در خبرها آمده است که سازمانهای ِ اطلاعاتی ِ آمريکا، کشف کردند که جمهوری اسلامی از پاييز ِ سال ۲۰۰۳ ميلادی برنامه های ِ ساخت سلاح ِ اتمی را متوقف کرده است.
آری همين خبر ِ ساده سبب شد که افکار ِ عمومی ِ دنيا به هم بريزد. اين به هم ريختگی البته در ميان ِ ايرانيان، در دو طيف برجسته تر بود.
طيفی که موجوديت ِ خودشان را با جمهوری اسلامی گره زده اند و بود و نبود ِ جمهوری اسلامی را بود و نبود خود ارزيابی می کنند و با شنيدن اين خبر، بدون آنکه درنگی بکنند و ميزان ِ راستی و ناراستی ِ خبر را به کاوش بپردازند، جام ها را به نشانه ی پيروزی و ماندگاری ِ جمهوری اسلامی و خود، به هم زدند و شاديها کردند و بعضأ به رقص و پايکوبی پرداختند و به اصطلاح پايين تنه شان را حنا گرفتند و برای ِ طيف مقابل قهقهه سر دادند.
اما طيف مقابل که آينده و رهايی خود شان را از شرّ ِ جمهوری اسلامی، در جنگ يا حمله ی خارجی جستجو می کردند با شنيدن اين خبر، دچار دپرسيون شدند و لب و لوچه شان آويزان شد و بعضأ در خفا گريه کردند و به زمين و زمان دشنام دادند که البته سهم آمريکا در اين دشنام ها مثل هميشه فزون تر بود.
در اين ميانه اما نيروهای ضد جنگ، ضد جمهوری اسلامی و ضد تجزيه ايران، اندکی آرام گرفتند زيرا انتشار ِ چنين خبری آن هم از سوی ِ بالاترين ارگان ِ اطلاعاتی ِ آمريکا می تواند سايه ی جنگ را از آسمان ِ ايران موقتأ دورتر و کوچکتر کند ( بدون اينکه تهديد جنگ را از بين ببرد ) و خطر تجزيه ی ايران را به مينيمم برساند.
اما افسوس و دريع از يک نگاه ِ عميق و تجزيه و تحليل موشکافانه روی اين خبر ِ منتشر شده.
تو گويی همگی عوام تشريف دارند و فقط خبر را می شنوند، يا فقط می خوانند و به عبارتی فقط در مسير ِ خبر قرار می گيرند و بعد عين ِ همان را در هيئت ِ شکل ِ همان خبر منتقل می کنند، بدون اينکه قدری روی آن خبر عميق شوند و چند و چون آن را مورد ِ برسی قرار دهند.
باری:
اين خبری که جمهوری اسلامی و حاميان ِ آن را، در درون و بيرون خوشحال کرده است، در واقع اگر صحت داشته باشد، يک خبر بسيار بد برای جمهوری اسلامی و حاميان ِ آن است.
زيرا اين خبر می گويد که جمهوری اسلامی در پاييز ِ سال ۲۰۰۳ ميلادی، ساخت سلاح اتمی را متوقف کرده است.
يعنی علی رغم ِ جار و جنجال و کولی بازی ِ جمهوری اسلامی مبنی بر صلح آميز بودن تکنولوژی ِ هسته ای خود، اين خبر نشان می دهد که جمهوری اسلامی حداقل تا پاييز ِ ۲۰۰۳ ميلادی، دور از نگاه آژانس و جامعه ی جهانی، استفاده ی غير صلح آميز از انرژی هسته ای می کرده است.
يعنی بدرستی همان بدبينی و عدم ِ اعتماد مردم ِ ايران و جامعه ی جهانی را نسبت به عملکرد ِ جمهوری اسلامی در استفاده از انرژی هسته ای را اثبات می کند.
باری:
پيامد ِ اين خبر برای ِ جمهوری اسلامی از دو حال خارج نيست. يا صحت ِ اين خبر را می پذيرد که بايد برای اين پذيرش به مردم ايران و جامعه ی جهانی پاسخ دهد که چرا حداقل تا مقطع ِ پاييز ۲۰۰۳ ميلادی دروغ گفته است و پنهانی در جستجوی تهيه سلاح اتمی بوده است؟
در کنارش بايد پاسخ دهد که چه ميزان از عمليات ِ مخفی ِ جمهوری اسلامی، هنوز از نگاه مردم ايران و جامعه ی جهانی و سازمانهای اطلاعاتی جهان ِ آزاد مخفی مانده است؟
پذيرفتنی نيست که خوش خيالانه باور کنيم، جمهوری اسلامی همه ی اين اين عملياتها را قطع کرده است و چيزی پنهان از مردم و جامعه ی جهانی ندارد.
به عبارت ديگر اگر جمهوری اسلامی صحت ِ اين خبر را تأييد می کند در کنار تجزيه و تحليل بالا بايد به مردم ايران و جامعه جهانی پاسخ دهد که چرا متوقف کردن استفاده ی غير صلح آميز از انرژی هسته ای را همان موقع و يا تاکنون يعنی قبل از انتشار ِ خبر توسط ِ سازمانهای ِ اطلاعاتی ِ آمريکا، گزارش نکرده است؟
و آيا باز هم ما بايد منتظر گزارش ديگری از سازمانهای اطلاعاتی ِ جامعه ی جهانی در اين باره از جمهوری اسلامی باشيم؟
پرسيدنی است که اين خبر که اينگونه جمهوری اسلامی را به وجد در آورده است، اگر اينگونه مخابره می شد که جمهوری اسلامی همچنان و پيگيرانه به ساختن ِ سلاح اتمی ادامه می دهد، آنوقت عکس العمل جمهوری اسلامی و حاميان آن چگونه می بود؟
به عبارت ِ واضح تر، پذيرش اين خبر از سوی جمهوری اسلامی، اين پيام را در خود دارد که عملکرد آنها در هيچ زمينه ای قابل اعتماد نيست و همچنين گزارش هايی که تا کنون به آژانس بين المللی داده اند همه اش دروغ بوده است و در اين ميان، مسايل پنهان ِ فراوانی را همچنان از انظار مردم و جهان ِ آزاد مخفی نگه داشته اند.
همچنين پذيرش اين خبر، جمهوری اسلامی را ملتزم می کند که اگر فردا خبری، عکس ِ خبر ِ منتشر شده، انتشار يابد، بايد بپذيرد و بهايش را بپردازد و گرنه نمی شود يکی را باور کرد و ديگری را باور نکرد.
اما اگر جمهوری اسلامی، خبر ِ منتشر شده توسط سازمانهای ِ اطلاعاتی ِ آمريکا را نپذيرد، بنا براين خوشحالی ِ ديوانه وار آنها و حاميانشان، چيزی جزء عوام فريبی و خود را گول زدن و به عبارتی خود ارضايی نيست.
در واقع با اين دف و کف زدنهای ِ بی ماليات، می خواهند به مردم و جهان بگويند، که عملکرد ِ آنها در راستای ِ عمليات ِ هسته ای، شفاف بوده است.
در حالی که چنين نيست. زيرا آنها از خبری ابراز ِ خوشحالی می کنند که می گويد، جمهوری اسلامی در مقطع ِ پاييز ِ ۲۰۰۳ ميلادی، ساخت ِ بمب ِ اتمی را متوقف کرده است. يعنی جمهوری اسلامی تا سال ِ ۲۰۰۳ در تدارک بمب اتمی بوده است و اگر متوقف کرده است دليلی ندارد که برای هميشه از ساختن بمب ِ اتمی خدا خافظی کرده است بلکه می گويد متوقف کرده است. يعنی در فرصت ِ مناسب تر ساختنش را پی می گيرد.
زيرا مهم اين نيست که جمهوری اسلامی، حتمأ امروز بمب اتمی درست کند بلکه مهمتر اين است که به آن دانش ِ اتمی برسند که رسيدند.
حال اگر عمليات ِ ساخنن ِ بمب ِ اتمی را متوقف کردند به دلايل تکنيکی و مواد ِ تشکيل دهنده ی ساخت بمب است که در اين زمينه کمبود دارند و می خواهند با وقت کشی به اين مواد و تکنيک برسند.
به همين منظور است که آنها غنی سازی اورانيوم را هر روز بيشتر از روز پيش پی می گيرند و ميزان به کارگيری سانتريفوژ را زيادتر می کنند و استفاده از نيروگاه آب سنگين را گسترش می دهند.
اگر جمهوری اسلامی واقعأ دنبال استفاده ی صلح آميز از انرژی هسته ای است می تواند با نيروگاه هايی که، با آب سبک، کار می کند، از آنها بهره مند شود و برای توليد برق، احتياج نيست که ميزان ِ بالايی از اورانيوم ِ غنی شده داشته باشيم بلکه ميزان سه ونيم تا چهار و نيم درصد اورانيوم ِ غنی شده کافی است، کاری که نيروگاه های ِ اتمی ِ آلمان انجام می دهند.
ولی بايد به مردم ايران گزارش کرد که استفاده از آب سنگين در نيروگاه ها، هدفی جزء استفاده ی غير متعارف از انرژی هسته ای را در بر ندارد. زيرا اختلاف آب سنگين با آب سبک در ميزان ِ تعداد ِ نويترونهای ِ آنها است.
مثلأ اگر جرم ِ ملکولی ِ آب سبک ۱۸ است، جرم ِ ملکولی ِ آب ِ سنگين ۲۰ است. در واقع آب ِ سنگين ۲ نويترون از آب ِ سبک بيشتر دارد.
و بايد دانسته شود که بمباران ِهمين نويترونها، سبب ساز ِ شکافتن ِ اتم ِ اورانيوم می شود و پلوتونيوم ِ لازم برای ساختن بمب ِ اتمی را توليد می کند.
به عبارت ِ ديگر مثلأ اگر در رآکتور ِ آب سبک، ما احتياج به اورانيوم ِ غنی شده داريم، در رآکتور آب سنگين احتياج به اورانيوم غنی شده نيست بلکه می توان از اکسيد ِ اورانيوم استفاده کرد و شکافتن اتم اورانيوم را با بمب باران ِ نويترونها، جهت ِ توليد پلوتونيوم انجام داد.
طبق ِ اين توضيحات ِ حداقل، معلوم می گردد که بکار اندازی ِ نيروگاه های ِ آب سنگين، هدفی جز ساختن سلاح اتمی ندارد.
از همه ی اينها گذشته، چنين خبری می تواند به همان ميزان غلط و نادرست باشد، که خبر ِ مربوط به داشتن ِ تکنولوژی هسته ای عراق، توسط صدام حسين، قبل از جنگ، که سازمانهای ِ اطلاعاتی ِ آمريکا آن را منتشر کرده بودند و بعد هم بهانه ای شد که به عراق حمله کنند.
تازه اگر چنين خبری در سال ِ ۲۰۰۳ برای سازمانهای اطلاعاتی ِ آمريکا کشف شد، پرسيدنی است چرا تا امروز بعد از تصويب دوقطعنامه در شورای ِ امنيت ِ سازمان ِ ملل و تدارک ِ قطعنامه ی سوم عليه جمهوری ِ اسلامی، انتشار ِ آن به تعويق افتاد؟
advertisement@gooya.com |
|
در هر صورت خبری دام گونه در هوا پخش شد و بر زمين فرود آمد و عده ای خوش باور که فقط در مسير خبر قرار گرفتند و شنيدن ِ چنين خبری برايشان، دلشاد کننده بود، در دام افتادند که طيف ِ افکار توده ای ِ در اين زمره هستند. زيزا بقای خودشان را در بقای ِ جمهوری اسلامی گره زده اند.
اما جمهوری اسلامی هنوز بطور کامل در دام نيافتاده است و به عبارتی يک پايش در دام است و پای ِ ديگرش بيرون.
زيرا هنوز خبر را بطور رسمی و کامل تأييد نکرده است که استفاده آنها از انرژی هسته ای در جهت ِ غير صلح آميز بوده است و اين عمليات ِ مخرّب را در پاييز ۲۰۰۳ ميلادی موقتأ متوقف کرده است.
در مجموع بايد گفت هنوز زود است که تمام عيار در اين باره به قضاوت بنشينيم و بايد منتظر بشويم که عکس العملها در چه جهتی سوق پيدا می کنند.
مبادا متعجب بشويم که فردا خبری، عکس ِ خبر ِ منتشر شده توسط سازمانهای ِ اطلاعاتی ِ آمريکا، انتشار يايد. زيرا کارهای ِ جمهوری ِ اسلامی هيچ حساب و کتابی ندارد.
کلن: ۱۵ آذر ۱۳۸۶