گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
24 مرداد» دو برادر در رأس دو قوه، حميد فرخنده16 مرداد» اکبر گنجی و جنبش سبز، نقدی بر اتهام "جنايت عليه بشريت"، حميد فرخنده 11 مرداد» کاش هم قسم شده باشند، حميد فرخنده 4 مرداد» دير آمد، اما شير آمد، حميد فرخنده 22 تیر» اعتراف اعترافگيران، حميد فرخنده
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وب لاگ تسخيری، حميد فرخندهظاهرا اين هم از نوآوری های عصر کودتاست. اعترافات از صحن خشک و بسته دادگاه به صحنه نرم و پهناور وب راه می يابند. ترکيبی از نوآوری های سخت افزاری استالين و فن آوری نرم افزاری بيل گيتس. بازجو در اوين دست آوردهای علوم تجربی را برای به روز رسانی اعترافات بکار می گيرد و دادستان در دادگاه عليه سران اصلی علوم انسانی کيفرخواست صادر کند. روزگار غريبی است، علوم تجربی در خدمت به محاکمه کشيدن علوم انسانی
وب لاگ محمد علی ابطحی پس از دو ماه خاموشی، "اوين به روز" می شود. ظاهرا اين هم از نوآوری های عصر کودتاست. اعترافات از صحن خشک و بسته دادگاه به صحنه نرم و پهناور وب راه می يابند. ترکيبی از نوآوری های سخت افزاری استالين و فن آوری نرم افزاری بيل گيتس. بازجو در اوين دست آوردهای علوم تجربی را برای به روز رسانی اعترافات بکار می گيرد و دادستان در دادگاه عليه سران اصلی علوم انسانی کيفرخواست صادر کند. روزگار غريبی است، علوم تجربی در خدمت به محاکمه کشيدن علوم انسانی. اعتراضاتی مدنی و مسالمت آميز مردم را خونين کردند و اشک تمساخ ريختند. روزنامه ها را کنترل کردند و خبرنگاران خارجی اخراج کردند. فيلم ها و عکس ها اما از همان آغاز پرده از روی شمشير فقيه و قمه بسيج برداشتند. دادگاه در چند پرده آراستند، کيفرخواست ها زمين و زمان به هم بافتند، به ماکس وبر و هابر ماس تاختند، بی بی سی را سازمانگر آشوب خواندند، فيس بوک را شريک جرم توييتر اعلام کردند تا انقلاب مخملی ثابت کنند. اما سرانجام نمايشی که قرار بود رعب ايجاد کند، خنده آفريد. گويا خود نيز حس کرده اند عصر آسان فروشی دروغ بسر آمده است. اکنون هم از بيت رهبری و هم از زندان اوين زمزمه های جديدی شنيده می شود. گرچه در آغاز بسان گوبلز گمان می بردند تقلب هرچه بزرگتر باشد باوراندنش سهل تر است. اما وقتی برای رهبر حفظ آبروی نظام مهمتر از افشای جنايات کهريزک و کوی دانشگاه است، هنگامی که جان فرزندان ملت در سايه حفظ قدرت قرار می گيرد، معلوم است که رای همان جوانان بطريق اولی ناديده گرفته می شود. کسانی که نشان دادند امين جسم و جان زندانيان نيستند، چگونه می تواند خود را امين رای مردم معرفی کنند؟ در بيت ولايت، آيت الله خامنه ای در ديدار با جمعی از دانشجويان انگشت اتهامات به رهبران جنبش را اندکی پايين آورد و با لحنی ديگر سخن گفت. او از موج تبليغات گسترده حکومتی که عليه آقايان موسوی و کروبی در محافل کودتا و رساناهای دولتی در جريان است، يک گام فاصله گرفت. رهبری که همواره در قامت دانای کل در همه عالم دشمن می جست، می يافت، تهديد می کرد و خطابه خشونت می خواند، اينبار از لزوم وجود ادله برای متهم کردن "پيش قراولان حوادث اخير" سخن گفت. با لطف به رهبران سياسی معترض، با يک درجه تخفيف آنها را از مقام "دست نشاندگی بيگانگان" به جايگاه بازی خوردگان دشمن نشاند. آيت الله خامنه ای در اظهارات خويش صراحتا حفظ قدرت حاکمان را از افشا و اعتراض به آنچه در کهريزک و ديگر بازداشتگاهها در جريان سرکوب حرکت های اعتراضی اخير روی داده را ترجيح داد. تلاش مستبدين برای رفع و رجوع گفته های ضدو نقيض خود گاه آنان در وضعيتی مضحک قرار می دهد. رهبری که همواره چفيه بسيجيان بر گردن دارد و از فداکاری های آنها که اهل کوفه نيستند تا تنهايش گذارند قدردانی می کند، در سخنانی شگفت انگيز بسيجی ها و لباس شخصی هايی که در کنار نيروی انتظامی به ضرب و شتم و کشتار مردم و تخريب اموال عمومی پرداختند يا مسئولان و مامورانی که کار جنايت بويژه در کهريزک را بدانجا رساندند که او شخصا دستور تعطيلی اين بازداشتگاه را صادر کرد، ناشناس خواند. اعتراف در زندان، با توجه به تجربه هاب مکرر قبلی که زندانيان بعد از آزادی اعترافات خود را تکذيب کرده اند، از اعتبار برخوردار نيست. گفته های فرج سرکوهی، علی افشاری و ابراهيم نبوی، رامين جهانبگلو و تعدادی از وب لاگ نويسان پس از آزادی از زندان شاهد اين مدعاست. اگر چنانچه دادگاه ادعا می کند، عده ای از شخصيت های سياسی بازداشت شده تغيير رای داده اند، تنها راه برای آنکه اين بيداری زندانيان يا اعترافات آنها قابل پذيرش حتی برای هواداران حکومت شود، آزاد کردن هرچه سريعتر آنان است. دوصد گفته در زندان چون نيم گفته در آزادی نيست. Copyright: gooya.com 2016
|