چهارشنبه 20 آبان 1383

درنگی برماهیت بحران رژیم و جوانب گوناگون آن، تقی روزبه

t.roozbeh@freene.de

1- بحران فراگیر

این واقعیت دارد که رژیم ولایت فقیه دچار یک بحران چندوجهی همزمان و ترکیبی است. یعنی هم بحران درعرصه منازعات درون حکومتی و هم بحران مربوط به شکاف بین حاکمیت و مردم و هم همان گونه که این روزها شاهدهش هستیم بحران درمناسبات بین المللی و بویژه حول بحران اتمی . و البته می توان بحران درعرصه های اجتماعی و اقتصادی را هم به حوزه های گوناگون سیاسی اضافه کرد تا خصلت فراگیر بودن آن تکمیل گردد.

2-بحران موجودیت:

این نیز واقعیت دارد که حاصل و منتجه نهائی کشاکش های فوق کل موجودیت حاکمیت را به چالش طلبیده است. یعنی دروجه درون حکومتی، پروژه اصلاح گری با شکست کامل مواجه شده و رژیم دوران پس از شکست اصلاحات را می گذراند و تضادهای درونی آن نیز ذیل حفظ نظام در برابرتهدیدات موجود درون و برون کشوری تعین پیدا می کند.مردم ازکل رژیم اسلامی سرخورده شده اند و به دوران پس از جمهوری اسلامی می اندیشند و قدرت های بزرگ نیز سیاست های عمومی خود را با توجه به همین وضعیت تنظیم می کنند.

3-گرانیگاه بحران:

اما تأکید صرف برویژگی های فوق به تنهائی کافی نیست وحتی می تواند موجب گمراهی گردد. بدون روشن کردن نقطه ثقل بحران و چگونگی پیوند وجوه گوناگون بحران با یکدیگر وبا مؤلفه اصلی، بیم آن می رود که خصلت ترکیبی و توتودرتوبودن بحران موجب ایجاد آشفتگی و تشتت درمبارزه علیه رژیم تاریک اندیش و خودکامه دریکی از حساس ترین بزنگاه ها گردد. بی تردید شکاف بین حاکمیت و مردم ایران، مهم ترین و اصلی ترین وجه بحران کنونی را تشکیل می دهد. و بدون درنظرگرفتن آن، نه معنای تصفیه حساب های درونی رژیم برای یک پارچه سازی خود و نه تعمیق دامنه سرکوب به ابعاد هم اکنون موجود درعرصه های گوناگون کشورمان و نه حتی معنا و هدف بحران آفرینی حول برنامه های اتمی قابل فهم خواهد بود.

البته خود رژیم با دستگاه های عریض و طویل اطلاعاتی وبیش از آن ازطریق مواجه شدن بااعتراضات و مقاومت ها، بهترازهرکسی می داند که خطراصلی ازکدام سو تهدیدش می کند. او ضمن تلاش برای ایجاد تشتت در صفوف مخالفین داخلی و بین المللی خود وبا وجود درگیری همزمان درچند جبهه، اما یک لحظه دررها کردن آماج اصلی خود اززیرضربات سرکوب دچارتردید نمی شود. نگاهی به سیر رویدادها و اقدامات رژیم نشان می دهد که همانند اقدامات پییشین خود،مشغول عملیات پیچیده والبته نقشه مندترازگذشته برای یافتن گدارمناسب جهت عبوراز رود خروشان بحران است. عملکرد رژیم نشان می دهد که باوقوف به مؤلفه اصلی، بخوبی می داند که با دووجه دیگر بحران یعنی بحران درونی و خارجی چگونه برخورد کند که نه فقط بحران موجودیتش تشدید نشود بلکه با مانور وچانه زدن، آن راکنترل نماید. چنان که ازطریق دستاویز قراردادن بحران اتمی نه فقط توانسته دولت خاتمی را دچارفلجی کامل کند، بلکه توانسته با تبدیل کردن به یک جنازه سیاسی-جنازه ای که بخاطر عدم دفن به موقعش مشام همه را آزار می دهد- آن را بعنوان سپر پیشروی درخدمت اقدامات سرکوبگرانه خویش قرار دهد. و یا آن که توانسته با سوق دادن تمرکز حساسیت جهانی حول مسأله اتمی، باسهولت بیشتری به اقدامات سرکوب گرانه خود ادامه دهد.

درهرحال نگاهی به عملکرد رژیم درطول عمرخود بخوبی نشان می دهد که عموما سمت تهدیداصلی را گم نکرده و درعرصه های دیگر تا آنجا تاخته است که به رفع بحران موجودیتش کمک نماید. و می توان گفت که برخلاف مخالفین آشفته حال خود، این بازی پیچیده را غالبا بامهارت بانجام رسانده است. بحران موسوم به تسخیرسفارت که ازسوی خمینی به "انقلاب دوم" ملقب شد، با فرونشستن گردو خاکش برهمگان روشن شد که هدف اصلیش چیزی جز هموار ساختن مسیرقبضه کامل قدرت توسط روحانیت وسرکوب مخالفین و جلوگیری از ریزش پایگاه نفوذش نبوده است. و همین طوراست جنگ عراق، که نعمت الهی نامیده شد، جز مستمسکی برای امنیتی-نظامی کردن فضای سیاسی جامعه و بازهم سرکوب مخالفین و سودای پراکندن بذراسلام ناب محمدی ودریک کلام تثبیت حاکمیت روحانیت درسطح ملی و بین المللی نبود. و اکنون نیز رژیم تلاش می کندکه ازقبل بحران اتمی و مانور حول آن-که خود در ایجاد و دامن زدنش نقش عمده دارد - سایر مؤلفه های بحران را کنترل کرده و آنرا درخدمت موجودیت خویش قرار دهد. یعنی هم رقبای خویش را-درحالی که هم چنان زیر فشار روز افزون جناح حاکم قرار دارد- رام و منفعل کند و هم باامنیتی ترکردن هرچه بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی و پراکندن توهماتی چون حق دست یابی به فنآوری هسته ای و استقلال، مردم بجان آمده ونیزاپوزیسیون را دچار سرگشتگی بیشتری نماید وهم با مشارکت دریک مصاف بین المللی-ازطریق چانی زنی وبده و بستان، تطمیع وتهدید کشورها و کمپانی ها، و ترکیبی از سازش و تداوم چالش(باهدف ممانعت از بالفعل شدن تهدیدات) توجه انظار جهانی را از تمرکز روی نقض حقوق بشر و موازین اولیه دمکراسی بازداشته و مسیرتحقق و تثبیت حکومت کامل اسلامی را هموار سازد. وچنین است که به موازات بحران هسته ای وغوغاهای حاصل ازآن مشغول سازمان دادن بزرگترین یورش ها به دست آوردهای دمکراتیک وسلسه عصب شبکه های مقاومت است. آن چه به رژیم امکان چنین مانورهای گسترده ای را می دهد عبارتنداز:

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

وجود بحرانی که می توان آنرا بحران انتقال جنبش مردم نامید، بحران بین الملی ناشی از ناکامی سیاست های دولت آمریکا در عراق و منطقه و یک دست کردن نسبی اراده حاکمیت ازطریق فلج کردن کامل اصلاح طلبان . والبته افزایش بهای نفت و ذخایر ارزی رژیم نیز، اعتماد به نفس وی را برای تشدید سرکوب و پاره ای مانورهای عوامفریبانه افزوده است.

4-سرکوب عمقی

بی تردید مقابله با بحران موجودیت، بحرانی که رژیم را بالکل دربرابر شهروندان و نسل جوان قرار داده،گزینه ای جزمشی سرکوب فراگیررا دربرابروی قرار نمی دهد. ازهمین رو درحال حاضر سرکوب عمقی و همه جانبه را باید مهم ترین هدف رژیم برای حل بحران موجودیت خود بشمار آورد. آماج اصلی چنین سرکوب فراگیری از کارانداختن شبکه های های مقاومت مدنی و خطوط ارتباطی آن ها درداخل کشور و بین داخل و خارج برای جلوگیری ازشکل گیری مقاومت های بزرگ وهم آهنگ شده است. ودرهمین راستاست که تهاجم به مطبوعات، اینترنت و بطورکلی حوزه های فرهنگی، تشکل های کارگری،معلمان، دانشجویان، زنان، جوانان و ....دردستور کارقرار گرفته است. رژیم برای تحقق سرکوب عمقی،نه فقط درتلاش برای تقویت هماهنگی بیشتر بین دستگاه های سرکوب کنونی است، بلکه درتدارک تأسیس نهادهای سرکوب تازه ای نیزهست. علاوه براین،پراکندن هرچه بیشتر ترس از

طریق دستگیری های گسترده، اعدام های خیابانی و ممنوع الخروج کردن و پرونده سازی ها، بخش دیگری از این سرکوب فراگیر را تشکیل می دهد.

5-مقاومت فراگیر:

سرکوب فراگیر را جز با مقاومت فراگیر نمی توان درهم شکست. ورود نیروی اجتماعی همسنگ به میدان مبارزه تنها راه خروج از وضعیت آچمز کنونی است.اما پراکندگی اعتراضات و مقاومت های هم اکنون موجود مهم ترین مانع شکل گیری یک مقاومت فراگیر و بزرگترین پاشنه آشیل آن را تشکیل می دهد. علت پیش روی آسان رژیم علیرغم آن که دریکی از شکننده ترین وضعیت های خود قرار دارد،بیش ازهرچیزریشه در ضعف فوق دارد. بنابراین فعالیت های معطوف به هماهنگ کردن مقاومت های موجود، بستر اصلی پیشروی را تشکیل می دهد. اپوزیسیون مترقی نیز به سهم خود می تواند در تقویت این مقاومت نقش شایسته ای داشته باشد. اما ایفای این نقش درگرو آن است که او نیز بتواند برپراکندگی خودغلبه کرده و بتواند علیرغم اختلافات خود حول اشتراکات معینی دربرابر استبداد و پاره ای مطالبات دمکراتیک و درراستای تقویت جنبش های هم اکنون موجود به همکاری مبادرت ورزد.

بی تردید تلاش برای هماهنگ کردن جنبش ضداستبدادی هم اکنون پراکنده وبارورکردن جنبش ضد استبدادی به جنبش جنبش ها،جنبشی مرکب از مطالبات اجتماعی و مبارزه ضد استبدادی وازطریق آمیختن پیکارهای هم اکنون موجود طبقاتی با پیکارهای هم اکنون موجود ضد استبدادی، مهم ترین راهبرد اپوزیسیون مترقی را تشکیل می دهد.

خزیدن به زیرپرچم نئولییرالیسم، تحمیل گرایش های اخص حزبی-برنامه ای برحرکت های جنبشی واجتماعی که درحکم اصرار بربازتولید پراکندگی است، توسل جستن به شبه استراتژی هائی چون توهم آفرینی حول امکان رفراندوم درنظام کنونی و دخیل بستن به مداخلات خارجی ویا تحولات درونی حکومت، از مهم ترین تهدیدهای کنونی هستند که دربرابر شکل گیری یک مقاومت عمومی عرض اندام می کند.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/14215

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'درنگی برماهیت بحران رژیم و جوانب گوناگون آن، تقی روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016