به سر مناره اُشتر، رَوَد و فغان برآرد
که نهان شدم من اینجا، مکنید آشکارم
از رهاوردهای آشفته بازاری که به برکت روزگار سیاسی حاکم برایران به ما ارمغان رسیده، یکی هم این است که هرگونه امنیت حقوقی و قانونی ازایران رخت بربسته است. سنگ را بسته و سگ را گشاده اند. حریم حقوق انسانی از پرنیان باریک تر و چشم انداز حقیقت از سوراخ سوزنی تنگ تر. اما دیوار دروغ و ریا تا مرز بارگاه جبریل امین بلند است.
پس در چنین روزگاری امید انسان این است که دستکم آن کسانی که از آزاد منشی و آزاداندیشی دم می زنند و دیوارادعایشان در نواندیشی و اصالت انسانی به ملکوت اعلا می رسد، در باور به به اندیشه ها و داوری هایشان استوارباشند و از ریا و تذویر به دور. دریغا که چنین رفتاری را از برخی از پیروان سینه چاک «بازگشت به اصالت اخلاقی انسان» نمی توان انتظار داشت.
در میانه ماه اکتبر بود که آقای حسین مولا مدیر سایت «آینده نگر»، من و تنی چند از همفکرانم را آگاه کرد که گروهی که ازهواداری از جبهه ملی دم می زده و پیش تر حزب آینده سازان را در خوزستان برپاداشته اند، اینک پس از یک بازداشت کوتاه مدت و بازجویی از سوی گزمه های حکومت، آن حزب را تعطیل کرده و به تشکیل «کانون آینده نگری» کمربسته اند. از تصادف روزگارنیز اینکه نه تنها نام این کانون برداشتی ازنام «انجمن آینده» است که این کمترین از پایه گذاران و اعضای آن می باشد، بلکه عنوان سایت انترنتی ایشان نیز بدون کمترین تغییر همان عنوان سایت «آینده نگر»www.ayandehnegar.org است که بیش از دهسال از تاسیس آن می گذرد! گستاخی از این هم فراتر رفته، نشانی انترنتی این آزاد اندیشان ملامت کشیده همان نشانی سایت آینده نگر است با این تفاوت که در املای لاتینی ایشان یک حرف H فروافتاده است!
گمان نخست ما این بود شاید اینان که از کـُنج ِ خانه سیاست رسته و خیمه بر خراب زده اند در درازای کوشش های سیاسی و اجتماعی پیشین خویش از وجود سایتی که اینک یکی از پُرخواننده ترین سایت های نظری ایران است، آگاهی نیافته باشند. شاید ازشمارخفتگان اصحاف کهف اند واز چندوچون دنیای بیدارآگاهی چندانی ندارند. اما اینکه چنین تشابهاتی سهوی بوده باشد و مثلا ایشان از راه تصادف نام گروه خویش را کانون آینده نگری نهاده و باز از راه تصادف نام سایت خویش را خبرنامه آینده نگرخوانده و بازهم از راه تصادف و به گردش قلمی و با جا انداختن یک حرف لاتین، نشانی اینترنتی ایشان با نشانی اینترنتی آینده نگرتشابه یافته باشد، از همان میزان احتمال علمی برخوردار است که تبدیل آهن به طلا از راه کیمیا!
نخست اینکه سایت ایشان در ماه اکتبرامسال به ثبت رسیده و هر نوآموز حوزه اینترنت می داند که در جستجو برای ثبت نشانی تازه، جستجوگر خواسته یا ناخواسته از وجود سایت های مشابه آگاهی می یابد. بگذریم که هیچ آدم عاقلی که دستکم کلاس ششم دبستان را تمام کرده باشد، در ثبت نشانی آینده نگر، آگاهانه به حذف «ه» و ثبت نشانی آینده نگر با املای نادرست «آیندِ نگر» تن در نمی دهد مگرآنکه در جستجوی خویش پی برده باشد که املای درست، پیشتر به ثبت رسیده است!
اینکه سخنگوی این دسته در مصاحبه با خبرنگاران به ایشان یادآور می شود که کانون ایشان با آن گروهی در خارج از کشور که باهمین نام و نشانی مشابه فعالیت دارند، تفاوت دارد، دم خروسی است که از زیر عبای درویشی ایشان پیداست.
با این حال، به این امید که شاید سوء نیتی درکار نباشد و مبادا در این روزگار دانش نو و دوره انفرماتیک، منادیان نگاه به معنویت انسانی، از راه نا آگاهی ویا نا آشنایی با املای فارسی به این کار دست زده اند، مدیر سایت آینده نگر و تنی چند از همکاران این سایت و نیز بنیان گذاران انجمن آینده، از راه تلفن، پست الکترونیکی و نیز نامه با ایشان تماس گرفته و دوستانه، تغییر نشانی اینترنتی را ازایشان درخواست کردیم. از این هم فراتر رفته، به درایت و بزرگواری چندتن از رهبران برجسته سیاسی ساکن ایران توسل جسته و پادرمیانی و اندرزگویی ایشان را راه علاج این «سوء تفاهم» تصور کردیم. اینک که بیش از یکماه از کوشش های بردبارانه و دوستانه و شنیدن بهانه های بدتر از گناه می گذرد، دیگر جای تردیدی باقی نیست که نه سوء تفاهمی درمیان است و نه اشتباه از سَر نا آگاهی.
این رفتار در بهترین حالت، یک عوامفریبی سیاسی است. آن هم از سوی کسانی که در بند بند نوشته های خویش از اصالت انسانی دم می زنند. فغانشان ازاین بلند است که دروغ و فساد در جامعه چنان بالا گرفته که ایران «درآستانه یک جنون ملی» است! می نویسند که یگانه راه نجات ایران «بازگشت به معنويت»، «بازشناسی هويت انساني»، «احيای تعهد اخلاقي و اجتماعی»، «نهادينه كردن تفكر آزاد انديشي و عدالت طلبی» و «تعميق گفتمان حقوق بشر» است! احیای تعهد اخلاقی و اجتماعی و جعل هویـّت؟ دعوی بازگشت به معنویت از یکسو و دزدیدن نام و نشانی دیگران از سوی دیگر؟ می گویند که «ما ريشه بسياری از مشكلات جامعه ايران و جهان انساني را در "بحران معنويت" و كمرنگ شدن اخلاقيات و ارزشهای انساني و گرفتار شدن انسانها در گرداب پوچي، نيست انگاری و نيهيليسم ميدانيم.» ولی خود با کمترین شرمی، ابتدایی ترین اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی را زیر پا نهاده و حتی این رنج را به خود هموار نمی کنند که با خوانندگان خود امین باشند و بگویند که نام گروه و نشانی اینترنتی خودرا از کسانی دزدیده اند که دستکم از نوزده سال پیش، خویشتن را منادیان اندیشه آینده نگری و بخشی از جنبش جهانی آینده نگری اعلام کرده و دراین راستا سال ها است که به کار و کوشش و تبلیغ و تحقیق مشغولند.
هویت و شرف سیاسی افراد که به شکرانه کارو کوشش و ازخودگذشتگی انسان ها به دست آمده، تابلوی سردر سمساری های شمس العماره نیست به چرخش قلمی آن را به نام خود خواند. مگرهویت سیاسی ما به سان گز اصفهان است که فلان سازنده، با افزودن پسوند «فرد» از نام مشهور سازنده دیگری سوء استفاده می کرد تا کالای خویش را به جای آن دیگری به خلایق بفروشد؟ ناگفته پیداست که بوی دست پخت کارگزاران وزارت اطلاعات از هر پیاله این حلیم به مشام می رسد.
ازاین تــُرفنـد هم اگر بگذریم، گرفتاری اساسی در این است که حضرات با پوشاندن جامه آینده نگری بر تن بی رمـق اندیشه های کهنه پرستانه بـَـنگیان خانقاهی، در این روزگار حساسی که دخالت در زندگی سیاسی و آینده جامعه از هر زمانی ضروری ترشده است، جوانان را به کناره گیری از سیاست و پرداختن به امور معنوی و بازگشت به اصالت انسانی فرامی خوانند. گنجشک را رنگ کرده و به نام قناری به نمایش گذارده اند.
اندیشه و جنبش آینده نگری که بر بستر انقلاب انفورماتیک زاده شده، چشم انداز خویش را در دنیای فراصنعتی و گلوبال می بیند. به راستی نگاه به آینده و توانایی های کشف ناشده اندیشه انسانی دارد. براین باور است که بدون متحول ساختن بنیادین جامعه ایران و پذیرش رهیافت های فراصنعتی و گلوبال، فاصله ایران با کاروان شتابنده جامعه بشری کم نخواهد شد و مردم ایران به رفاه، آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و پیشرفت و شکوفایی دست نخواهند یافت. کوشندگان آینده نگر را باوراین است که دگرگونی های بزرگ نیمه دوم سده بیستم، به دوره حل معضلات اجتماعی در محدوده های قومی، ملی و محلی پایان داده و چشم انداز پیشرفت گلوبال را دربرابر بشریت گشوده است. آینده نگری بر انسان گلوبال و نیازهای او استواراست ونه بازگشت به معنویات محدود فردی.
advertisement@gooya.com |
|
با هزارمن سرخاب و سفیداب که سهل است، با همه تولیدات کارخانه های رنگ سازی کرج هم نمی توان مشتی افکار درویش مسلکانه و بازگشت به خویش خویشتن را بزک کرد و به عنوان اندیشه آینده نگرانه و پیشرو به جوانان ایران فروخت. عرفان و تصوف جایگاه ویژه ای در فرایند اندیشه و خرد در درازای تاریخ ایران داشته است. بررسی این جایگاه تاریخی به حوزه پژوهش تاریخ اندیشه و حکمت تعلق دارد و نه حوزه رهیافت و گفتمان برای آینده ایران.
با این حال، این حق هرکسی است که مردم را به «بازگشت به معنويت»، «بازشناسی هويت انساني»، «احيای تعهد اخلاقي و اجتماعی»، «نهادينه كردن تفكر آزاد انديشي و عدالت طلبی» دعوت کند و این راستا را یگانه راه نجات جامعه از تنگناهای کنونی بداند. این گونه اندیشه را با هر رنگ و عنوانی هم می توان مزین کرد. اما به هیچ روی نمی توان با جعل نام و نشانی دیگران و سرقت هویت سیاسی جنبش آینده نگری ایران، افکار دیگران را به ابتذال کشانید و درعین حال مشت بر سینه کوفت واز تعهد اخلاقی و آزاداندیشی دم زد.
من از همه کسانی که به راستی از فاجعه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی انسان ها در ایران رنج می برند و به آینده آزادی، دموکراسی و پیشرفت و حقوق بشر درایران می اندیشند می خواهم که به این ترفند و عوام فریبی اعتراض کنند و اجازه ندهند که این رفتار که تاکنون در انحصار ارباب قدرت بوده است، اینک به حوزه رفتار کسانی که خویشتن را مخالف سیاست های حاکم بر ایران می دانند گسترش یابد.
m.amini@cox.net