دوشنبه 16 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نهضت تظلم‌نامه‌نويسی از دوران مشروطيت تا جنبش سبز، مجيد محمدی، راديو بين‌المللی فرانسه

سنت تظلم نامه و اعتراضيه نويسی در ايران معاصر نتيجه‌ی چهار پديده در کنار يکديگر است : حکومتی خودکامه که حد و مرز نمی شناسد، فقدان روال های نهادينه شده برای اظهار نظر در فضای عمومی، وجود طبقه‌ای ازنخبگان وتحصيل کردگان که گروه مرجع بخشی از مردم به حساب می آيد (دانشجويان، روشنفکران و روحانيون مخالف وضع موجود)، و بحران‌های عظيم اجتماعی و سياسی که سکوت در برابر آنها دشوار است. اين سنت ازعصر مشروطيت که نامه نويسی يکی از مهم ترين مجاری ارتباطی درکشور بوده تا عصرحاضر که عصرارتباطات به شمار می آيد جريان داشته و درهمه‌ی جنبش‌های اجتماعی يک صد و پنجاه سال اخير ايران موثر واقع شده است. درعصر اينترنت وتلويزيون‌های ماهواره‌‌ای هنوزعده‌ای هستند که جز با نامه نويسی نمی توانند صدای خود را به ديگران برسانند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از سرکوب اعتراضات خيابانی درخرداد ماه وتيرماه ۱۳۸۸ کسانی که از کشتارها، اعتراف گيری از زندانيان، ضرب وجرح مردم در خيابان‌ها، تخريب اموال مردم توسط عوامل حکومت، و شکنجه‌ و تجاوز به زندانيان به تنگ آمده بودند فردی يا گروهی دست به قلم شده و خطاب به مراجع دينی، مسئولان کشور و سازمان‌های بين المللی نامه نوشتند. دراين نامه‌ها چند موضوع محوری به چشم می خوردند: ۱) نصيحت يا توصيه به مقامات برای تغيير روش، ۲) شکايت از ظلمی که بر افراد رفته است و تقاضای اقدام برای رفع ظلم (مثل نامه های خانواده‌ های زندانيان سياسی به مسئولان قضايی و مراجع تقليد و دبير کل سازمان ملل)، و ۳) اعلام موضع سياسی مثل نامشروع بودن نظام سياسی يا پاسخ به اين اعلام مواضع.

چرا درابتدای قرن بيست و يکم هنوز ايرانيان مجبورند برای ابراز نظر همانند عصر مشروطيت به نامه نگاری متوسل شوند؟ مخاطب اين نامه‌ها ظاهرا و باطنا کيانند؟ و اين نامه‌ها چه تاثيری بر چه کسانی دارند؟

چرا اين رسانه

سه دليل مشخص برای نوشته شدن و ارسال اين سلسله از نامه‌ها از زبان افراد حقيقی می توان برشمرد: ۱) فقدان رسانه‌های مستقل برای ابراز نظر منتقدان در مورد مسائل جاری به نحو عادی و روزمره، ۲) عدم کارکرد رسانه های دولتی به عنوان پلی ميان مردم و حکومت، و ۳) فقدان تشکل‌های صنفی (در بسياری از حوزه‌ها) و سياسی جهت ابراز نظر جمعی در قالب بيانيه ها و اعلام مواضع رسمی بدون نياز به ذکر نام افراد. هر سه دليل از عصر مشروطه تا کنون منشا اين نامه نويسی‌ها بوده‌اند.

گرچه دربرخی از نامه ها به دليل احساس خطر افراد از جان و شغل و ديگر مايملک خود، نام‌ها در متن نامه نمی آيند و با نام "جمعی از ..." منتشر می شوند اما اکثر نامه ها دارای امضا کنندگان مشخص هستند. در خارج از کشور نيز گروه‌هايی با استفاده از وب سايت مخصوص به اين امر (عريضه يا در خواست نويسی اينترنتی و امضای روی خط) به نوشتن اين گونه نامه‌ها اقدام کرده‌اند.

معمولا پس از انتشار اين نامه‌ها دستگاه‌های اطلاعاتی بر امضا کنندگان در داخل کشور فشار وارد می آورند تا نام خود را پس بگيرند (و قليلی نيز چنين می کنند) و بعد رسانه های اقتدار گرا سعی می کنند با استناد به همان چند نفر نامه را از اعتبار بيندازند (مثل نامه‌ی ۲۹۳ نفر از روزنامه نگاران به مراجع تقليد). همچنين امضا کنندگان مورد حملات رسانه ای و بايکوت کاری قرار می گيرند. (مثل مورد مجيد مجيدی پس از امضای نامه‌ی ۱۲ کارگردان در اعتراض به اقدامات دولت پس از انتخابات) اما انتشار اخبار مربوط به احضار و پرونده سازی برای امضا کنندگان و بايکوت آنها بر تاثير نامه ها بر فضای عمومی می افزايد. نامه‌ی ۱۳۴ تن نويسنده تحت عنوان "ما نويسنده‌ايم" (مورخ ۲۱ آبان ۱۳۷۳) که در دوران اوج قدرت سنتگرايان اقتدارگرا در دولت هاشمی رفسنجانی و اوج فشار وزارت اطلاعات بر نويسندگان دگرانديش نوشته شد نيز به همين گونه فشارها برای پس گرفتن امضا و نيز محروميت امضا کنندگان از بسياری از حقوق خود مثل نشر آثارشان در ايران انجاميد.

جالب توجه دراين نهضت تظلم نامه نويسی آن است که اعضای هيئت حاکمه که همه‌ی رسانه‌های کشور را در اختيار دارند به کسانی که از همه‌ی آن رسانه‌ها محرومند نيز نامه می نويسند تا اين رسانه نيز از حضور آنها خالی نباشد (مثل نامه‌ی احمد توکلی به مير حسين موسوی پس از حضور سبزها در روز قدس).

مخاطب نامه ها

مخاطب نامه ها در يک و پنجاه سال اخير عموما رهبران و مقامات رژيم سياسی‌اند اما هر نامه‌ای دارای مجموعه ای از مخاطبان ضمنی نيز هست. از آنجا که مقامات جمهوری اسلامی همه‌ی خواست‌های منتقدان برای رعايت حقوق آنها را ناديده می گيرند و اين مشی هميشگی آنان بوده است، نامه‌هايی که خطاب به آنها نوشته می شود در واقع برای ۱) اتمام حجت به آنهاست، ۲) دادن سيگنال به هواداران آنهاست مبنی بر اين که رهبرانشان لياقت اين مقام را ندارند و عادل نيستند، و ۳) در دست گرفتن فضای عمومی است تا حکومت با احساس ضعف، اندکی از خشونت خود بکاهد.

نامه‌ها عمدتا توسط دانشگاهيان، هنرمندان، نويسندگان، خانواده‌های زندانيان، فعالان سياسی، روزنامه نگاران و روحانيون نوشته شده‌اند. برخی از آنها خطاب به مراجع تقليد نوشته شده‌اند تا شايد آنها را به موضع گيری وادارند و با مورد پرسش قرار دادن مشروعيت دينی حکومت، حاکمان را به عکس العمل وادار کنند. برخی ديگر به مردم نوشته شده‌اند با اين ديدگاه که بگويند ديگر حکومت گوش شنوايی ندارد و اين مردم هستند که بايد ملجا و پناهگاه قرار گيرند. گاه به خدا هم نامه‌ای نوشته می شود تا در فقدان مرجع رسيدگی دستی از عالم غيب به داد فرد يا افراد برسد. به اين نامه‌ها در عرف سياسی نامه‌ی سرگشاده می گويند و اصل نامه بر خلاف عصر مشروطيت برای طرف مورد خطاب ارسال نمی شود.

تفاوت نامه‌ها با بيانيه های گروهی آن است که نامه ها خطاب به فرد يا مقام مشخصی نوشته می شوند اما بيانيه ها به اعلام مواضع می پردازند بدون آن که فرد يا مقامی را خطاب قرار دهند. همچنين از آنجا که نامه ها به ابراز مواضع ايدئولوژيک نمی پردازند و به مشکلات روز ارجاع دارند تنوع بيشتری از حيث امضا کنندگان در آنها به چشم می خورد.

تاثير نامه‌ها

اين نامه‌ها تاثيربسيار اندکی در تغيير رفتار هيئت حاکمه‌ی جمهوری اسلامی در سه دهه‌ی اخير داشته‌اند اما در تقويت روحيه‌ی مخالفان و منتقدان و ايجاد حس وحدت و همدلی ميان آنها که تحت ستم و سرکوب قرار دارند موثر واقع می شده‌اند. در عصر مشروطيت و دوران پهلوی گوش شنوای بيشتری برای اين گونه نامه ها وجود داشت و حکومت ها تلاش می کردند به نحو غير مستقيم تا حدی به نامه‌ها عکس العمل نشان دهند. هر چه قدر که تعداد امضا کنندگان بيشتر، منزلت اجتماعی آنان بالاتر و پرسشگری آنان از مقامات از موضعی مطالبه جويانه تر باشد تاثير آن بر مخاطب بيشتر است. لحن و ادبيات نامه نيز در تاثير عمومی آن موثر واقع می شوند، مثل نامه‌ی عبدالکريم سروش به ولی فقيه که نثر فارسی سنگين و فاخری داشت و متن قرائت شده‌ی آن توسط برخی افراد با صدايی دل نشين در يوتيوب قرار گرفت و بسياری افراد قطعاتی از آن را در برنامه های راديويی و تلويزيونی قرائت کردند.

تظلم نامه و اعتراضيه نويسی برای ابراز نظر سياسی در جوامعی که دارای رسانه‌های آزاد، حق برگزاری آزاد اجتماعات، حق تشکل يابی سياسی و اجتماعی و آزادی بيان در ملا عمومی هستند به شدت نادر است. امروز ديگر در جوامع دمکراتيک کسی نامه‌ی سر گشاده نمی نويسد. از همين جهت اين نهضت را می توان يکی از مشخصات جوامعی دانست که افراد و گروه‌هايی از آنها ظرفيت ابراز نظر را دارند اما از ابراز نظر از مجاری معمول در جوامع دمکراتيک و آزاد محرومند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016