( يادداشت روز )
جرج بوش كه- به گفته خود- شخصاً با ويزاي ورود آقاي خاتمي به آمريكا موافقت كرده است در مصاحبه با روزنامه «وال استريت ژورنال» انگيزه خويش از صدور ويزا براي رئيس جمهور سابق ايران را اينگونه توضيح مي دهد؛ «مايل بودم درباره ايران سخناني غير از سخنان احمدي نژاد بشنوم...»
بايد صادقانه اعتراف كرد كه اين آرزوي بوش تا اندازه اي كه او و دارودسته اش را خشنود كند، برآورده شده و از آقاي خاتمي - همانگونه كه آرزو داشت- سخناني متفاوت و در مواردي متناقض با سخنان احمدي نژاد شنيده است و از آنجا كه بخش قابل توجهي از مواضع آقاي احمدي نژاد، ترجمان نظرات حضرت امام(ره) است مي توان حدس زد كه خشنودي بوش از برخي اظهارات آقاي خاتمي خيلي بيشتر از آن است كه هيئت حاكمه آمريكا انتظار داشتند... و در اين باره گفتني هايي هست؛
1- آقاي خاتمي اگرچه در سخنراني ها و مصاحبه هاي پي درپي خود در آمريكا، از برخي مواضع نظام و انقلاب دفاع كرده است ولي مروري گذرا بر اظهاراتي كه ايشان در نفي نظرات صريح حضرت امام(ره) و مواضع منطقي و استقلال طلبانه مردم ايران داشته اند، به هيچ زبان و قلم خداجوي و مردم دوستي اجازه چرخش در تقدير از آنچه آقاي خاتمي به عنوان دفاع از برخي مواضع نظام و انقلاب بيان داشته، نمي دهد. چرا كه وقتي جناب خاتمي اساسي ترين و بنيادي ترين مواضع تعريف شده امام راحل(ره) را نفي مي كند، تقدير از برخي اظهارات مثبت ايشان، ماجراي «نقش ايوان» بر خانه اي است كه جناب خاتمي در نگاه دور از انصاف و البته خيال پردازانه خود، آن را از بيخ و بن، «ويران» به تصوير كشيده است!
شرح اين ماجرا، هرچند مفصل و مصداق «مثنوي هفتاد من كاغذ» است ولي از ميان آن همه اظهارات سؤال برانگيز، به بازگو كردن چند نمونه بسنده مي كنيم... بخوانيد؛
2- خبرنگار روزنامه واشنگتن پست از آقاي خاتمي مي پرسد: «اين نخستين سفر شما به واشنگتن است، نظرتان درباره كشوري كه شيطان بزرگ خوانده شده است چيست؟» و آقاي خاتمي پاسخ مي دهد؛ «من هرگز نمي گويم شيطان بزرگ!»... و بلافاصله تناقض ميان اظهارات خود با نظر صريح حضرت امام(ره) را به نفع خويش! پر كرده و مي گويد «حتي امام خميني(ره) كه اين عبارت از ايشان است به سياست هاي آمريكا اشاره داشتند نه مردم آمريكا يا خود آمريكا كه كشوري بزرگ و پهناور است»!
بايد از آقاي خاتمي پرسيد؛ يعني حضرت امام(ره) به اندازه جنابعالي- نستجيربالله- درك سياسي نداشتند؟! و يا به اندازه شما از توان لازم براي بيان مقصود خويش برخوردار نبودند؟!
كودكان دبستاني هم مي دانند كه منظور حضرت امام(ره) از «شيطان بزرگ»، مردم آمريكا نبوده است و ايشان وجود كشوري به نام آمريكا را هم نفي نفرموده اند، بلكه با توجه به ساختار حاكميت در اين كشور، آمريكا را «شيطان بزرگ» ناميده اند و همواره نيز بر همين واژه با همين صورت تاكيد ورزيده اند. بنابراين حضرتعالي با كدام منطق عقلي و توجيه قابل قبول، نظر حضرت امام را نه فقط «نفي» بلكه تحريف هم مي كنيد؟! امام راحل(ره) آمريكا را يك قدرت استكباري، زورگو، غارتگر، ضد بشر و دشمن انسانيت و در يك كلمه «شيطان بزرگ» مي ناميدند و معلوم است كه مقصود از اين واژه نمي تواند سياست هاي اين يا آن دولت در آمريكا باشد، بلكه ساختار حاكميت در آمريكا را شامل مي شود و ربطي به دولت هاي ريگان و كلينتون و بوش و كارتر ندارد. گفتني است كه آقاي خاتمي در يكي از اظهارات خويش از كارتر به عنوان «شخصيتي كه گذشته و جايگاهش در راه مبارزه با فقر و كاهش تنش صرف شده» ياد كرده اند!
3- آقاي خاتمي برخلاف نظر صريح حضرت امام(ره) و سياست منطقي و علمي جمهوري اسلامي ايران، در يكي از مصاحبه هاي خود موجوديت اسرائيل را به رسميت شمرده اند.
خبرنگاري از ايشان مي پرسد: «آيا شما تشكيل دو كشور براي حل مسئله فلسطين و اسرائيل را مي پذيريد؟» و آقاي خاتمي در پاسخ مي گويد «مخالفت من با اسرائيل مسئله اخلاقي است، راه حل صلح آميز براي مسئله فلسطين، شناسايي حقوق فلسطيني هاست.» و خبرنگار مي پرسد: «و ايجاد كشوري فلسطيني در كنار اسرائيل؟» و خاتمي پاسخ مي دهد «آري...»
بايد از آقاي خاتمي پرسيد؛ حضرتعالي با كدام منطق علمي، حقوقي و قانوني موجوديت اسرائيل را تائيد مي كنيد؟
اگر دليل و توجيه منطقي و علمي نداريد- كه نداريد- حداقل ادعاي پيروي از امام(ره) و دلبستگي به جمهوري اسلامي ايران كه داريد. بنابراين چرا با نظر صريح حضرت امام(ره) كه اسرائيل را يك غده سرطاني دانسته و خواستار محو آن از جغرافياي سياسي منطقه بوده اند مخالفت مي ورزيد؟ در سياست اعلام شده جمهوري اسلامي ايران كه برگرفته از نگاه علمي و حقوقي امام(ره) است نيز موجوديت اسرائيل نفي شده است،... پس شما چرا؟!... شما كه 8 سال متوالي رئيس جمهور همين نظام بوده ايد، آيا در آن هنگام نيز همين نظر و ديدگاه را داشته ايد؟
و اما، از سوي ديگر، مگر آقاي خاتمي فراموش كرده اند كه شعار مردم سالاري ايشان همه جا و همه وقت برفراز بود؟ مگر دولت حماس با رأي مردم فلسطين انتخاب نشده است و مگر اين دولت به خاطر آن كه حاضر نيست اسرائيل را به رسميت بشناسد، تحت شديدترين فشارها قرار ندارد؟ بنابراين اگر جناب آقاي خاتمي به شعار مردم سالاري خود اعتقاد دارند- كه انشاءالله داشته باشند - چرا با رأي و نظر صريح مردم مظلوم فلسطين مخالفت مي ورزند و - با عرض پوزش- ديدگاه صهيونيست ها را تبليغ مي فرمايند؟!
4- رئيس جمهور سابق ايران در مصاحبه خود با يك روزنامه آمريكايي از افسانه دروغين هولوكاست با عنوان «يك واقعيت مطلق تاريخي»! ياد مي كند و كمترين توضيحي نمي دهد كه نظر ايشان از كدام تحقيق تاريخي، كاوش علمي و... برخاسته است؟ اظهارنظر بي پايه و غيرعلمي آقاي خاتمي در حالي است كه بسياري از محققان برجسته اروپايي و آمريكايي با تحقيقات جامع و علمي خود ثابت كرده اند «هولوكاست» فقط يك افسانه است كه صهيونيست ها و آژانس بين المللي يهود با حمايت آمريكا و چند كشور اروپايي جعل كرده اند. تمامي محققان غربي- بدون استثناء- كه تحقيقات علمي و مستند آنان به نفي هولوكاست منجر شده بود در كشورهاي اروپايي به دادگاه كشيده شده و محاكمه و محكوم شده اند! بنابراين معلوم نيست آقاي خاتمي با كدام پشتوانه علمي و منطقي از اين افسانه به عنوان «يك واقعيت مطلق تاريخي»! ياد كرده است. آيا تحقيقات دانشمندان بلندآوازه اي نظير «روبر فوريسون»، «روژه گارودي»، «كريستوفرسون»، «ايروينگ» و ده ها دانشمند ديگر درباره دروغ بودن هولوكاست به گوش آقاي خاتمي نخورده است؟ اگر پاسخ منفي است كه بايد پرسيد چرا سخن غيرعلمي بر زبان مي آورند و اگر پاسخ مثبت است و ايشان از تحقيقات ياد شده باخبرند پرسش اين است كه چرا ميان نظر علمي و مستند دانشمندان اروپايي و ديدگاه جعلي سياستمداران اسرائيلي، نظر اسرائيلي ها را ترجيح داده اند؟! آيا عجيب نيست؟!
... بگذريم از اين كه در چالش اخير جهان اسلام با آمريكا و اسرائيل درباره هولوكاست آقاي خاتمي ناخود آگاه به طرفداري از اردوگاه مشترك آمريكا و اسرائيل برخاسته اند؟! انشاءالله رويكرد مردم به دولت اصولگرا و عدالت خواه احمدي نژاد باعث نشده باشد كه آقاي خاتمي در اعتراض به انتخاب مردم، جانب دوست رها كرده و خداي نخواسته، به خشم يا سياست بازي از افسانه پردازي دشمنان تابلودار مردم ايران حمايت كند!
5- آقاي خاتمي در پاسخ به اين سؤال كه؛ نظر شما درباره عقب نشيني نيروهاي آمريكايي از عراق چيست؟ مي گويد «اشغال عراق بايد هرچه سريعتر خاتمه يابد» و بلافاصله مي افزايد «اما به باور من نمي توان اين دولت دموكراتيك نوپا را در دستان تروريست ها، شورشيان و جويندگان خشونت رها كرد»! همانگونه كه ملاحظه مي كنيد جناب خاتمي از ادامه حضور اشغالگران آمريكايي در عراق حمايت مي فرمايند! و اين پرسش منطقي و مردمي را بي پاسخ مي گذارند كه مگر اشغالگران آمريكايي براي ايجاد امنيت و دموكراسي به عراق حمله كرده اند كه ادامه حضور آنان ضروري باشد؟! آقاي خاتمي در اين بخش از اظهارات خود نيز آشكارا به جانبداري از بوش برمي خيزد و تاييد مي كند كه اولا؛ هدف بوش از حمله به عراق- همانگونه كه خود او ادعا مي كند- گسترش دموكراسي در اين كشور بوده است؟ و ثانيا؛ عامل ناامني عراق و قتل عام مردم بي پناه و مظلوم اين كشور، شورشيان مخالف اشغالگري آمريكا هستند! و ثالثا؛ براي مقابله با اين شورشيان، ادامه اشغال عراق از سوي آمريكا ضروري است!! اين همه در حالي است كه همان دولت دموكراتيك عراق خواستار پايان اشغال عراق است. بنابراين اگر آقاي خاتمي به دموكراسي اعتقاد دارند و دولت عراق را برخاسته از راي مردم مي دانند چرا باز هم مانند ماجراي فلسطين ميان خواست مردم عراق و خواسته زورگويانه اشغالگران آمريكايي و انگليسي، حمايت از خواست اشغالگران را ترجيح داده اند؟!، هر چند به تلويح!
6- برشمردن اظهارات سؤال برانگيز آقاي خاتمي در مخالفت با نظرات صريح حضرت امام (ره) و همراهي آشكار ايشان با دشمنان تابلودار ملت هاي مسلمان، از جمله حمايت وي از سياست هاي آمريكا و اسرائيل و... به درازا مي كشد و بيرون از محدوده اين نوشته محدود است كه به همين اندازه بسنده مي كنيم، اما...
7- ممكن است آقاي خاتمي ادعا كند به عنوان يك فرد مستقل حق دارد ديدگاه ها و نظرات خويش را آزادانه مطرح كند! هرچند كه اين ديدگاه ها مخالف نظر صريح امام و در تاييد سياست هاي آمريكا و اسرائيل باشد!!... كه هست. در اين باره بايد- با عرض پوزش- خطاب به آقاي خاتمي گفت؛ شخصيت حقيقي حضرتعالي براي بوش و دار و دسته اش، ارزش و اهميتي بيشتر از يك شهروند معمولي ندارد و شما در كيسه شخصي خويش متاع درخور اهميتي نداشته ايد كه در اين سفر به حمايت- انشاءالله ناخواسته- از سياست هاي آمريكا و اسرائيل و در مخالفت صريح با نظرات حضرت امام (ره)، هزينه كنيد؟! اهميت شما براي آمريكا به خاطر رياست جمهوري هشت ساله جنابعالي در ايران اسلامي است و اگر غير از اين بود، به يقين بوش و دار و دسته اش براي فريب حضرتعالي كمترين زحمتي به خود نمي دادند. چرا...؟! پاسخ روشن است...
جناب آقاي خاتمي در اين سفر، شخصيت حقوقي خود به عنوان رئيس جمهور سابق ايران اسلامي را كه متعلق به مردم است، سخاوتمندانه! خرج كرده اند و اين ضمن آن كه از سوابق انقلابي ايشان بعيد و غيرمنتظره بود، بدون كمترين ترديدي يك رانت خواري سياسي است و مذموم و ناپسند... كه فعلا مي گذاريم و مي گذريم با اين اميد كه آقاي خاتمي به خود آيند و ضمن توبه در پيشگاه خداي سبحان، از مردم مظلوم و شريف ايران نيز عذرخواهي كنند و اين كمترين انتظار منطقي، شرعي و حقوقي از ايشان است.
8- مدتي قبل يكي از خواهران انقلابي و دلسوخته عليه آقاي خاتمي اظهارات ناپسندي داشت كه كيهان نيز اين اظهارات را غيرمنصفانه دانسته و به آن اعتراض كرد و در همان حال بسياري از گروه هاي مدعي اصلاحات با همه توان خود به حمايت از خاتمي برخاسته و خانم رجبي را به باد انتقاد گرفتند. اما تمامي آنان در برابر اظهارات آقاي خاتمي كه فقط چند نمونه از آن مورد اشاره قرار گرفت سكوت كرده اند!... چرا؟!
advertisement@gooya.com |
|
به عقيده نگارنده از برخي گروه هاي مدعي اصلاحات هيچ انتظاري نيست ولي از افراد و جمعيت هايي نظير مجمع روحانيون مبارز و شماري از شخصيت هاي ديگر مدعي خط امام تعجب آور است كه چرا در مقابل مخالفت هاي آشكار آقاي خاتمي با نظرات صريح حضرت امام (ره) و حمايت هاي غيرمنطقي ايشان از برخي سياست هاي آمريكا و اسرائيل سكوت اختيار كرده اند؟ آيا خداي نخواسته در نگاه اين آقايان، اهانت خانم رجبي به آقاي خاتمي غيرقابل تحمل است ولي تعريض صريح آقاي خاتمي به امام (ره) قابل اغماض است؟!... آن خواهر كه همگان به دلسوختگي او اذعان دارند و اهانتش به آقاي خاتمي را مذموم و ناپسند مي شمارند- و حق هم دارند- در يادداشت خود- و البته به خيال واهي خويش - از خاستگاه نظرات امام و انقلاب به آقاي خاتمي اهانت كرده بود، اما آقاي خاتمي برخي از نظرات خود حضرت امام را نفي كرده و از سياست هاي دشمنان امام و انقلاب- هرچند ناخودگاه و به تلويح- حمايت كرده است... انصاف بدهيد، كداميك بيشتر قابل انتقاد و اعتراض است؟! و آيا ميان اظهار نظر خانم رجبي عليه آقاي خاتمي و اظهارات آقاي خاتمي در نفي نظرات حضرت امام (ره) تفاوت از زمين تا آسمان نيست.