بيست سال پيش ،در تابستان سال ۶۷، هشت سال پس از جنگ خانمان سوز با عراق ، جنگی که حاکمان اسلامی آنرا نعمت الهی معرفی ميکردند، خمينی جلاد از هراس اوج گيری جنبش ضد جنگ مردم زحمتکش ايران با پذيرش ناگزير آتش بس، جام زهر شکست را سرکشيد . اما خمينی که جنگ را نعمت ميدانست چرا که با وقوع آن جنبش آزاديخواهانه مردم را در سايه جنگ با دشمن خارجی قرار داده بود و با پايان جنگ بار ديگر کابوس گرم شدن نبرد داخلی و تند شدن شتابان نبض مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران در برابر چشمان هراسان او ظاهر شده بود،و از آنجا که شعار آزادی زندانی سياسی کانون ملتهب و قابل اشتعال اين مبارزات بود ،با فرمان قتل عام زندانيان سياسی و تشکيل کميسيون مرگ و قتل عام هزاران زندانی سياسی در زندانهای سراسر کشور،به استقبال نبرد ناگزير داخلی با جنبش آزاديخواهانه و برابری طلبانه مردم زحمتکش ايران رفت.
advertisement@gooya.com |
|
اين حادثه دهشتناک که تنها با حوادث کم نظيری از نوع کوره های آدم سوزی فاشيسم هيتلری قابل قياس است ، بطور برجسته خصلت اصلی روش مبارزاتی جمهوری اسلامی را از همان آغاز با مردم آزاده ايران نشان ميدهد.روشی که از محاکمه های بی رويه آغازانقلاب و سرکوب خلق ترکمن و اعدامهای خلخالی در کردستان شروع ميشود و با اعدامهای گسترده سال ۶۰ و قتل عام زندانيان سياسی در تابستان ۶۷ و قتلهای زنجيره ای دگرانديشان و...... تداوم می يابد. درهر دوره ای خمينی وپس از مرگش، وارثان او با بکارگيری سرکوب خشن خواهان خشکاندن جنبش های متنوع مردم بوده اند،اما هر بار جنبش ناميرای مردم ازخاکستر خود سربرآورده و در اشکال بديع و تازه در جنبش کارگران و زحمتکشان،جوانان و دانش جويان؛زنان، مليتها،....و در جويبارهای متعدد جاری شده است.
اکنون که در آستانه بيستمين سالگرد قتل عام زندانيان سياسی ايستاده ايم ، جانشينان خمينی که درتمام اين بيست سال نيز داس سرکوب و مرگ را همواره درحرکت داشتند، ناتوان از حذف مقوله زندانی سياسی و خشکاندن جنبشهای اجتماعی ، بيش از هر زمان به منزله يک حکومت فاشيستی در انظار جهانيان افشا شده اند و تحت تاثير مبارزات قهرمانانه خانواده های زندانيان سياسی و همه آزاديخواهان، مشعل دادخواهی در گلزار خاوران که سنبل يادمان جان باختگان راه آزادی و برابری است، همواره فروزان و نورافشان در اهتزازاست.
با توجه به استحکام و پايداری جنبش دادخواهی هزاران انسانی که به جرم دگر انديشی زندانی و شکنجه شده و در اسارت قتلعام شدند، و موفقيت های اين جنبش در طرح و پيشبرد شعار محاکمه آمرين و عاملين اين جنايات در يک دادگاه بيطرف و صالحه بين المللی و به جرم جنايت عليه بشريت،می بايد همچنان اين جنبش دادخواهی را به منزله يکی از حلقات مهم و چاشنی گسترش مبارزه آزاديخواهانه مردم ايران در چنگ گرفت و با ثبت ماندگار آن در حافظه تاريخی مردم ايران، اجازه نداد که در هيچ شرايطی، دگر انديشی جرم تلقی شود و با هيچ ترفندی،شکنجه و اعدام اجازه ظهور يابد.
ما هم صدا با اکثريت مردم ايران ،هم صدا با مادران و همسران داغديده ،هم صدا با فرزندان اعدام شدگان که دلاوری و آرمانخواهی مادران و پدرانشان در چهره اين يادگاران جوان منعکس است، هم آواز ميشويم که:
زندانی سياسی آزاد بايد گردد ! شکنجه و اعدام تحت هر شرايطی ممنوع بايد گردد!
زنده باد آزادی! زنده باد سوسياليسم!
کميته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
شهريور ۱۳۸۷ ـــ اوت ۲۰۰۸