سه شنبه 10 آذر 1383

سوار بر موج رفراندوم، نگاهی به بیانیه "فراخوان ملی برای رفراندوم"، تقی روزبه

t.roozbeh@freenet.de

فراخوان مزبور کوتاه و حاوی برخی ازخواست ها و مطالبات عمومی هم چون مجلس مؤسسان وتدوین قانون اساسی جدید است که ازدیرباز بخش های زیادی از اپوزیسیون مدافع دمکراسی و آزادی آن ها را مطرح کرده و هم چنان بخشی از برنامه های مصوب آن ها را تشکیل می دهند. هم چنین اصل رفراندوم بعنوان شکلی ازاشکال دمکراسی مستقیم،فی نفسه نمی تواند مورد مخالفت اپوزیسیون مدافع دموکراسی و حق حاکمیت مردم قرار گیرد. گرچه پذیرش موازین دمکراتیکی هم چون مجلس مؤسسان وضروت تدوین قانون اساسی توسط کسانی که تاهمین اواخر به اصلاح پذیری نظام ولایت فقیه و امکان تحول دمکراتیک آن دخیل بسته بودند و برخا هنوز هم دخیل بسته اند برای هرفردی که خود را درنبرد با استبدادمی بیند خوشحال کننده است. اما اشتباه است که فراخوان مزبور را علیرغم کوتاه و فشرده بودنش صرفا فراخوانی برای همه پرسی جهت تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید تلقی کنیم. برعکس گوهر اصلی این فراخوان هم دربردارنده جهت گیری عمومی یک برنامه متعلق به یک گرایش معین است و هم شامل ائتلاف معین و پیشاپیش سازمان یافته ای که خود را متولی پیش برد این فراخوان و برنامه ضممیه آن معرفی کرده است. مؤلفه های ناظر بردولت جایگزین بردرکی ازدمکراسی استوار است که درآن برخی موازین بدیهی حاکم برشکل گیری دمکراسی با خود دمکراسی ومحتوای آن خلط مبحث شده، که به روشنی درهمین بیانیه کوتاه مشهوداست:
درک بیانیه نویسان از"دموکراسی"
آنها ادعاکرده اند که مدافع یک حکومت دمکراتیک مبتنی برحقوق بشر هستند. و بلافاصله درهمان سطرنخست مشخصه حکومت دمکراتیک مورد نظرخود را با سه خصیصه مبتنی براکثریت آراء، برپایه تمامیت ارضی و منافع ملی و تکیه برارزش های فرهنگی و اقتصادی جامعه مشخص کرده اند. با درنظر گرفتن چنین مشخصه هائی این پرسش مطرح می شود که آیا آن چه که بنام حکومت اسلامی درفردای انقلاب بهمن شکل گرفت یک حکومت دمکراتیک بود؟ بی تردید پاسخ بیانیه نویسان باید مثبت باشد. چرا که جمهوری اسلامی هم اکثریت آراء را داشت وهم حاضر بود برای حفظ تمامیت ارضی هرتعداد که لازم بود بکشد و چنین هم کرد و هم بیش از بیانیه نویسان برارزش های فرهنگی و اقتصادی موجود جامعه پای بند بود. والبته تصادفی هم نبود که بیانیه نویسان ما تا موقعی که رژیم جمهوری اسلامی می توانست رأی اکثریت را بهرشکل ممکن کسب کند، حامی رژیم اسلامی بودند. والبته می توان با تغییر مصداق پرسش فوق ازحکومت اسلامی به سلطنت طلبان، سؤال فوق را درمورد سلطنت طلبان نیز تکرارکرد و پاسخش را نیزدریافت. باین ترتیب شاهد حضور مجدد منطق پوسیده حاکم برجنبش ضد استبدادی درمقطع انقلاب 57 هستیم. اگر با ناخن خوداندکی بیانیه را بخراشیم و بتراشیم شعارمشترک"همه باهم" جمهوری خواهان شرمگین و سلطنت طلبان را می توان بروشنی درآن مشاهد کرد.دراین میان آن چه جلب توجه می کند آنست که فراخوان دهندگان ما علیرغم آن که خود را واله وشیدای بیانیه حقوق بشر عنوان می کنند و آن را نسخه رستگاری دنیا و آخرت می پندارند - والبته ازانصاف هم نباید گذشت که شماری آنان ازنان حقوق بشرگذران می کنند- بااین همه لازم می بینند که حفظ تمامیت ارضی را به عنوان مهم ترین وظیفه این دولت "دموکراتیک" به نسخه حقوق بشر مورد نظرخود اضافه نمایند. والبته با این کار هم میزان پای بندی خود به بیانیه حقوق بشر را به نمایش می گذارند و هم پوزخندی به کشور چند ملیتی و خلق های تحت ستم مضاعف ایران می زنند. ولازم هم نمی بینند که درکنارذکر تبعیضات قانون اساسی جمهوری اسلامی درحوزه های مذهبی وعقیدتی وجنسی به تبعیض مضاعف اقلیت های قومی یا ملی هم اشاره ناقابلی داشته باشند. چرا که خود بخوبی به پیام نیرومند نهفته دراین کلمه "جادوئی" که متبادرکننده نظم آهنین است و دارای خاصیت اطمینان بخشی درمخاطبان مورد نظراست، واقفند. بیانیه نویسان ما چون خیلی "دمکرات" هستند، ازامضاء کننده کنندگان حامی فراخوان می خواهند که بهمراه رأی به "فراخوان رفراندوم" به مبادی دولت آینده مورد نظر آنان-که بعنوان کالای قاچاق به فراخوان رفراندوم الصاق شده است- نیز رأی بدهند.
شعار رفراندوم و پارادوکس نهفته درآن
بی تردید نفس شعارهمه پرسی ازشهروندان یک شیوه دمکراتیک بوده و ازقضا درنوع دمکراسی های مستقیم رده بندی می شود که درصورت وجود شرایط مناسب برای تحقق آن می تواند مورد حمایت نیروهای مترقی و دمکرات هم قرار گیرد. چنان که می دانیم درجامعه سیاسی ایران زمانی این شعار درجنبش های اعتراضی دانشجوئی- مردمی وهم چنین بشکل مسخ شده درمیان اصلاح طلبان حکومتی وسیعا بکاربرده می شد. اما مردم بسرعت درجریان تجربه خود دریافتند که جمهوری اسلامی نظامی نیست که داوطلبانه تن با فکندن طناب داربگردن خود دهد. همان گونه که شعارانتخابات آزاد درمرحله قبل ازآن بهمین بن بست دچارشد. بنابراین مسأله اصلی اینست که چه کسی می تواند این زنگوله را بگردن این گربه وحشی بیاندازد وبقول معروف جستجو کنید زنگوله انداز را؟ آیا خوداین مردم هستند که ازطریق برافراشتن جنبش مقاومت،رژیم را وادار به برگزاری رفراندوم مورد نظرخواهند کرد؟ بدیهی است مردمی که بپا می خیزند و رژیم را به چنان وضعیت محتضری دچار می کنند که خود حلقه طناب را بگردن خویش بیفکند، بعید است که دیگر نیازی به برگزاری رفراندوم توسط چنین رژیمی داشته باشند. و البته درمورد سؤال مربوط به فاعل تحمیل کننده رفراندوم می توان تصدیق کرد جنبش های برانداری که جای خود دارد، حتی جنبش های نافرمانی مدنی واجتماعی نیز دور از ذهن بیانیه نویسان قراردارد. چنان که محسن سازگارا در مصاحبه ای با بی بی سی گفته است که اگر رژیم پاسخ مثبت به فراخوان آن ها ندهد درمراحل آتی می توان سراغ مقاومت مدنی کاملا بهداشتی شده و مطلقا بدور از هرگونه خشونت رفت. این که این جنبش مدنی چگونه جنبشی است که وقتی که خانم ها وآقایانی مثل مهرانگیز کارو محسن سازگارا هروقت لازم دیدند و دلشان خواست، حکم به وجود آمدنشان خواهند کردبماند. مسأله اصلی مادراینجا یافتن زنگوله اندازاست. زنگوله انداز را باید در بیرون از مرزها سراغ گرفت و بدیهی است که این کار با چند تا رسانه و اطلاعیه ومصاحبه و همایش چند سازمان نیمه رمق و سرهم بندی چند کمیته برگزاری هم میسرنیست. تا این جا روشن می شود که باید یک عنصر مداخله گر خارجی را نیز باید درمحاسبات بیاینه نویسان ویا بخشی ازآنان- ونه الزاما مدافعان رفراندوم وحتی همه امضاء کنندگان فراخوان- مفروض پنداشت. درگذشته بسیاری ازاین حضرات به آمریکا دخیل بسته بودند. ولی امامزاده افاقه نکرد و با فرورفتن دولت آمریکا درباتلاق بحران عراق و فعال شدن دول اروپائی که اکنون فراتراز کارگردانی بحران اتمی درایران بفکر"آلترناتیو سازی" هم افتاده اند، گوشه چشمی هم به اروپا افکنده اند. درمورد این که تاچه حد چنین دخیل بستنی گره ازکارموج سواران ما می گشاید را به رویدادهای آینده وا گذارمی کنیم ولی ازهمین حالا می توان گفت که با مداخلات کشورهای خارجی اگر هم بفرض بتوان حکومتی را سرنگون کرد و حکومت دیگری را جایگزین کرد، آن حکومت هرچه که باشد، حکومت کارگزاری بیش نبوده وربطی به دموکراسی و حاکمیت مردم نخواهد داشت.
باین ترتیب می توان گفت که شعار رفراندوم-فراترازخصلت بسیج کنندگی آن- درشرایط مشخص کنونی نه یک استراتژی که یک شبه استراتژی است.شعاری است که اگر روبداخل داشته باشد، واگرنخواهیم به کرامت تمکین پذیر رژیم دخیل ببندیم ،باید قبل از هرچیز قائم به یک جنبش مقاومت باشد وگرنه ناگزیر است روبخارج داشته باشد که دراینصورت عملا درخدمت ترویج روحیه ناجی گری و امید بستن به قدرت های خارجی قرار می گیرد. درحقیقت، ضرورت بی چون وچرای یک جنبش مقاومت سرنگون کننده هیچ جایگزینی ندارد. تنها راه برون رفت از وضعیت آچمزکنونی وعبور ازسیکل معیوب بازتولید استبداد،قرارگرفتن کارگران وزحمتکشان و زنان و دانشجویان و روشنفکران و... درسنگرهای مستقل مقاومت مدنی -اجتماعی و پیوستن آن ها به یکدیگراست.
موج سواری با تخته پرش شعارهائی چون رفراندوم و مجلس مؤسسان، البته تنها ابزارهای بیانیه نویسان برای باصطلاح تسخیر قلعه جنبش نیستند:
هویت سازمان دهندگان فراخوان ملی درخارج کشور
نگاهی به محتوای بیانیه،لیست حامیان دست اول وازقبل توافق و تدارک شده این بیانیه ونیز سایر فعل وانفعالات معطوف به آن نشان می دهد که مدافعان منشور 81 ،سلطنت طلبان(داریوش همایون) و بخشی ازبنیان گذاران و حامیان اتحاد جمهوری خواهان وبخش های از اصلاح طلبان غیردولتی داخل و خارج و جریاناتی چون جناح راست جبهه ملی و برخی شخصیت های که به طیف جمهوری خواهان شرمگین تعلق دارند،درسازماندهی و تدارک چنین پروژه ای همکاری فعالی داشته و حتی پیشاپیش کمیته ها و ابزارهای لازم را برای پیشبرد توافقات خودبعمل آورده اند.قرارگرفتن نام عناصر شاخصی چون داریوش همایون،حسین باقرزاده،شاهین فاطمی و شریعمتداری ومیرفطروس و ده ها تن دیگر درکناریکدیگر که هرکدامشان نماینده و تجسم پلاتفرم معینی هستند بقدر کافی گویاست. آقای باقرزاده که خود یکی ازسازمان دهندگان اصلی این جریان است درمقاله ای که قبل ازانتشار بیانیه فراخوان درسایت ایران امروز درج گردید پیشاپیش مژده ازاقدامات مهمی داد که بزودی علنی خواهند شد .والبته کارگردانان اصلی این پروژه تمامی تلاش خود را بکاربرده اند که با طرح چند چهره جدید و ازجمله چند چهره دانشجوئی مطرح و توجه برانگیز به حرکت فوق خصلت سراسری و"جنبشی" وجوشیده ازداخل کشور بدهند وباین ترتیب پروژه قبلا ناکام مانده خود را جانی تازه بخشند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

خدا را چه دیدی! شاید یک دریا ماست حاصل آمد وبه مدد چند چهره مطرح درب قلعه جنبش عمومی برای تأمین فرادستی این گرایش برآن گشوده شد!. بنابراین همان روح منشور 81 یعنی همه باهم ازمونارشی تاجمهوری والبته این بار دمیده شده درجسد مومیائی شده ائتلافی از جمهوری خواهان شرمگین و سلطنت طلبان، سوار برموج رفراندوم روانه بازارمکاره سیاست ایران گردید . بی تردید یکی از اهداف پروژه فوق، بستن راه به شکل گیری دیگر جریانات رادیکال و دمکرات و ازجمله جمهوری خواهان دموکرات و جذب نیروهای متزلزل و بینابینی است و دراین زمینه باید اعتراف کردکه حداقل دست آوردهائی هم داشته اند. فریاد بشتابید و عقب نمانید و تردید نکنید وسوارموج شوید وگرنه.... است که ازمیان صفوف اکثریت و برخی جریات وگرایشات مشابه بهوا بلند است که از قضا بیشتر آنان درگذشته ای نه چندان دور نیم نگاهی به محتویات کوله پشتی آمریکا در لشکر کشی به عراق داشته اند.
جنبش دانشجوئی درمیان برزخ دوری از اصلاح طلبان دولتی و جهت گیری تازه
ازدیرباز درمیان دانشجویان واز جمله جریان تحکیم وحدت گرایشی دال برنجات کشور بدست خارجی ها و جستجوبرای دست یابی به ناجی در آنسوی مرزها وجود داشت که البته با توجه شکست های دولت آمریکا در عراق کمرنگ شد ولی محو نگردید که می تواند تحت شرایط جدیدی مجددا سربلندکند. گرچه اشتباه بزرگی است که با قرار گرفتن چند مهره سرشناس تحکیم وحدت درمتن پروژه فوق-که دانسته وندانسته نقش اسب تروا را برای جماعتی بیگانه باخود واهداف خود بازی می کنند- کل بدنه دانشجوئی را حامی چنین پلاتفرمی بدانیم و بعید هم هست که بدنه جنبش دانشجوئی اجازه بدهد که سنت درخشان و افتخارآمیز جنبش دانشجوئی چنین آسان دود شده و به هوا برود . با این همه این نیزواقعیتی است که جنبش دانشجوئی با وجود افزایش فاصله ازاصلاح طلبان دولتی اما هنوز درگیرودار بحران مرحله انتقال قرارداشته و هنوزبه مختصات عمده سمت وسوی جدید خود قطعیت نبخشیده است. والبته آن چه که به نگرانی نیروهای دمکرات و چپ می افزاید سکوت وبی اعتنائی این جنبش نسبت به سایر جنبش های اعتراضی و ازجمله کارگران و زحمتکشان ازیکسو و تلاش هائی بی وقفه اصلاح طلبان ازنوع نئولییرال برای جهت دادن به جنبش دانشجوئی ازسوی دیگراست.
خلاصه کنیم:
*-شعاررفراندوم فی نفسه شعاری است که تاحد معینی قدرت بسیج کنندگی داشته ولی بعنوان یک شعار قابل تحقق و فراتراز آن بعنوان یک شعار استراتژیک و آن گونه که ادعا می شود نجات بخش، فاقد کارآئی و ظرفیت لازم است. خروج از وضعیت آچمزکنونی مبارزه ضداستبدادی و مطالباتی مردم،تنها ازطریق تقویت و حمایت جنبش ها و اعتراضات هم اکنون موجود و گسترش پیوندها و همبستگی آن ها بایکدیگراست. وحتی طرح شعار رفراندوم بعنوان یک شعار بسیج کننده نیز قاعدتا باید درخدمت تقویت چنین جنبش مقاومتی قرار گیرد.
*- متأسفانه شعارفوق درخارج کشور توسط کسانی که درجستجوی اسب تروائی برای مطرح کردن برنامه های گردکرفته وراکده مانده خود بودند، مصادره شده ومورد بهره برداری غیراصولی قرارگرفت. آن ها دولت "دموکراتیک" مبتنی برنظم آهنین را پیچیده شده درزرورق زیبای حقوق بشرو بهمراه ائتلاف مبتنی برهمه باهم ازجمهوری تا سلطنت، آن ها را ضمیمه فراخوان رفراندوم کرده و بادکنک خود رابهوا فرستادند.متأسفانه نتیجه چنین عملکردغیراصولی وبرخورد ابزاری با مقولات و اعتمادهای عمومی حاصلی جز ضربه زدن به اعتماد مردم نسبت به اپوزیسیون رزمنده و لوث کردن شعارهائی چون رفراندوم نخواهد داشت. خداوند ما را ازشر کلاه برداری های سیاسی درامان دارد.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/15058

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سوار بر موج رفراندوم، نگاهی به بیانیه "فراخوان ملی برای رفراندوم"، تقی روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016