advertisement@gooya.com |
|
سئوال: آقاي نراقي، هفته گذشته شما به دعوت روشنفكران ترك در جلسه مهمي كه در مجلس سناي فرانسه با حضور شخصيت هاي طراز اول سياسي و روشنفكران علاقمند به صلح جهاني و تفاهم ميان ملل تشكيل شده بود به عنوان يك فرد ايراني شركت كرديد و حمايت خودتان را از اصلاحات اخيري كه در زمينه هاي سياسي و مدني و اجتماعي در تركيه به اجرا درآمده بيان داشتيد تا اين كشور بتواند به عضويت اتحاديه اروپا پذيرفته شود. ممكن است جريان اين جلسه و مطالبي را كه خود شما در اين مجمع اظهار داشته ايد براي علاقمندان بيان كنيد؟
نراقي: مقدمتاً اين توضيح لازم است كه تركيه هرچند بظاهر كشور آسيائي بحساب ميآيد ولي از نظر تاريخي پيوندهاي فراوان اين كشور را به اروپا متصل ميكند. مثلاً ما ميدانيم مدت ششصد سال كشورهاي بالكان جزء امپراتوري عثماني بودند در حاليكه پايتخت امپراتوري در شهر ترك نشين اسلامبول واقع شده بود و در همين مدت كاخ سلطان عثماني در قسمت غربي تنگه بسفور قرار داشت كه از نظر جغرافيائي جزئي از قاره اروپا بحساب مي آيد. در دوران حاضر عوامل مختلفي تركيه را به اروپا نزديك ميكند. چنانچه از زمان زمامداري سلطان عبدالمجيد يعني از سال 1839 دولت عثماني در صدد برآمد در اداره امور كشوري از روشهاي پيشرفته اروپايي تبعيت كند و بدين منظور مجموعه قوانيني را از اروپائيان اخذ كرد كه «تنظيمات» ناميده شد. اين روش كمابيش تا پايان امپراتوري عثماني ادامه داشت. پس از فروپاشي امپراتوري عثماني و تأسيس تركيه امروزي جاذبه اروپائي شدن با شدت بيشتري تركيه را به سمت اصلاحات به شيوه اروپائيان سوق داد. ملت تركيه در صدد بود از آزادي و استقلالي كه پس از اضمحلال امپراتوري عثماني بدست آورده است با تقليد و اقتباس از سياست هاي اقتصادي، علمي و فرهنگي اروپا بهره بگيرد. بهمين جهت مصطفي كمال لائيسيته را در همه امور پذيرفت تا مرحله اي كه الفباي زبان را هم به الفباي لاتيني تغيير داد. مصطفي كمال مقدم بر بسياري از كشورهاي اروپايي يعني در سال 1934 حق رأي به زنان داد. با همين روحيه اروپائي شدن پس از تشكيل اتحاديه اروپا از همان آغاز يعني حدود نيم قرن پيش تركيه داوطلب ورود به اين اتحاديه بود ولي به علت تفاوت هاي فراواني كه در ساختار حكومتيش از قبيل نقش ارتش كه عامل تعيين كننده سياست ها بود و طرز قوانين مدني و جزائي و قلت آزادي هاي سياسي اتحاديه اروپا نمي توانست تركيه را به عضويت بپذيرد بخصوص اينكه تجددي را كه تركيه و مصطفي كمال از اروپائيان اخذ كرده بود بدور از دموكراسي كه براي آنها اصل مهمي بود در تركيه به عمل گذاشته شد. بهمين جهت تركيه همچنان براي عضويت در اتحاديه اروپا پافشاري مي كرد تا اينكه در سال 1999 كانديداتوري براي عضويت تركيه رسماً اعلام شد ولي شرط قبولي اتحاديه اروپا اين بود كه تركيه اصلاحات اساسي را كه براي اتحاديه اروپا جنبه حياتي و اساسي دارد شروع كند. از اينرو اهرم تحولات از اين تاريخ به حركت در آمد و دولت هاي بعدي هم كه سر كار آمدند هر يك با سياست خود اقدامات وسيعي را به همين شيوه دنبال كردند مثلاً اقدام مهم اين بود كه مجازات اعدام را لغو كردند. حقوق فرهنگي اقليت ها را كه مهم تر از همه آنها كردها بودند به رسميت شناختند. دادگاه امنيت ملي كه عامل مهم سركوب آزادي ها بود و اختيارات وسيع ارتش كه در همه امور مداخله مي كرد محدود كردند. در حقوق مدني اختلافات ميان زن و مرد را تا حد امكان كاستند و حدود يك سوم از اصول قانون اساسي كه با تساوي حقوق منافات داشت ملغي كردند
سئوال: در گذشته گفته مي شد كه از زمان آتاتورك به اين سو ارتش محور اصلي در زندگي تركيه بوده است.
نراقي: ارتش قدرت بلامنازع بود و حتي مستمسك خيلي از جرائم سياسي براي روزنامه نگاران كه منجر به زنداني شدن آنها مي شد توهين به مقامات ارتش بود. اما در مسير اصلاحات در ساختار سياسي تركيه، پارلمان اين كشور در ژوئيه سال 2003 قانوني را به تصويب رساند كه مطابق با آن ارتش قدرت پيشين خود را كلاً از دست داد و مهمتر از همه اينكه شوراي امنيت ملي كه قبلاً بطور عمده مركب از فرماندهان نظامي بود در حال حاضر به شورايي تبديل شده كه اكثريت اعضاي آنرا نمايندگان پارلمان تشكيل مي دهند.
اتحاديه اروپا به دقت اين تحولات سياسي و حقوقي را كه از لوازم اصلي دموكراسي است در اين كشور زير نظر گرفت و به اتحاديه ثابت شد كه اين اصلاحات واقعيت دارد و از همه مهم تر اينكه 80% مردم مسلمان و غيرمسلمان طالب آزادي هايي هستند كه اتحاديه اروپا به آنها پايبند است. اين اصلاحات از سال 2002 در دولت دوم اسلامي به رياست اردوغان كه بعد از دولت اسلامي اربكان سر كار آمده بود با شتاب بيشتري دنبال شد. بهمين جهت صدراعظم آلمان، اشنايدر، در تجليل از نخست وزير فعلي تركيه، يعني آقاي اردوغان، بمناسبت نشان «بهترين اروپائي» كه هفته پيش بوسيله بنيادي در آلمان دريافت كرده بود، گفت «اردوغان يك اصلاح طلب واقعي است كه توانسته است در مدت سه سال حكومت خود آزادي ها را در تركيه گسترش دهد و بهترين حمايت را در راه حقوق بشر از خود نشان دهد و قيموميت دولت را نسبت به شهروندان بطور فاحشي كاهش دهد».
سئوال: آقاي نراقي ميتوانيد در باره پيشرفت دموكراسي در تركيه نمونه هائي را بيان كنيد؟
نراقي: مسئله مهم وضع اقليت كرد است كه جمعيت آنها به سيزده ميليون نفر ميرسد. كردها به علت فشاري كه طي هشتاد سال گذشته از ترك ها تحمل كرده اند، بيش از افراد ترك علاقمند به الحاق به اتحاديه اروپا هستند زيرا جمهوري تركيه به شيوه كمال آتاتورك كه فقط ملت ترك را شهروند تركيه به حساب مي آورد هويتي براي اقليت هاي ديگر از جمله كردها قائل نبود. ولي در اين چند سال اخير به خاطر اينكه دولت تركيه اميد پذيرفته شدن در اتحاديه اروپا را دارد وضع آنها بمراتب بهتر شده است بطوريكه براي اولين بار تلويزيون تركيه برنامه به زبان كردي اجرا مي كند. رژيم جمهوري تفاوت هاي فاحشي ميان شهروندان ترك و كردها قائل بود كه در حال حاضر رو به كاهش است، باين جهت كردها شديداً طالب پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا هستند.
مسئله ديگري كه حاكي از تبلور حاكميت ملي و توجه به اراده مردم است اينكه در ماه مارس 2003 در پارلمان تركيه مطرح شد كه ارتش امريكا در جنگ با عراق مي تواند از كشور تركيه حق عبور داشته باشد. اين پيشنهاد با اكثريت بالائي در پارلمان رد شد كه موجب تعجب جهانيان گرديد، تعجب از اين جهت كه تا آن لحظه بزعم سياسيون دنيا تركيه صد در صد تابع سياست هاي امريكا بود باين جهت اتحاديه اروپا هم به اين رأي پارلمان تركيه توجه نشان داد و قدر استقلال سياسي اين كشور را دانست. گفتني است كه در نظرسنجي ها در باره اين تصميم دولت تركيه مشخص شد كه قريب 95% جمعيت تركيه نسبت به اجازه دادن به عبور ارتش آمريكا نظر نامساعد داشتند.
سئوال: صرف نظر از ساختار سياسي گويا در سطح جامعه مدني نيز تحولات مثبتي رخ داده است.
نراقي: در درجه اول اين تحولات به سمت احقاق حقوق زنان پيش رفته است زيرا برخلاف گذشته كه مرد رئيس نهاد خانواده بود اينك زن و مرد از حق برابر در همه زمينه ها برخوردارند و بهمين سبب زنان اين دوران را مرحله اي تازه در حيات اجتماعي خود تلقي مي كنند و در مسائل اجتماعي و عرفي احساس مسئوليت بيشتري مي كنند. ديگر اينكه در آموزش و پرورش كتب درسي بطور جدي اصلاح شده و هرگونه ديگرستيزي يا تحقير نسبت به اقوام، نژادها و همسايگان از بين رفته است و انجمن هاي غيردولتي نيز طي چند سال گذشته توسعه يافته و فعال تر شده اند.
سئوال: در زمينه آزاديهاي سياسي و مطبوعاتي و نيز حقوق مخالفان سياسي و بويژه در زمينه وضعيت زندانيان سياسي و روزنامه نگاران چه تحولاتي صورت گرفته است؟
نراقي: تعداد روزنامه نگاران زنداني در تركيه طي سال گذشته از 22 روزنامه نگار زنداني به 4 نفر كاهش يافته در عين حال گفتني است كه هم اينك ايران به گفته مجامع بين المللي با داشتن 15 روزنامه نگار زنداني يکي از بزرگترين زندان هاي روزنامه نگاران است.
سئوال: از قرار معلوم به نظر ميرسد كه در چند سال گذشته آقاي اردوغان نخست وزير تركيه نقش مهمي در پيشبرد تحولات جاري داشته است. در مورد نقش شخصيت ايشان چه مي توانيد بگوئيد؟
نراقي: آقاي رجب طيب اردوغان از همكاران آقاي نجم الدين اربكان در حزب رفاه بود. برخلاف آقاي اربكان كه فقط ده ماه نخست وزير تركيه بود ايشان سه سال است كه در اين سمت باقي مانده اند. آقاي اردوغان در سال 1994 از جانب حزب رفاه در انتخابات شهرداري ها شركت كرد و شهردار استانبول شد و محبوبيت فراواني كسب كرد. آقاي اردوغان و آقاي عبدالله گل كه معاونين اردكان بودند، از حيث عملكرد از اربكان ذهنيت مدرن تري داشته و از نظر اعمال نظريات اسلامي در امور سياسي ملايم تر بودند و بعدها از اربكان جدا شدند و حزب عدالت و توسعه را تأسيس كردند. از زماني كه اردوغان به نخست وزيري تركيه برگزيده شد خط اصلاحات را دنبال كرد و به جهت پيشينه سياسي اش اگرچه مسلمان معتقدي است و در محافل سنتي مورد احترام است اما حزب خود را حزب اسلامگرا نمي داند و به همين جهت در جلسات اخير پارلمان بسياري از قوانين جزايي و مدني را تغيير دادند و خلاصه هم متجددين و هم سنتي ها شخصيت، ذهنيت و روش عملي او را مي پسندند و اعتماد اروپائيان را نيز در جهت توانايي پيشبرد تحولات به خوبي جلب كرده است.
سئوال: آقاي نراقي حالا شمه اي از مطالبي را كه در اين جلسه خود شما اظهار داشتيد بفرمائيد.
نراقي: ايران و تركيه دو كشور مسلمان در مشرق زمين اند كه شباهت هاي زيادي به هم دارند. هر دو كشور در زمينه تمدن و تجدد از كشورهاي پيشرفته جهان اسلام اند. هر دو از كشورهاي استثنائي هستند كه نظير اكثر كشورهاي اسلامي در قرون گذشته به عنوان مستعمره تحت سيطره غربي ها نبودند. مردم هر دو كشور از يك نوع غرور ملي و عشق به وطن برخوردارند. در زمينه ادبيات ايران هميشه منبع الهام بخشي براي شعرا و نويسندگان ترك بوده است بطوريكه مرقد بزرگترين شاعر فارسي زبان صوفي جلال الدين رومي در قونيه است و حتي خود ترك ها تصور مي كنند اين شاعر كه اشعارش به زبان تركي ترجمه شده است در اصل شاعر تركمان بوده است. در طي قرن اخير مناسبات بسياري ميان اين دو كشور بوجود آمده است. در زمان قاجاريه دو صدراعظم اصلاح طلب ايران سابقه اقامت طولاني در عثماني داشته اند. يكي ميرزا حسين خان مشيرالدوله معروف به سپهسالار كه مدت ده سال در عثماني سفير بوده است و روابط خيلي نزديكي با دربار سلطان عثماني و آشنائي كاملي به دستگاه اداري آن كشور داشته و پس از اتمام خدمتش در استانبول هنگام بازگشت به ايران به مقام وزارت و صدراعظمي رسيده و خيلي از اصلاحات اساسي را در امور اداري و سازماني و بقول تركها تنظيمات از تركيه اقتباس كرده است. ديگري ميرزا تقي خان اميركبير صدراعظم اصلاح طلب و شخصيت محبوب تاريخ ايران است. او هم مدتها در تركيه به عنوان مأمور دولتي اقامت داشته و تا حد زيادي اصول اداري بخصوص در تنظيمات قشون را از تركيه اخذ كرده كه هنگام صدارتش در ايران بكار برده است. ديگر اينكه استانبول اصولاً يكي از مراكز تفكر و انديشه در قرن نوزدهم بوده و ايراني ها كه به سهولت با مردم آنجا همزباني پيدا مي كردند از افكار و انديشه هاي رايج در آن شهر استفاده فراوان بردند و روزنامه هاي مهمي به فارسي در استانبول منتشر مي شده است كه وسيله نشر افكار در ميان مشروطه خواهان ايران بوده است. اصولاً لغت مشروطه از زبان تركي وارد ايران شده است. بعد، در دوران تركيه جديد، مصطفي كمال معروف به آتاتورك مبتكر اصلاحات تركيه جديد الهام بخش رضاشاه بوده است. معروف است كه رضاشاه پس از مسافرتي كه در سال 1934 به تركيه كرد، خيلي از اصلاحات اداري را در ايران طبق مدل تركيه اجرا كرد. در دوران اخير هم دكتر محمد مصدق رهبر مبارزات ضد استعمار نو در ايران و مبتكر ملي شدن نفت براي ترك هاي وطن دوست و اصلاح طلب سرمشق و نمونه مؤثري بود. سپس انقلاب اسلامي ايران بخصوص در ابتداي حكومت اسلامي، تأثير بسياري در تركيه داشت زيرا همان تجددطلبي مصطفي كمال كه بدور از دموكراسي و آزادي غربي بود مردم تركيه را از آن راه و روش ناراضي كرده بود، باين جهت به يك نوع اسلام انقلابي كه در ايران با رهبري امام خميني بوجود آمده بود كشش پيدا كردند و از اينرو كتب دكتر علي شريعتي به زبان تركي ترجمه شد و براي جوانان ترك مظهر تحول و انقلاب و بيداري جلوه كرد. ولي به تدريج از شدت انقلاب اسلامي كاسته شد و مردم تركيه به سمت اعتدال گرائيدند، نتيجتاً آثار سروش جاي آثار شريعتي را گرفت و امروز ترجمه آثار متعدد او الهام بخش دموكراسي است كه با دينداري همراهي دارد و تا حدود زيادي دولت فعلي تركيه به آن انديشه ها نزديك است. پس مي بينيم اگر شما اروپائي ها به اسلام بن لادن و اخوان المسلمين بدبين هستيد متوجه مي شويد اسلام امروزي كه در تركيه رواج دارد هيچ شباهتي با آن اسلام خشن و تندرو ندارد. از اين گذشته، تركيه بهترين پل ميان شرق و غرب عالم است كه هم روش طالباني و بن لادن را طرد مي كند و هم خصوصيت ستيزه جويانه انديشه هاي هانتينگتون (مبتكر برخورد ميان تمدن ها) امريكائي را نفي مي كند و همچنان كه شما در اروپا دمكرات مسيحي داريد و دو شخصيت بزرگي كه اتحاديه اروپا را بوجود آوردند دوگاسپري، نخست وزير ايتاليا، و آدونائر، نخست وزير آلمان، هر دو خود را دمكرات هاي مسيحي مي ناميدند، لذا اسلام هم با چنين خصوصيتي در تركيه امروزه مورد توجه است، باين جهت نگراني اروپائيان از اسلام تركيه منطقي ندارد. ضمناً نكته ديگري را هم بايد اينجا اضافه كنم و آن اينست كه بدنبال ناسيوناليسم مصطفي كمال در دهه هاي گذشته، بعضي از سياسيون تركيه يك نوع پان تركيسم را رواج مي دادند و اين پان تركيسم موجب نگراني همسايگان تركيه و ملل آسياي مركزي مي شد و در كشور ما هم در مورد آذربايجان چنين نگراني اي را به وجود آورده بود ولي حركت اخير تركيه به سمت دموكراسي واقعي سياسيون اين كشور را از وسوسه هاي پان تركيسم دور كرده است، در نتيجه از نگراني همسايگان تركيه كاسته شده است.
سئوال: آقاي نراقي، در مطبوعات گفته مي شود كه در بعضي از كشورهاي اروپائي، حتي در كشور آزادي خواهي چون فرانسه، بعضي از گروه هاي سياسي نظر چندان مساعدي نسبت به عضويت تركيه در اتحاديه اروپا ندارند. علت اين مخالفت چيست و براي مقابله با آن چه ميتوان كرد؟
نراقي: البته ورود كشوري كه امروز بيش از 70 ميليون سكنه دارد و تا ده سال ديگر كه قرار است در صورت طي مراحل درخواست شده، به عضويت كامل اتحاديه اروپا در بيايد، جمعيت تركيه به صد ميليون نزديك ميشود و اروپائيان نگران اين هستند كه يك كشور مسلمان با تصور نامطلوبي كه در حال حاضر از اسلام و از مسلمين دارند پرجمعيت ترين كشور عضو اتحاديه خواهد بود و براي متعصبين و توده بي اطلاع اين جريان موجب وحشت و نگراني است. بخصوص اگر در نظر بگيريم كه در ذهن بعضي ها اروپا فقط مي تواند موطن مسيحيان و يهوديان باشد. جواب اين مسئله اينست كه مسلمان ها قرن ها در يوگسلاوي در گروه هاي ميليوني زندگي مي كردند و بعد از جنگ جهاني تاكنون بيش از بيست ميليون كارگر مهاجر مسلمان به دعوت و با تشويق خود اروپائيان اول براي مرمت خرابي هاي جنگ و بعداً براي توسعه صنايع و شهرسازي و غيره به اروپا مهاجرت كرده اند و در حال حاضر بصورت شهروندان طبيعي اين كشورها درآمده اند. در آلمان بيش از دو ميليون و نيم ترك زندگي مي كنند و نسل دوم و سوم آنها كه عده اي از آنها موفق شده اند تحصيلات عاليه را بپيمايند صاحب صنعت و بنگاه هاي بزرگ صنعتي و بازرگاني شده اند بطوريكه يكي از بزرگترين بنگاه هاي مسافربري در آلمان يك بنگاه تركي است كه بيش از 70 هواپيما در اختيار دارد. و ضمناً بايد گفت در مؤسساتي كه اين نسل دوم و سوم مهاجران ترك در آلمان ايجاد كرده اند، در حال حاضر بيش از صد و پنجاه هزار نفر آلماني به كار مشغولند. از نظر فعاليت هاي سياسي هم ميتوان گفت در حال حاضر در پارلمان آلمان ده نماينده زن و مرد كه تركي تبار هستند حضور دارند.
سئوال: آقاي نراقي در اين جلسه حرف آخر شما چه بود؟
نراقي: حرف آخر من اين بود كه بيش از دويست سال شما اروپائيان با توپ و ناو جنگي به سراغ ما شرقي ها آمديد و براي بهره كشي از منابع حياتي ما بدون رعايت حق و حقوقي كه امروز مدعي دفاع از آن هستيد بيرحمانه هر تجاوزي را با خشونت تمام نسبت به مردم ما روا داشتيد. حالا كه يك كشور مسلمان از مشرق زمين با علاقه و احترام و در حقيقت با دسته گل به سمت شما ميآيد، اينهمه سخت گيري ميكنيد؟ هرچند بايد انصاف داد كه اين سختگيري اتحاديه اروپا در اتخاذ روش و سياستي كه منجر به استقرار دموكراسي در كشورهايي نظير تركيه ميگردد هم قابل درك است و هم قابل تحسين و به اروپا شخصيتي ميدهد كه قابل مقايسه با امريكاي ابرقدرت و شيوه هاي دوگانه آن در پيچيدن نسخه دموكراسي در خاورميانه نيست و مثلاً از يك سو گسترش دموكراسي را در خاورميانه عنوان مي كند و از سوي ديگر از آريل شارون جلادصفت با جديت بيشتري حمايت مي كند و او را در جناياتش جري تر مي سازد.