهرآنچه که ممکن است درپشت پرده جريان داشته باشد ويژه گيهای زير را دارا بود. ترتيب اين ويژه گی ها درزير به معنای ترتيب اهميت آنها نيست:

۱. نوعی حالت عرفانی راکه علاقه به آن درفرهنگ کهن ايرانی قابل مشاهده است در خود داشت .

۲. احترام به فرهنگ کهن ايرانی وبرتر بودن آن فرهنگ برآنچه که درحال حاضر درجامعه جاريست را تبليغ نمود واحساس توهينی را که ۱۴۰۰ است مردم ايران تجربه کرده اندرا مد نظر قرار داده وقول ازبين بردن آنرا داد.

۳. تبليغ هيچ يک ازايدئولوژی های رايج را ننمود بجز ملی گرائی.

۴. حالتی ازمبارزه را ازلحاظ تئوری وعملی پيشنهاد نمود که تمام ويا اکثرمردم ميـتوانستند درآن شرکت کنند.

۵. فرد پيشنهاد کننده ميگفت که خود پيش ازهمه وارد ايران خواهد شدوترسی ازرژيم ندارد.

۶. ادعا ميشد که روابطی عميق بين گردانندگان حرکت ونيروهای مخالف رژيم که درداخل رژيم هستندومشخصا ارگانهای مسلح که حرف آخر را ممکن است بزنند وجوددارد.

۷. تبليغ هيچ فردی را برای رهبری کشور حداقل درابتدای حرکت ننمود.

۸. تصميم نهائی برای نوع حکومت را به مردم واگذارکرد.

۹. تبليغ دموکراسی واحترام به حقوق بشر را نمود.

۱۰. همبستگی دربين مردم را بصورتی عام وبراساس مهرورزی به يکديگرتبليغ نمودبدون اينکه احتياجی به شناخت يکديگر داشته باشند.

۱۱. به نوعی همان ترسی را که رژيم دربين مردم انداخته که ازهمسايه خود بترسند اين حرکت دربين نيروهای رژيم انداخت که هرگارد ضد شورشی فکر کند که گاردی که درکنار او ايستاده ممکن است جزئی ازاين حرکت باشد.

۱۲. چنين وانمود کرد که افرادی مجرب وايراندوست درنوعی شورا برای مرحله گذاربرنامه های دردست اجرا دارند.

احتمالا هم ميهنان ميتوانند موارد ديگری را بر اين ليست بيفزايند. اينکه مواردی که دربالا ذکرشده است آيا بصورتی آگاهانه انجام گرفته باشند موضوعيست که بايد وشايد ازجانب دست اندرکاران آن درآينده توضيح داده شود.

ميـتوان موارد بالا را زير ذره بين گذاشت ونتايج منسجم تری گرفت ولی فکر ميکنم که هرخواننده ای ميتواند تا حد زيادی چنين کاری را درذهن خويش انجام دهد وبرای کوتاهی کلام تنهابه يک بخش از يکی ازآن موارد بطور اختصار ميپردازم و آن هم مورد چهارم ميباشد.

اين واقعيت دربسياری موارد صادق است که اکثر پديده ها وقتی از ميزانی پافراتر مينهند به نفی خود ميپردازند. اپوزيسيون که بهر دليلی قادر به ضربه های جدی زدن به رژيم نبود خودرا برای مدتی طولانی به کاری مشغول کرد که آسانترين کارها ودهان پرکن ترين آنها بود وآن بررسی روشنفکرانه وتئوريک پروسه انقلاب بود والبته هرگروهی هم بررسی خودراداشت. پربديهيست که انجام اينکاردرحد متوازن بسيارمناسب، لازم، وآگاه کننده برای مردم است. ولی ازآنجا که هيچ حرکت عملی محسوسی وجود نداشت ورهبران اپوزيسيون هم بيشتر منتظر امداد غيبی بودند تا مردم بپا خيزند وآنها را به قدرت برسانند، اين پروسه را بيش ازاندازه پيچيده قلمداد کردندو اين تصوررا درذهن مردم بوجودآوردند که تنها متخصصين بخصوصی هستند که ارزش و توان سکانداری قيام را دارند ومردم عادی تنها بايد وسائل لازم را برای آنها دردسترسشان قرار دهندوبعد هم تسليم نظرات آن خبرگان گردند.

واقعيت اين است که پافشاری برنزاع تئوريک بدون هدف وانتهای ميان گروهی ووقت کشی باوارد شدن به مباحث فلسفی نامفهوم برای اکثر مردم وشايد حتی برای مناديان آن، گرچه تا مدتی حالتی روشنفکری واينکه حرکت بايدمبنای علمی داشته باشدرا درميان مردم رواج داد ولی ازآنجا که اين عملکرد بيشتر برای فرار ازمسئله اصلی که همانا ايجاد حرکتی منسجم وملموس درجهت سرنگونی رژيم بود انجام ميگرفت پس ازمدتی ازميزان تعادل گذشت و برضدخودشروع به عمل نمودن کرد. با چنين تفکری که کار به آنجا کشيده که درتلويزيون ها بحث ها بين مصاحبه گر ومصاحبه شونده بيشتر برای خودبرترنشان دهی ازلحاظ تئوريک انجام ميگيرد تا پيشبرد وارتقاء مبارزه، آزاديخواهی جنبه تخصصی پيدا نمودويا لااقل دراذهان بسياری تخم چنين تفکری کاشته شد واين عمل جز راندن مردم ازمبارزه نيست.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بايد اين جنبه مبارزاتی فورا توازن خودرا بدست آورد تا موجب پراکندگی ودوری جستن مردم ازمبارزه نگردد. تخصصی نمودن آزاديخواهی بزرگترين اشتباه واهماليست که اپوزيسيون ميتواند به آن دست بزند وتاکيد براينکه تنها عده بخصوصی، که ازقضای روزگار بسياری ازآنها بهيچوجه هم حاضر به بخطرانداختن جان- مال - وخانواده خود نيستند، اين پروسه وآنچه که پس ازآن بايد بيايد را درک ميکنند وبقيه جز پياده نظامی که قابل مصرف ميباشند چيز ديگری نيستند، جز تيشه بر ريشه همگرائی ميان مردم واپوزيسيون زدن نيست. اگربه تاريخچه دموکرات ترين وپيشرفته ترين کشورهای دنيا کمی دقت کنيم ميبينيم که برخی ايده های انسانی وقابل فهم برای همگان مردم بنياد جامعه نوين درآن کشورها را پايه گذاری کرده است ودر قانون اساسيشان متبلور است ونه مفاهيم تئوريک پيچيده ای که هر از چند سالی مخالفت باآنها بتوسط فلاسفه ديگر تمامی ويا اکثر ايده های آنرا مورد ترديد قرار ميدهد ويا نفی مينمايد. اين نکته ايست که بدون توجه به آن به پيوند بين اپوزيسيون ومردم ضربات جدی ميتواند وارد آيد. ما ايرانيان در بسياری ازموارد درجامعه خود شاهد افراط وتفريط های خانمانسوز بوده ايم واميدواريم که آنها را تکرار نکنيم. در اين مورد هم بايدازافراط وتفريط بپرهيزيم تا امکان پيوند بين مردم واپوزيسيون را بيشتر نمائيم.

برخی ازموارد بالا ممکن است بلوف وجنگ تبليغاتی روانی باشند ولی تضعيف نمودن روحيه سربازان دشمن، تا بدانجا که اين تاکتيک برعليه خود عمل نکند، تاکتيکی قابل قبول درراه آزاد سازی ايران ميباشد. مورد ۱۲ اگربتواند بصورت روشنتری مطرح گردد حرکت منسجم تری را ميتواند به بارآورد. به نوعی که مورد ۱۲ مطرح گرديده است اين سوال را برای مردم بوجود مياوردکه "ما تصميم گيرندگان دراردوی دشمن را خوب ميشناسيم ولی تصميم گيرندگان دراردوی خودی چه کسانی هستند؟".

اگر اپوزيسيون ايرانی به چند صدايی بودن جامعه اعتقادداردوهرگروهی ترس ازاين نداشته باشد که نتوانددرجامعه ای باز مردم را مجاب به پذيرش پيشنهاداتش بکند، که درصورت عدم چنين باوری بايد ازهمان ابتدا برسرکارآيد وگرنه که شانسی نخواهدداشت، آنگاه باتوافق بر سربسياری ازويژه گيهای فوق وآنها را به سطح بالاتری ارتقاء دادن درواقع اپوزيسيون ميتواند رهبری حرکتهای مردمی را دردست بگيرد و سرنگونی رژيم وجايگزينی آنرا با رژيمی مردم سالار بصورت واقعيتی دست يافتنی درزمانی نسبتا کوتاه امکان پذير سازد. اين فرض ازآنجا منطقی به نظر ميرسد که اگر فردی به کمک تبليغات دريک کانال تلويزيونی بتواند گروهی ازمردم را به حرکت ترغيب کند ميـتوان قبول کرد که شورائی مرکب از چندين گروه مختلف که همگی يک حرف را درجهت مبارزه با رژيم اسلامی به مردم بزنند وبه مردم با همبستگی بين خود اميد بدهند تا چه حد ميتواند کارساز باشد.

بيژن کريمی
۱۰ مهرماه ۱۳۸۳

دنبالک:
http://akhbar.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12618

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اهورا پيروز: آئينه تمام نمای عدم کارائی اپوزيسيون، بيژن کريمی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016