پيشگفتار
همزمان با برگزاری نشست لندن ؛ نقدی با عنوان" سخنی چند دربارهی نشست لندن ؛ نوشتهی نگارنده در برخی نشريان انتشار يافت . پس از خواندن اين متن بر آن شدم که گامی در راستای طرح روشن تر موضوع بحث بر دارم و با پيش بردن نظری بحث خواسته ی دوستان را در ابهام زدايی از آن پاسخ گويم. و اکنون شرحی که برای اين منظور نگاشته ام:
دوستا نی با سخنان پنهان بر چون من خرده گرفته اند که چرا سخن به آشکارا نمی گويند وپرده ابهام از سخن خود بر نمی گيرند ود يد گا ه خودرا در باره ی مسئله های مبرم روز درلفافه بيان می دارند . پيش از اين که ديدگاهم در نقد " سخنی چند " را بازگشا يم و آ ن چه را بر اند يشه ام در با ب مسئله ی مبرم اتحا د ها بيا ن کنم ؛ سبب ابها م گويی ام را در باره ی ا ين نشست بيا ن می کنم و آن گا ه به با ز گشا يی موضوع می پردازم . صراحت گوينده در شرح سخن خويش ؛ البته کا ری روا ست که شايد هم در بزنگا ه ها يی لازم باشد ؛ اما چه بسا گره گشايی ها که موجب نقض غرض در بيان مفاهيم و تا خشنودی خواننه شود و در راه پيشبرد هدف نيز مانعهايی ناگذشتنی پديد آورد.
اين سخن بدين مفهوم نيست که سخنان ابها م انگيزی بايد گفت که بتوان با آن هرکس را به گونه ای با خود ود يدگا ه خود همراه و همه ی گروه های ذينفع را راضی کرد– کاری که به هرحال يک فرد يا يک گروه محدود از عهده ی آن بر نمی آ يد . مفهومی که من ا ز اين ا بها م گويی يا به سخن بهتر کلی گرايی د ر سخن ؛ بد ون آورد ن نا م اشخا ص در نظر د ا شته ام ا شا ره به وا قعيت ها در جای گا ه آ دمی بی طرف بوده است که هوای پی گرفتن راهی را که تصور می کند بتوا ند برون رفت از وضعيت دشوار و متعا رض کنونی را به ارمغان آورد در سر داشته باشد.
بی آن که بخواهم خويشتن را انسا نی با ديدگا ه فرا گروهی يا فرا جناحی بشناسانم ؛ می خواهم به اين نکته اشا ره کنم که برای رسيدن به يک هدف عا م از آن دست که مورد بحث ا مروز ما ست ؛ شرط لازم اين است که نحله ا ی ا ز ا ند يشه ورزان شکل پديد آيد که رسيد ن به آ ن هدف را ؛ بی توجه به تنوع مبا نی اند يشگی و تفاوت ها ؛ بل تنا فر های آ رما نی ؛ تنها و تنها بر پا يه ی هد ف هايی عينی و آ ماج ها يی مشترک که همه آن ها می پذيرند و در با ره ی آ ن ها ا تفا ق نظر دارند با تما م توان پی بگيرند . به ويژه اگر اين هدف گستره ای چون دمکراسی را در بر داشته با شد که تعريفی يگانه و مبانی ای مشخص و تعريف شده داشته باشد .
نمی توان گفت من بزرگ ترين دمکراسی جهان را نما يندگی می کنم؛ اما همزمان د ر مدتی کوتاه شماری بزرگ از مردم کشور خويش را بر دار کشيد يا به جوخه های اعدام سپرد ؛ تنها به اين دليل که انديشه ای بجز انديشه ی من مدعی نما يندگی بزرگ ترين دمکراسی دنيا را پی می گرفته ا ند. اما پس از
گذشت ساليان دراز هم ؛ نه تنها با گذشته ی پيدا و پنهان خويش برخوردی سازنده نکرد؛ بلکه درست معرفان هما ن تفکر خذفی تما ميت خوا ه را به ميا نه ی ميدان کشيد ودست آ نان را در اقدام برای سرکوب آ زا دی های اساسی مرد م با ز گذ اشت و با مرد م خواها ن حقوق تضييع شده ی خويش همان کرد که آدميا ن با چا ر پا يان بی گناه بی پناه روا می دارند .
هما ن طور که در مقيا سی خرد تر نمی توا ن مدعی د مکراسی بود ؛ اما با گذ سته ی نا دمکرا تيک خويش بر خورد نکرد يا به گونه ای برخورد کرد که مرز مشخصی ميا ن امروز و د يروزما ن پديد نيا يد . آ ن گاه نيز خودرا درسرنوشت ميهن بر خورد ا ر ا ز خق آ ب و کل دانست . . و نيز ؛ هما ن طور که نمی توان سخن از دمکرات بود ن گفت و آن گاه شما ری از آ دمی زاد گان را به جرم گنا ها ن ديرينه ی خود يا پيشينيا نشا ن؛ از هرگونه حقوق ا نسا نی و آ زا دی ها ی مرد می محروم کرد ؛ يا مرزی نا پيمود نی ميا ن خود و ا نسا ن ها ی د گرا ند يش پد يد آ ورد . و هما ن طور که ادعای دمکرا ت بود ن ؛ با دور ما ند ن از مردم ستمکش؛ با ا ند يشه ی رسيد ن به دمکرا سی بد و ن آنها يا نما يند کا ن شان در ا پوزيسيون د ا خل و تنها به کمک قدرت ها ی بزرگ جها نی- که در وهله ی نخست منادی منافع خويش ا ند تا مدافع منا فع ملی ما - همساز نيست .
هم اکنون در ميهن ما؛ چه در درون مرز و چه در برون مرز ؛ اتحادهای بسيار برای دمکراسی و حقوق بشر بر پا شده يا در آستانه ی برپايی است . همه ی ا ين اتحادها به واقع مدعی پی کرفتن يک هدف اند :
روايی بخشيدن به سلسله قوانين و نظامی دولتی که از حقوق و آزادی های انکارناپذير مردم حمايت کند و خود مجری صادق و پيگير ا ين قوا نين بما ند . نمی توان از پيش تعيين کرد که کدام نيروها تا به آخر به اين هد ف ها پايدار خواهند ماند - نه آنان که مدعی سوسياليسم و سوسيال دمکراسی اند ؛ نه مناديان ليبرال - دمکراسی و نه آنان که خود را باورمند به معجونی از دمکراسی و اسلام معرفی می کنند و تا به امروز نيز؛ پس ا ز گذشت افزون بر ربع قرن ؛ نشا نی از مدعايشا ن بر بينندگا ن و شنوند گا ن ا ين سخن هاشان آشکار نشده است ؛ اما هيچ يک ا ز ا ين نحله ها ؛ حتی آ نا ن را که به آشکارترين شکل ممکن اصول مردم -سالاری را نقض کرده يا به زير سئوال برده اند نمی توان از جرگه ی دوستداران مردم سالاری خارج کرد يا به دريا ريخت ؛ مگر اينکه حا ضر نشوند به گذشته ی خويش – هرچه که بوده است – انتقا د جدی و جزء به جزء کنند يا اين که بخواهند همچنان بر گذشته ی خويش بمانند ؛ راه مردم در پيش نگيرند.
نخستين ملاک راستی و درستی هر شخص يا گروه تن سپردن به خواست آگاهانه ی مردم خواهد بود که تنها در حذف سانسور از خواندنی ها ؛ نوشتنی ها ؛ گوش سپرد نی ها و ديدنیها و آزادی قلم؛ بيان؛اجتماعات و تظاهرات مسالمت آميز و دوری گرفتن از دروغ ؛ فريب و ريا؛ و... تجلی خواهد يافت . و در اين جا ميا ن دولت و پيرامونيان اش ؛ اپوزيسيون داخل و خارج ؛ چپ و راست و ميانه ؛ جمهوری خواه ؛ هوادار مشروطه و سلطنت طلب و هر نحله غير آن ها تفا وتی نخواهد بود ؛ مگر ا ين که نخواهند از گذشته ی خود دست بکشند ؛ به آن انتقاد جدی کنند و به دامان مردم؛ بسان سرچشمه ی مشروعيت خويش با زگردند و اگر چنين نخوا هند؛ زما نه به آنان چنين درسی را خواهد آموخت ؛ هر چند که اگر اين درس را به خردورزی و نيک انديشی نياموزند و به خواست پيگيری منافع فردی و گروهی خويش؛ به زيان منافع مردم و پيشگيری از ارتقای توسعه ی سياسی؛ اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی کشور تداوم بخشند نيز؛ سرانجام زمانه به بهای هزينه ی بيشتر نيروی انسانی و منابع مالی و ذخاير طبيعی ؛ اين نياز انکارناپذير را به ناگزير به آنان تحميل خواهد کرد .
advertisement@gooya.com |
|
گامی که همايش های لندن و برلين و هما يش های ديگری چون بروکسل؛ واشنگتن و غير آ ن ها در خارج از کشور و ائتلاف ها و اتحادهای نيم بند داخل کشور؛ که اکنون در راه استحکام بخشيدن به وضعيت خويش اند در راستای تحقق آزادی ها و حقوق انسانی مصرح در اعلاميه ی جها نی حقوق بشر بر می دارند ؛ شرط لازم تحقق هدف والای همه ی نيروهای مردمی کشورما ن هست ؛ اما گا می بسا نيست . ما دوستداران مرد م سالاری به اين هدف با يسته و سرنوشت سا ز نخواهيم رسيد ؛ مگر اينکه؛ با هم و دست در دست هم ؛ برای تامين يکپارچگی ملی در چارچوب ايران دمکراتيک تکاپو کنيم . هيچ معياری بجز عملکرد يگانه؛ به دور از تنگ نظری و پيش د اوری مان برای اين همبستگی با يسته و ناگزير وجو د
نمی تواند داشت .
ما بدان مقصد عالی نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامی چند
تجربه ثابت کرده است که هيچ چيز؛ مگر اتحاد عمل و انديشه ی همه ی نيروهای دوستدار آزادی و مردم سالاری نمی تواند ما را به پيشروی در راستای تحقق خواست های دمکراتيک که افزون بر صد سا ل بی پاسخ مانده است برساند . تکاپو در اين راه را دو چند ان کنيم و لحظه های تاريخی کنونی را به هد ر ندهيم .
علی رضا جباری(آذرنگ)