advertisement@gooya.com |
|
مجله اشپيگل در تازهترين شماره خود (۳۰ ژوئن) مینويسد: «جامعه جهانی قصد دارد با تحريمهای جديد ايران را از ساختن بمب اتمی منصرف سازد. به نظر میرسد اين تحريمها تنها امکان برای جلوگيری از بروز يک جنگ باشند. بيش از همه اسراييل مصمم است تا در صورت عدم توقف برنامههای اتمی تهران، تأسيسات اتمی ايران را ويران کند». فشرده اين گزارش را میخوانيد:
در يک سو بسته پيشنهادی شامل ابراز پيام دوستانه و تفسير سياسی قرار دارد. عاليجانب دکتر خاوير سولانا به مثابه بالاترين نماينده سياست مشترک خارجی و امنيتی اتحاديه اروپا جديدترين بسته پيشنهادی گروه پنج بعلاوه يک متشکل از سه کشور اروپايی بريتانيای کبير، فرانسه و آلمان هم چنين چين و روسيه و ايالات متحده آمريکا را به همتای ايرانی خود، منوچهر متکی، تحويل میدهد. هدف همانا همکاری بينالمللی برای آزمودن نيت حقيقی برنامههای اتمی ايران است.
در متنی که همراه اين پيشنهاد است و متکی شروع به خواندن آن میکند، با تمام وجود در برابر «يکی از قديمیترين تمدنهای جهان» زانو زده میشود. در صفحه سوم اين متن امضاءها ديده میشوند. امضای ششم مربوط به کانداليزا رايس است. متکی میخواهد بداند آيا اين امضا اصل است يا اينکه توسط دستگاه خودکار و يا کپی نگاشته شده است. سولانا اطمينان میدهد البته که خانم رايس خودش شخصا اين ورقه را امضا کرده است.
متکی اوراق را جمع میکند. خبرنگاران و عکاسان را به درون سالن صدا میزند و تشريفات تحويل بسته پيشنهادی را با غروری که نمیتواند پنهان کند، دوباره شروع میکند. گويی میخواهد بگويد: اينجاست! نامه از شيطان بزرگ با امضای خودش!
در سوی ديگر تهديدات مکرر قرار دارند که فاصلهشان بيش از پيش کاهش میيابد. صد هواپيمای جنگنده اسراييلی يک فاصله هزار و چهارصد کيلومتری را بر فراز دريای مديترانه درنورديدهاند. آنها دقيقا فاصلهای را پرواز کردهاند که در صورت حمله به تأسيسات غنیسازی اورانيوم در نطنز بايد بپيمايند.
هم چنين ناگهان اطلاعاتی از کارشناسان اسراييلی میرسد که ظاهرا پرده از معمای برنامه مشترک و مخفی سوريه و ايران و کره شمالی بر میدارد. بله، تأسيساتی که در سپتامبر سال گذشته در سوريه بمباران شد، قرار بود برای تهران پلوتونيوم توليد کند. بله، بين مقدار پلوتونيومی که کره شمالی میخواست توليد کند و مقداری که در آنجا عملا تهيه میشد، تفاوتی وجود داشت. و بله، بر اساس اين تفاوت میتوان حدس زد آن مقدار برای ايران بود تا برنامه خود را تا سال ۲۰۱۰ يعنی عملا همين فردا تحقق ببخشد. کارشناسان معتقدند اگر اين روند متوقف نشود، خيلی زود جنگ بعدی در خاور ميانه در خواهد گرفت.
ولی چه گزينههايی در برابر اين جنگ وجود دارد؟ آيا بخت از سر گرفته شدن گفتگوها آنگونه که سولانا به تقاضای گروه پنج بعلاوه يک مطرح کرده است، وجود دارد؟ آيا تحريمهای جامعه جهانی نهايتا تأثيرات اميدوارکنندهای خواهند داشت؟
برای امتناع از مذاکرات و توقف غنیسازی اورانيوم که اينک جريان دارد، رژيم تهران هم اکنون نيز بهای گرانی میپردازد.
آمريکا از سال ۱۹۷۹ ايران را تحريم بازرگانی کرده است. شورای امنيت سازمان ملل سه قطعنامه تحريم اقتصادی را به تصويب رسانده است. همين هفته گذشته اتحاديه اروپا دارايیهای ايران را در اروپا مسدود ساخت و سفر سياستمداران، نظامیها و دانشمندان ايرانی را به خاک اروپا ممنوع اعلام کرد. اين تحريمها بسيار گسترده است. ولی آيا ايران به اين وسيله از برنامه اتمی خود که مدعی است نه برای توليد بمب بلکه برای مصارف غيرنظامی است، چشم خواهد پوشيد؟
تحريمهای بازرگانی و مالی تا کنون اتفاقا در خاورميانه کمتر موفق بودهاند. سيزده سال تمام جامعه جهانی پس از نخستين جنگ آمريکا عليه عراق، اين کشور را تحريم کرد. رژيم خودکامه صدام حسين اما به زانو در نيامد. و با اين همه اين تحريمها به شدت او را تضعيف کردند.
برنت اسکرافت مشاور امنيتی پيشين آمريکا در اين زمينه به اين نکته اشاره میکند که به دليل همين تحريمها عراق از سال ۱۹۹۱ نتوانست ارتش خود را بطور جدی تجهيز کند. کارشناسان خارجی دولت بيل کلينتون حتی امروز نيز هنوز معتقدند که با اين تحريمها ارتش عراق برای همسايگانش هم نمیتوانست خطری به شمار رود چرا که صدام حسين نيز همان مسير جاهطلبانهای را دنبال میکرد که امروز ايران در پی آن است: تبديل شدن به قدرت برتر در منطقه.
بهترين دليل برای تشديد تحريمها همانا گزينه شوم جنگ است. اين امر تغييری در اين واقعيت نمیدهد که تحريمهای اقتصادی زيانهای موازی نيز به وجود میآورند چرا که تحريم نهايتا همواره به زيان مسبب اصلی [تحريم شونده] تمام خواهد شد. ترديدی نيست که تحريم از سوی اتحاديه اروپا ناگزير به اروپا و بيش از همه به اقتصاد آلمان زيان وارد میآورد.
بانک ملی ايران که صددرصد دولتی است، بزرگترين بانک تجاری کشور است که با سی و هشت ميليارد يورو، حدود چهل و پنج هزار کارمند و سه هزار شعبه در سراسر جهان دارد. بخش بزرگی از معاملات بازرگانان آلمان از طريق اين بانک پيش میرود که با وجود اين تحريم هنوز از نفس نيفتاده است. شنيده میشود شعبه اين بانک در مسکو همچنان به کار، از جمله معاملات از آلمان، مشغول است و در امارات متحده عربی که محبوبترين آدرس عوضی در معاملات بينالمللی مربوط به ايران است، هنوز هفت شعبه بانک ملی فعال هستند.
ايران به تحريم بانک ملی با بيرون کشيدن موجودی خود از اروپا واکنش نشان داد. احمدینژاد دستور داد تا مبلغی بالغ بر ۷۵ ميليارد دلار را از اروپا خارج کنند. آنها اين واکنش را به مثابه استفاده از اسلحه مالی درک میکنند. مهدی صفری معاون وزارت خارجه ايران میگويد: «وقتی چندين ميليارد دلار از بانکهای اروپايی خارج شود، آن وقت کاهش پول بر اقتصاد جهانی نيز تأثير خواهد گذاشت».
مدتهاست که ايران به مناطق ديگر جهان روی آورده است. بيش از همه به کشورهای آسيايی که با کمال ميل جای بازرگانان اروپايی را پر میکنند. به اين ترتيب بر اساس اطلاعات مرکز امور اقتصاد خارجی حجم معاملات چين با ايران از سال ۲۰۰۵ از ده ميليارد به هجده و نيم ميليارد دلار يعنی تقريبا دو برابر افزايش يافته است.
هم چنين پاکستان و هند نيز روابط اقتصادی خود را با ايران گسترش دادهاند. روابط بازرگانی ايران با کشورهای عربی و خليج نيز به شدت افزايش میيابد. به اين ترتيب ايران تلاش میکند با روی آوردن به کشورهای آسيايی و عربی و همکاری با دلالان اقتصادی، گريبان خود را از چنگ تحريم کشورهای اروپايی و آمريکا خلاص کند. ولی با وجود سخنسرايیهای غرا از سوی زمامداران رژيم و تمامی اين بيراههها، تحريمها نتيجه مطلوب را در بسياری از بخشها نشان میدهند.
سعيد ليلاز کارشناس اقتصادی معتقد است تحريم بانک ملی از سوی اروپای غربی يک «ضربه جدی» است. به نظر او واردات به ايران «مشکلتر و گرانتر» خواهد شد و اين امر به تورم بيشتر خواهد انجاميد که در حال حاضر بيش از بيست درصد است.
بزرگترين شرکت شناخته شده ايرانی که مشمول اين تحريمها میشود، شرکت ايران اير است که به لوازم يدکی نياز دارد. البته میتوان اين لوازم را از دلالهای بينالمللی تهيه کرد ولی تا زمانی که هواپيماهای اين شرکت به طور مرتب توسط توليدکنندگان و يا تعميرکاران ويژه و صاحب مجوز کنترل نشوند، ياتا به آنها اجازه پرواز نخواهد داد و بدون اين اجازه هيچ شرکت هواپيمايی حق ندارد از فرودگاههای بينالمللی استفاده کند. ايران اير هم اکنون شبکه پرواز خود راکاهش داده است.
تحريمها بيش از همه بر صنعت انرژی تأثير میگذارند. بر اثر سالها فشار تحريم، توليد نفت ايران همچنان کاهش میيابد. از زمان انقلاب ۱۹۷۹ تا کنون، با اينکه ايران سومين ذخاير بزرگ نفت جهان را دارد، ولی توليد آن از شش ميليون بشکه در روز به سه ميليون و نهصد هزار بشکه کاهش يافته است. مطالعات انستيتوی آمريکايی دانشگاه جان هاپکينز نشان میدهد ايران با افزايش تقاضا در داخل کشور، اگر به طور ميلياردی در بخش توليد انرژی سرمايهگذاری نشود، از سال ۲۰۱۵ ديگر نمیتواند نفت صادر کند. ولی سرمايهگذاری در چنين پروژههای عظيمی از زمانی که بانکهای بزرگ غربی حاضر نيستند با شرکای ايرانی همکاری کنند، بسيار مشکل است.
اين مشکل را میتوان در بازگشايی منطقه گاز پارس جنوبی ديد که ايران در آن با قطر در آن سوی خليج شريک است. در حالی که اعراب ميلياردها دلار برای بازگشايی و پالايش ذخاير گاز سرمايهگذاری کردهاند، ايران قادر نيست کار تأسيسات خود را به انجام برساند. همين ماه گذشته بود که شرکتهای انگليسی و هلندی مولتی رويال دوچ/شل و کنسرن اسپانيايی رپسول از پروژه گاز پارس جنوبی کنار کشيدند.
به نظر میرسد تحريمها واقعا به يک نوعی تأثير میگذارند و آن اين است که مشکل به وجود میآورند. ولی نه چيزی بيش از اين. رهبری رژيم در تهران اين مشکلات را به جان میپذيرد ولی از برنامه اتمی دست نمیکشد. از همين رو کاسه صبر آمريکا و اسراييل که به هر حال اعتقادی به تأثير تحريمها نداشتند، به شدت تمام میشود.
در اورشليم بحث بر سر زمان حمله تأسيسات اتمی ايران است. اهود برک نخستوزير اسراييل ماهها پيش قول داد: «ايران هرگز به بمب اتمی دست نخواهد يافت». و ژنرال نيروی هوايی اسحاق بن اسراييل پيام میدهد: «اسراييل دست روی دست نخواهد گذاشت و تماشا نخواهد کرد که ايرانیها چگونه بمب اتمی درست میکنند. اگر لازم باشد، ما نيروی قهر به کار خواهيم بست».
ولی کی؟ فلينت لهورت کارشناس مسائل خاورميانه معتقد است: «کسانی که جنگ نمیخواهند با تمام توان روی زمان حساب میکنند». زمانی که يک رييس جمهوری تازه به کاخ سفيد منتقل شود. ريچارد پرل که زمانی مشاور دانلد رامسفلد بود و پيش از اين در اينکه قدرتنمايی نظامی آمريکا را به نمايش بگذارد، همواره در خط اول جبهه بود، نظری مشابه دارد. اما امروز او بيشتر تسليمشده به نظر میرسد هنگامی که میگويد: «هفت سال و نيم پس از آنکه رييس جمهوری آمريکا به انتقاد آشکار از برنامه اتمی ايران پرداخت، امروز او و يارانش نگاه میکنند چگونه ايران به سوی خط پايان میشتابد».