advertisement@gooya.com |
|
در ايران اعلام شد که محمود احمدی نژاد، قرار است روز دوم مهرماه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کند. اين چهارمين بار است که او به نيويورک سفر می کند.
سه سفر احمدی نژاد به آمريکا هميشه با بحثهای زيادی همراه بوده است. دراولين سفر و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، استقبال خوبی از او از سوی سران کشورها نشد. البته او پس از بازگشت از نيويورک از "هاله نور" و از ميخکوب شدن همه حضار در هنگام خطابه اش سخن به ميان آورد.
در سفر دوم، هولوکاست و افسانه بودن آن را مطرح ساخت. در سومين سفر به نيويورک، به دعوت دانشگاه کلمبيا در اين دانشگاه سخنرانی کرد که اين سفر تحت الشعاع سخنرانی او در دانشگاه کلمبيا قرار گرفت و جنجال زيادی پيرامون اين برنامه برپا شد که به شدت مورد توجه رسانه های خبری آمريکا قرار گرفت. عده زيادی با سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبيا مخالف بودند؛ اما عده ای نيز بدون دفاع از مواضع او از چنين تبادل نظری حمايت کردند.
احمدی نژاد درآستانه سفر چهارم به مقر سازمان ملل متحد در تهران گفت: "خبرهای بسيار زياد و خوشی از سفر امسال به نيويورک خواهيد شنيد و برنامه های بسيار زيادی در اين سفر داريم."
از يادمان نرفته است که گری سيک استاد ارشد دانشگاه کلمبيا و از متخصصان ارشد در حوزه ايران و از اعضای شورای امنيت ملی در زمان رياست جمهوری جيمی کارتر در سفر سال گذشته احمدی نژاد به نيويورک گفته بود: به باور من ديدار احمدی نژاد از نيويورک موفقيت آميز بود به خاطر اينکه اين موضوع به وی اجازه داد تا ديدگاهها و نظرات خود را به تعداد گسترده ای از حضار و به ويژه به مردم جهان اسلام و خاورميانه بخصوص اعراب ارائه دهـد.
زمانی که در سال ۲۰۰۹ رئيس جمهوری جديدی در آمريکا و همچنين ايران سر کار آيد فرصتی برای گفتگو بين دو کشور بوجود خواهد آمد.
گری سيک همچنين در ادامه سخنانش با اشاره به سياست تصميم گيری در ايران و ارائه توضيحاتی در اين باره، در خصوص احتمال تهاجم نظامی آمريکا به ايران گفت: پاسخ کوتاه من به اين پرسش «نه» است و "می توانم در اين باره برای شما يک ساعت دليل بياورم که چرا فکر من درست است، اما احساس قوی من اين است که ما از نقطه ای که اين اتفاق ممکن بود رخ دهد عبور کرده ايم و اين بدان سبب است که تهاجم و جنگ نمی تواند برنامه هسته ای ايران را حل کند و اين امر می تواند اين برنامه ها را زير زمينی کند و ديگر اينکه در صورت تهاجم آمريکا، ايران می تواند تلافی کند و اين امر منجر به افزايش تنش ها شود.
به نظر می رسد، آمريکا ضمن حفظ شعارهای تند، از چندی پيش سياست خود را نسبت به ايران تغيير داد و در اين مدت شديدا در پی اين بوده تا از طريق تلاش های ديپلماتيک روند سياست های ناکام خود را ترمز کند. سولانا به هنگام اقامتش در تهران به طور شفاهی پيشنهاد جديدی را به تهران داده که به «توقف برای توقف» شهرت پيدا کرده است و به اين معناست که از يک سو ايران توسعه و گسترش برنامه غنی سازی را متوقف کند و از سوی ديگر قدرت های جهانی نيز تشديد تحريم ها را متوقف سازند.
خانم رايس نيز چندی پيش صحبت از علاقمندی به باز کردن يک دفتر حافظ منافع همراه با حضور ديپلمات های آمريکايی در ايران کرد که اين خود می تواند نخستين گام برای روابط ديپلماتيک ميان دو کشور باشد.
در همين حال، وزارت امور خارجه آمريکا اعلام کرد که روز جمعه، ۲۹ شهريور ماه، جلسه ای با حضور مذاکره کنندگان ارشد پنج کشور عضو دائم شورای امنيت سازمان ملل متحد همراه با آلمان، برای بررسی چگونگی موضع گيری در قبال گزارش آژانس برگذار خواهد کرد. وزرای خارجه کشورهای آمريکا، روسيه، چين، فرانسه، بريتانيا، همراه با آلمان، قرار است در حاشيه نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در نيويورک، در خصوص ايران به بحث و تبادل نظر بپردازند.
ظاهرا" مانند گذشته، آمريکا و متحدان غربی اش خواهان تشديد تحريم های شورای امنيت عليه تهران هستند، اما روسيه و چين به شکل سنتی با سخت تر شدن تحريم ها مخالف اند.
پکن روز سه شنبه اعلام کرد که تشديد اقدامات تنبيهی، کمکی به حل بن بست فعلی نخواهد کرد.
همزمان سخنگوی وزارت خارجه فرانسه به خبرنگاران گفت که پاريس «راهی به غير از کار کردن برتحريم های جديد طی روزها و هفته های آينده ندارد.»
ژنرال "يوری بالويوسکی" رئيس ستاد کل نيروهای مسلح روسيه در همايشی خبری در مسکو، بويژه تصريح کرد که سياست واشنگتن در قبال ايران منافقانه است.
ژنرال بالويوسکی رئيس ستاد کل نيروهای مسلح روسيه تصرح کرد: "ايالات متحده خواهان شفافيت کامل در برنامههای هستهای کشورهايی همچون کره شمالی و ايران است. اما از سوی ديگر چشم خود را به روی اين واقعيت که اسراييل از مدتها پيش يک زرادخانه عظيم سلاح هستهای داشته است، میبندد." اين ژنرال روسی گفت که غير از همکاری در مبارزه با تروريسم، روابط دو ابر قدرت اکنون در زمينههای متعدد سرد شده است. وی در ارتباط با فعاليتهای آمريکا نزديک مرزهای روسيه گفت که واشنگتن در ناآرامیهای سياسی گرجستان و اوکراين، که منجر به انقلابهای بهاصطلاح نارنجی و کنار رفتن دولتهای طرفدار مسکو شده، دست داشته است.
ظاهراً جورج بوش، درحالی که ديگر چيزی تا پايان دوره هشتساله رياست جمهوريش باقی نمانده است، تصميم به تغيير سياست خود درمورد ايران را شدت می بخشد. تحولات داخلی ايران که موجب تضعيف احمدینژاد شده است، احتمالاً اکنون تجديد نظر واشنگتن را نيز درپی داشته است. مسير اروپا برای گفتگو با ايران به رغم دشواری، در حال کسب حاميانی در واشنگتن است.
سياست شکستخورده "بازها" در اردوگاه رئيسجمهور که نتايج آن روزانه در افغانستان و عراق آشکار میشود، نه تنها بر دوران رياست جمهوری جورج بوش سايه افکنده است، بلکه شانس مک کين، هم حزب آنها را برای پيروزی در انتخابات ماه نوامبر رياست جمهوری آمريکا کاهش داده است.
باراک اوباما، نامزد دموکرات رياست جمهوری به دفعات تاکيد کرده است که بحران ايران را بايد از طريق گفتگو تعديل نمود. امکان ملاقات و گفتگوی اوباما با احمدی نژاد در اين سفر وجود دارد.
دقيقاً اين مسير گفتگو در مورد کره شمالی (که زمانی از طرف بوش به همراه ايران و عراق در محور شرارت جای گرفته بود) به موفقيت منجر شد.
از نظر ناظران سياسی اين احتمال وجود دارد که ايران طی آخرين روزهای باقیمانده از دوران زمامداری بوش نسبت به يافتن يک راه حل، علاقمند باشد. زيرا ايران نگران است که رئيس جمهور جديد آمريکا در همان ابتدای زمامداری خود، از قدرت خود در سياست خارجی استفاده کند. از طرف ديگر بوش نيز علاقمند است که پس از ناکامی در عراق و افغانستان، قبل از ترک کاخ سفيد به موفقيتی در مورد ايران دست يابد.
محمود احمدی نژاد ظهر روز پنج شنبه بيست و نه شهريور ۸۷ در نشست خبری با خبرنگاران داخلی و خارجی اظهار داشت:"من در برنامههايم پيش بينی ديدار با سياستمداران آمريکايی را ندارم، اما اعلام آمادگی کرديم که با کانديداهای رياست جمهوری آمريکا در حضور رسانهها گفت و گو کنيم.
وی ادامه داد: آمادگی داريم که در صحن سازمان ملل با کانديداهای رياست جمهوری آمريکا در خصوص مسائل جهانی گفت و گو کنيم."
اکنون بايد ديد پشت سخنان احمدی نژاد چه معجزه ای! نهفته است، وقتی که می گويد: " خبرهای بسيار زياد و خوشی از سفر امسال به نيويورک خواهيد شنيد و برنامه های بسيار زيادی در اين سفر داريم."
البته با توجه به سه دهه قطع روابط ديپلماتيک ميان ايران و آمريکا، اين سؤال پيش میآيد که بايد تا چه اندازه انتظار بهبود روابط را داشت؟ شايد لازم باشد سياست آمريکايی مهار ايران - مشابه سياست محدود کردن چين يا روسيه - دچار تغييراتی شود و اين به معنای برقراری روابط عادی، همزمان با رقابت در عرصه قدرت و ايدئولوژی خواهد بود.
دکتر پرويز داورپناه