فعاليت سياسي چهره هايي كه «نظامي» خوانده مي شوند اين روزها به بحثي داغ در محافل سياسي تبديل شده است. از يك طرف جماعتي كه شعار ايران براي همه ايرانيان مي دادند و اين اواخر حتي هم جنس بازان را هم محق براي نامزدي انتخابات مي خواندند، نه تنها حضور نظاميان سابق را به عنوان كانديدايي براي شركت در رقابت انتخابات رياست جمهوري برنمي تابند كه معتقدند رئيس جمهور شدن نظاميان سبب راديكال شدن فضاي كشور مي شود و لاجرم مملكت را به سمت جنگ مي كشاند. از طرف ديگر گروهي هستند كه مي گويند جنگ ها را عمدتا سياسيون به راه انداخته اند و نظاميان از آنجا كه به عواقب جنگ و درگيري، آگاهترند، بهتر از هر گروه ديگري مي توانند كشور را از در افتادن در وادي جنگ نجات دهند. قضاوت درباره اين دو ديدگاه اما با اشاره به نكاتي مي تواند راحت تر صورت پذيرد:
1-نظامي بودن در نظام جمهوري اسلامي معنايي غير از نظامي بودن در ساير نظام ها دارد؛ اولين حلقه سپاه را كه به عنوان نهادي نظامي، مولود جمهوري اسلامي بود، جواناني تشكيل دادند كه عمدتا دانشجو بودند و به معناي كلاسيك هرگز نمي شد بر آنها نام نظامي نهاد. حاج همت، احمد متوسليان، وراميني، وزوايي، برادران باكري، باقري و اغلب سرداران امروز سپاه با پيشينه اي فرهنگي- سياسي به سپاه پيوستند تا پاسدار جمهوري اسلامي باشند. نظام نوپايي كه البته فقط با تهديدات نظامي روبه رو نبود و شايد به همين دليل بود كه حضرت امام(ره) هيچ گاه سپاه را فقط پاسدار جبهه نظامي جمهوري اسلامي نخواندند، بلكه با امر فرمودن به تاسيس عقيدتي- سياسي سپاه بر اين مهم صحه گذاشتند كه سپاه، پاسدار همه جبهه هايي است كه ممكن است جمهوري اسلامي را به چالش بكشاند. از همين رو مي توان ديگر فرموده امام(ره)، مبني بر عدم فعاليت سياسي نيروهاي نظامي را، ممانعت حضرت امام(ره) از سياسي كاري افراد نظامي دانست، نه كار سياسي. به عبارت روشن تر با كنار هم قراردادن تمامي سخنان رهبر كبير انقلاب مي توان اين نتيجه را گرفت كه بنيان گذار جمهوري اسلامي نه كار سياسي نظاميان كه حضور ايشان در گروه هاي سياسي را منع فرموده اند.
2-در قضاوت ميان دو گروهي كه پيشتر ذكرشان رفت، طنز ظريفي نهفته است؛ آنجا كه برخي معترضين به حضور نظاميان در جمع فعالان سياسي و نامزدهاي انتخاباتي، خود روزگاري عضو همين سپاه و يعني نظامي بوده اند. بنابراين اگر بي توجه به نظر حضرت امام(ره) بخواهيم هرگونه فعاليت سياسي را براي نظاميان منع كنيم چاره اي نداريم مگر اينكه جلوي فعاليت سياسي بسياري از حضرات معترض را بگيريم. بگذريم كه برخي از فعالين سياسي امروز، كساني هستند كه در سابقه اعمال شان نه فقط عضويت در نهادهاي نظامي كه عضويت در نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي هم ديده مي شود!
3-شايد اين دسته از آقايان كه التفاتي به نظر صريح رهبر كبير انقلاب ندارند، بگويند وقتي به فعاليت سياسي روي آوردند كه از سپاه، يا نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي، استعفا داده اند. سؤال اينجاست كه مگر نظاميان ديروزي كه امروز خود را نامزد انتخابات كرده اند، از عضويت در سپاه يا نيروي انتظامي، استعفا نداده اند؟ پس اگر تنها مجوز حضور نظاميان در كارهاي سياسي را استعفا از نظامي گري بدانيم، اين حق براي برخي از نامزدهاي امروز انتخابات هم محفوظ است.
4-يكي از اهداف اين تبليغات عليه نيروهاي مخلص انقلاب شايد اين باشد كه خود اين عزيزان هم باور كنند كه «نظامي بودن» براي شان اتهامي نابخشودني است! و بعد سعي كنند كه بيشتر دكتر و مهندس ناميده شوند تا فردي نظامي. اين در حالي است كه مردم ما حداقل به گذشته اين نظاميان با احترامي فراوان نگاه مي كنند؛ چه اينكه دفاع از دين و سرزمين و تن به خطر سپردن به خاطر آسايش ساكنان ايران زمين، بزرگترين افتخار براي يك ايراني مي تواند باشد و اين مردم ولو به برخي فعاليت هاي امروز ايشان گله داشته باشند اما هرگز مجاهدات اين عزيزان را از ياد نمي برند.
advertisement@gooya.com |
|
واقعيت اين است كه تبليغات مسموم را بايد در ذيل حملاتي ديد كه كل جريان اصولگرايي را نشانه رفته است. رسيدن اصولگرايان به اجماع با طعنه زدن به عناصري كه نظامي بودن را بايد مهم ترين افتخار خود در جمهوري اسلامي بدانند، ميسر نمي شود. مهم تر از اينكه كدام يك از اين آقايان به عنوان نامزد نهايي معرفي شوند، اين است كه هيچ كدام از اين افراد، يكديگر را قرباني رسيدن به اجماع نكنند.