چهارشنبه 8 اسفند 1386

سکاندار عدالتخانه! "عدالت" را امان بده، خيلی زياده خواهيم؟ نامه روزبه ميرابراهيمی به آيت الله شاهرودی

روزبه ميرابراهيمی
لحظه ای درنگ کنيد. بگوييد تا اسامی متهمان اين چند سال را در همه نقاط ايران زمين برای تان بياورند. بگوييد در کنارشان سن هر کدام را بنويسند. آيا اين نام ها اکثر قريب به اتفاق شان سنی کمتر از ۳۰ سال يا کمی بالاتر دارند؟ به پشت سر خود بنگريد. اين ها همه آموختگان مکتب نظامی هستند که برايشان ساخته ايد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

به نام خداوند عدالت

حضرت آيت الله هاشمی شاهرودی
رياست محترم قوه قضائيه

با سلام،
نمی دانم آيا مخاطب قرار دادن شما برای اين نوشته درست است يا نه اما در آن خانه برای اين سخن کسی جز شما را نمی يابم که شايد هنوز وقتی که سر بر بالين می نهيد اگر آگاه بر ظلمی رفته بر فرزندان اين سرزمين باشيد، بتوانيد آسوده بخوابيد.

شما را در آن خانه می يابم تا اين سخن را با شما بگويم که شايد آن "عدالت" را که عدالت ورزان به قربانگاه برده اند امان دهيد.

وقتی که اين نوشته را می نوشتم به ياد "امان" دادن ما در آن داستان که گرفتار بوديم و "امان" مان داديد بودم.اگر ذره ای در وجدان شما شک داشتم هرگز اين سياهه را بر سياهه های ديگر نمی افزودم.

روزگار درد ناکی است اين روزها وقتی هر روز خبری و فاجعه ای را از آن ديار می خوانيم و می شنويم. روزگاری که به راحتی برای جان انسان ها تصميم می گيرند و جان انسان فی النفسه انسان شده تاوان عقده های فروخورده عده ای که "انسانيت" را به شرم واداشته اند.

"مرگ" و" اعدام" شده پاسخ هر حرکتی که اندکی با ساز حاکمان متفاوت است."زندان" و "محروميت" شده نقل و نبات آن خانه که شما "ويرانه اش" تحويل گرفتيد و نمی دانم چه تحويلش خواهيد داد.

و چقدر احساس شرم می کنم اين روزها وقتی که هر روز خبر ناديده گرفته شدن حقی ، از آن ديار سيلاب وار سرازير می شود و عده ای يا به آن صندلی های شيرين قدرت چسبيده اند و يا برای بالا رفتن از اين صندلی های "نحس"، سر و دست می شکنند.

يادم هست در آن روزها که " امان" مان داده بوديد هر چه می نوشتيم و هر کار که می کرديم ،عده ای برای دفترتان "نمابر" می کردند و در کنارش می نوشتند "ببينيد اين ها دارند جو سازی می کنند!" . اما امروز آرزو می کنم که يکی از همان ها اين نوشته را نيز برای تان "نمابر" کند تا بخوانيد و کمی بيانديشيد که می دانم خواهيد انديشيد.

نمی دانم در اين روزها آيا می خوانيد اخباری را که حاکی از کردار زير مجموعه تان با فرزندان اين سرزمين است. لابد کسانی برای تان در بولتن ها بريده هايی را می فرستند و در کنارشان هم می نويسند " جوسازی" است! حتما از هر کسی هم پيگير می شويد می گويند "بررسی کرديم حقيقت نداشت". اما آيا يک لحظه و فقط يک لحظه به اين انديشيده ايد که اگر تنها چند درصد از اين اخبار "ظالمانه" حقيقت باشد در پيشگاه جدتان چگونه سربلند خواهيد کرد.

آيا شما هم ابتدا انسان ها را گناهکار و مجرم و برانداز و فاسد و خائن و... می شمريد مگر اينکه خلافش ثابت شود؟ آيا شما هم هر انتقادی را "اقدام عليه امنيت ملی" می دانيد و هر اعتراضی را "محاربه" با خدا؟ مگر شما نبوديد که در حضور ما گفتيد" حتی پرسش کردن از گناه هان گذشته، خود گناه کبيره است"؟مگر شما نبوديد که فرمان " احترام به حقوق شهروندی" را صادر کرديد؟ مگر شما نبوديد که فرياد برآورديد که " برخی بازداشتگاه ها در ايران روی ابوغريب و گوانتانامو را سفيد کرده است"؟ مگر شما نبوديد که می خواستيد "عدالت" پيشه کنيد؟

نامه دردمندانه آن زندانی در بند که راهی جز دوختن لب های خود برای احقاق حق اش نيافته را خوانده ايد؟ (http://www.shabnameha.net/spip.php?breve123) خوانده ايد که هنوز به شما اميدوار است هر چند اين اميد خود را "سرابی لذت بخش" و " توهم" می داند؟ نامه درد آور آن معلم "کرد" هموطن را چه؟ هم او که همين ديروز حکم "اعدامش" را صادر کردند. خوانده ايد بر او چه گذشته است؟ (http://www.roozonline.com/archives/2007/11/post_4974.php) نامه مادر منصوراسانلو را چه ؟ (http://www.kargaremrooz.com/spip.php?article8953) راستی مرگ آن جوان دانشجوی "کرد" در زندان آن دورترها را چه؟ آن زهرای پزشک در همدان را چه؟

کمی آن سو تر در بلوچستان ما و شما، صدور حکم "اعدام" شده است به مانند نقل و نبات. در آذربايجان ما و شما، هر روز بازداشتی و حکمی و زندانی. در خوزستان ما و شما نيز همين گونه.

حضرت آيت الله!

اين ها که چيزی نيست، هر روز ده ها و ده ها مورد از اين نوع را می بينيم و می بينند؟ آيا شما هم می بينيد؟ اگر تنها ذره ای از اين دريای اجحاف، حقيقت باشد – که معتقدم بيشترشان حقيقت است – آيا به آن روز (روز قيامت) که هم ما هستيم و هم شما ، بی هيچ برتری و پست و مقامی فکر کرده ايد که شرمنده خدای خود نباشيد. امثال ما اگر ظلمی هم بکنيم شايد ذره ای باشد در اين دنيای ظالم اما شما که در آن جايگاه "علی وار" حاکم ايد اگر ظلمی کنيد – يا به عمد يا با سکوت خود- دريايی ظلم کرده ايد.
اين تکه از نامه آن معلم کرد که "اعدامی" اش دانسته اند را خوانده ايد:
"پرونده ام بعد از ماهها بلاتکليفی خردادماه ۸۶ به دادگاه انقلاب شعبه ۳۰ فرستاده شد. بازجوها تهديد می کردند که نهايت ‏سعی آنها گرفتن حکم اعدام يا زندانی درازمدت می باشد. و در صورت اثبات بی گناهيم در دادگاه و آزادی در بيرون از ‏زندان تلافی !؟ می کنند." (سه شنبه ۶ آذر ۱۳۸۶)
http://www.roozonline.com/archives/2007/11/post_4974.php

من حقير سراپا تقصير باور می کنم که اين ادعا در آن "داد" گستر شدنی است، چه "داد" ستانی نيست تا "داد" بستاند.

لحظه ای درنگ کنيد. بگوييد تا اسامی متهمان اين چند سال را در همه نقاط ايران زمين برای تان بياورند. بگوييد در کنارشان سن هر کدام را بنويسند. می دانم که چنين درخواستی چندان غير ممکن نيست که دستور انجامش را بدهيد. اسامی رديف شده و سن و سال شان را نگاه کنيد. آيا اين نام ها اکثر قريب به اتفاق شان سنی کمتر از ۳۰ سال يا کمی بالاتر دارند؟

به پشت سر خود بنگريد. اين ها همه آموختگان مکتب نظامی هستند که برايشان ساخته ايد. اگر معتقديد همه "مجرم"، "مفسد"، "خائن" و "فعال عليه نظام" هستند، آيا يک جای کار لنگ نمی زند؟ ريشه ها را بيابيد. آه مظلوم به هيچ کس رحم نخواهد کرد .....

روزبه ميرابراهيمی
روزنامه نگار / متولد سال ۱۳۵۷
۶ اسفند ماه ۱۳۸۶

Copyright: gooya.com 2016