دوشنبه 11 شهریور 1387

شکست رژيم در متوقف کردن جنبش ها، جهانگير گلزار

در دوران رياست جمهوری آقای خاتمی گفته می شد که هر ۹ روز يک بحران بوجود می آيد . بحرانها جهت عموميشان تثبيت قدرت مافيای مالی نظامی بود . امروز بعد از تجربه قرار داريم و می توانيم مسائل گذشته را با وضوح بيشتر بنگريم و متوجه شويم که بحرانها از چه رو انجام می گرفت .
در دوران آقای احمدی نژاد نيز بحرانها روزانه شده اند . البته بحرانهايی که حکومت برای مردم ايجاد می کند .
گرانی طاقت فرسا که حاصل سياستهای غلط حکومت است . مخصوصا واردات بی رويه از طرف حکومت که زمينه ساز گرانی از يک طرف و تخريب توليد داخلی از طرف ديگر شده است. امروز به گفته آقای ثروتی عضو کميسيون برنامه و بودجه مجلس ، ۱۴ ميليون نفر زير خط فقر شديد قرار دارند . او توضيح می دهد که : در حال حاضر ۶ ميليون نفر از افراد تحت پوشش کميته امداد امام و سازمان بهزيستی به طور متوسط ماهانه ۳۷ هزار تومان دريافت می‌کنند؛ يعنی درآمدی نصف خط فقر شديد دارند. اگر اين افراد برای زنده ماندن نيازمند درآمد ۲ دلار در روز باشند، بايد ماهانه ۶۰ هزار تومان مستمری دريافت کنند که نمی کنند . قابل توجه اينکه به گزارش برنا بخشی از درآمد نفتی ايران در سال ۸۵ به خزانه داری کل کشور واريز نشده است . که اين مبلغ بالغ بر ۳۲ هزار ميليارد تومان است . و يا طبق تفريغ بودجه سال ۸۳ ، ۶ ميليارد دلار از درآمد نفتی به حساب خزانه داری کل کشور واريز نشده است .در مقابل اين همه بخور و ببر که حتی در مقابل مجلس هم جوابگويی ندارد ، آيا سهم فقرا از بودجه کشور يک پنجم حد اقل نياز زندگی آنهاست ؟ و يا در مقابل درخواست کمک از رئيس جمهوری دريافت ۵۰ هزار تومان و يک پتو برای سيری و گرم شدن در زمستان کافی است ؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بيکاری ،گرانی ، مشکل کمبود مسکن ، اعتياد و مخصوصا بی آيندگی نسل جوان جزو بحرانهايی هستند که هر لحظه مردم با آنها زندگی می کنند . اين بحرانها در حکومت آقای احمدی نژاد شدت بيشتری يافته اند .
در مقابل اين همه بحران، جنبشهای مردمی چه عملی انجام می دهند ؟
جنبشها چه می گويند و چه می خواهند ؟ و عملکردشان تا به چه حد موثر بوده است؟
چند جنبش و حرکت اجتماعی را بررسی می کنيم .

جنبشهای کارگری :
کارگران هفت تپه : کارگران اين مجتمع ۵۲ روز اعتصاب مستمر و تحصن و اعتراض گسترده در سطح شهر داشتند . در اين تجمعات کارگری در روزهای مختلف معترضينی فعال بودند ودر بعضی روزها تا حدود ۱۰۰۰۰ نفر در تظاهرات شرکت داشتند . اعتراضات کارگران تا جايی رسيد که مردم شهر با آنها يک زبان شدند و شهر را تعطيل کردند . آنها در مقابل برخورد سخت نيروهای انتظامی و گارد ويژه شعار می دادند : : " نيروی انتظامی خجالت خجالت " . و جهت تحقق خواستهای خود شعار می دادند
: کارگر می ميرد ذلت نمی پذيرد
مدعی عدالت خجالت خجالت
سنديکای کارگری حق مسلم ماست
کارگر زندانی آزاد بايد گردد
ساعدی( نماينده شوش در مجلس) حيا کن هفت تپه را رها کن
کارگران ايران حمايت حمايت
از آنجا که درگيری نيروهای سرکوب با کارگران و خانواده های آنها شدت گرفت ، کارگران لوله سازی اهواز از آنها پشتيبانی کردند و در متن اطلاعيه خود آورده اند :
شرم بر شما باد که اين گونه به جان زنان وفرزندانی می افتيد که جز دريافت حقوق قانونی خود خواسته ای ندارند .
کارگری که هيچگاه نگفته است در صدد براندازی نظام است ،کارگری که هيچ گاه به فکر آشوب نبوده ، کارگری که برای گردش چرخ های اقتصادی ايران از هيچ تلاشی دريغ نکرده است، کارگری که در زير گرمای طاقت فرسای خوزستان جان می سپارد ، کارگری که خانواده شهيد است ،کارگری که خانواده اش گرسنه شب را به روز می رساند ،کارگری که جانبازشيميايی است، اما برای گرفتن حق خود با باتوم روانه بيمارستانش می کنند.
ما کارگران شرکت لوله سازی اهواز که چندين ماه است حقوق نگرفته ايم و شرايطی مشابه با کارگران هفت تپه داريم با اعلام حمايت از اعتراضات قانونی در هفت تپه ،اقدامات سرکوب گرانه را محکوم وخواستار پايان دادن پرونده قضايی اعتصابات کارگری هفت تپه هستيم .
در همين راستا کارگران ايران خود رو نيز از کارگران نی شکر هفت تپه پشتيبانی کرده در متن آنها آمده است : دستور حمله به کارگران از طرف فرمانداری که نماينده حکومت می باشد نشان داد حکومت در مقابل خواست بر حق کارگران فقط يک چيز را بلد است سرکوب و دستگيری کارگران .
حمله به کارگران نيشکر و دستگيری بيش از ۶ نفر از نمايندگان کارگران به بهانه تحريک کارگران آيا غير از نا توانی حکومت در بر آورده کردن خواستهای بر حق کارگران می باشد مگر کارگران نيشکر چه می خواهند ؟عمده ترين خواست کارگران
پرداخت حقوق معوقه ۲ ماه اخير
پايان دادن به پرونده سازيها و احضار فعالين کارگری به دادگاه انقلاب
برکناری مدير عامل شرکت يعقوب شفيعی و همچنين اعضای هيئت مديره اين شرکت
برکناری رئيس حراست شرکت فردی بنام زيبداری که در سرکوب، جاسوسی و پرونده سازی عليه کارگران نقش مستقيم دارد.
اين کارگران زمانی صحنه اعتراضات را ترک کردند و به سر کار خود رفتند که قرار شد به خواسته های آنها پاسخ داده شود .

کارگران کوره پزخانه ها ی آجر :
اعتصاب حدود چهار هزار نفر از کارگران کارخانه های آجر پزی اروميه حدود ۲ هفته طول کشيد . اين اعتصاب که با خواست افزايش دستمزد توليد هر هزار عدد آجر از ۹۵۰۰ تومان به ۱۵۰۰۰ تومان شروع شده بود ، عليرغم برخی اقدامات کارفرمايان برای شکستن اعتصاب همچنان ادامه يافت .
کارفرمايان در طول اين مدت برای در هم شکستن اعتصاب کارگران بويژه در کوره های آجر پزی منطقه جاده ابهر به شيوه های غير انسانی متوسل شدند وبا ايجاد فشار و اختلال در زندگی روزمره اين کارگران به اعتصاب آنها پايان داده و کارگران را وادار به عقب نشينی کنند. از جمله اين اقدامات ضد انسانی ميتوان به قطع گاه و بيگاه آب و برق، خاموش کردن حمامها، جلوگيری از آمدن فروشندگان ارزاق عمومی به محل زيست کارگران، تلاش برای ايجاد دو دستگی در ميان آنان و گسيل مامورين نيروی انتظامی به کوره پزخانه ها و بازداشت کارگران و تهديد کارگران به دخالت دادن بيشتر نيروهای انتظامی ميتوان اشاره کرد.
در همين راستا ،بعد از ۳۰ روز اعتصاب کارگران کوره پزخانه های قرچک بر سر توافق قيمت خشت خام، کوره های آجرپزی بار ديگر روشن شدند .
با توافق ۳ نماينده کارگری و ۳۸ مالک کارخانه، قيمت هزار خشت خام از ۱۲۵۰۰ تومان به ۱۴ هزار تومان رسيده و مورد تاييد طرفين قرار گرفت.
گفتنی است کارگران شاغل در کوره پزخانه ها روزانه بيش از ۱۷ ساعت کار کرده و در نهايت طی اين مدت ۱۴ هزار تومان دستمزد می گيرند.

کارمندان و کارگران شرکت نفت
يک منبع مطلع در معاونت نيروی انسانی رياست جمهوری گفت :با موافقت معاونت نيروی انسانی رئيس جمهور مجوز لازم برای هرگونه تصميم‌گيری در خصوص پرداخت اضافات حقوق پرسنل به شرکت ملی نفت ايران واگذار شد و اين شرکت مجاز است در سال ۷۸ درباره ميزان افزايش حقوق‌ها خودتصميم‌ لازم اتخاذ نمايد.
يکی از "افتخارات" حکومت احمدی نژاد اين بود که آنها با تعيين حقوق ها توسط مرکزی تحت رياست جمهوری مانع از اختلاف فاحش حقوق بين کارمندان دولت شد . با توجه به اين آيين نامه، حکومت از تصميم قبلی خود عدول کرده است . اين تصميم گيری در مورد کارکنان شرکت نفت و هواپيمايی نيز می باشد
خارج از نوبت و استثنا قاعل شدن از چه بابت است ؟
در بسياری از اعتراضات مخصوصا کارگری و يا کارمندی در چند ماه گذشته موفقيت با کارگران بوده است . حد اقل بنا شده است حقوق عقب افتاده را بپردازند و يا در مورد اضافه حقوق آنها اقدام شود . موج نارضايتی ها و نوع اعتراضات با چند سال قبل فرق می کند . خواستها در چهارچوب احقاق حقوق انسانی است که از طرف کارفرما و در اکثر موارد از طرف حکومت رعايت نمی شود .

جنبشهای دانشجويی:
گاه دانشجويان دانشگاههای مختلف بطور منطقه ای صرف عمل ميکنند. گاهی انجمنهای دانشجويی بشکل جمعی و بهم پيوسته خواسته های خود را دنبال ميکنند. زمانی دانشجويان يک دانشگاه چه در تبريز باشد يا شيراز و يا تهران و مشهد و ... صرفا خواست صنفی دانشجويان خود دانشگاه را پی ميگيرد . مثلا در خصوص کيفيت بد غذا ، يا امکانات بد خوابگاه و يا نصب دوربين مدار بسته در دانشگاه و يا اعتراض به خاکسپاری شهدای جنگ در محوطه دانشگاه و ...اعتراض می کنند و زمانی از حق دوست دانشجويی که به زندان افتاده دفاع می کنند . در اين موارد تعداد زيادی به دفاع از او و اعتراض به دولت هم صدا می شوند . مثلا ۱۴ تير ماه ۸۷ در پی درج برخی از مسايل داخلی دفتر تحکيم در خبرگزاری های دولتی از جمله فارس و حملات صورت گرفته به شورای مرکزی اين تشکل دانشجويی، ۳۶ انجمن اسلامی زير مجموعه اين اتحاديه با صدور بيانيه مشترکی از انتشار مسايل داخلی دفتر تحکيم وحدت در خبرگزرای های دولتی ابراز نارضايتی کرده اند و حمايت قاطع خود را از شورای مرکزی اعلام نموده اند. در بخشی از متن بيانيه آمده است:
"چندی است که شاهد هجمه های گوناگون به اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان دانشگاه های سراسر کشور (دفتر تحکيم وحدت) هستيم. هجمه هايی که علت اصلی آن دفاع اعضای اين اتحاديه از آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر و به تبع آن انتقاد از مسئولين بی کفايت حاکميت اقتدارگراست."

و در مسئله بازداشتهای خودسرانه که ۳۷ دانشجو دانشگاه مشهد را دستگير کرده اند ، دانشجويان در اعتراض به اين بازداشتها ، کميته پی گيری متشکل از ۵ دانشجوبوجود آوردند . اعضای اين کميته از ۵ دانشگاه مختلف کشور می باشند . علت دستگيری اين دانشجويان اعتراض آنها به حراست دا نشگاه بخاطر ستاره دار کردن دوستان دانشجوی خود بود.
دانشجو ، موفقيت خود را در تنها عمل کردن نمی بيند . دانشجو حق ديگری را حق خود می داند و تعرض به حقوق ديگران را تعرض به حقوق خود حس می کند . اين روند در طول زمان و در طی مبارزات مختلف برای بسياری از جوانان تفهيم شده است . امروز درگيريها مختص يک شهر و يا چند شهر نيستند . اعتراضات در دانشگاههای آزاد و دولتی در پی خلاص شدن از دست مديريت نالايق کشور است .

جنبش معلمين :
شايد اعتراضات طيف معلمين تا به امروز همانند اعتراضات کارگران نتوانسته است کارساز باشد. و جهت اعتراض به در آمد خود نتوانسته اند اعتصابات طولانی مدت که به نتيجه دلخواه بيانجامد ترتيب دهند. هر چند معلمين قراردادی به دفعات مختلف ، در مقابل استانداری ، فرمانداری ، اداره آموزش و پرورش ، وزارت خانه و مجلس گرد آمده اند و به سياستی که در قبال آنها اتحاذ شده اعتراض کرده اند . منتهی اين اعتراضات هنوز همه گير نشده ولی دفعاتش بيشتر از قبل و در نقاط مختلف کشور مثلا در (کرمانشاه ، اصفهان ، شيراز ، مشهد ، مازندران در خوزستان و ... ) شده است .

جنبش زنان :
زنان در اعتراض به تصويب قوانين ضد بشری و ضد زن در قانون مدنی بسيار فعالند و تا به حال چندين نفر از فعالين جنبش زنان برای ادامه پافشاری خود در راه اندازی اعتراضات به زندان افتاده اند. همچنين زنان بطور پيگير در پارک و خيابان معترض رفتاری هستند که رژيم در قبال آنها می کند . طرح امنيت اجتماعی ، بخش مهمی از کارش ، سرکوب زنان است . تعداد زيادی از ملايان مدافع استبداد فقيه در خصوص لباس خانمها اظهار نظرهای مختلف کردند . جديدترينش اينست که :
سيد رضی حدائق معاون سياسی امنيتی استانداری فارس در جلسه کارگروه بانوان و خانواده استان فارس با تمجيد از اجرای طرح عفاف و حجاب در آموزش و پرورش اظهار داشت: " اين طور نشود که به محض تعطيلی مدرسه ما شاهد لباس تنگ و کوتاه باشيم، به ويژه حجم بدن خانم ها نبايد در لباس ها مشخص باشد".
پوشش زنان ايران بر خلاف نظر استبدادی و سرکوبگرانه رژيم انتخاب می شود . اين مخالفت تقريبا در همه جای ايران يکسان است و طرح امنيت اجتماعی نتوانسته تغييری در آن بوجود آورد .

موفقيت در پيشبرد خواسته های اين جنبشها تنها زمانی بوجود می آيد که اين جنبشها يک صدا شوند و همراه شوند .
اين اعتراضات زمانی موثر واقع ميشوند که از خاصه حق طلبی برخوردار باشند . و در بسياری از اين اعتراضات ، حق خواهی و حق طلبی را می شود به عينه ديد . اين جنبشها در ظاهر ، جنبشهايی هستند که خواست مقطعی دارند . مثلا معترضين خواهان حقوق عقب افتاده خود هستند ، يا مخالف گذاشتن دوربين در صحن دانشگاه هستند ، يا مخالف تحقير زن می باشند . ولی در درازمدت تبلور اين خواسته های صنفی و کوشش برای حقوق بدل به خواست عمومی احقاق همه حقوق شهروندی و آزاديخواهی و استقلال طلبی ميگردد. رهبريت و هدف اين اعتراضات در سطح ملی ،بطور مرتب هم در ابعاد اين خواسته ها و هم در شيوه های احقاق آن موثر تر ميشود.
بطور نمونه نمايندگان دانشجويان در مشهد موافق حق تمامی دانشجويان ، از هر شهر و هر استان با هر گويش و هر عقيده بودند .
يا اينکه کارگران معترض در خواسته های خود خواهان بر خورداری دوستان و هموطنان خود از حقوق و مزايای مکفی در تمامی کشور می باشند .
ميشاهده می کنيم که مجموعه حرکتها ترس از افزايش نيروی سرکوب ندارد . درواقع ميتوان گفت که در پس پرده ، زبان اعتراض به اين همه فقر و تحقير انسان يکی شده است . شايد پاسدار و حراستی امروز همچون ساواکی دوران شاه ، دارد در پنهان دست آشتی بسوی معترض به بی عدالتی اين رژيم می دهد .
ريسمانهای اعتماد به اين نظام مدتهاست که برای اکثريت مردم پاره شده است .
در تمام جهان شايد کشوری همچون ايران وجود ندارد که ۲ ارتش ، يک نيروی انتظامی ، نيروهای گشت مختلف ، طرح امنيت اجتماعی با يگان مخصوص خود و يگان سرکوب و نيروهای مختلف حراست ، ( حراست بنياد مستضعفين ، حراست رهبری ، حراستهای وزارت خانه های مختلف ... ) و واواکی تحت الامر وزارت خانه و وزير داشته باشد . در اين کشور با اين همه نيروی سرکوب ، تصور اعتراض بايد خواب و خيال باشد. ولی واقعيت ،عکس آن را نشان ميدهد. ملتی واقف به حقوق خود و فعال در احقاق آنهاست .
اين همه نيروی نظامی و سرکوبگر تا چند سال پيش به مردم الغا می کرند که :
اين رژيم ميخش را برای ۲۰۰ سال آينده کوبيده ،
اين آخوندها جيبشان ته ندارد که ول کنند بروند .
مگر کسی از جانش سير شده که مقابل اينها بايستد . اينها آدم کشند .
ما خود را به کشتن بدهيم که چه بشود ؟
مگر دفعه قبل که در خيابانها آمديم چه شد ؟ سگ رفت ، گرگ جايش را گرفت .
مردم از اينها می ترسند .

اين زبان ، حاصل قبول استبداد است .

واقعا راه حل زندگی در ايران قبول زور استبداد است ؟
راه حل زندگی در نبود آينده است ؟
راه حل تحصيل بدون کار است ؟
راه حل ورشکستگی کارخانجات بخاطر سياستهای حکومت است ؟
راه حل حراج نفت و گاز کشور جهت تثبيت قدرت است ؟
راه حل هروئين ارزانتر از سيگار است ؟
راه حل اقدام به خودکشی ۴۲۰۰ دانشجو در يک سال است ؟
يا اينکه راه حل ديگری هم وجود دارد؟ راه حلی که موفق است و جويای پيروزی اميد بر ياس می باشد ؟
جنبشهای مردم در ايران بدنبال شکستن ياس در ميان همگانند و تخم اميد را در اعتراض به بی عدالتی در دل بسياری کاشته اند . اين جنبشها از ديو استبداد نمی ترسند . می بينيم که معترضند و نمی ترسند .

تجربه خاتمی و احمدی نژاد به بسياری آموخته است که ديگر راه حلی در درون اين رژيم موجود نيست . بدين سبب جنبشهای اجتماعی فعالتر ، هماهنگتر و هدفمندتر شده اند .

بر اساس يک نظر سنجی در ايران ، رژيم جنبشها را به سه دسته تقسيم می کند :
۱ - جنبشها ، يا جنبشهای محدود هستند که رژيم از اين جنبشها ترسی ندارد . سعی رژيم بر آن است که همه اين نوع جنبشها را محدود کند .
۲ - يا جنبشها ، جنبشهای کور گسترده هستند . که بنا بر وضعيت سنجی که در ايران شده است ، اين جنبشها را می توان با کمک بسيجيان سرکوب کرد .
۳ - و يا جنبشها هدفدار و گسترده هستند . اين جنبشها نيروها و شخص هدف دهنده دارند . و بر اساس وضعيت سنجی، رژيم از اين نوع جنبشها وحشت کامل دارد و ميخواهد سپاه و بسيج هر دو را برای سرکوب اين نوع جنبشها هدفمند وارد ميدان مقابله کند .
در حال حاضر رژيم منتظر اين نوع جنبش و حرکت از طرف مردم در کشور است .
رژيم وحشت از آن دارد که مردم سخنگوی خود را بيابند .

مشخصات سخن گو ی مردم چه بايد باشد تا جنبشها همه گير و در سطح ملی به دريای خروشان جنبش مردم سالاری بدل شوند ؟ :
- در مقابل رژيم استوار ايستاده باشد و مخالف ولايت فقيه و هر نوع ولايت باشد .
- دارای طرح آزاد سازی از استبداد به مردم سالاری باشد .
- موافق آزادی و استقلال کشور باشد .
- مدافع حقوق همگان باشد و در عمل ، در طول زندگی خود اين دفاع را نشان داده باشد .
- با سلطه گران و بيگانگان سازش نکند و چشم کمک از آنها و دخالت دادن آنها در امور داخلی کشور را نداشته باشد.
- طرح اقتصادی برای جامعه داشته باشد .
- موافق عدلت خواهی و مخالف هر گونه تبعيض و جنايت مشروع باشد .

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شکست رژيم در متوقف کردن جنبش ها، جهانگير گلزار' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016