از استدلال هایی که موافقین شرکت در انتخابات در نظام بسته ولایت فقیه بدان توسل می جویند و مردم را دعوت به شرکت گسترده در رای دادن می نمایند از جمله می توان استدلال های زیر را مورد بحث قرار داد:
1 - "نتیجه عدم مشارکت عمومی، افزایش شدید هزینه اقتصادی – اجتماعی، کاهش بهره وری در جامعه و انحطاط سیاسی است.انتخابات ادواری یکی از مهمترین موارد مشارکت عمومی و شروط مشروعیت نظام سیاسی کشور به شمار میرود".( از برنامه کاندیدای ریاست جمهوری نهضت آزادی ایران) و یا
2 - اصولی از قانون اساسی که اشاره ای هم به حقوق مردم دارد معطل مانده ولی اصول غیر دموکراتیک قانون اساسی مثلا "بند رهبری" با قوت تمام اجرا میشود . علت اصلی ، توازن قواست . امروز توازن قوا به نفع انحصار طلبان است تا وقتی این توازن تغییر نکند ، بهترین قانون اساسی هم که باشد چیزی را عوض نمیکند!! .... ( نقل به مضمون از مطلب گفتاری جمشید اسدی با عنوان مشارکت یا تحریم ،مسئله این نیست، در سایت خبری گویا ). یا
3 - تحریم انتخابات منفعلانه و شرکت در آن فعالانه برخورد کردن با مسائل است . و...
اینها بخشی از استدلالهای موافقین شرکت در انتخابات هستند . کسانی که خود را مخالف جمهوری اسلامی ،اما آن را اصلاح پذیر وقابل تحول از یک نظام بسته به یک نظام مردم سالار میدانند . حال آن دسته از موافقین شرکت که کاملا" در درون نظام و بدان وفادارند ، نیز استدلالهایی دارند که بد نیست برخی از آنها را نیز بیاوریم :
1 - رفسنجانی، در نماز جمعه تهران، :" آمریکا و دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران میخواهند مشارکت مردمی در انتخابات آینده کم باشد ... آمریکا تلاش میکند تا از راههای مختلف در مردم ایران دلسردی ایجاد کند و فکر میکند اگر حضور مردم در انتخابات افت کند این امر نشانی میشود که بین مردم و نظام فاصله افتاده است و میتواند ادعای خود مبنی بر نامشروع بودن نظام جمهوری اسلامی ایران را به دنیا بقبولاند."
2 - یونسی : "دعوت به تحریم، بر اندازی نرم است" .و ....
سه نکته مشترک در موضع گیری هردو دسته به چشم میخورد 1 – مشروعیت بخشیدن به نظام از طریق حضور مردم . 2 – اثر تحریم بر سلب این مشروعیت . 3- القای ترس به جامعه.
اما دسته اول شرکت در انتخابات را مشروط به تحقق شرائط میکند . شروطی را قید میکند که در چهار چوب نظام ولایت فقیه تحقق پذیر نیست . تنها اثر قید این شروط ایجاد ابهام در اذهان است.
توجه نهضت آزادی و آقای اسدی و دیگرانی که اجرای اصولی از قانون اساسی را که معطل مانده اند، گره گشای بن بست اصلاحات میدانند را،به چند نکته جلب مینمایم و سپس نتیجه گیری را به خود آنها و خواننده گرامی باز می گذارم:
در قانون اساسی که کاندیداها از جمله آقای دکتر یزدی بدان التزام دارند، آمده است:
اصل 4 –" کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی ، مالی ، اقتصادی ، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد . این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است."
باید توجه داشت یکی از شروط آنها که حضور خود را مشروط اعلام کرده اند از جمله نهضت آزادی استعفای اعضای شورای نگهبان است . اما:
بر طبق اصل صد و ده از وظایف و اختیارات رهبراز جمله موارد ذیل است :
1 –" تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
2 - نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام.
3 – فرمان همه پرسی...
...
6 – نصب و عزل و قبول استعفای
الف – فقهای شورای نگهبان.
ب - عالی ترین مقام قوه قضائیه.
ج - رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
د – رئیس ستاد مشترک و ...."
آقایان و خانمهایی که خود را پای بند به این " قانون" میدانند و یا بدان ملتزمند و هر گونه مخالفتی را بر اندازی و خشونت مینامند و اصرار دارند که تحریم و نهایتا" یک جنبش عمومی را شورشی پر" هزینه" قلمداد کنند، بهنگام پیشنهاد دادن و استدلال کردن ، به این اصول قانون اساسی توجهی نداشته اند؟ تازه تناقض استدلالها و پیشنهادها، در برابر ادعای زیر، بن بست کوچک آنها است :
" عدم تقید به قوانین بشری از جمله قانون اساسی بر مبنای مشروعیت الهی بلاواسطه محدوده ولایت را شارع مقدس تعیین می نماید نه مردم( مولی علیهم) . وقتی قانون اساسی مشروعیتش را از تنفیذ ولی فقیه کسب می کند، چگونه قانونی میتواند ولایت مطلقه فقیه را مقید و محدود نماید؟ ولی مطلق فقیه هر گاه صلاح بداند و مصلحت اسلام ومسلمین را در طرق پیش بینی نشده در قانون اساسی بیابد ، حق دارد قانون را نقض کند . اما این نقض ظاهری است . زیرا قانون واقعی همان قانون اسلام است که ولی فقیه آن را نقض ننموده است . اوامر ولی فقیه در حکم قانون است و در صورت تعارض ظاهری با قانون ، مقدم بر قانون است. ( خمینی ، صحیفه نور ص 61 و خمینی صحیفه نور جلد 1 ص 17 به نقل از کتاب نظریه های دولت در فقه شیعه نوشته محسن کدیور).
آنچه که نهضت آزادی به عنوان برنامه کاندیدای خود به مردم ارائه داده است مگر بجز سیاستهای کلان است ؟ که بر طبق قانون اساسی اختیار آن با رهبرمی باشد، پس چرا واضح و روشن نمیگویند ابزاری که معتقدند در اختیار دارند که بدان میتوانند اختیارات" قانونی" و "فراقانونی" رهبری را دور بزنند و اندکی از حقوق مردم را به آنها بر گردانند کدام است ؟ چرا آقای خاتمی نتوانست و آنها بر فرض اینکه صلاحیتشان تایید شود میتوانند ؟ اگر لوایحی که بدان اشاره کرده اند را به مجلس بردند و بنا بر نظر ولی فقیه با مصلحت اسلام و مسلمین جور نیامد ، با حکم حکومتی چه خواهند کرد ؟ خود شما و دیگر طرفداران " شرکت مشروطه" مگر نمیگویید اگر چنین و چنان نشود تحریم میکنید ؟ پس خود بر اثر تحریم واقفید که چنین تهدیدی را روا میدارید. پس چرا تحریم را انفعال می خواندید ؟
اما آقای اسدی شما که اپوزسیون را فاقد استراتژی مشخص میخوانید ، خود را بدین جهت از دیدن واقعیت ناتوان کرده اید که پوزیسیون و اپوزیسیون را باهم یکی می کنید . اپوزیسیون باید ازجنس مخالف و راه و روش و فکر راهنمای آن متفاوت باشد. وگرنه هر زور پرستی را نمیتوان اپوزیسیون زور پرست دیگری که پوزیسون است ، خواند. نیروی جانشین مردمسالار سالهاست که استراتژی مشخص مبارزه با استبداد را دارد و بر اساس آن راه حلهای مشخص پیشنهاد کرده است، از جمله ، استراتژی را رسیدن به آزادی و بر قرار کردن دموکراسی و متناسب به آن، جنبش عمومی را روش و در این راستا، تمامی" انتخابات" در چهار چوب نظام ولایت فقیه را فاقد مشروعیت دانسته و میداند . خود شما نیز مانند نهضت آزادی و دیگران ، تحریم را به مرحله آخر حواله کرده اید . اثر تحریم بر افکار عمومی بین المللی و حتی بر دولتها را یاد آور شده و اذعان کرده اید تحریم فعال است . آیا روش پیشنهادی خود را که بخشی از آن تحریم است، استراتژی دانسته اید و خواسته اید نقص نداشتن استراتژی را جبران کنید؟ گمان نمی رود. در هر حال، اگر فرض کنیم شما کارهای اپوزیسیون را می خوانید وعملکرد آنها را میبینید و آگاهانه می گوئید استراتژی ندارد، بر عهده شما می شود که کمبود را با پیشنهاد استراتژی رفع کنید . چگونه است که بجای کاری که باید بکنید، از پیش خود، تحریم کنندگان انتخابات را فاقد استراتژی مشخص میخوانید؟
advertisement@gooya.com |
|
اما، بر طبق این قانون اساسی با شرکت در "انتخابات" ره به مردم سالاری نخواهیم برد .بهتر این نیست همه آنان که دل در گرو مردمسالاری دارند و غم مردم را می خورند با دعوت گسترده مردم به تحریم همصدا شوند تا همان امری که آقای رفسنجانی و شرکایشان ، باندهای مافیایی نظامی – مالی ، اصلاح طلبان و اصولگرایان حکومتی و.... از آن وحشت دارند تحقق یابد ؟ تا عدم مشروعیت نظام نا مشروع ولایت فقیه از سویی و خواست عمومی مردم ایران مبنی بر جمهوریت و بدست گرفتن سرنوشت خود از سوی دیگر بر جهانیان آشکار گردد ؟ بهتر نیست تا مردم ایران عمل بر اندازی نرم و خلع ید از مستبدین را خود عهده دارشوند؟ چرا بجای دعوت مردم به این عمل آنها را میترسانید و منفعل میکنید ؟ اگر مردم از این حاکمان فاسد خلع ید کنند بیگانگان چه مجوزی برای حمله به ایران ، « ولو از راه دور » ( مقصود موشک باران ) دارند ؟ چرا در القای ترس به جامعه با زور پرستان همصدا میشوید؟ امروز ایران مستعد یک حرکت عمومی است ، با زدودن تردیدها و ترسها ، قوت مردم را به آنها یاد آور شویم تا همت نمایند و خود و وطن را از بلای استبداد برهانند . مردم را نترسانید مردم بدین عمل قادر و توانایند.