پيام کوبنده همايش به دو طيف، فرهاد رجبعلی
همايش پويش حاميان خاتمی پيامی کوبنده داشت برای دو طيف که البته برای طيف دوم که سرخوردگان اصلاحات و قدرت طلبان جا مانده از قطار اصلاحات هستند، به مراتب کوبندهتر است که مدام اين روزها آقای خاتمی را بی پشتوانه مردمی میدانند و حامياناش را فرصت طلب مینامند
روز يکشنبه ۱۱ اسفند ماه همايش پويش حاميان خاتمی در تالار اريکه ايرانيان برگزار شد. بر اين اريکه ايرانی جوانانی حضور داشتند که اميد پيروزی آقای خاتمی را در بين اصلاح طلبان دو چندان کرد. اميدی که دو طيف اين روزها در تلاش است تا آن را به ياس و نوميدی کشاند.
اولين طيف که شناسنامه دار است و دهههاست بر اين همت است که جنبش آزادی خواهی را با خواهانش دفن کند که میکند و حرجی برشان نيست، اما به طيف دوم به گمانم اين همايش تلنگری بود که روشنشان شود که خواسته جوانان ايران زمين خلاف آن چيزی ست که اين روزها در سايتها و روزنامههای مختلف قلمی میکنند و حاميان خاتمی را ترور شخصيت.
هر چند به درستی و عقلانیست سکوت اصلاحطلبان در برابر سرخوردگان اصلاحات و آنانی که در هشت سال دولت آقای خاتمی به دنبال مقامی بودند و هنگامی که از قدرت دور ماندند و سودی نصيبشان نشد، امروزه روز در تلاش هستند تا انتقامی سخت از خاتمی و حاميانش بگيرند و مدام اين و آن را متهم به جاهطلبی و قدرت خواهی میکنند تا ايده گذشته خويش را برچسبی بر حاميان واقعی اصلاحات در ايران نمايند؛ همانند دزدی که هنگام فرار فرياد دزد دزد سر دهد.
باری چه باک از هجمه اين اتهامات که هدف نهايی روشن است و عيان و آزادیخواهان و اصلاح طلبان واقعی بیتوجه به ناروايیها، کار خود میکنند که روز يکشنبه گذشته نيز چنين کردند و حمايتشان از کانديدای محبوبشان همين را ثابت کرد.
به واقع هيچ يک از برگزار کنندگان همايش انتظار چنين استقبالی را نداشتند و برای انتخاب و تدارک چنين تالار محدودی پشيمان گشتند که جوابگوی خيل عظيم هوادار آقای خاتمی نشدند که امثال مصطفی تاجزاده نيز در ميان جمعيت انبوه خارج سالن پشت دربهای بسته تالار بماند و ناچار شود به خانه برگردد.
به سختی میتوان ميانگين سنی حاضران در مراسم را به بيست و پنج سال رساند و اغلب شرکتکنندگان دانشجويان جوانی بودند که با حرارت خاصی شعارهای اصلاح طلبی سر دادند که همين جوانان در سال ۷۶ جملگی دانش آموز بودند و خيلیهايشان نيز حتی حق رای نداشتند و الحال آمده اند تا حماسهای ديگر خلق کنند به پيروی از نسلی که در ۱۲ سال گذشته همواره هزينههای بسياری در جهت جنبش اصلاحات در ايران پرداخته است.
نسلی که در سال ۷۶ به آقای خاتمی رای داد، در بسياری موارد از حمايت ايشان در هشت سال رياستاش بر قوه مجريه برخوردار نشدند و حکومت ولايت فقيه آزادانه سرکوب شان کرد؛ ولی اکنون میبينيم که نسل جديد جوان ايرانی به خوبی تمامی دستاندازها را ديده و درک کرده است و با گذشتی معصومانه و بزرگوارانه کوتاهیهای آقای خاتمی در دوران رياست جمهوریاش را بخشيده و آماده میشود تا شعار دومين دوم خرداد را در روز بيست و دوم خرداد ۸۸ تکرار کند.
چه نيک گفت رضوی فقيه در همايش و حرف دل امروز خيلی از اصلاحطلبان و جوانان دانشجوی نسل جديد است که به خوبی دريافتهاند که "به عنوان يک هوادار منتقد خاتمی دستاوردهای دولت وی را ارج میگذارم و کارهايی مانند پاکسازی وزارت اطلاعات از عناصر نامطلوب و احيای شوراها را برای توسعه سياسی در کشور بسيار تاثيرگذار میدانم؛ با اين حال معتقدم که ارزش خاتمی به خاطر کارهايی است که حاضر به انجام آن نشد. خاتمی وزير متقلب در کابينه منصوب نکرد و هيچ يک از وزيران او درآمد ١٦٠ ميليادری نداشتند و خودش نيز حاضر نشد صندوق ذخيره ارزی را خالی کند."
و همين حضور پر رنگ و پرشور جوانان ايرانی در همايش بود که سيد محمد خاتمی در پيامی به آنان اظهار داشت: "هر کس صفا و تحرک و پشتکار شما برای تحول فضای مشارکت سياسی کشور و ترغيب شهروندان ايرانی به اعمال حق حاکميت بر سرنوشت خويش را میبيند، بر اين شور و شعور بیشائبه آفرين میگويد. اگرچه خود را شايسته اين همه لطف شما عزيزان و سخنرانان و ميهمانان ارجمند اين همايش نمیبينم، اما همواره خود را رهين عنايت يکايک جوانان عزيز، نخبگان جامعه و آحاد ملت بزرگوار ايران دانسته و میدانم. بهره پويش شما که بخشی از تلاشها و تجارب جامعه ما برای سربلندی ايران و ايرانی و پايدار شدن مردمسالاری سازگار با دين است از آن همه کسانی است که به اسلام و ايران دل بستهاند. از خداوند متعال میخواهم که قابليت و توفيق برخورداری از اين همه توجه و حسن ظن شما را بيابم."
از اين جهت است که میگويم اين همايش پيامی کوبنده داشت برای دو طيف که البته برای طيف دوم که سرخوردگان اصلاحات و قدرت طلبان جا مانده از قطار اصلاحات هستند، به مراتب کوبندهتر است که مدام اين روزها آقای خاتمی را بی پشتوانه مردمی میدانند و حامياناش را فرصت طلب مینامند.