چهارشنبه 17 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه زهرا رهنورد به رئيس قوه قضائيه: آزادی و حق شهروندی را پايمال نکنيد، کلمه

کلمه : پس از حملات اخير نيروهای لباس شخصی و بسيج به محل سکونت مهدی کروبی، گروهها و شخصيت های مختلف سياسی و فرهنگی ضمن ديدار با وی و يا صدور بيانيه هايی اين اقدام را محکوم کردند.در تازه ترين واکنش دکتر زهرا رهنورد، نويسنده و استاد دانشگاه تهران با نوشتن نامه ای خطاب به آيت الله صادق آملی لاريجانی ،رييس قوه قضاييه ضمن محکوم کردن اين حادثه از وی خواسته است که« پيش از آنکه دست انتقام الهی وارد معرکه شود و خشک و تر را بسوزاند دستگاه قضا وارد عمل شده و داد مردم را بستاند .»

به گزارش کلمه ،متن کامل اين نامه به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


جناب آيت الله لاريجانی رياست قوه قضائيه و قاضی القضات

باسلام

آنچه موجب شد به عنوان زنی در قامت مدعی العموم ، اين نامه را با يک درخواست فوری برای شما بنويسم مسئوليتی است که حضرت علی (ع)برعهده مان گذاشته ، آنجا که می فرمايند «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته »همه ی ما در برابر سرنوشت مردم مسئوليم .

همچنين مولايمان از آگاهان خواسته است که حق مظلوم را از ظالم بستانند و البته بار امانتی است که قرآن کريم بر دوشمان نهاده تا آنجا که در پيکر کوچکمان که در مقابل کوهها و آسمانها قدر و هندسه ای ندارد ،سنگين ترين مسئوليتها را به وديعه نهاده است .

بدين ترتيب است که هريک از ما مدعی العموم هستيم و دادستانی هستيم که بدون حکمی مکتوب و مضبوط از سوی مقامات و عالی رتبگان ،بلکه و اما با انتخابی و انتصابی از سوی وجدان بيدارمان که محصول روحی الهی است ، وظيفه داريم حق را بيان کنيم و داد مظلوم را بستانيم .حوادث يکسال اخير سرکوب ها بويژه هتاکی ها و شعبان بی مخيسم رايج روز قدس مرا بر آن داشت که حق ملت را به زبانی ديگر بازگو کنم .

شما در مقام قاضی القضات اگر بخواهيد می توانيد يکبار برای هميشه زخمهای ملت را مرهم نهيد و از ريشه درمان کنيد .

هنگامی که به مسئوليت قاضی القضاتی می انديشم ،برخود می لرزم، خدايا اين چه مسئوليت سنگينی است که برعهده انسانها گذارده ای و اگر او از عهده اين مسئوليت برآيد خوشا به حالش و اما اگر از مسئوليت پرهيز کند يا بترسد؟…واسفا بر حال او

آقای لاريجانی رياست قوه قضائيه و قاضی القضات

در حاليکه به حکم طبيعت شبها پرنده ها طبق ناموس الهی ، در آشيانه هايشان آرميده اند و روزها آزادانه به هرکجا پرواز می کنند ، به حکم سرکوب گران مردم ،آزاديخواهان و خانواده هايشان و بيوت علما و مبارزان و اخيرا مساجد نيزامنيت و آرامشی ندارند.

دادخواهی من برای انسانها ،خانواده ها و بيت هايی است که در اين يکسال بصورتهای مختلف در معرض تهاجم وحشيانه قرار گرفته اند ،من مدعی العموم اين ملتم زيرا می دانم و ديده ام که از لکه های ننگ اقتدار گرايی ،حملات بی رحمانه ی شبانه و روزانه به خانه های مردم به عنوان دستگيری آزادی خواهان ، نه تنها آزادی بلکه حق حيات شهروندی خانواده هاست که پايمال می شود، به راستی چه مصيبتی به روزگار ملت وارد شده است .

به جرم اينکه فردی اعتراضی به حاکميت دارد يا فردی از خانواده با حاکميت مخالف است ، خانه را زير و رو وکتابخانه و وسايل شخصی را برای بدست آوردن مدرکی ، نشانی ، علامتی و عکسی ويران و به گنجه ها و لباسهای خصوصی زنان و جوانان دست يافته و به حريم خصوصی آنان تجاوز می کنند ،پرده های اخلاق را می درند تا زنی را، مادری را پدری را ،دختری را و پسری را دستگير کنند و در اين روند کودکان خردسال از ترس يا از فراق مادرانشان همچون بيد می لرزند يا ضجه می زنند و گاه اگر فرد مورد نظر در خانه نباشد کسان او را به گروگان می گيرند .بدتر ازهمه درد اسيری است . در زندان نيز مدام زندانيان را به گروگان گرفتن و تجاوز به همسر و فرزند تهديدی می کنند . در اين هجمه بی امان بسياری از زندانيان سياسی با اين روشها دستگير شده اند و خانواده های آنها در بی خبری از فرزندانشان هاجر وار به اين سو و آن سو سرگردان بوده اند.

کجای اين اقدامات اسلامی و انسانی است؟ يا نشانگر مدنيتی است که انسان پس از هزارها سال برای رسيدن به آن تلاش کرده است ؟

اما حمله به خانه های شخصيتهای مخالف حاکميت اين زنجيره مخوف را تکميل می کند .

يورش کينه توزانه و وحشيانه به بيت آقايان منتظری،صانعی ،دستغيب و امثالهم و اين بار نيز حمله به خانه آقای کروبی دردهای ملت را تکميل و صبر همه را به انتها رسانده است .شعبان بی مخيسم گويی روش ثابت نهادهای امنيتی و قضايی در اين يکساله اخير بوده که به اشکالی مختلف عمل می کند.

در چنين شرايطی چه انتظاری داريد که جامعه راست و سالم بماند ، وقتی اراذل و اوباش سينه زنان و بر سرکوبان با ذکر حسين و زهرا و حيدر در خوابگاه ها به دانشجويان حمله کرده ،فرزندان ملت را می زنند و از طبقات بالا به حياط پرتاب می کنند يا به روی مردم بی دفاع و اهالی خانواده روحانيت تيراندازی می کنند ، اما آزادگان و مومنان حقيقی در زندانهای مخوف و بی بهداشت و بی قانون از تمامی حقوق خود محروم و در دخمه های انفرادی به گناه راستی و پاکی و صداقت می پوسند ؟

امروز مذهب به جنگ ملت و مذهب می رود و خدا می داند و تاريخ که انتهای اين جنگ به کجا خواهد کشيد؟

به تازگی در ديدار از خانه و خانواده آقای کروبی و همسر مکرمشان که هردو از اسوه های کشور و فرزندان ايثارگرشان نمونه های خدمت به دانش و ملتند ، با ويرانه ای روبرو شدم که بی درنگ مرا به ياد خيمه های در آتش سوخته کربلا انداخت . تاريخ دردآور و گوش آشنايی که تکرار شده و چشم را نيز به آن وقايع آشنا می کرد. صحنه، صحنه کارزار بود.شيشه ها شکسته ،درها منهدم شده و ديوارها وآسانسورها مجروح از گلوله های مختلف و رنگارنگ ، پنجره ها خرد شده و خاطره محافظ فداکاری يکه و تنها که بر اثر ضربات زير مشت و لگد مهاجمان له شده و به حال کما رفته است و علاوه بر همه صدای های مهيب، فحش ها و اهانتهايی که به اهالی خانه نثار شده به گونه ای تلخ و سياه خود را نشان می داد ،خاطره ای که در و ديوار از گذشت لحظات تلخش می لرزد و هر ناظری از اين همه شعبان بی مخيسم که هرگز جرم محسوب نشده و کسی پيگيرش نبوده است در شگفت می ماند .

چه خبر شده؟ آيا جنگ ايران وصدام است يا خانواده ای بی دفاع و مظلوم ،اسير اراذل و اوباش شده اند .اراذلی سيه پوش که به طور قطع از سوی بخشی از حاکميت ، تجهيز و روانه کارزار ناعادلانه و يکسويه خود با مدافعان حق ملت شده اند .

برای قاضی القضات اين يکی از همان نقاط حساسی است که خداوند فرموده « ان ربک لبالمرصاد » بطور قطع خداوند درکمينگاه است .

از شما انتظار می رود پيش از آنکه دست انتقام الهی وارد معرکه شود و خشک و تر را بسوزاند دستگاه قضا وارد عمل شده و به حکم وظيفه داد مردم بستاند .

شما خوب می دانيد مقام قاضی القضاتی نه تنها در اسلام بلکه در قاموس بين المللی رساندن حق به حق دار است نه حفظ حاکميت … همان حقی که به فرموده حضرت علی (ع) هنگام توصيف آسانترين و هنگام عمل در زمره سخت ترين و پيچيده ترين اجرائيات است .تا کی بايد درمرگ قانون و قانون گرايی به سوگ بنشينيم ؟ و شاهد مثله شدن حق باشيم .

اين بار خواست من به عنوان مدعی العموم ريشه ای و بنيادی است .يکبار برای هميشه در رسانه ملی و ساير رسانه ها ظاهر شويد و شجاعانه همه اين رفتارها را از آمران و عاملان محکوم و سپس آنهارا مجازات کنيد.شايد تا حدودی و البته نه کامل اين لکه ننگ شعبان بی مخی ، قانون شکنی ، تجاوز گری و سرکوب که در کشور ما به شکلهای مختلف تبديل به فرهنگ رفتاری دربرابر مخالفان شده و هردم به وسعت و شدت آن افزوده می شود پاک شود و در عين حال حيثيت دستگاه قضا به عنوان قوه ای مستقل و حق مدار اعاده گردد و مهمتر از همه مردم آزاد باشند که با فکر و انديشه دلخواه خود زندگی کنند و حاکميت را نقد کنند بدون آنکه جواب چنين زيستنی که طبيعی و به حق است ،مشت ، باتوم ، تجاوز و شکنجه و گلوله باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016