سه شنبه 22 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

روز به روز مردم گرفتارتر شده اند، ‏مصاحبه روزنامه ماينيچی ژاپن با آيت الله منتظری به مناسبت سالگرد انقلاب

‏بسمه تعالی

‏مصاحبه روزنامه ماينيچی ژاپن با آيت الله العظمی منتظری
به مناسبت سی امين سالگرد انقلاب اسلامی ‏
‏در تاريخ ‏۱۳۸۷/۷/۲۶‏‏

حضرت آيت الله العظمی منتظری دامت برکاته
‏ ‏با آرزوی قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی و آرزوی سلامتی و طول عمر، و ابراز تشکر و‏ ‏قدردانی از پذيرش سوالات اين روزنامه .
‏ ‏با توجه به اين که انقلاب اسلامی ايران به زودی سی امين سالگی خود را جشن خواهد گرفت ،‏ ‏روزنامه ماينيچی ژاپن قصد دارد به مناسبت سی سالگی انقلاب اسلامی ايران مجموعه‏ ‏مصاحبه هايی را با شخصيت های طراز اول کشور به انجام برساند. با توجه به نقش و جايگاه‏ ‏حضرتعالی در به ثمر رسيدن انقلاب و رويدادهای بعد از آن ، اگر اجازه بفرماييد گزارش اول در‏ ‏اين زمينه را با مصاحبه حضرتعالی در روزنامه درج کنيم .
‏ ‏با تشکر فراوان .
‏خبرنگار روزنامه ماينيچی ‏
‏کاسوگا تاکايوکی‏

‏سوال ۱ - حضرتعالی در کتاب خاطرات خود ذکر کرديد که :
‏ ‏"من هميشه زندان بانها و مسئولين زندان را از برخورد غير اسلامی با زندانيان‏ ‏برحذر می‎داشت .، من به زندان ها نماينده می‎فرستادم که زندان ها را بازرسی کنند‏ ‏که اخلاق اسلامی در آنها رعايت شود و به زندانيان ظلم نشود و حقوق آن ها پايمال‏ ‏نگردد، درست است که يک کسی زندانی ما شده ولی نبايد به او ظلم بشود هرچند -‏ ‏به قول آقايان - از منافقين باشد. آقايان انصاری نجف آبادی و محمدی يزدی‏ ‏مدت ها نماينده من در زندان ها بودند و به شکايات زندانيان رسيدگی می‎کردند;‏ ‏خلاصه من با تندروی ها مخالف بودم ، نسبت به هر کسی که می‎خواست باشد; حتی‏ ‏تعبير به "منافق " هم صحيح نيست ". (خاطرات ، ص ۶۲۰).
‏ ‏اما برخی بر اين باورند که سخت گيری و حذف نيروهای ضد انقلاب از قبيل‏ ‏مجاهدين خلق باعث استحکام پايه های انقلاب اسلامی تا به حال در ايران شده‏ ‏است . البته اين ديدگاه به معنای قبول استفاده از "قهر مذهبی در صورت لزوم "‏ ‏است . حضرتعالی در اين باره چه نظری داريد؟

‏بسمه تعالی
‏ ‏با سلام و تحيت و اعتذار از تأخير جواب
‏جواب ۱ - همان گونه که در مطالب مورد ذکر شما از خاطرات اين جانب‏ ‏آمده است ، آنچه که مورد عنايت و حساسيت بنده در گذشته و حال بوده است‏ ‏اين است که تمامی افراد کشور اعم از مخالف يا موافق ، حقوقی انسانی دارا‏ ‏هستند که بايد آن حقوق رعايت شود. اين حساسيت هنگامی بيشتر شد که من‏ ‏مشاهده می‎کردم افرادی بازداشت شده اند و به دليل اين که مخالف حکومت‏ ‏هستند به بدترين وجه در زندانها با آنها برخورد می‎شود. گاهی احکام صادره‏ ‏همخوانی با جرم ندارد. در زندان هم که در حال سپری کردن محکوميت‏ ‏خويش اند حقوق انسانی آنها رعايت نمی شود. بدتر از همه پس از عمليات‏ ‏مرصاد برخی از آنها که قبلا به چند سال زندان محکوم شده بودند فقط به دليل‏ ‏اين که مثلا سر موضع اند اعدام شدند. اين جانب مخالف اين نبوده و نيستم که‏ ‏اگر کسی جرمی مرتکب شده است توسط دادگاه صالحه با طی مراحل دادرسی‏ ‏اعم از صدور کيفرخواست ، اخذ وکيل ، فرجام خواهی و... حکمش صادر و‏ ‏اجرا شود; ولی معتقد بودم اولا با قوه قهريه نمی توان با تفکر و انديشه برخورد‏ ‏کرد، و ثانيا اگر حکمی هم صادر شده است چرا محکوم عليه حق دفاع يا اخذ‏ ‏وکيل يا فرجام خواهی نداشته باشد؟! چرا با او چون يک انسان برخورد نشود؟! در يک‏ ‏کلام بنده از تندروی ها و حق کشی ها انتقاد می‎کردم .
‏ ‏البته بايد به اين نکته هم اشاره کنم که مخالفان در برهه ای از زمان‏ ‏تندروی هايی کردند. آنها دست به سلاح بردند و باعث شدند با خشونتشان‏ ‏سخت گيری بر نظام و انقلاب تحميل شود و برخی با ذکر موارد ترور و‏ ‏آدم کشی های آنان سوژه به دست آورده از آن روز تاکنون بر مخالفان بتازند. در‏ ‏اينجا تندروی از هر دو سوی ميدان باعث شد که سنت و روش بدی بر نهادهای‏ ‏امنيتی و قضايی کشور با هدف استحکام پايه های نظام تحميل شود که ما هنوز‏ ‏گرفتار آن هستيم .
‏ ‏
‏ ‏سوال ۲ - علی رغم اين که حضرتعالی فرزند گرامی تان را در حمله تروريستی‏ ‏مجاهدين خلق از دست داديد، به برخورد همراه با عطوفت اسلامی تکيه داشتيد و‏ ‏آن را به امام نيز پيشنهاد کرده ايد. به عنوان پدر کسی که فرزندش را در حملات‏ ‏تروريستی مجاهدين خلق از دست داده است ، آيا نسبت به اين گروه احساس‏ ‏نفرت داشتيد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


‏ ‏جواب ۲ - مخالفت های فکری اين جانب پس از آن که سازمان مجاهدين‏ ‏خلق دچار تغيير ايدئولوژيک شد در سالهای قبل از انقلاب بر کسی پوشيده‏ ‏نيست . آن زمان بنده به همراه برخی چون آيت الله طالقانی در زندان ، با آنها‏ ‏حشر و نشر داشتيم و چون آنها به تغيير ايدئولوژی و مذهب مارکسيسم گرايش‏ ‏يافتند با آنها از نظر فکری و عملی به مخالفت پرداختيم . از همان زمان با سران‏ ‏و افکار آنها آشنا شدم و به غرور کاذب آنها پی بردم و بر همين اساس آنها پس‏ ‏از انقلاب خود را تافته جدا بافته از ملت حساب کردند. پس از آن اين گروه را‏ ‏هيچ گاه پذيرا نبودم ، در حالی که آنها با اسم و رسم و آرم خود با آيت الله‏ ‏خمينی ديدار و گفتگو می‎کردند. البته شايد ايشان هم می‎خواسته اند با آنها‏ ‏اتمام حجت نمايند. آقايان سازمان مجاهدين سهم زيادی می‎خواستند که با‏ ‏خوی انحصارطلبی ديگر انقلابيون سازگار نبود. آنها به اعمال و فعاليت های‏ ‏خشن روی آوردند و نه تنها فرزند من که بسياری از بزرگان ملت و افراد نخبه ‏ ‏حوزوی و دانشگاهی و مردم عادی را ترور کردند و از اين مسير خسارات‏ ‏بسياری بر کشور تحميل شد. همان روزی که در ۷ تير ۱۳۶۰ فرزندم محمد‏ ‏شهيد شد، پيام دادم و علاوه بر آن که غصه از دست رفتن فرزندم را بخورم - که‏ ‏سالها مبارزه کرد، شکنجه و زندانی شد و آوارگی کشيد - بيشترين ناراحتی من‏ ‏از اين جهت بود که بچه های پاک و نورسته اين کشور گول شعارهای پوچ سران‏ ‏اين سازمان را بخورند که اين وضعيت سنگين تر از شهادت فرزندم بود.
‏ ‏
‏ ‏سوال ۳ - حضرتعالی قبل از رحلت امام خمينی ، طی دو نامه ای که در مورخه ‏ ‏‏۱۳۶۷/۵/۹‏ و ‏۱۳۶۷/۵/۱۳‏ به ايشان نوشته ايد، نسبت به نقض حقوق بشر در‏ ‏زندان ها نارضايتی عميق خود را نشان داديد. آيا آيت الله خمينی در آن زمان از اين‏ ‏نقض حقوق بشر يا دادگاه های ناعادلانه خبر نداشتند؟ يا اين که آگاهی داشتند و‏ ‏اقدامی انجام ندادند؟
‏ ‏سوال ۴ - حضرتعالی در خاطرات خود با اشاره به "اطرافيان " امام ، به اين مسأله‏ ‏اشاره کرديد که در سال های پايانی عمر امام "بسياری از مواقع از نام امام سوء‏ ‏استفاده می‎شد"(همان ، ص ۶۶۳). اين برداشت وجود دارد که اين اشخاص احمد‏ ‏آقا خمينی و يا آيت الله هاشمی رفسنجانی بوده اند. در آن زمان چه کسی قدرت‏ ‏سياسی را بر عهده داشت ؟
‏ ‏جواب ۳ و ۴ -
بعيد می‎دانستم ايشان از وضعيت نابسامان زندان ها اطلاع‏ ‏داشته باشند. برخی ها که حتی خود ايشان روی آنها نظر داشتند هم‏ ‏نمی توانستند يا نمی خواستند گزارش ها را به ايشان بدهند يا اطرافيان ايشان‏ ‏اخبار و گزارش ها را به واسطه رعايت حال ايشان ، سعی می‎کردند به ايشان‏ ‏داده نشود. روزی من به آيت الله خمينی عرض کردم آقا! کسی هست در زندان‏ ‏که انقلاب و شما را قبول ندارد اما می‎خواهد دنبال کار خودش برود، فعاليتی‏ ‏هم نمی کند، آيا ما حق داريم او را در زندان نگه داريم ؟ ايشان گفتند: نه! مگر‏ ‏من اصول دين هستم که اگر کسی مرا قبول نداشت بايد در زندان نگه داشته‏ ‏شود. نظر ايشان اين گونه بود. برخی ها هم مطالبی را با اسم و رسم ايشان بيان‏ ‏می‎کردند يا عملی به نام ايشان انجام می‎گرفت که در نتيجه موجب ضرر و‏ ‏خسران به اسلام ، انقلاب و شخص آيت الله خمينی شد.
‏ ‏
‏ ‏سوال ۵ - حضرتعالی در مصاحبه قبلی با اين روزنامه به تاريخ ‏۲۰۰۷/۰۲‏‏ ‏فرموديد: "انقلاب به خاطر آزادی همه ملت بود، نه آزادی حکومت ها تا دهن‏ ‏مخالفان خود را ببندند." الان با گذشت سی سال از وقوع انقلاب اسلامی ايران ، اين‏ ‏انقلاب را چطور می‎بينيد؟
‏ ‏جواب ۵ -
شعاری را آيت الله خمينی مطرح کردند ما هم به تبع ايشان و‏ ‏مردم هم با همان شعارها وسط ميدان آمدند و انقلاب به پيروزی رسيد، شعار‏ ‏"استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی " بود. استقلال تا حدی حاصل شده است‏ ‏اما درباره آزادی و جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است راه باقی است . درباره ‏ ‏آزادی بايد گفت علی رغم شعارهای فعلی مسئولان که به عنوان نمونه در‏ ‏آمريکا گفته اند ايران آزادترين کشور دنياست ، چنين مطلبی صحت ندارد و‏ ‏آزادی های مشروع و مصرح در قانون اساسی به راحتی با مصونيتی که آقايان‏ ‏در برابر قانون و شرع ! برای خود می‎پندارند پايمال می‎شود. هنوز خيلی از‏ ‏احزاب آزادی ندارند، برخی گروه های سياسی چون مخالف سليقه حاکمان اند‏ ‏غيرقانونی شمرده شده اند. رسانه هايی که ثناگوی حاکمان اند آزادند که هرچه‏ ‏می‎خواهند يا دستور گرفته اند بنويسند ولی رسانه های مستقل از حاکميت‏ ‏مشکلاتی را از ناحيه مقام ها و نهادهای امنيتی و قضايی متحمل می‎شوند.‏ ‏برخی افراد در کشور ممنوع التصوير هستند.
‏ ‏مسئولين ما در سخنرانی ها از وجود ظلم و بی عدالتی در جهان سخن‏ ‏می‎گويند; آيا در ايران ما ظلم و بی عدالتی و تجاوز به حقوق ديگران وجود‏ ‏ندارد؟! اين جانب در خطبه نماز عيد فطر گفتم : چرا ده سال است حسينيه را که‏ ‏از پول شخصی ساخته شده است و محل تدريس فقه و اخلاق اسلامی و اقامه ‏ ‏مجالس مذهبی بود بسته و پلمب کرده اند؟ و ديديم که چه عکس العملی نشان‏ ‏دادند. حجة الاسلام آقای مجتبی لطفی يکی از اعضاء دفتر را بازداشت و منزل‏ ‏او و منزل داماد اين جانب را مورد بازرسی قرار دادند و اشياء زيادی را با خود‏ ‏بردند. چرا دفتر من در مشهد و اصفهان را اشغال کرده اند؟
‏ ‏درباره جمهوريت هم بايد گفت : با دخالت های ناروای ارگان هايی انتصابی‏ ‏چون شورای نگهبان يا برخی نهادهای نظامی ، عملا انتخابات به انتصابات‏ ‏تغيير پيدا کرده است . افراد لايق و انقلابی و کارآمد برای جامعه و مردم را به‏ ‏بهانه های واهی بی دين و ضد نظام قلمداد می‎کنند، تنها به اين دليل که به‏ ‏آقايان انتقاد دارند. و عملا در اين مسير آنها را رد صلاحيت می‎کنند، و کسانی‏ ‏که باب ميل خودشان است از صندوق ها بيرون می‎آيند و آنها خود را به غلط‏ ‏نماينده مردم می‎دانند! و مشخص است که آنها می‎شوند وکيل الدولة نه وکيل‏ ‏الملة !
‏ ‏آقايان فقط ولايت مطلقه فقيه را مورد توجه قرار می‎دهند و ديگر اصول‏ ‏قانون اساسی را زير پا می‎گذارند. ولايت مطلقه که آقايان آن را فوق قانون‏ ‏می‎دانند منجر به حکومت فردی و ديکتاتوری می‎شود، حال آن که فقيه بما انه‏ ‏فقيه بايد نظارت داشته باشد تا در قوای سه گانه کاری بر خلاف موازين اسلام‏ ‏انجام نشود نه اين که در تمام جزئيات کشور حق دخالت داشته باشد و مردم و‏ ‏آنها که با رأی واقعی مردم سر کار آمده اند هيچ قدرتی نداشته باشند.
‏ ‏از نکات مهم ديگر مسأله معيشت و اقتصاد مردم است . علی رغم شعارهايی‏ ‏که تا به حال داده شده است روز به روز مردم گرفتارتر شده اند.
‏ ‏
‏ ‏سوال ۶ - از مضمون دو نامه منسوب به امام خمينی که برای حضرتعالی‏ ‏فرستاده اند و حضرتعالی را از کار سياسی برحذر داشته اند، اين طور برداشت‏ ‏می‎شود که حضرتعالی با مجاهدين خلق ارتباط داشته ايد. حمايت های شما از‏ ‏زندانيان بعد از انقلاب نيز به اين برداشت دامن زده است . از نظر حضرتعالی‏ ‏انقلاب بايد خدمتگزار اسلام و مردم باشد و عطوفت اسلامی را مدنظر قرار دهد.‏ ‏احساس می‎شود که مخالفان حضرتعالی از نظريات حضرتعالی عليه حضرتعالی‏ ‏سوء استفاده کرده اند که تأسف بار است .
‏ ‏جواب ۶ -
اين جانب مسئوليت های دنيوی را اعتباری دانسته و به آنها هيچ‏ ‏علاقه ای ندارم ; بر همين اساس هنگامی که خبرگان ملت ، رأی و نظر مردم را به‏ ‏عنوان يک مصوبه مورد قبول و تأکيد قرار دادند و من را به عنوان رهبری آينده‏ ‏معرفی کردند، نامه ای به رئيس خبرگان نوشته و مخالفت خود را اعلام کردم .‏ ‏مدتی هم که مسئوليت داشتم سعی می‎کردم ثناگو نباشم . صرف اين که‏ ‏قائم مقام رهبر شدم از فريضه امربه معروف و نهی ازمنکر غافل نباشم . و در‏ ‏مقابل خطاها سکوت نمی کردم . اگر آيت الله خمينی نظرشان بر اين بود که من‏ ‏در کنار باشم خوب بود دوستانه يک بار به من می‎گفتند: شما ديگر صلاح‏ ‏نيست مسئوليت سياسی داشته باشيد. راهش اين بود، نه اين که با وارد کردن‏ ‏اتهاماتی چون حمايت از مجاهدين و بدون اين که از اين جانب توضيحی‏ ‏بخواهند تا بتوانم از خودم دفاع نمايم برخورد شود و بگويند شما ديگر در‏ ‏امور سياسی و سياست دخالت نکنيد. مگر از سال ۴۲ و حتی قبل از آن که وارد‏ ‏مبارزه شدم با رأی و نظر کسی آمدم که حال بخواهم از سياست کنار بکشم ؟!‏ ‏مگر ما نمی گوييم سياست ما عين ديانت ماست ؟! مگر آيت الله خمينی‏ ‏خودشان - در کتاب تحريرالوسيله ، باب نمازجمعه - نمی گويند: کسی که‏ ‏می‎گويد "دين از سياست جداست نه دين را فهميده و نه سياست را؟!" پس چرا‏ ‏نظر می‎دهند که چه کسی در سياست دخالت کند يا نکند؟
‏ ‏
‏ ‏سوال ۷ - آقای خاتمی ، رئيس جمهور سابق ايران نسبت به مجاهدين خلق‏ ‏سياست منعطف در پيش گرفتند و توبه بسياری از آنها را پذيرفته و اجازه برگشت‏ ‏به وطن را دادند. برخی بر اين عقيده اند که سياست های آقای خاتمی زمانی بود که‏ ‏سياست های سخت گيرانه جمهوری اسلامی ايران برای تضعيف سازمان مجاهدين‏ ‏خلق مفيد واقع شده بود. نظر حضرتعالی چيست ؟
‏جواب ۷ - من از سياست های آقايان اطلاعی ندارم ، ولی در بين مجاهدين‏ ‏خلق هم افرادی هستند که يا فريب خورده اند يا به دليل برخی برخوردهای تند‏ ‏و خشن از وطن کوچ کرده اند و يا به هر دليلی از کار با سازمان خسته و پشيمان‏ ‏شده اند که اميدوارم با عفو عمومی به دامن ملت برگردند.
‏ ‏
‏ ‏سوال ۸ - بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران نسبت به سال های قبل مشهود‏ ‏است . اما سازمان های حقوق بشر بين المللی از قبيل سازمان عفو بين الملل با انتقاد از‏ ‏وضع حقوق بشر، کماکان خواهان بهبود حقوق بشر در ايران هستند. حضرتعالی‏ ‏وضعيت حال حاضر حقوق بشر در ايران را چگونه ارزيابی می‎کنيد؟ اگر مشکلاتی‏ ‏در اين زمينه هست چگونه بايد رفع شود؟‏ ‏
جواب ۸ - اين که وضعيت حقوق بشر در حال حاضر بهتر از گذشته شده‏ ‏است مطلب واضحی است . اما حتی آنها که آن اعمال را انجام می‎دادند و‏ ‏امروز هم به همان کارها اعتقاد دارند سعی می‎کنند از دايره قانون وارد شوند و‏ ‏کارشان را قانونی جلوه دهند و مهم تر اين که اکثر کارهای آنها از ديد مردم و‏ ‏رسانه ها کمتر مخفی می‎شود و مجبور به پاسخ گويی می‎شوند. اين خود زمينه ‏ ‏مناسبی است . اما متأسفانه هنوز عده ای چون حجة الاسلام والمسلمين آقای‏ ‏هادی قابل و برخی از دانشجويان به جرم اظهارنظرهای انتقادی در زندان‏ ‏هستند. برخی ها که حتی سال ها قبل بازداشت شده اند با وثيقه های سنگين‏ ‏آزادند ولی تکليف آنها روشن نمی شود و بلاتکليف هستند. برخی اموال و‏ ‏اماکن تسخير و مصادره شده و بازپس داده نشده است . برخی افراد به‏ ‏بهانه های واهی حتی از تحصيل علم يا انتخاب شغل محروم شده اند.
‏ ‏در پايان از خدای بزرگ سربلندی و سرافرازی ملت را خواهانم و اميدوارم‏ ‏شما در انجام رسالت مطبوعاتی خود امانت را رعايت کرده و واقعيات را‏ ‏منعکس نماييد.
‏ ‏والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته .

‏دفتر آيت الله العظمی منتظری
‏‏۱۳۸۷/۱۱/۲۱‏‏





















Copyright: gooya.com 2016