پنجشنبه 26 آبان 1384

پاریس در آتش، مصاحبه با پرفسور بهزاد یغمائیان، ران جیکوبز و کانتر پانچ، برگردان المیرا مرادی

بهزاد يغمائيان
شورش های فرانسه شورش های مذهبی نیست. اما این ها گروه های غیر سفید و همزمان مسلمان می باشند. نقش اسلام در این شورش ها غیر مستقیم است. به نوعی این شورش ها منعکس کننده افزایش ناامیدی و یاس های مسلمانانی است که بخصوص در دهه گذشته مورد تبعیض واقع شده اند. چیزی که این جوانان را به خیابان کشانده است، اسلام نبوده است، بلکه تبعیض و جدایی است که نسبت به این نژاد و مذهب صورت می گیرد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

Elmira2211@yahoo.ca


نشانه ای از شکست فرانسه در توزیع آزادی، برابری و برادری برای تمامی شهروندانش

اشاره نویسنده: : بهزاد یغمائیان* یک شهروند آمریکائی زاده ایران است که در حال حاضر در Ramapo College واقع در نیوجرسی به تدریس اقتصاد اشتغال دارد. او متناوبا در کانتر پانچ مقاله می نویسد. بهزاد یغمائیان در عین حال نویسنده کتاب :
Embracing the Infidel: The Stories of Muslim Migrants on the Journey West ( Delacorte, November 29, 2005) ، است که مجموعه ی روایت هایی در مورد مهاجرین آفریقائی، خاورمیانه ای و آسیای مرکزی به اروپا می باشد. کتاب بشکل مبسوطی ، شرح ناکامی ها و شادمانی های افراد و خانواده هایی است که راه خود را به سوی اروپا به امید یافتن خوشبختی در پیش گرفته اند. یغمائیان به مدت دو سال در میان جوامع مهاجرین در ترکیه، یونان، بلغارستان ، فرانسه و سایر نقاط اروپا بسر برد، با انان زندگی کرد و تلاش کرد به مردمی که در آنجا آنان را ملاقات کرده بود، کمک رساند. تحقیقم درباره موج ناآرامی های جوانان در فرانسه راه من را به بهزاد یغمائیان منتهی نمود، که در اینجا مصاحبه اخیر من با ایشان را درباره وقایع اخیر در فرانسه ملاحظه می نمائید.

ران جیکوبز: در اخبار آمده است که بنظر میرسد بیشتر کسانیکه در ناآرامی های اخیر فرانسه دست داشته اند، یا مهاجرند و یا از فرزندان مهاجران می باشند. فراتر از این، بنظر میرسد که بیشتر آنها کسانی هستند که ما در اینجا در ایالات متحده آمریکا آنها را " رنگین پوست" می نامیم. به عبارت دیگر، رنگ مایه آنها سفید آریایی – قفقازی نیست. از نقطه نظر تجربه و برداشت شما، چگونه این مسئله (رنگین پوست بودن) بر زندگی این شورشیان تاثیر داشته و زندگی اینان را در فرانسه چگونه مشاهده می کنید؟

بهزاد یغمائیان: تا هم اینک، غالب شرکت کنندکان در این طغیانها شامل فرزندان مهاجران آفریقای شمالی به فرانسه می باشند. آنچه که سبب ایجاد این طغیانها شده است وجود یک وضعیت در حال انفجار بوده است که از نقطه نظر طبقاتی، قومی-نژادی، و فرهنگی- مذهبی بسیار قوی می باشد. شورشیان اغلب عرب- آفریقائی تبار، بیکار، جوان و مسلمان می باشند. آنها با اینکه شهروند فرانسه محسوب می شوند، اما با اینحال توسط مقامات قانونی ( بخصوص نیروی پلیس) و بسیاری از فرانسویان سفید پوست، فرانسوی محسوب نمی شوند. این کاملا امکان پذیر است که با ادامه و گسترش جغرافیایی بحران جاری ( ناآرامی ها در حال حاضر به تعدادی از شهرهای دیگر در کشور گسترش یافته است) گروههای دیگر اقلیت و غیر مسلمان مهاجرآفریقایی و فرزندان آنان و تمامی کسانیکه این حس را دارند که به آنان خیانت شده است، به شورشیان بپیوندند.

شورش ها واکنشی است در مقابل رفتار سوء فرانسویان در مقابل مهاجرین سرزمین های استعماری سابق ، که این سوء رفتار در چند سال گذشته شدت گرفته است. مهاجرینی که در مناطق خارج از محدوده پاریس در گتوها- محلات اقلیت ها- ایزوله و مورد بی توجهی قرار گرفته، همراه با کارگران تهیدست و سفید پوست فرانسوی و بر اساس اصل و نسب قومی و فقدان یک وضعیت اقتصادی متحرک این آفریقایی ها(اغلب شمال آفریقا) با فرزندانشان به حاشیه ها رانده شده اند . شورش ها ناشی از شکست سیاست های مهاجرتی دولت فرانسه و شکست اهداف انقلاب فرانسه که مبتنی بر سه شعار آزادی، برابری و برادری تمامی شهروندان بوده، می باشد. این طغیان، فریاد فرزندان مهاجرین شمال آفریقا برای برابری است. و اکنون آنها این شانس را دارند که صدای خود را به گوش دیگران برسانند.

ران جیکوبز: برخی از رسانه های آمریکایی و اروپایی سرزنش خود را نثار مسلمانان می کنند، که گرچه در واقع اکثر شورشیان را جوانان مسلمان تشکیل می دهند ، اما شخصا فکر می کنم این تحلیل ها پوچ و بی فایده هستند و بخصوص زمانیکه روحانیون گوناگون مسلمان با این ویرانی ها و خشونت ها بشدت مخالفت کرده اند. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا فکر نمی کنید که این هم یک نمونه از احساسات ضد اسلامی باشد؟

بهزاد يغمائيان
بهزاد یغمائیان

بهزاد یغمائیان: شور ش های فرانسه ، شورش های مذهبی نیست. اما اینها گروههای غیر سفید و همزمان مسلمان می باشند . نقش اسلام در این شورش ها غیر مستقیم است. بنوعی این شورش ها منعکس کننده افزایش ناامیدی و یاس های مسلمانانی است که بخصوص در دهه گذشته مورد تبعیض واقع شده اند. چیزی که این جوانان را به خیابان کشانده است، اسلام نبوده است، بلکه تبعیض و جدایی است که نسبت به این نژاد و مذهب صورت می گیرد. شورش ها بر اساس اصول مذهبی هدایت نمی شوند بلکه شورشیان خواستار داشتن احترام بواسطه ی مسلمان بودنشان هستند. آنها خواهان پایان دادن به تبعیضاتی هستند که بدلیل داشتن نام مسلمان بر آنان جاری میشود.

ران جیکوبز: بعنوان کسی که از تحلیل های مارکسیستی برای درک شرایط اقتصادی در جهان استفاده می کند، قویا اعتقاد دارم که حرکت جوانان در فرانسه مستقیما به نوع شرایط شغلی و گاها نداشتن شغل مربوط می شود. بر اساس آنچه که من در این باره خوانده ام ، اغلب جوانان در نهایت مشاغل خدماتی که دارای درآمد پایینی هستند نصیبشان می شود، درست مانند وضعیت و درآمد بسیاری از جوانان ما در آمریکا. و شاید مثل بسیاری از جوانان که شما در کتاب خودتان آنها را ترسیم کرده اید خیلی از اینان بشکل غیر قانونی و سیاه کار می کنند. آیا این تحلیل با نظر شما منطبق و همسو می باشد؟ آیا بهتر نیست که شرایط کاری و برنامه هایی برای کمک به این جوانان انجام می دادند؟

بهزاد یغمائیان : این شورش ها ریشه های عمیق طبقاتی دارد. این وقایع در مناطق فقیر و محصور شده که فرانسویان مهاجر فقیر و بیکار را سکنی داده اند، می گذرد. برای مثال در صد بیکاری در کشور نزدیک به 10 درصد می باشد و این درحالیست که این رقم در میان فرانسویان آفریقایی تبار 30 در صد است.

توانایی اقتصاد حکومت های فرانسه در ایجاد مشاغل در سالهای اخیر رو به کاهش داشته است. بیکاری در سطح ملی بشدت رو به افزایش داشته است و از متوسط کمتر از 2 درصد در سالهای 1960، به 4.3 در صد در نیمه اول دهه ی 1970 رسیده و از 8.9 در صد در دهه 1980 به حدود 12 در صد در نیمه ی دوم دهه ی 1990 افزایش داشته است.

با افزوده شدن مسئله اقتصاد گلوبالیزه و جهانی شده ، بسیاری از کمپانی های بزرگ منابع خود را از دست داده اند و یا برای کاهش هزینه های تولیدی خود و فرار از باقیمانده قانون مترقی کارگری فرانسه ، به خارج از مرزها رفته اند. برای اعلب جوانان، بخصوص کسانیکه در حاشیه شهرها زندگی می کنند، پیدا کردن شغل در بخش صنایع کوچک و در بخش خدمانی تنها شانس بدست آوردن یک شغل است. اما صنایع کوچک یعنی محدوده ای که موتور اساسی خلق مشاغل است، نیز در سالهای اخیر قادر به ایجاد مشاغل چندانی نبوده است.

با بی تفاوتی و سهل انگاری در سیستم آموزشی و مدارس و کاهش بودجه آموزشی و تحصیلی و خدمات اجتماعی، وضعیت در سالهای اخیر بسیار وخیم تر شده است. بنا بر معاهده ماستریخت، فرانسه و سایر کشورهای محدوده اروپای متحد بسیاری از هزینه های اجتماعی خود را قطع کرده اند. مدارس مخروبه و تعطیل شده و کسری سرویس های خدماتی بسیار شایع و رایجند. فقدان اغلب خدمات اولیه را شاهدیم. معلمان تنها موظفند یک پلی کپی درسی روزانه به محصلین بدهند، این دستورالعمل در برخی محلات، معلمان را ملزم میسازد که تنها هر سه روز یکبار به شاگردان پلی کپی درسی بدهند. طبیعتا، محصلانی که از این مدارس فارغ اتحصیل می شوند، فقدان مهارت های لازم باعث اشکلاتی در یافتن مشاغل سودمند برای آنان می شود.

حتی آنهائیکه موفق شوند که دانشگاه را تمام کنند، بدلیل داشتن اسامی عربی و مشخصاتی که دارند، با تبعیض اجتناب ناپذیری مواجه اند. تحقیقات نشان داده است که حتی با داشتن مدارک تحصیلی و صلاحیت های لازم، شانس جواب دادن برای دعوت به مصاحبه به تقاضانامه کسی که پوست تیره ای دارد، 5 بار کمتر از میانگین معمول است. بنظر می رسد که ترک گتو ها و محلات اقلیت نشین جزو امیال و آرزوهایست که حتی برای فرزندان تحصیلکرده مهاجرین سدی غیر قابل عبور و عمل نشدنی است.

ران جیکوبز: چه اندازه سرکوب پلیس در محلات شورشیان، بد و وخیم بوده است؟ این را اگاهم که در بسیاری از محلات در ایالات متحده آمریکا، بخصوص محلاتی که مختص آمریکائی- آفریقائی تباران یا مهاجرین است، پلیس مظهر یک ارتش اشغالگر است، چیزی شبیه ارتش آمریکا در بغداد یا نیروهای اسرائیلی در کرانه غربی رود اردن و نوار غزه است. آیا این یک توصیف منصفانه از رابطه میان پلیس و ساکنین آن محلات فرانسه که در حال حاضر درگیر چنین ناآرامی ها هستند، نمی باشد؟

بهزاد یغمائیان: شورش ها مشخصا بر مبنای تنفر و عدم اعتماد به مقامات قانونی شکل گرفته است، یک احساسات گسترده در محلات حومه و حاشیه نشین خیلی قبل از این طغیانگری ها وجود داشته است.
بیکاری و پوچی و ناامیدی میان جوانان زمینه باروری جرایم کوچک، خشونت باندهای تبهکاران و شیوع استفاده از مواد مخدر است. گسیل نیروهای انتظامی و پلیس که معروف به بکارگیری زور و افراطی گری برای برقراری نظم و قانون هستند، نفرت و بیزاری جوانان را بیش از پیش افزایش می دهد و آنان را به لبه پرتگاه سوق می دهد.

این موقعیت با ترس بیمارگونه از مسلمانان که در دهه گذشته پدید آمده بود، ترکیب شده است و هم اینک هر جوان آفریقای شمالی بمثابه یک تروریست بالقوه بشمار می آید.

مدتی قبل از یازدهم سپتامبر و اوج گیری ظن و تردید به مسلمانان در آمریکا و دیگر نقاط دنیای غرب، الجزیره ایها و بقیه مهاجرین آفریقای شمالی در فرانسه تحت مراقبت امنیتی پلیس قرار داشتند. انفجار بمب در متروی پاریس در 25 جولای 1995 نتیجه اش دستگیری تصادفی و اینجا و آنجا مردان با اصل و نسب آفریقای شمالی در گوشه و کنار شهر بود. در آخرین روزهای ماه جولای همان سال که از پاریس دیدن می کردم، مرد جوانی را در مترو پاریس دیدم که توسط پلیس دستبند زده شده بود و آنها داشتند او را از ترن بیرون می بردند. تمام چشمها به آن مرد با اصل و نسب عربی - آفریقای شمالی دوخته شده بود. بگیر بگیرها در راه بود. بدنبال آن بمب گذاری، بیش از 100000 نفر از اهالی این کشور که اغلب ظاهرشان مسلمان به نظر می آمد، بطور تصادفی و شانسی بوسیله پلیس متوقف شده و از آنها خواسته شده بود که هر هفته اوراق شناسایی خود را نشان دهند. من بارها پس از بمب گذاری سال 1995 از پاریس دیدار داشتم. فشارها همچنان ادامه داشت. حادثه یازدهم سپتامبر و جنگ علیه ترور تنها بر وخامت این اوضاع افزوده است.

ران جیکوبز: در مجله خبری اشپیگل در هفتم نوامبر 2005 خواندم که چنیدن اتومبیل در برلین و برمرهاون در شب قبل به آتش کشیده شده بود. نگرانی که در این گزارش وجود داشت حاکی از آن بود که وقایع فرانسه ممکنست که به خارج از فرانسه و آن طرف مرزها نیز کشیده شود. آیا تصور می کنید که حقیقتا این امکان وجود دارد؟ چرا بله و چرا نه؟

بهزاد یغمائیان: این شورش ها بنظر می رسد در دیگر کشورهای اروپایی هم گسترش پیدا کرده است. گزارشاتی مبنی بر به آتش کشیدن خودروها و بروز خشونتها در برلین و بروکسل داده شده است.

گرچه ممکن است این خشونتها با یکدیگر شباهت نداشته باشند، اما اعمال مشابه و شبیه آنچه که در فرانسه واقع شده است بوسیله جوامع مهاجر در دیگر نقاط اروپا بکار گرفته شده است. اغلب جوامع اروپایی با چنین جوامعی از مهاجران سرخورده و طغیانگر مواجه اند. در سراسر اروپا، " بیگانه ستیزی" و نفرت از بیگانه و تبعیضات اجتماعی در حال افزایش است و در مرکز موضوع هم مهاجرین و بخصوص از نوع مسلمان آن قرار دارند.

در تمامی سالهای دهه 1980 و قبل از آن در اروپا یک قانون مرزی با ماهیت دوگانه شکل گرفت. در حالیکه دولت های اروپایی بی باکانه در حال گشودن مرزهایشان به روی کالاها و سرمایه ها به قاره شان بودند، در همان حال هم مرزهایشان را به روی نیروی کار کشورهای جهان سوم می بستند. در این میان همزمان، حکومت های اروپایی تعهدات ریشه دار دولتی خود را در قبال جامعه و تامین شبکه اجتماعی حفاظتی بر جامعه را تقلیل می دادند. آنها برای قطع حمایت های دولتی در زمینه آموزش عمومی و سیستم بهداشت، بیمه های بیکاری و تمامی آنچه که سوسیال دمکراسی اروپایی را سابقا به یک واقعیت تبدیل کرده بود، فشار می آوردند.

مستمری بگیران و بیکاران و تمامی کسانیکه امیدی برای بهبود اوضاع در آینده ندارند و ناامیدانه افول و زوال تمامی استانداردهای زندگیشان و آینده خود را شاهدند، تمامی خشم خود را بر اهداف آسانی چون مهاجرین از کشورهای جهان سوم، متمرکز کرده اند. حملات بر خارجی ها افزایش یافته، و احزاب سیاسی ضد مهاجرین این حرکات را شتاب می دهند، آنهائیکه قول می دهند که به لطمه خوردن سیستم بوسیله مهاجرین پایان دهند، در سراسر قاره اروپا حمایت و طرفداران سیاسی کسب می کنند. مهاجرین و پناهنده ها از کشورهای فقیر تبدیل به سپر بلای جدیدی در مقابل سقوط و انحطاط قراردادهای اجتماعی کهن اروپایی گشته اند.

برای گرفتن آرا، حتی احزاب لیبرال هم بسویی قدم برداشته اند و از قوانینی حمایت می کنند که کنترل هر چه بیشتر مهاجرین را در بر داشته باشد. از قرار معلوم قوانین و ضوابط دقیقی در شرف تکوین است. دولت ها با تسلیم شدن به مطالبات شهروندان خود، اما به اشکال منفی و با سیاست حذف و تقلیل خدمات اجتماعی، و البته با مایه گذاشتن از مهاجرین و آنها را نشانه رفتن ، در جستجوی خلق آرامش اجتماعی هستند. در حالیکه در این میانه حمایت خود را از تجارت و سرمایه گذاری های آزاد ادامه می دهند، مرزها را بر می دارند، و خدمات اجتماعی را قطع و یا تقلیل می دهند، سیاستمداران احزاب گوناگون هم در این میان در جستجوی متحدان جدید جهت حمایت از طرح هایشان جهت محدود کردن مهاجرت هستند. مهاجرین از کشورهای جهان سوم مجبور به حمل و بدوش کشیدن فشارهایی هستند که به سبب قوانین اجتماعی و اقتصادی اروپایی طی دو دهه گذشته و مرگ قراردادهای قدیمی اجتماعی ، بر آنها تحمیل شده است.

احساسات ضد خارجی و ضد مهاجرین حتی قبل از یازدهم سپتامبر در اروپا سر برآورده بود.

حمله به مرکز تجارت جهانی، حس موجود " نفرت از بیگانه" را به اوج جدیدی رساند. یازدهم سپتامبر دنیای مهاجرین را تغییر داد. تروریسم جنگی و و مهاجر غیرقانونی و بی ثبات بر هم منطبق شدند. این مسئله سبب شد که دولت های غربی با این دلایل جدید دست به اعمال سختگیری در مناطق مرزی خود بزنند. به معنای دیگر، یازدهم سپتامبر باعث شد که به دولت های غربی کمک شود تا اعمال قوانین و روش های خود را که خیلی قبل تر از یازدهم سپتامبر 2001 آغاز کرده بودند، استحکام بخشند.

به جهت وجود تمامی این دلایل، شعله های محله Clishy و سایر محلات حاشیه ای پاریس احتمال دارد که به نقاط دیگر اروپا سرایت نماید، مگر اینکه قوانین اجتماعی بهتری جایگزین شود.

ران جیکوبز: من شخصا ترسم از اینست که موج واکنش های نژادی از بسیاری از اروپایی ها سر بر کشد و بیرون زند، واکنشی که مورد علاقه سیاستمدارانی چون لوپن در فرانسه و یا گروههای دست راستی دیگر مانند نازی ها در آلمان هست. این اعمال در برگشت اجازه خواهد داد که سیاستمداران کمتر مرتجعی چون ژاک شیراک نخست وزیر فرانسه و سیاستمداری چون مرکل از حزب دمکرات مسیحی آلمان قوانین سختتری را بر علیه پناهندگی و دیگر برنامه های سودمند برای مهاجرین وضع نمایند. شما فکر نمی کنید که این هراس باشد که سرکوب افزایش خواهد یافت و بعنوان پایانی بر این شورش ها ، کنترل مرزی برای آن دسته از مهاجرینی که از آفریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی می آیند، سختتر شود؟ اگر اینطور باشد، این قضایا چه تاثیری بر مسائل آندسته از مهاجرینی که در حال حاضر در اروپا جا افتاده اند، خواهد داشت؟

بهزاد یغمائیان: این احتمال خیلی وجود دارد که حداقل در آینده نزدیک ، واکنش کشورهای اروپایی در کنترل جوامع مهاجرین دارای سخت گیری های هر چه بیشتری شود. ما شاهد سفت تر کردن هر چه بیشتر کمربندها و در همان حال محدود کردن بیشتر ورود به اروپا خواهیم بود. در داخل اتحادیه اروپا، ابزار و اشکال مراقبت و کنترل جوامع مسلمانان احتمالا افزایش خواهند یافت. بسیاری از پرونده های پناهندگی مردود خواهند شد، و بسیاری که از اوضاع اقتصادی و خشونت های سیاسی در کشورهای خود فرار می کنند ، امکان گرفتن پناهندگی برایشان در اروپا میسر نخواهد بود.
---------------------------------------------------

قبلا یکی از مقالات بهزاد یغمائیان تحت عنوان " قتل تئو وان گوگ و موضوع مسلمانان مهاجر" توسط مترجم به فارسی برگردانده شده بود. بهزاد یغمائیان در این آدرس قابل دسترسی است : behzad.yaghmaian@gmail.com

http://www.yaghmaian.com/scripts/home/index.aspx?navId=10
جلساتی که در ماههای آینده برای معرفی کتاب بهزاد یغمائیان و ارائه اسلاید هایی برداشته شده طی این سفر تحقیقاتی، توسط ایشان در دانشگاههای مختلف آمریکا برگزار می شود، برای اطلاع خوانندگان محترم در جدول زیر منعکس است.



December 11, 2005

Embracing the Infidel - Reading and Slideshow
New York Society for Ethical Culture
2 West 64th Street, New York, NY 10023



January 13, 2006

Reading at Barnes&Noble
82nd Street and Broadway
7:00 p.m.


January 27, 2006

Istanbul through the Lens of Illegal Migrants - Lecture and Slideshow
1:00 p.m.
Columbia University
Ottoman Lecture Series
Faculty House
400 West 117th St.
New York, NY 10027
Phone: (212) 854-1200


February 17, 2006

Book Reading and Discussion
Graduate Center, CUNY
365 Fifth Avenue, New York, NY 10016-4309
Room 9207
6:30-8 pm


** ران جیکوب: نویسنده : The Way the Wind; a history of the Weather Underground می باشد.
Rjacobs3625@charter.net

Copyright: gooya.com 2016