شنبه 5 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احضار مريم مالک عضو کمپين به پليس امنيت و تفتيش منزل او، تغيير برای برابری

تغيير برای برابری - مريم مالک از اعضای کمپين يک ميليون امضا به شعبه ۱۴پليس امنيت ناتب، مرکز پشتيبانی عمليات واقع در خيابان شريعتی احضار شد. احضار او با ورود ماموران پليس امنيت به منزل و تفتيش منزل پدری او همراه بود. مريم مالک بايد ۸ و ۳۰ دقيقه صبح شنبه پنجم ارديبهشت ۱۳۸۸در دفتر پليس امنيت حاضر شود.

ماموران پليس امنيت روز چهارشنبه دوم ارديبهشت با حکم تفتيش به منزل پدری مريم مالک رفته و در همان حال احضاريه را نيز به او دادند و تهديد کردند که اگر نرود برايش حکم جلب صادر می کنند. مريم مالک که همان روز پس از چند روز بستری در بيمارستان تازه مرخص شده بود در اين باره می گويد:« مادرم ازخواب بيدارم کرد و گفت چند نفر از نيروی انتظامی آمده اند و می گويند حکم بازرسی منزل را دارند. با کمک مادرم بلند شدم و چادرم را سرکردم تا آقايان را ببينم. دو مامور که نام آنها را هنگام صدا کردن يکديگر متوجه شدم آقايان نجفی و جمالی به همراه يک پليس زن وارد خانه شدند و حکم تفتيش منزل را نشانم دادند. متاسفانه به جز گشتن اتاق و کمد و وسايل شخصی من، وسايل ديگر اعضای خانواده را هم گشتند. هر چقدر به آنها گفتم اينها وسايل من نيست و مال برادرانم يا پدرم هست گوش ندادند. حتی کيف های برادرم، جزوات درسی او، داخل يخچال خانه و اجاق گاز را نيز گشتند.» به گفته مريم، ماموران پس از تفتيش منزل ۱۶ سی دی شخصی، چند جلد کتاب حقوقی و قوانين، جزوات و نوشته ها، لب تاپ و شارژر، دفترچه های کمپين و برگه های امضاء، سررسيدهای شخصی و يک دستگاه ريسيور را با خود بردند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مريم مالک می گويد :« درحالی که دو نفر از آنها مشغول بازری بودند نفر سوم که او را نجفی صدا می کردند به جای انجام ماموريت با بيان مطالبی که بعضا توهين و افترا تلقی می شد موجب رعب و نگرانی در مادرم می شد. آقای نجفی به مادرم گفت: «حاج خانم اگر شما بدانيد دخترت چکارها می کند سرش را می برِّی. مادرم گفت "دخترم هر جا می رود و هر کاری می کند من خبر دارم. دخترم هيچ کار غيرقانونی انجام نداده است". اما آقای نجفی به بدگويی اش ادامه می داد. در صورتی که مامور وقتی برای بازرسی به منزل کسی می آيد حکم بازرسی دارد و نه تهديد و تشويش اذهان اهالی منزل. »

مريم مالک ۲۶ ساله، دانشجو و از فعالان کمپين يک ميليون امضاست و تاکنون گزارش های حقوقی او از دادگاه ها خواننده های زيادی داشته است. دليل احضار مريم مالک مشخص نيست اما او پيش از دريافت احضاريه بارها و به ويژه پس از روز جهانی زن در اسفند ۱۳۸۷ توسط ماموران پليس امنيت به صورت تلفنی احضار و مورد تهديد قرار گرفته بود و در آخرين بار از آنها خواسته بود برايش احضاريه بفرستند که ماموران با احضاريه وارد خانه نيز شده بودند.

ماموران دراقدامی غيرقانونی گوشی او را نيز گرفته بودند. اسفندماه سال گذشته همزمان با روزجهانی زن قرار بود نشستی با حضور حقوقدانان درباره مسائل حقوقی زنان برگزارشود که قبل از شروع مراسم برنامه لغو شد. مريم و چند تن از حاضران پس از اطلاع از لغو برنامه درحال رفتن به برنامه ديگری که توسط کميسيون زنان حزب مشارکت در همان نزديکی ها برگزار می شد می رفتند که توسط ماموری با لباس شخصی متوقف شدند.(همان فردی که برای تفتيش منزل نيز آمده بود به نام نجفی) مريم می گويد:« من پرسيدم که کيست و به چه دليل از ما می خواهد بايستيم وکارت شناسايی اش را خواستم. او به سرعت کارتی از جيبش درآورد و دوباره در جيبش گذاشت که من فقط توانستم آرم نيروی انتظامی را ببينم. او تند تند از ما می پرسيد که کی هستيم و آنجا چه می کرديم و می خواست کيف ما را بگردد. و ما هم توضيح داديم»

مامور مذکور کيف و محتويات جيب های امير کلهر پسر دانشجويی که همراه مريم و دوستش درحال رفتن به برنامه مذکور بود را می گردد و به اعتراض آنها توجه نمی کند. مريم می گويد:« من جلوی خود او با موبايلم به يکی از دوستانم که هنوز جلوی در ساختمان ورشو بود زنگ زدم که اطلاع دهم ما را نگه داشته اند اما مامور مذکور عصبانی شد و فرياد زد: چکار می کنی؟ و به سمت من هجوم آورد و دستم را محکم فشار داد و گوشی را از دستم بيرون کشيد به طوری که انگشت های دستم تا دو روز درد می کردند. او گوشی امير کلهر را گرفت.

گفتم شما حق نداريد با ما اين طور رفتار کنيد مگر ما چه کرده ايم، هم به خاطر اينکه دست مرا فشار داديد و شرعا درست نيست و هم بخاطر گرفتن گوشی و رفتار خشنی که با من داشتيد از شما شکايت می کنم. او گفت هر کاری دوست داری بکن و نشانی پايگاه سوم امنيت را به ما داد که صبح فردا برای گرفتن گوشی هايمان به آنجا برويم و سريع دويد و رفت. من بلافاصله به سمت يکی از ماموران درجه دار پليس رفتم تا از او کمک بخواهم ولی او اصلا توجهی نشان نداد. اصلا باورم نمی شد که پليس اين طور مزاحم ما شود و خودش را هم محق بداند.

از مريم می پرسيم سرانجام گوشی ات را از پليس گرفتی ؟ می گويد:« آنقدر ازبرخورد آنها شگفت زده شده بودم که حتی از رفتن به دنبال گوشی ام هم وحشت داشتم. مدام از خود می پرسيدم اگر پليس حافظ امنيت است چرا احساس بی امنی به ما داده است. بنابراين از خير گوشی ام هم گذشتم. می دانستم چيزی را که به زور از کسی بگيرند به راحتی پس نمی دهند. بر خلاف من امير کلهربنا به اظهارات خودش به دنبال گوشی اش رفته بود . اما نه تنها گوشی اش را به او نداده بودند بلکه برخورد خشنی هم با او شده بود و بعد از چندين بار مراجعه گوشی اش را به او پس دادند.»

او در ادامه می افزايد: «وقتی من برای دريافت گوشی ام نرفتم با پدرم تماس گرفته و به او گفته بودند دخترت را بازداشت کرده ايم و از او خواسته بودند به پليس امنيت فاتب برود. پدرم که از اين خبر شوکه شده بود برادرم را برای پيگيری فرستاده بود. وقتی برادرم به پليس امنيت رفته و سراغ مرا گرفته بود. آقای نجفی برادرم را نصيحت کرده و گفته بودند که درباره من تحقيقات محلی انجام داده اند، و چرا آنها از فعاليت من که عضو خانواده متدينی هستم خبر ندارند و برادرم هم که کاملا در جريان فعاليت های من است گفته بود که فعاليت خواهر من غير قانونی نيست و او برای حقوق زنان تلاش می کند و هميشه به ديگران کمک می کند تا مشکلاتشان حل شود. وی سپس از برادرم خواسته بود که حتما مرا به پليس امنيت ببرد. من به برادر و پدر و مادرم گفتم تا احضاريه برايم نيايد نمی روم چرا وقتی کار غير قانونی انجام ندادم بايد به اداره پليس بروم؟ چرا اين برادران مسلمان که داعيه اسلام را دارنددروغ می گويند، اگر بلايی سر پدر من می آمد من هرگز از آنها نمی گذشتم. واقعا برای من که اعتقادات مذهبی دارم ديدن اين رفتارها از کسانی که خود را مسلمان می دانند تأسف برانگيز است.

تلاش مصرانه مريم مالک برای وادار کردن پليس امنيت به انجام کار قانونی سرانجام آنان را برآن داشت که به احضار او صورت قانونی بخشند.





















Copyright: gooya.com 2016