شنبه 2 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نظام اخلاقی جمهوری اسلامی‌: تحميل، آزمندی، نيرنگ و دروغ، مجيد محمدی، راديو فردا

غير از سياست‌های اقتصادی و اجتماعی، روش‌های رهبری و حکومت‌داری، و نظام حقوقی جمهوری اسلامی، می‌توان اين نظام را از حيث نظام يا نظام‌ها و رفتار‌اخلاقی‌اش در سی و چند سال اخير مورد داوری قرار داد. در اين داوری می‌توان رفتار و گفتار رهبری، اعضای نهادهای حاکم و احزاب و گروه‌های حاکم در دوره‌های مختلف را ملاک بررسی و داوری قرار داد. گفتمان غالب بر ادبيات و رفتار حاکمان جمهوری اسلامی نمايانگر نظام اخلاقی و خصوصيات اخلاقی آنهاست. طبعا مجموعه‌ای از خصائل در دوره‌های مختلف ثابت مانده و مجموعه‌ای ديگر مرتبا تغيير کرده‌اند.

رذائلی مثل خوف (ترس از دشمن و توطئه‌انديشی)، خودبزرگ‌بينی (خود را رهبر جهان اسلام پنداشتن و جامعه خود را محل صدور خير و فضيلت تلقی کردن، و نيز قشر روحانی را نزديک‌ترين قشر به خدا تصور کردن)، سوء‌ظن به مردم (برخلاف اصل برائت همه مردم را گناهکار فرض کردن، مگر آن که خلافش ثابت شود)، خيانت در امانت (استفاده از قدرت برای اتلاف منابع انسانی و طبيعی مردم به جای حل مشکلات آنها) و تحميل (اجبار مردم به برخی اقوال و رفتارها که نه اخلاقی‌اند و نه شرعی تا حد رياکاری و تظاهر با توجيه امر به معروف و نهی از منکر) همواره بر همه‌ حاکمان جمهوری اسلامی کمابيش حاکم بوده است. تواضع آنها و ابراز خادم بودن نيز تنها نوعی تعارف در سال‌های اوليه‌ عمر اين نظام بود که به‌سرعت به کنار رفت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در هر يک از دهه‌ها همه‌ رذائل اخلاقی ذکر شده قابل مشاهده بوده‌اند، اما در هر يک از دهه‌ها به علل و دلايل اجتماعی و سياسی و فرهنگی يک يا چند مورد از رذائل اخلاقی غلبه داشته‌اند که ذيلا می‌آيند.

دهه‌ اول: غلبه، تحميل و عدم مسئوليت

در دهه‌ اول عمر جمهوری اسلامی سه رخداد مهم در جريان بود: ميل غلبه بر رقبای سياسی و چيرگی بر ديگران که به قساوت در حذف آنها انجاميد (از جمله حذف گروه‌های سياسی مخالف و انقلاب فرهنگی)، تحميل سبک زندگی روحانيت بر مردم که در گزينش‌های ايدئولوژيک و اجرای احکام اسلامی در ملاء عام و تحميل حجاب بر زنان متجلی شد، و تجربه‌ جنگ که با ديدگاه «ما مکلف به انجام تکاليف هستيم و نه نتيجه» به اقداماتی کاملا غيرمسئولانه انجاميد و ده‌ها هزار نفر بر اساس اين ديدگاه کشته و زخمی شدند. خلف وعده يا تناقض ميان حرف و عمل، رفتار غيراخلاقی حکومت در سراسر اين دهه بود.

دهه‌ دوم: آزمندی و چپاول

مقامات جمهوری اسلامی در اين دوره با سياست‌های تعديل و سازندگی در تحصيل مال از هر طريقی استفاده کردند و به خاطر آن به دشمنی با ديگران پرداختند. اين مقامات که در دهه‌ شصت و به خاطر جنگ عموما در چپاول بيت‌المال دست‌شان بسته بود دهه‌ هفتاد را فرصتی برای رسيدن به خواسته‌های خود در فقدان مطبوعات آزاد و نظارت نهادهای انتخابی يافتند. توجيه مقامات بالای حکومت در آزاد گذاشتن خود و ديگران در اختصاص اموال عمومی به خود آن بود که تمکن مالی آنها را بر اريکه‌ قدرت نگاه می‌دارد و مخالفان که به اين منابع دسترسی ندارند نمی‌توانند قدرت رقابت به دست آورده و حکومت دينی را از معنای خود تهی کنند.

دهه‌ سوم: نيرنگ و ارعاب

در دهه‌ سوم با روی کار آمدن اصلاح‌طلبان در قوای مجريه و مقننه حداقل اين دو قوه مبلغ غلبه بر زور و تحميل نبودند، بلکه تلاش می‌کردند تا حدی از تحميل‌ها بکاهند که با سد قوای قهريه و دستگاه رهبری نظام مواجه می‌شوند. همچنين با به حاشيه رفتن هاشمی رفسنجانی چپاول اموال ملی نيز کاهش می‌يابد. اما وضعيت حاکميت دوگانه به سياست خدعه و مکر اقتدارگرايان عليه نهادهای انتخابی و نيروهای اصلاح‌طلب منتهی می‌شود. اقتدارگرايان در اين دوره ماسک عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد را بر چهره می‌زنند تا طبقات فقير و حاشيه‌ شهر را با خود همراه کنند. همچنين دستگاه تبليغاتی حکومت همه‌ منتقدان اقتدارگرايی و اقتدارگرايان را عنصر بيگانه معرفی می‌کند. مخالفان جدی نيز با ترور و خانه‌نشينی مواجه می‌شوند.

دهه‌ چهارم: دروغ، تقلب، جور و شرارت

از ابتدای دوره‌ رياست جمهوری احمدی‌نژاد ميزان دروغ‌گويی مقامات و تقلب آنها به نحو چشمگيری افزايش يافت. اين دروغ‌گويی عمدتا در دادن آمار غلط، دستکاری در اطلاعات اساسی کشور و تقلب در ارائه‌ مدارک و اسناد هويدا می‌شد. دروغ‌ها در دوره‌ انتخابات سال ۱۳۸۸ و بحران پس از آن ده‌ها برابر شد و مقامات با تکذيب اعمال جنايتکارانه‌ حکومت در قتل‌ها و شکنجه‌ها و تجاوزها به ارائه‌ هزاران دروغ پرداختند. پس از دروغ‌های عيان و بزرگ احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی (مثل انکار موضوع هاله‌ نور در حالی که ميليون‌ها نفر فيلم آن ادعا را ديده بودند يا آمار نادرست تورم و بيکاری و رشد) بزرگ‌ترين دروغ‌ها در اين دوره از سوی مقامات نظامی و امنيتی که سخنگوهای اصلی حکومت به شمار می‌آمدند عرضه می‌شد.

در اين دهه حکومت مجبور بود با اتکا بر يک اقليت کوچک حکم براند و به اکثريت مردم دروغ بگويد. همچنين ابزارهای منزلت اجتماعی مثل مدارک دانشگاهی يا تعداد آرا با تقلب آشکار و سطح بالا فراهم می‌شدند. حاکمان در اين دهه اکثرا از نيروهای حاشيه شهر و افراد تحصيل‌ناکرده بودند و اين افراد بدون دروغ و تقلب نمی‌توانستند به اعمال جاری و روزمره در اداره‌ کشور اقدام کنند. آن قدر در اين دوره دروغ گفته شد که برخی جمهوری اسلامی را امپراتوری دروغ ناميدند.

در اين دوره قوه‌ غضبيه بر حکومت کاملا حکمروا شد و همه‌ اجزای حکومت را فراگرفت. نظريه‌پرداز اصلی حکومت در اين دوره به صراحت بر حضور قوه‌ غضبيه در مواجهه با مخالفان تاکيد می‌کند: «در حديث قدسی خداوند به حضرت موسی فرمود دوستان من کسانی هستند که با ديدن مخالفت با احکام الهی مانند پلنگ تيرخورده زخمی می‌خروشند. ... در برخی از روايات و اسناد تاريخی غضب يک امر مطلوب شمرده شده و در جاهايی هم برای خشمگين شدن و غضب کردن امر شده است. غضب کردن در راه خدا و برای حفظ و دفاع از ارزش‌های الهی مذموم نيست و البته کسی که با انگيزه الهی غضب نمايد، حدود الهی را نيز در چگونگی عکس‌العمل و انتقام رعايت خواهد کرد و بديهی است که اين نوع از خشم و غضب‌ها در دين اسلام نهی نشده است.» (مصباح يزدی، راديوفردا، ۱۹ مهر ۱۳۸۸)

حکومت در اين دوره در ملاء عام به کسانی با سلاح گرم و سرد حمله‌ور شد که آزاری به مقامات يا ديگران نرسانده بودند. چاپلوسی در اين دوره بيش از دوره‌های پيش پاداش داده شده است. خودبزرگ‌بينی و صله دادن بر مديحه‌گويی در اين دوره از رهبری به همه‌ مقامات دولتی سرايت پيدا می‌کند. فحاشی مسئولان به منتقدان خود در اين دوره به‌شدت افزايش می‌يابد. عصبيت، عجب، و کتمان حق از ديگر ويژگی‌های حکومت در اين دوره هستند.

نظام جمهوری اسلامی و حاکمانش که برای بنياد کردن مدينه‌ فاضله به عرصه آمده بودند و اخلاق را مهم‌ترين عنصر در اين مدينه معرفی می‌کردند خود به بزرگ‌ترين عامل تباهی فضايل اخلاقی و برساختن جامعه‌ای پر از تباهی اقدام کردند.
در دوران حکومت جمهوری اسلامی رذيله‌ای اخلاقی نيست که توسط حاکمان با جديت پی گرفته نشده باشد و فضيلتی اخلاقی نيست که به دادگاه کشانده نشده باشد. جمهوری اسلامی رياکاری و تظاهر را در جامعه نهادينه ساخت و از قبح نقض حقوق مردم با هر روزه زير پا گذاشتن آنها کاست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016