Click for Amazing Phone Card








شنبه 31 اردیبهشت 1384

متن كامل ميثاق نامه مشترك جوانان نسل سومي با مصطفي معين، ايلنا


تهران- خبرگزاري كار ايران

ميثاق نامه مشترك جوانان نسل سومي با مصطفي معين، كانديداي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري منتشر شد.
به گزارش ايلنا، متن كامل اين ميثاق نامه به شرح زير است:
مقدمه
نسل سومي‌‏هاي ياريگر معين (نسيم) جمعي از جوانان فعال سياسي و اجتماعي هستند كه به حضور موثر و تاثيرگذاري مثبت بر سرنوشت سياسي كشور مي‌‏انديشند. اين گروه، مدتي پيش با هدف حضور و فعاليت در عرصه‌‏هاي اجتماعي - سياسي در جامعه شكل گرفت. جوانان نسيم بر آنند كه آغاز حضور اجتماعي خود را با انتخابات رياست جمهوري همراه كنند، كه از 8 سال پيش به عنوان يكي از نقاط عطف جدي در جامعه ما شناخته شده است. انتخابات فرصتي براي همه قشرهاي اجتماعي فراهم مي‌‏كند كه ايده‌‏هاي نو و حرفه‌‏اي جديد را بگويند و بشنوند و دست آخر جهت حركت چهار سال آينده جامعه را تعيين كنند.
همه ما مي‌‏دانيم كه 8 سال پيش فردي با تمام اميدهاي يك ملت آغاز به كار نمود. فردي كه پرچمدار اصلاحات نام گرفت و حركتي را آغاز كرد كه با همه كاميابي‌‏ها و ناكامي‌‏ها، امروز 8 ساله شده است. حركتي كه هرچند كند پيش رفت و با هزاران مانع روبرو بود، تنها راه حركت به جلوي ايران ما بود. اصلاحات با تمام فراز و فرودهايش و تمام اميدها و ياس‌‏هايي كه به همراه داشت، تنها راهي بود كه مي‌‏توانست به دموكراسي و توسعه كشور بيانجامد. خاتمي در آغاز حركتش ميثاقي نانوشته با ملت ايران و ميثاقي مكتوب نيز با كابينه و همراهانش بست. ميثاق اول به دليل سست شدن حلقه‌‏هاي ارتباطي خاتمي با مردم ناكام ماند و به رغم صداقت خاتمي، باعث شد جمع زيادي از مردم نه از شخص خاتمي كه از دولتش جدا شوند.
ميثاق دوم هم ميثاقي بود كه خاتمي براي پيشبرد اصلاحات با وزراي دولتش بست. شايد اگر كابينه خاتمي به طور كامل به آن ميثاق پايبند مي‌‏ماندند. بخشي از بي‌‏اعتمادي‌‏ها و نااميدي‌‏هاي قبلي و شكسته شدن عهد اول خاتمي با مردم را شاهد نمي‌‏بوديم.
اما در بين وزراي دولت خاتمي، تنها وزارتخانه‌‏اي كه به طور كامل به مفاد آن ميثاق نامه پايبند ماند و برطبق آن عمل كرد، مجموعه وزارت علوم و شخص دكتر معين بود. وي در پايبندي به اين ميثاق تا جايي پيش رفت كه حاضر شد درست در مقطعي كه تلاش‌‏هاي چند ساله او و مجموعه همفكرش در وزارت علوم در آستانه نتيجه دادن بود، مجبور شد از سمت خود استعفا دهد. استعفايي كه از سويي اعتراض به رفتارهاي غيرعلمي و غيرمنطقي با دانشگاه و دانشگاهيان بود و از سوي ديگر فرصت‌‏هاي جديدي را پيش پاي روند تحول و نوسازي ساختار دانشگاه‌‏ها قرار داد. وي با اين استعفا حاضر شد حذف خود را نيز به بهاي تغيير ساختار و تضمين استقلال دانشگاه‌‏ها بپذيرد.
دكتر معين يك بار نشان داد كه مي‌‏توان به پيمان بسته شده وفادار ماند. همين ما را بر آن داشت كه حرفه‌‏اي خود را در قالب ميثاقي با معين طرح نماييم. در اين راه از نظرات و همكاري جمعي از جوانان فعال در عرصه‌‏هاي اجتماعي و سياسي نيز بهره گرفتيم. جواناني كه همراه ما شدند تا خواسته‌‏هاي يك نسل را به گوش كسي برساند كه مي‌‏خواهد رييس جمهور ملت ايران باشد.
در ايران همواره رييس جمهور را به عنوان فردي بالاتر از مردم و مسلط به آنان شناخته‌‏ايم و به ما شناسانده‌‏اند. اما نسل جديد در شرايط فكري جديد و شرايط جهاني نوظهور، چنين نظام سلسله مراتبي از بالا به پايين را نمي‌‏تواند بپذيرد و فرد برگزيده خود را موجودي ماورايي نمي‌‏داند و او را قهرماني كه از وراي ابرها آمده و مي‌‏خواهد ايران و ايراني را يك شبه به سعادت برساند، نمي‌‏شناسد.
رييس جمهور آينده ايران نبايد خود را از بدنه ملت جدا بداند و شعارهاي خود را آن قدر بلند و كلي و دست نيافتني برگزيند كه همه فكر كنند حرف‌‏هاي خوبي زده، اما آخر سر هيچ كس نفهمد كه آيا به آن شعارها عمل شد يا خير.
رييس جمهور، نماينده جمهور مردم در بدنه دولت است و بايد وكالت مردم را در حاكميت عهده‌‏دار باشد. مواضع رييس جمهور بايد برآمده از انتظارات جامعه و همراستا و همگرا با انديشه مردم باشد. در اين ميان نبايد از نظر دور داشت كه نسل كنوني تبلور تفكرات و ايده‌‏هاي خود را در فردي جستجو مي‌‏كند كه تفاوت‌‏هاي اين نسل با نسل‌‏هاي پيشين را به رسميت بشناسد، به ايده‌‏ها و ارزش‌‏هاي اين نسل احترام بگذارد و سعي كند تا حد ممكن خود را به افق ذهني اين نسل نزديك سازد. مسلما همراهي و همفكري فردي از نسل گذشته با نسل جديد مي‌‏تواند باب مفاهمه‌‏اي جديد و صميمانه و اثرگذار را در آينده تعاملات بين نسلي در جامعه ايران بازنمايد.
اين ميثاق نامه در يك مقدمه و 30 بند تنظيم شده و در روز جهاني جوان ( 8 ارديبهشت) به امضاي دكتر معين و 30 جوان فعال در حوزه‌‏هاي مختلف سياسي، اجتماعي، مطبوعاتي و اينترنتي رسيده است. آقاي معين متعهد شده است كه چه در كسوت رياست جمهوري و چه غير آن در راستاي تحقق اين 30 بند تلاش نمايد. جوانان امضا كننده اين ميثاق نامه نيز متعهد شده‌‏اند از هر تلاشي در جهت ياري رساندن به دكتر معين براي اجراي اين بندها دريغ نكرده و او را در مسئوليت سنگيني كه در پيش روي خواهد داشت، تنها نگذارند. از سوي ديگر به پيشنهاد دكتر معين، جوانان نسيم با همت ديگر جوانان علاقه‌‏مند تلاش خواهند نمود در قالب يك تشكل غير دولتي، نظارت بر حسن اجراي اين ميثاق را بر عهده گيرند.
دكتر معين با به ميان گذاردن 5 الگوي رفتار مديريتي خود (صميميت، صداقت، صراحت، صبوري و صلابت) و جوانان با در ميان گذاشتن 5 ارزش انساني و آرماني (معنويت، آزادي، صلح، دموكراسي و توسعه) اين ميثاقنامه را امضا كردند و هم سوگند شدند كه تمام همت خود را براي اعتلاي نام پرافتخار ايران در جهان به كار گيرند و تا رسيدن ميهن عزيزمان به سهم شايسته خود از فرهنگ، اقتصاد، سياست و تكنولوژي در نظام جهاني لحظه‌‏اي از تلاش باز نايستند.
*************جهان امروز
جهان امروز، با سرعتي روزافزون در حال پيشرفت و تحول و ساختن آينده خود است، آينده‌‏اي مشترك كه بشريت را فارغ از رنگ پوست و نژاد و آيين همگرا كرده و خواه ناخواه سرنوشت ما نيز با آن پيوند خورده است. جهان امروز با شتاب به يكپارچگي مي‌‏گرايد و جامعه بشري را در مفاهيم بنيادين زندگي خويش، به سمت ارزش‌‏هاي انساني و معنوي مشترك رهنمون مي‌‏سازد.
در دنياي به هم تنيده كنوني، توسعه و پيشرفت بدون تفاهم و تعامل با ديگر كشورها و ملت‌‏ها و حضور موثر و فعال در عرصه فرهنگ، سياست و تكنولوژي جهاني و هم‌‏پيوندي با نظام اقتصادي جهاني، ميسر نيست. انزوا جستن از جهان، دشمن‌‏تراشي‌‏هاي بي‌‏فايده، خود را فراتر از ديگر جوامع و بي‌‏نياز از ديگر فرهنگ‌‏ها دانستن و بي‌‏توجهي به شرايط زيستن در جهان جديد و ارزش‌‏هاي جهاني مانند صلح ، دموكراسي و حقوق بشر، بزرگترين چالش كنوني براي پيشرفت كشور ماست.
در جهان جديد، هيچ كشوري نمي‌‏تواند به افتخار ملي و اعتبار بين‌‏المللي دست يابد، مگر آنكه ابتدا نسبت خود را با جهان پيرامون مشخص كرده باشد. در جهان جديد، هيچ فرهنگي نمي‌‏تواند باقي بماند و شكوفا شود، مگر اينكه نسبت خود را با ارزش‌‏هاي انساني مشترك كه ميراث هزاران سال تجربه بشري است، مشخص كرده باشد. در جهان جديد، هيچ كشوري نمي‌‏تواند در عرصه‌‏هاي علمي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي حرفي براي گفتن داشته باشد، مگر در جايگاهي كه در جهان براي خود تعريف كرده و بدان دست يافته است. در جهان امروز، براي پيشرفت و همزيستن در جهان، راهي جز زيستن با جهان وجود ندارد.
**********انسان امروز
انسان امروز، ميراث‌‏دار ثمرات قرن ها تلاش فكري و علمي بشر است و تجربه تلخ و شيرين هزاران سال زندگي را پشت سر گذاشته است. شيريني پيشرفت‌‏هاي فكري و گشايش‌‏هاي علمي بارها كام او را شيرين كرده و آرامش و سهولت روزافزون زندگي را براي او به ارمغان آورده است. ناكامي‌‏ها و جنگ‌‏ها و نابرابري‌‏ها نيز هزاران بار كام او را تلخ كرده و باز از آن خلاصي نداشته است.
ميل به پيشرفت و ترقي، گرايش به آزادي، عدالت و دموكراسي و تلاش براي فردايي بهتر از امروز و جهاني انساني‌‏تر و اخلاقي‌‏تر از اكنون، جانمايه سعادتمندي است كه انسان‌‏ها براي خود پسنديده‌‏اند و در راه رسيدن به آن در حركت‌‏اند. انسان امروز آموخته است كه هيچ جامعه‌‏اي بدون مدارا، عدالت و آزادي از قدرت و ثبات كافي برخوردار نخواهد گشت. مي‌‏داند كه همه بشريت با هم بر يك قايق سوارند و اگر سعادت و پيشرفت و وضعيت بهتري هست، سرنوشتي مشترك است كه جز با همياري و همكاري همه دولت‌‏ها و ملت‌‏ها، همه جوامع و فرهنگ‌‏ها و همه انسان‌‏ها ميسر نيست.
انسان امروز بر اين باور است كه حقيقت در انحصار پيروان هيچ انديشه و آييني نيست و اديان و فرهنگ‌‏هاي ملل مختلف بايد در كنار هم و در تعامل با هم، در جهاني متكثر به حيات خود ادامه دهند. در اين چشم‌‏انداز است كه انسان امروز ايراني، هم در برزخي از تقابل‌‏هاي نافرجام ميان سنت و مدرنيته، در جستجوي راهي است كه بتواند از آرامش بيشتري در درون خود و در جامعه خود، و از سهم بيشتري در جهان متنوع برخوردار باشد. انسان امروز ايراني هم تشنه اخلاق، معنويت و عدالت و نيازمند صلح، آزادي، دموكراسي و ديگر ارزش هاي مشترك بشري است.
*********ايران امروز
ايران امروز، با پيشينه تاريخي و ذخائر و ميراث غني فرهنگي خود كه مملو از ارزش‌‏هاي انساني و اسلامي است، و با اين حجم عظيم منابع طبيعي و نيروي انساني و سرمايه‌‏هاي اجتماعي، و با جمعيت كثير جوانان پرانرژي و فعال كه اكثرا تحصيل‌‏كرده و بامهارت به شمار مي‌‏روند، حق دارد كه در مقايسه با ديگر كشورهاي جهان شاني درخورتر داشته باشد. ايراني كه براي همه ايرانيان، از هر ديار و شهر و مذهب و فرهنگ و قوميتي باشد. ايراني كه براي همه ايرانيان در سراسر جهان باشد و همه ايرانيان به آن افتخار كنند. اما با كمال تاسف بايد بگوييم. ايران ما جايگاه شايسته خود را در جهان و حتي در منطقه به دست نياورده است.
ملت ايران با اين‌‏همه سابقه تمدني و تاريخي، حق دارد كه در جهان اعتبار و احترام داشته باشد، هم‌‏سطح كشورهاي پيشرفته و مرفه زندگي كند و در عرصه فرهنگ و سياست جهاني، نقشي درخور شان ايران ايفا نمايد. اين حق هر ايراني است كه در جهان به دانش، ثروت و تلاش خود شناخته شود، نه به خشونت، بي‌‏تدبيري و انزوا. ايراني با منبع سرشار استعداد علمي، مي‌‏تواند به جايگاه والايي در نظام جهاني دست يابد. اما متاسفانه فاصله و شكاف عظيمي بين خواسته‌‏هاي ايرانيان و دستاوردهاي ايشان ديده مي‌‏شود.
توسعه ايران و دستيابي به علم، فناوري، پيشرفت، رفاه و تعالي، بدون تعامل با ديگران و جدا از ديگران، محال است و يكي از وظايف دولت آينده، مشخص كردن فاصله خود با گفتماني است كه قائل به بستن مرزهاي فكري و فرهنگي و اقتصادي و سياسي و زيستن در انزوا است. دلخوش بودن به شاخص‌‏هاي كلي و نسبي، تاكيد بر خودكفايي به جاي استقلال، سيطره گفتارهاي عوامانه بر شعارها و برنامه‌‏هاي اقتصادي و سياسي، اصرار بيهوده براي رشد كشور در متني از انزواي جهاني، سايه انداختن نگرش‌‏هاي جزمي غيرعلمي بر روابط سياسي و اقتصادي و تاكيد مفرط بر توسعه سخت‌‏افزاري بدون توجه به اهميت توسعه منابع انساني ميانگين سياست‌‏هاي بي‌‏حاصلي هستد كه تاكنون بر كشور ما حاكم بوده است.
آينده‌‏نگري، توسعه‌‏گرايي، برنامه‌‏ريزي علمي و نگاه جهاني شاخص‌‏هاي حركتي هستند كه مي‌‏توانند مسير آينده توسعه كشور را تغيير دهند و با فاصله گرفتن از تنگ‌‏نگري و جزميت‌‏هاي گذشته، راه را براي توسعه همه‌‏جانبه ايران عزيز فراهم كنند و افق اميدبخشي از آينده ايران را فراروي نسل جديد بگذارند.
اما توسعه كشور بدون بسط دموكراسي، بدون توسعه منابع انساني، بدون توجه به حقوق فردي و شهروندي، بدون وجود آزادي‌‏هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي ممكن نيست، و تجربه يك سده گذشته نيز نشان داده كه هر تلاشي براي توسعه آمرانه كشور و تحميل مدرنيزاسيون از بالا به جامعه، به تشديد تعارض‌‏ها و شكاف‌‏هاي اجتماعي، ايجاد بحران‌‏هاي سياسي و در نهايت غلطيدن دوباره و چندباره به چرخه معيوب استبداد و هرج و مرج ختم مي‌‏شود.
ملت ايران ملتي با سابقه تمدني و فرهنگي درخشان است. در گذشته شكوفاي ايران، ما نه تنها ثروت مادي فراوان داشتيم، كه صاحب ذخاير معنوي فراوان هم بوده‌‏ايم. اكنون هم نيازها و گرايش‌‏هاي فرهنگي و سياسي جامعه پوياي ايران كم از خواسته‌‏هاي اقتصادي و رفاهي ايشان ندارد؛ بلكه اين دو سنخ از خواسته‌‏ها با هم هماهنگ و همراه‌‏اند.
پس توسعه اقتصادي به عنوان يك برنامه بايد با الگوهاي دموكراتيك و همراه با توجه به آزادي‌‏ها و مراعات حقوق مدني تعقيب شود. هيچ مقام و مسوولي حق ندارد به بهانه توسعه اقتصادي، مانعي در برابر توسعه عدالت، آزادي و دموكراسي ايجاد نمايد.
اين حق نسل نو است كه در كشوري مانند ديگر كشورهاي آزاد جهان زندگي كند و از حرمت و كرامت و حقوق اساسي برابر برخوردار باشد، از حداقل امكانات رفاهي لازم براي زندگي بهره‌‏مند باشد و در توسعه دموكراتيك ايران سهم داشته باشد؛ و هيچ كس حق ندارد اين حقوق را به هيچ بهانه‌‏اي سلب كند.
*********جوان امروز ايراني
جوان امروز، با انرژي و تواني كه به خاطر جواني به وديعه گرفته است، و با سرمايه عظيمي از آگاهي كه به سبب ارتباط بيش از پيش با جهان در اختيار اوست، و با گسترده دانش و عقلانيت بشري كه دستاورد و ميراث مجاهدت نسل‌‏ها، علم‌‏آموزي و تجربه‌‏اندوزي است و اكنون به او رسيده، توان اصلاح و پيشبرد برنامه‌‏هاي توسعه‌‏محور در اين كشور را دارد؛ توسعه‌‏اي همه‌‏جانبه كه ما را به مدار جهاني نزديك‌‏تر از قبل سازد.
امضاكنندگان اين سند معتقدند وقت آن رسيده است كه گفت و گو و تعامل واقعي ميان نسلي و حضور نسل جديد در قدرت و حركت به سمت ايجاد نوعي موازنه نسلي و تحول در مسووليت‌‏ها و مديريت‌‏ها آغاز شود تا نسل جديد رفته رفته به جايگاه شايسته خود در مديريت كشور نائل شود، و نقش موثري را در تعيين سرنوشت آينده جامعه ايران ايفا كند.
انتخابات دوم خرداد نقطه آغاز روندي بود كه در آن نسل جوانان پس از جنگ، براي اولين بار به سن راي دادن رسيدند ، توانستند هرم قدرت را در ساختار حاكم بر ايران دگرگون كنند. قدرت اين نسل پرجمعيت بود كه دوم خرداد و تمام تحولات حاصل از آن را رقم زد، اما به دليل فقدان تشخص و سازماندهي مستقل اين نيروي جوان، سيطره اقتصادي و اجتماعي سنتي نسل‌‏هاي پيشين، پدرسالاري ريشه‌‏دار نهفته در فرهنگ ايران، نبود امكان تجربه، تهديد و محدوديت مداوم و مستمر جوانان و دلايل متعدد ديگر، نسل جوان پس از خرداد 76 توانست تاثيرگذاري اجتماعي و سياسي خود را مستقل از نسل قبل به نتيجه برساند.
اين انتخابات نقطه عطفي است كه در آن "نسل انقلاب" و "نسل جنگ" ، يعني مجموعه رهبران و تصميم‌‏گيران پيشين كشور، براي اولين بار با نسل جواني مواجه مي‌‏شوند كه ديگر نسل‌‏هاي قبل نمي‌‏توانند همه خواسته‌‏ها و ارزش‌‏هاي آنها را نمايندگي كنند. جوانان اين نسل ديگر نمي‌‏پذيرند كه با آنها مانند يك موجود منفعل و صامت برخورد شود، به نام آنها سخن گفته شود، به نفع آنها شعار داده شده و جلب راي شود، با آنها مانند يك مجموعه دلخوش به شعار دستيابي به چند درصد كابينه رفتار شود، هويت آنها بازيچه تلقي شود و آينده و سرنوشت ايشان به بازي گرفته شود.
نسبت ارزش‌‏ها، گرايش‌‏ها، آرمان‌‏ها و خواسته‌‏هاي اين نسل با گذشته و فضاي ذهني نخبگان نسل گذشته به نحوي است كه به ندرت كسي از نسل قبل را مي‌‏توان يافت كه براي بيان و عرضه خواسته‌‏هاي نسل جوان در جامعه و نمايندگي آنها در سطح قدرت شايسته باشد. در عين حال نخبگان فكري و اجتماعي اين نسل نيز هنوز به سطحي از نفوذ اجتماعي و قدرت سياسي نرسيده‌‏اند كه بتوانند به طور كاملا مستقل در عرصه سياسي حضور يابند و نمايندگان خود را داشته باشند.
گروهي از جوانان برآن شدند كه پس از بررسي جوانب اشاره شده ميثاقي را براي كار تدوين كنند. امضا كنندگان اين ميثاق نامه، فرصت به دست آمده در دوره جديد را براي رشد و حضور مستقل جوانان در عرصه‌‏هاي مديريتي، اجتماعي و سياسي كشور مغتنم دانسته و بر اين باورند اين دوره زمان طلايي تمرين جوانان براي پذيرش تدريجي مديريت‌‏ها، كسب قدرت و انتقال آن از نسل پيشين به نسل حاضر است. دوره‌‏اي كه پايان آن با حضور بسياري از جوانان در عرصه‌‏هاي جدي تر جامعه همراه خواهد بود. چهار سال آينده زماني است كه جوان ايراني بايد بتواند و تجربه آن را به دست آورد كه عهده‌‏دار مسووليت‌‏هاي مهم در اين كشور گردد.
اين ميثاق نامه، حاوي ارزش‌‏هاي مشترك و تعهدات متقابلي است كه دكتر معين و جوانان امضاكننده پذيرفته‌‏اند و همگي به آن پايبند خواهند ماند.
جوانان امضا كننده اين سند انتظار دارند دكتر معين پس از انتخاب شدن به عنوان رييس جمهور ايران همواره خود را نماينده و مدافع حقوق ملت در حاكميت بداند. اسير محافظه‌‏كاري كه ميراث هميشگي قدرت است، نشود در شكاف ايجاد شده بين ملت و حكومت خود را در سمت ملت قرار دهد و تمام تلاش خود را براي پر كردن اين شكاف و گردن نهادن حكومت به خواست ملت انجام دهد. پافشاري رييس جمهور بر حقوق يكايك شهروندان حفظ آزادي‌‏هاي ملت و تضمين حقوقي كه قانون اساسي برشمرده ضروري است و جوانان انتظار دارند دكتر معين در اين راه هيچ گاه صلابت خود را به عنوان نماينده ملت از دست ندهد، تعامل و رابطه هميشگي رييس جمهور با ملت و نخبگان جامعه ضروري است و در اين راه صداقت و صراحت رييس جمهور از مهمترين وظايف اوست.
هيچ راز پوشيده‌‏اي بر ملت وجود ندارد و شايسته است رييس جمهور و كابينه وي به طور مستمر به افكار عمومي گزارش دهند. حضور دوره‌‏اي رييس جمهور در تلويزيون (حداقل هرماه يكبار) حضور مستمر در دانشگاه‌‏ها (حداقل هر 6 ماه يكبار) مصاحبه با مطبوعات و روزنامه‌‏ها و برگزاري مستمر جلسات نقد و پرسش و پاسخ با عموم شهروندان پرسشگر گزينش نشده حداقل خواسته‌‏هاي جوانان در اين زمينه مي‌‏باشد.
تجربه دولت اصلاحات نشان داد دولتي كه ارتباط هميشگي و مستمري با افكار عمومي برقرار نكند. حتي اگر در ابتدا با راي اكثريت مطلق آراي عمومي نيز انتخاب شده باشد از تحقق همه برنامه‌‏ها و نيل به خواسته‌‏هاي فزاينده جامعه باز مي‌‏ماند. دولت و حكومتي كه تنها ارتباط نهادينه آن با افكار عمومي هر چهارسال يكبار باشد بي‌‏شك هم از فضاي عمومي جامعه دور مي‌‏افتد و هم پشتوانه لازم براي اقتدار رييس‌‏جمهور و اجراي برنامه‌‏هاي دولت را از دست مي‌‏دهد. ارتباط دولت با افكار عمومي ارتباطي دوسويه است و علاوه بر اطلاع‌‏رساني شفاف و پاسخگويي بايد نظر افكار عمومي درباره سياست‌‏هاي كلي كشور همواره استخراج و بر اساس آن عمل شود. دولت آينده خود را ملزم به هماهنگي دائمي با افكار عمومي مي‌‏داند و تشكيل يك نهاد ملي نظرسنجي زير نظر رييس جمهور با تطبيق هميشگي عملكرد حكومت با نظرات مردم و بهره‌‏گيري از قدرت افكار عمومي به عنوان پشتوانه تصميمات دولت مي‌‏تواند بسترهاي تحقق اين امر را فراهم سازد. به علاوه دكتر معين تلاش مي‌‏كند كه در دولت آينده هيچ تصميم مهم مملكتي اتخاذ نشود مگر آنكه حداقل از حمايت بيش از نيمي از افكار عمومي برخوردار باشد.
نظارت نخبگان بر دولت و فعاليت‌‏هاي آن از ضروريات دموكراسي است. فعاليت دولت بايد شفاف باشد و در معرض نقد جامعه و به ويژه نخبگان دانشگاهي و اهل انديشه و قلم قرار گيرد. رييس‌‏جمهور و اعضاي دولت بايد انتقادپذير باشند و بمانند فضاي لازم را در اين زمينه فراهم كنند و در جهت سوق دادن بقيه بخش‌‏هاي حكومت به اين سمت تلاش نمايند.
دكتر معين تعهد مي‌‏كند كه در دولت آينده فضا را براي تولد دوباره نشريات منتقد فراهم كند تلاش براي آزادي منتقدان دربند را از اولويت‌‏هاي خود پس از پيروزي در انتخابات بداند و مانع تكرار فجايعي از اين دست باشد. جوانان و دكتر معين اعتقاد دارند كه دولت آينده بايد به طور جدي پاسدار حقوق و آزادي‌‏هاي جامعه باشد و به طور ويژه زمينه را براي اظهار نظر نخبگان جامعه مطبوعات دانشگاهيان پژوهشگران درباره مسائل راهبردي كشور مانند رابطه با آمريكا، بحران هسته‌‏اي، تهديدات خارجي، رانت‌‏هاي اقتصادي‌، آزادي‌‏هاي اساسي، آسيب‌‏هاي اجتماعي، نوانديشي مذهبي، طرح نظريه‌‏هاي متفاوت با ايدئولوژي محافظه‌‏كاران، نقد وضعيت فرهنگي سياسي و اخلاقي كشور و قانون اساسي فراهم كند.
تعيين سرنوشت حق هر جوان ايراني است. تحميل شاخص‌‏هاي هويتي دو نسلي كه يكي با انقلاب و بعدي با جنگ زيسته‌‏اند و هويت يافته‌‏اند به نسلي كه مي‌‏خواهد يك زندگي انساني مطابق با معيارهاي نو و جهاني داشته باشد و مي‌‏خواهد از ظرفيت‌‏هاي جديد جهاني براي پيشرفت ايران و دستيابي به جايگاه شايسته در جهان استفاده كند نه شايسته است و نه شدني.
اين حق نسل سوم است كه در فضايي آزاد به بازسازي هويت نسلي خود مبتني بر شرايط روز جامعه و جهان دست بزند و نسبت خود را با دين، مليتف فرهنگ و جايگاه خود در جهان پيرامون مشخص سازد. حق متفاوت بودن و در فضايي متفاوت از نسل‌‏هاي گذشته، زيستن حق مخالف بودن از جمله حقوق فراموش شده نسل جوان است. اين در حالي است كه شرط لازم براي توسعه و پيشرفت كشور تفاهم بين نسل‌‏ها و تلاش براي كم كردن فاصله و شكاف نسلي است اما اين تنها در صورتي محقق مي‌‏شود كه هويت مستقل نسل جديد به رسميت شناخته شود. پس حكومت بايد به جاي تلاش براي تحميل قالب هويتي مورد پسند خود و تعيين تكليف براي نسل جديد شرايط و بسترهاي لازم را براي رشد اين نسل و احراز هويت آن فراهم سازد و دولت آينده در اين زمينه مسووليت‌‏هاي سنگيني برعهده دارد.
نگاه مبتني بر سرپرستي و هدايت جوانان در اين سال‌‏ها باعث شد كه انرژي عظيم نسل جديد كه علي الاصول بايد در خدمت توسعه ملي قرار مي‌‏گرفت در مواجهه با ساختارهاي بوروكراتيك و مقاومت‌‏هاي سنتي به هدر برود. تا جايي كه امروزه از مساله جوانان بيشتر يك تصوير ويتريني و تزييني براي نمايش دادن و راي گرفتن باقي مانده است.
اين وضعيت بايد تغيير كند و دولت آينده بايد در تمام حوزه‌‏هاي نفوذ خود زمينه‌‏ساز تحول جدي در نگاه به جوانان و جدي شدن نقش آنان در تصميم‌‏گيري‌‏ها و مديريت‌‏ها باشد.
در اين جهت بازانديشي انتقادي در نهادهاي متولي امر جوانان نظيرسازمان ملي جوانان، ضروري به نظر مي‌‏رسد. از پيشنهادهاي مطرح در اين باره تحول سازمان ملي جوانان به سوي "سازمان مشاركت ملي جوانان" و تغيير وظيفه اين سازمان از تصدي‌‏گري و هدايت فعاليت‌‏هاي حوزه جوانان و نظارت و مديريت NGO ها به بسترسازي و تمهيد مقدمات براي فعال شدن مستقل تشكل‌‏هاي غيردولتي جوانان و مشاركت خودمحور آنان در حوزه‌‏هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي است. به علاوه ايجاد بسترهاي لازم براي فعال‌‏تر شدن سازمان‌‏هاي غيردولتي جوانان و زمينه‌‏سازي و رفع موانع ايجاد يك نهاد صنفي براي تشكل‌‏هاي غيردولتي در اين جهت لازم است.
دكتر معين و جواناني كه اين ميثاق‌‏نامه را پذيرفته‌‏اند بر اين باورند كه نسل سوم با نگاه جهاني و توسعه‌‏گراي خود مي‌‏تواند و بايد نقش جدي در تعيين مسير آينده كشور و ساختن ايران فردا، بازي نمايد.
دكتر معين انتظار دارد جوانان ايراني با كاستن از فاصله ذهني كه ميان آنان و دولت ايجاد شده مشاركت جدي‌‏تري در مناسبات سياسي فرهنگي اقتصادي داشته باشند. در مقابل وي تعهد مي‌‏كند كه زمينه‌‏ساز ورود جوانان نخبه و توانمند به عرصه‌‏هاي جدي تصميم‌‏سازي و اداره كشور باشد و تمام امكانات دولت آينده را براي رفع موانع تحقق اين امر به كار گيرد.
در اين مسير اجراي برنامه‌‏اي زير نظر مستقيم رييس جمهور با هدف شناسايي جذب و به كارگيري نخبگان جوان در بدنه اجرايي كشور و فراهم كردن امكان تجربه اندوزي براي ايشان ضروري به نظر مي‌‏رسد. با اين چشم‌‏انداز كه بعد از چهار سال نسبت مشخص و قابل سنجشي از مديران و متخصصان جوان در لايه‌‏هاي جدي تصميم‌‏ساز و مجري دولت حضور داشته باشند؛ تا بتوانند حاملان انتقال تدريجي قدرت به نسل جديد باشند.
دكتر معين نيز بر تدريجي بودن اين روند و لزوم ترميم شكاف‌‏هاي تاريخي سياسي اجتماعي جنسيتي و نسلي در همه ابعاد جامعه تاكيد دارد و مصمم است كه در چهار سال آينده آرايش مديريتي دولت را به سمت ايجاد موازنه قدرت و عدالت نسلي (به معناي تلفيق فكر و خلاقيت جواني با تجارب هزينه نسل‌‏هاي پيشين) هدايت كند.
ساختارهاي اداري و مديريتي دولت ايران بسيار كهنه شده است و بسياري از كارشناسان نياز به يك تحول جدي در اين ساختارها و تطبيق آنها با شرايط جديد اجتماعي و اقتصادي كشور و شرايط جهاني را دريافته‌‏اند. اما تحقق اين امر نياز به مديريت شجاع و نوگرايي دارد كه بتواند اين تغيير و تحول را رهبري و مديريت كند.
دكتر معين در دوران اخير مديريت خود در وزارت علوم نشان داده است كه از جرات و جسارت لازم براي ايجاد تحولات ساختاري به رغم دشواري‌‏ها و روبرو شدن با مقاومت‌‏ها برخوردار است. وي مصمم است كه در دولت آينده همان تحولات ساختاري را كه براي دانشگاه‌‏ها و وزارت علوم در نظر گرفته بود و به صورت قانون درآمد و اجراي آن آغاز شد به تمام اجزاي ساختار پوسيده بوروكراسي موجود تعميم دهد و برنامه مشخصي را براي نوسازي ساختارهاي اداري دولت به اجرا بگذارد.
دوران هشت ساله اصلاحات با شعار جامعه مدني و توسعه همه‌‏جانبه خصوصاً توسعه سياسي آغاز شد و به بخشي از اهداف خود نيز دست يافت. از آنجا كه تنها راه جلوگيري از فساد حكومت، توسعه تعميق و نهادينه‌‏سازي دموكراسي در ساختار حكومت است اكنون در ادامه راه اصلاحات بايد به حركت به سمت "جامعه مدرن ايراني" در سطح اجتماعي و "توسعه و تعميق دموكراسي" در سطح سياسي توجه داشت. دكتر معين مصمم است بسط گسترش و نهادمندسازي دموكراسي را يكي از اصول راهبردي دوران تصدي رياست جمهوري بداند و التزام به اين امر را از دولت تحت نظر خود آغاز كند. تقويت نهادها ترويج آموزش و بسط آگاهي‌‏هاي دموكراتيك و تضمين آزادي‌‏ها مبناي تمام برنامه‌‏هاي سياسي‌‏ اجتماعي و فرهنگي دولت در اين زمينه خواهد بود.
اين حق همه ماست كه از جايگاه و حرمت شهروندي برخوردار شويم. شرط وجود عدالت در جامعه اين است كه يكايك شهروندان همان‌‏گونه كه در جامعه داراي تكاليفي هستند بتوانند از حقوق اساسي خود نيز بهره‌‏مند شوند. شهروندان مي‌‏توانند و بايد تمامي مسووليت‌‏هاي اداره شهر را به مفهوم عام آن برعهده بگيرند و به عنوان نقاداني فعال نظاره‌‏گر عملكرد منتخبان خود باشند. شهروند توانمند كسي است كه بتواند از حقوق خود از نظر اقتصادي اجتماعي، فرهنگي و سياسي برخوردار شود. شهروندان در مقابل دولت داراي حقوقي متقابل هستند و حرمت نهادن به شهروندان از جمله وظايف اصلي دولت است.
احترام به هويت فردي شهروندان مساوات‌‏گرايي احترام به عقايد و ديدگاه‌‏هاي مختلف و تلاش در جهت بالا بردن سطح رفاه در جامعه از جمله حقوقي است كه شهروند توانمند ايراني بر گردن دولت دارد. براي اين منظور دكتر معين تاكيد مي‌‏كند كه دولت آينده بايد برنامه دقيقي براي پرورش شهروندان آگاه و توانمند كه بتوانند بدون نياز به نظارت و سرپرستي دولت سرنوشت اجتماعي خود را تعيين كنند به اجرا بگذارد و تمام تلاش دولت را در راه رشد و توانمند سازي كليه شهروندان و حركت در مسير عدالت سياسي مدني اجتماعي اقتصادي نسلي جنسيتي و رسانه‌‏اي مصروف نمايد.
دموكراسي يكي از روش‌‏هاي پذيرفته شده جهاني است كه كمتر انسان معقولي با آن به مخالفت مي‌‏پردازد. اما متاسفانه گاهي برخي صاحبان قدرت دموكراسي را به حضور تزييني مردم تقليل داده و به نام مردم سالاري عليه آن عمل كرده‌‏اند؛ كه نتيجه آن عدم اقبال عمومي به شركت در چند انتخابات اخير بوده است. اين بر عهده رييس جمهور است كه از تحريف و استحاله دموكراسي به نفع صاحبان قدرت جلوگيري كرده و تلاش خود را در جهت اجراي كامل و بدون قيد دموكراسي در كشور به عمل آورد.
رييس جمهور به عنوان بالاترين ركن اجرايي كشور بايد متعهد به برگزاري آزاد انتخابات باشد و در برابر برگزاري انتخابات غير آزاد و غيردموكراتيك و هرگونه تحريف و استحاله مفهومي و مصداقي در دموكراسي از سوي نهادهاي غيرمنتخب مقاومت كند. از اصول مغفول مانده دموكراسي چرخش نخبگان در حكومت است لذا هيچ منصبي در حكومت دموكراتيك مادام‌‏العمر نيست. دكتر معين متعهد مي‌‏شود كه تلاش خود را براي ايجاد فضايي كه تمامي نخبگان و شايستگان كشور توانايي حضور در عرصه‌‏هاي اجرايي را داشته باشند مصروف بدارد.
جامعه ايران نيز با جامعه 26 سال پيش بسيار متفاوت است و نيازها, توقعات, ارزش‌‏ها و آرمان‌‏هاي اين جامعه با سه دهه پيش بسيار فرق كرده است. پس همان‌‏طور كه رهبر و معمار انقلاب اسلامي در دوازده بهمن پنجاه و هفت حق تعيين سرنوشت را از آن هر نسلي مي‌‏دانست و گفت: "پدران چه حقي دارند كه براي آينده تعيين تكليف كنند" نسل جوان امروز هم حق دارد كه به قانون اساسي فعلي نقد داشته باشد يا خواستار تغيير در بعضي از بندهاي آن شود. تابوي نقد قانون اساسي بايد شكسته شود و رييس‌‏جمهور بنا به سوگندي كه در همين قانون اساسي فعلي آمده بايد ضامن آزادي‌‏ها و حقوق اساسي مردم در اين خصوص باشد. از اين رو دكتر معين تعهد مي‌‏كند كه فضاي آزاد لازم را خصوصاً در مطبوعات و محيط‌‏هاي سياسي و آكادميك براي نقد و ارزيابي قانون اساسي - چنانكه شايسته نظام و جامعه اصلاح طلب است - فراهم سازد.
تنظيم معيارهاي مناسبات اجتماعي و تعيين هنجارهاي جامعه بر عهده دولت و حكومت نيست و هر تصميمي در اين باره بايد به خود جامعه واگذار شود. دكتر معين با اعتقاد جدي به لزوم پرهيز دولت از دخالت در حوزه خصوصي شهروندان تعهد مي‌‏كند كه دست‌‏كم در حوزه‌‏هاي زير نظر دولت اين اصل را به عنوان يك سياست كلي مدنظر داشته باشد و تمام تلاش دولت خود را براي همراه كردن ديگر بخش‌‏هاي حكومت در اين مسير به كار گيرد.
جوانان امضا كننده معتقدند كه حكومت نبايد خود را پدر شهروندان و حاكم بر سرنوشت ايشان بپندارد بلكه بايد مدافع آزادي‌‏هاي اجتماعي باشد.
دكتر معين نيز با رد تلقي‌‏ها و ديدگا‌‏ه‌‏هايي كه معتقد به كنترل جامعه توسط دولت هستند، تصريح مي‌‏كند كه نخبگان اجتماعي و نهادهاي مدني غيردولتي بايد جاي دولت را در ارزش داوري‌‏ها بگيرند. دو طرف اذعان دارند كه قانون‏گذاري و تعيين حد از سوي دولت براي حوزه خصوصي شهروندان پذيرفته نيست و هر تحميل و اجباري در سبك زندگي ناقض آزادي‌‏هاي فردي است. مواردي مانند نوع پوشش شكل لباس پوشيدن الگوي روابط اجتماعي و امثال اينها بايد به عرف جامعه و درك پويا از احكام ديني واگذار شود و در اين موارد حكومت بايد به سلامت هنجارها و عرف جامعه اعتماد كند به آزادي‌‏ها و حقوق شهروندي نيز احترام بگذارد و از مداخله‌‏هاي ناروا و اعمال سليقه و جبر پرهيز كند. بديهي است كه خانواده‌‏ها به عنوان اصلي‌‏ترين واحد جامعه ايراني نقش مهمي در سلامت فرهنگي دارند.
ارتباطات جديد ركن اساسي روند جديد توسعه جهاني است و گردش آزاد اطلاعات فراتر از مرزهاي جغرافيايي و ايدئولوژيك نه تنها شرط لازم پيوستن به جهان كه حق طبيعي شهروندان محسوب مي‌‏شود. دكتر معين و جوانان بر اين باورند كه با شبكه گسترده ارتباطات جهاني نمي‌‏توان با مقاومت و منع يا انفعال و خودباختگي روبرو شد بلكه بايد در اين فضا حضور مثبت و فعال داشت و در عين تاثيرپذيري و هماهنگي بر آن تأثير گذاشت.
فيلتر كردن اينترنت، محدود كردن ماهواره و عقب ماندن از لحاظ تكنولوژيك در اين زمينه‌‏ها نمونه‌‏هايي از اقدامات و سياست‌‏هاي نامطلوب پيشين است كه در صورت تداوم نتيجه‌‏اي جز جا ماندن از روند همگاني جهاني و ايجاد خلل در رشد و توسعه كشور نخواهد داشت.
دكتر معين با اعتقاد راسخ به لزوم گسترش امكانات ارتباطي با جهان و بهره‌‏مندي عمومي از مزيت‌‏هاي دنياي بي‌‏مرز اطلاعات تعهد مي‌‏كند كه دولت آينده تمام تلاش خود را در جهت توسعه ارتباطات جديد، آزادي ماهواره، توسعه تكنولوژي‌‏هاي اطلاع‌‏رساني، رفع فيلترينگ بي‌‏مبناي كنوني در اينترنت و بسترسازي براي تعامل با همه فرهنگ‌‏هاي ديگر به كار گيرد. در جهان امروز حقوق بشر به عنوان يكي از ارزش‌‏هاي اوليه و معيارهاي جهاني پذيرفته شده است. اما متاسفانه اتهام نقض حقوق بشر همواره به دولت‌‏هاي گذشته ايران وارد بوده و حكومت هم در تعاملات خارجي و هم در چالش‌‏هاي داخلي دائماً باپرسش از عدم رعايت حقوق بشر مواجه بوده است.
اين مساله به دليل مشكلات متعدد سياسي فرهنگي و اجتماعي هنوز باقي است و به نظر مي‌‏رسد كه "حقوق بشر" يكي از چالش‌‏هاي اساسي دولت آينده نيز باشد. دكتر معين با تاكيد بر فهم حقوق بشري از قانون اساسي لزوم پايبندي دولت به رعايت حقوق بشر و دفاع آشكار از حقوق شهروندان پيشنهاد تشكيل معاونت حقوق بشر را مطرح كرده‌‏اند كه با استقبال نخبگان و فعالان اجتماعي كشور نيز روبرو شده است. نياز به وجود چنين نهادي براي پيگيري اجراي حقوق بشر و بررسي و اعلام صريح موارد نقض حقوق بشر در جامعه و يا توسط حكومت ضروري است.
دولت آينده بايد متعهد باشد كه وجود اين نهاد دولتي باعث دولتي شدن حقوق بشر و تصدي‌‏گري دولت در اين حوزه نشود عرصه را براي فعاليت تشكل‌‏هاي غيردولتي حقوق بشري تنگ نسازد و صرفا نقش چشمان تيزبين مردم در عرصه حاكميت را براي نظارت بر اجراي دقيق حقوق بشر ايفا كند. وظايف ومسووليت‌‏هاي اين معاونت از جمله وظايف مشخص زير در دولت آينده خواهد بود.
الف) توسعه گفتمان حقوق بشر (آموزش، پژوهش و توانمندسازي)
.
ب) تمهيد راهكارهاي اجرايي با همكاري حقوقدانان، دانشگاهيان، فعالان حقوق بشر، نهادهاي غيردولتي حقوق بشر و نهادهاي بين‌‏المللي.
ج) پيگيري موارد نقض حقوق شهروندان و برقراري ارتباط مستقيم با مردم براي دريافت گزارش‌‏ها.
د) ارائه منظم و دوره‌‏اي گزارش‌‏هاي صريح، شفاف و بي‌‏ابهام به مردم در زمينه رعايت يا عدم رعايت حقوق بشر در كشور.
انديشه نوين بشري با همه تنوع و تكثر فكري و فرهنگي موجود در آن صلح را به عنوان يك ارزش متعالي انساني پذيرفته و به رسميت شناخته است. جنبش‌‏هاي گسترده صلح در كشورهاي مختلف و در بين مردماني با فرهنگ‌‏هاي مختلف نشان از اين دارد كه بشريت از جنگ خسته شده و خواستار آرامش ثبات امنيت و صلح جهاني است. دفاع از صلح‌‏جويي خصوصاً براي ايران ما كه در چهار سال گذشته دو جنگ بزرگ دنيا و ناآرامي‌‏هاي سياسي متعددي را در كنار مرزهاي خود ديده است و اخيرا به طور مداوم از سوي برخي دولت‌‏هاي مهم دنيا تهديد به جنگ مي‌‏شود، اهميتي دوچندان دارد. دولت آينده بايد در خارج از ايران منادي صلح جهاني و دوستي ملت‌‏ها و در داخل مدافع همه فعالان صلح باشد و تمام تلاش خود را براي گفت و گو و همكاري با همه صلح‌‏طلبان جهان بدون استثنا به كار گيرد. به علاوه به همان اندازه كه مقابله با جنگ‌‏طلبان خارجي در سياست خارجي دولت ضرورت دارد مقابله و مهار جنگ‌‏طلبان داخلي نيز از وظايف رييس جمهورآينده است. هر سياستي كه با موضع‌‏گيري‌‏ها و اعمال و رفتار افراطي و غير قابل فهم در جهان ايران را به سمت جنگ سوق دهد، جز ويراني و عقب‌‏افتادگي را براي ايران به ميراث نخواهد گذاشت. رييس‌‏جمهور به نمايندگي از ملت در اين خصوص بزرگترين مسووليت را دارد كه به اقدامات بازدارنده از جنگ در همه سطوح بپردازد.
در دنياي به هم تنيده كنوني توسعه و پيشرفت بدون تفاهم و تعامل با جهان امكان‌‏پذير نيست. هيچ كشوري نمي‌‏تواند خود را جزيره‌‏اي منزوي جدا از جهان و تافته جدا بافته بداند و زنده بماند و رشد و پيشرفت يك كشور جز از طريق هم‌‏پيوندي با نظام بين‌‏الملل حضور موثر در عرصه سياست فرهنگ و اقتصاد جهاني و تلاش براي تاثيرگذاري بر روند جهاني شدن ممكن نيست.
دكتر معين و جوانان همفكر او، با توجه به تحولاتي كه پس از فروپاشي شوروي سابق و پس از رخداد يازده سپتامبر در عرصه تعاملات جهاني رخ داده است سياست تنش‌‏زدايي را براي تنظيم روابط خارجي كشور كافي نمي‌‏دانند و بر استراتژي تفاهم با جهان به عنوان اصلي‌‏ترين محور سياست خارجي دولت آينده ايران تاكيد دارند.
دولت آينده بايد دولت تفاهم با جهان باشد و ضمن تعامل سازنده با همه كشورهاي جهان برمبناي توسعه و منافع ملي از دشمن تراشي‌‏هاي بيهوده پرهيز و جلوگيري كند. كنار نهادن خط قرمزهاي بي معنا و بي‌‏مبنايي كه در ربع قرن گذشته سدي در مقابل تنظيم سياست خارجي ايران بر اساس منافع ملي بوده‌‏اند ضرورتي اجتناب‌‏ناپذير است و در تمام راهبردها و رويكردهاي خارجي منافع ملي بايد در اولويت قرار گيرد.
ايالات متحده آمريكا به عنوان يك قدرت بزرگ جهاني در سال‌‏هاي اخير حضور خود را در كنار مرزهاي ايران به عنوان متحد تحميلي كشورهاي همسايه ما جدي و پررنگ ساخته است. نه مي‌‏توان از اين واقعيت صرف‌‏نظر كرد و نه بايد از وجود آن هراسناك بود. بلكه بايد در همين شرايط موجود به دنبال منافع كشور بود و با هوشمندي از هر تهديدي فرصتي ساخت تا منافع مردم ايران تامين شود.
فارغ از هرگونه ارزيابي درباره قطع رابطه ايران با آمريكا در ربع قرن گذشته در اين نكته نمي‌‏توان ترديد كرد كه تداوم اين وضعيت نه به سود منافع ملي است و نه به سود توسعه و پيشرفت كشور. با واقعيت نقش اول آمريكا در جهان امروز با همه نقدهايي كه هست, بايد بي‌‏تعارف و بي‌‏ترديد روبرو شد و بدون افراط و تفريط مواجهه‌‏اي منطقي, مثبت و انتقادي با آن داشت. به نظر مي‌‏رسد كه انجام مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا تصميمي گريزناپذيري است كه ملاك تحقق آن تنها بايد در برگيري مصالح كشور باشد. مهم اين است كه اين روند به شكلي دموكراتيك طي شود و انجام مذاكره و برقراري رابطه در جهت حفظ منافع ملي براساس خواسته و اراده ملت و توسط منتخبان ملت انجام گيرد نه بر اساس تحميل شرايط خارجي و داخلي. هيچ مذاكره مخفيانه‌‏اي پذيرفته نيست و دولت آينده تمام تلاش خود را براي شفاف‌‏سازي در روابط خارجي كه به سود منافع ملي است انجام خواهد داد و در صورت لزوم در اين موضوع به افكار عمومي مراجعه خواهد كرد.
ملت ايران, داراي سابقه فرهنگي و تمدني تاريخي است. شايسته اين ملت بزرگ است كه در جهان قدر ببيند و بر صدر نشيند. سابقه تمدن بزرگ ايران و ژرفاي فرهنگ تاريخي اين ديار به قدري هست كه در عين توجه به تكثرهاي مختلف قوميتي فرهنگي و مذهبي زمينه‌‏ساز هويتي يكپارچه باشد. تاكيد بر هويت ايراني و ارج نهادن به نمادهاي ملي نبايد به عنوان عملي ضد ديني قلمداد شود بلكه حكومت بايد هويت ملي را به عنوان محوري براي گرد هم آمدن ايرانيان با افكار عقايد و مذاهب مختلف به رسميت بشناسد و آن را نشانه‌‏اي از هم‌‏پذيري ميان فرهنگ اسلامي و فرهنگ ايراني بداند.
دولت آينده و همه نخبگان جامعه بايد در جهت بازسازي چهره خشن و نامناسبي كه از ايران و ايراني در افكار عمومي جهان ساخته شده است تلاش كنند. احترام و به رسميت شناختن تنوع و تكثر فرهنگي در كشور و در مناطق و بين اقوام مختلف همان طور كه در بيانيه تنوع فرهنگي يونسكو بر آن تاكيد شده در اين زمينه راه‌‏گشاست. همچنين ضروري است كه در برنامه‌‏ريزي و طراحي حركت ملي به سمت توسعه و پيشرفت و تعاملات جهاني نقش نهادهاي ديرپاي مذهبي و فرهنگي مد نظر باشد و از ظرفيت‌‏هاي آنها به نحو ممكن و مطلوب در جهت ارتقاي معنوي و فرهنگي كشور استفاده شود.
تصوير نامطلوب سياسي از ايران در جهان لطمه‌‏هاي جدي به اقتصاد كشور وارد كرده و مانع رشد و توسعه ايران شده است. دولت آينده بايد برنامه مشخص و صريحي براي رفع تدريجي موانع سياسي و فرهنگي در دستيابي ملت به درآمدهاي كلان ملي ناشي از توريسم ترانزيت و .... داشته باشد. همچنين جوانان انتظار دارند رييس جمهور آينده بكوشد كه موانع سياسي فراروي ورود سرمايه‌‏هاي خارجي و سرمايه‌‏هاي خارج شده از ايران را برطرف سازد. در اين مسير توجه به سرمايه‌‏گذاري خارجي و نيز پيوستن به معاهدات و سازمان‌‏هاي جهاني و اجراي ميثاق‌‏هاي امضا شده مي‌‏تواند چاره ساز باشد.
در دنياي كنوني استقلال اقتصادي و توليد همه كالاهاي مورد نياز در يك كشور بيشتر يك تخيل است. اما اين به اين معنا نيست كه ما براي به دست آوردن كالاي خارجي مورد نياز ارزشمندترين ثروت ملي خود يعني نفت را از دست بدهيم. رييس جمهور آينده بايد متعهد باشد كه درآمدهاي نفتي كشور را شفاف كند و در مقابل محل خرج ثروت حاصل از فروش نفت پاسخگو باشد. تلاش دولت در جهت بالا بردن توليد ملي و دستيابي به توليدات قابل عرضه در بازارهاي جهاني ضروري است.
داشتن حداقل رفاه، برخورداري از فرصت‌‏هاي برابر در جامعه، بهره‌‏مندي از حداقل امكانات زندگي و دستيابي آسان و بي‌‏دغدغه به خدمات بهداشتي و درماني از جمله حقوق مسلم شهروندان است كه تامين آنها به عهده دولت است.
در وضعيت خاص جامعه ايران كه از سويي با جمعيت پرتعداد جوانان بيكار روبرو است و از سوي ديگر قشر عظيمي از كارگران و كارمندان در اين جامعه وجود دارند رفاه و تامين اجتماعي كمترين خدماتي است كه دولت بايد خود را به آنها ملزم نمايد. فقدان نظام بيمه‌‏اي كارآمد براي پوشش اقشار مختلف اجتماعي, وجود ساختارهاي نامناسب و بوروكراتيك در ميان نهادهاي اجتماعي و بي‌‏توجهي به نقش بخش غير دولتي و خصوصي در اين زمينه, نظام تامين اجتماعي را در كشور با خلل‌‏هايي روبه رو ساخته است. ساختار بيمار نظام بهداشتي و درماني كشور و مشكلات بسيار موجود در اين حوزه نيز ضرورت توجه بيشتر دولت آينده به سلامت عمومي و حوزه بهداشت و درمان را دوچندان مي‌‏كند. از اين رو دكتر معين متعهد مي‌‏شود كه نهايت تلاش خود را براي اصلاح و پيشبرد نظام تأمين اجتماعي و دستيابي آسان و بي‌‏دغدغه همه شهروندان ايراني به خدمات گسترده و موثر بهداشتي و درماني به كار گيرد. براي اين منظور ضروري است كه در دولت آينده عدالت به عنوان يك ارزش و دغدغه جدي و هميشگي مورد توجه قرار گيرد و در عين حال از سوء برداشت‌‏هاي كهنه و كليشه‌‏اي از مفهوم عدالت نيز به شدت پرهيز شود.
اشتغال جوانان از جمله مشكلات جامعه ايران است كه همه به اصل وجود آن پي برده‌‏اند اما غالبا با تجويز راه‌‏حل‌‏هاي عوام‌‏گرا و سطحي به تشديد اين مشكل به جاي حل آن دامن مي‌‏زنند. يكي از خواسته‌‏هاي مشخص جوانان از دولت آينده‌‏ حمايت از كارآفرينان جوان است كه در صورت تحقق مي‌‏تواند زمينه‌‏ساز تحولي جدي در اقتصاد كشور در پيوند با اقتصاد جهاني باشد. ايجاد زمينه‌‏هاي لازم براي راه‌‏انداختن كسب و كار كوچك توسط كارآفرينان جوان يكي از پيشنهادهاي مشخص در اين زمينه است كه مورد موافقت دكتر معين قرار گرفته است.
اين حق نسل جوان است كه بتواند از تمامي مواهب و دستاوردهاي بشر برخوردار باشد. ما بايد بتوانيم با تمامي نقاط دنيا به تعامل بنشينيم و از يافته‌‏ها و علوم ايشان بهره‌‏مند شويم. خروج نيروهاي با استعداد براي تحصيل در ديگر كشورها نه تنها حق جوانان جوياي علم و نوآوري است بلكه مي‌‏تواند زمينه‌‏ساز آينده‌‏اي توسعه‌‏مدار براي كشور باشد. نگاه مسوولين و خصوصاً دولتمردان به ايرانيان خارج از كشور, بايد نگاه به سرمايه‌‏هاي بالقوه‌‏اي باشد كه مي‌‏توانند زمينه‌‏هاي رشد و پيشرفت كشور را رقم بزنند و ايران را به دروازه‌‏هاي نظام جهاني برسانند.
در اين جهت اصل دفاع از تمامي ايرانيان خارج از كشور بايد سرلوحه برنامه‌‏هاي دولت آتي قرار گيرد. لذا دكتر معين تلاش خواهد نمود با تسهيل ورود و خروج جوانان بر اين حق مسلم ايشان تاكيد ورزد و تمام تلاش خود را در جذب سرمايه‌‏هاي انساني و مادي ايران كه در خارج از مرزهاي اين كشور فعال هستند مصروف بدارد.
حمايت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

عدالت جنسيتي همان گونه كه دكتر معين نيز بر آن بارها تاكيد داشته است, اولين خواسته به حق اين زنان و دختران جوان مي‌‏باشد. برخورد شفاف با مسائل حقوقي زنان و اصلاح قوانين غير منطقي و برداشتن موانع موجود براي راه‌‏اندازي تشكل‌‏هاي مربوط به زنان از جمله نكاتي است كه رييس جمهور آينده بايد بدان متعهد باشد. اصلاح مقررات و قوانين مدني و مقابله نهادمند با خشونت‌‏ورزي عليه زنان از اقدامات اوليه‌‏اي است كه بايد در اين راه به آنها رسيد. دكتر معين متعهد مي‌‏شود در راه اصلاح قوانين مدني و خانوادگي به نفع زنان از هيچ كوششي دريغ نورزد.
اسلام مروج آزادي است و هر فرد ايراني حق دارد عقيده و مذهب خود را داشته باشد. مطابق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران, آزادي‌‏هاي اساسي از جمله آزادي تفكر و بيان به رسميت شناخته شده است. جستجو, تفتيش و دخالت در اعتقادات به منزله دخالت در حوزه خصوصي شهروندان است, كه نه تنها دولت, كه هيچ منصبي حق دخالت در آنها را ندارد. اما عملكرد نابجا و غلط نهادهاي رسمي در اين زمينه, تناقض در رفتارها و نگرش‌‏هاي اجتماعي و نهادي شدن رفتارهاي مبتني بر ريا و دورويي و ديگر آفات يك نظام ديني را موجب شده است؛ كه آشكارا خلاف آموزه‌‏هاي اخلاقي و اسلامي است.
تلاش براي دميدن روح معنويت و آزادگي ديني در اين جامعه كه متاسفانه به خاطر عملكرد بعضي مسوولان غيرمسوول به تحجر و جمود فكري, ريا و دورويي و بعضي خصلت‌‏هاي ناپسند اخلاقي خو گرفته از ضرورت‌‏هاي دوران جديد است.
دولت بايد بستر مناسب را براي تضارب آرا ايجاد نمايد و شرايطي را فراهم كند كه عقايد و آراي مختلف بتوانند در فضايي سالم رشد نمايند. همچنين, دولت به عنوان مجري قانون بايد با متخلفاني كه اجازه بروز و ظهور عقايد مختلف را در كشور نمي‌‏دهند, يا به بهانه‌‏هاي مختلف رسمي و غيررسمي به تفتيش عقايد مي‌‏پردازند, مقابله كند.
تاريخ ايران مملو از فراز و فرودهايي است كه با حجم بالايي از اميد آغاز شده و با موجي از نااميدي به پايان رسيده است. مردم ايران در دو سده گذشته ناكامي‌‏هاي زيادي را به چشم خود ديده‌‏اند كه پس از حركت‌‏ها و تحولات بزرگ و به دنبال ايجاد توقعات فزاينده در ذهن جامعه به وجود آمده است. مردمي كه پس از يك تهاجم بزرگ و ويراني گسترده دوباره شكوفا مي‌‏شدند به همين سادگي و به سرعت در مسير انحطاط قرار مي‌‏گرفتند و درخت آرزوهاي بلندشان در تندباد واقعيت‌‏ها درهم شكسته مي‌‏شد.
مردم ايران عادت كرده‌‏اند كه در هر نظام و در هر شرايطي پس از موجي از اميد و نشاط در انتظار ياسي فراگير و گسترده باشند و به آساني سرمايه‌‏هاي اجتماعي خود را از دست بدهند. اميد و نشاط از جامعه‌‏اي رخت مي‌‏بندد كه حجم انتظارات برآورده نشده مردم و مطالبات و خواسته‌‏هاي برزمين مانده‌‏شان‌‏ بسيار بيشتر از گزارش‌‏هايي باشد كه از عملكرد مديران نظام به مردم داده مي‌‏شود. دولت آينده بايد در جهت ايجاد فضايي پرنشاط و پراميد تلاش كند و براي ماندگاري اين فضا چاره انديشي نمايد, اين جز با ارتباط مستمر با مردم و رفع نيازهاي اساسي و كمك گرفتن از توان آنها امكان پذير نخواهد بود.
طبيعي است كه برآوردن اين همه خواسته‌‏هاي متكثر و گاهي فزاينده تنها با تعيين اولويت‌‏ها و برنامه‌‏ريزي دقيق و علمي براي رسيدن به آرمان‌‏ها و يافتن ساز و كارهاي جديد براي تحقق آنها امكانپذير خواهد بود. پس بايد به تمام اين خواسته‌‏ها به صورت فرايندي و تدريجي نگريست و با نگاهي اصلاح گرايانه براي رسيدن به آنها برنامه‌‏ريزي كرد و خيز برداشت. رسيدن به نسبتي نو با دنيا و اتخاذ رويكردي نو در مسائل داخلي، نقاط برجسته و محوري حركت جديد دولت در گام دوم اصلاحات خواهد بود.
دكتر معين با به ميان گذاشتن پنج ارزش مبنايي مديريتي خود (صداقت، صميميت، صراحت، صبوري و صلابت) و جوانان نسل سومي با به ميان گذاشتن پنج ارزش انساني و آرماني (معنويت، آزادي، صلح، دموكراسي و توسعه) اين ميثاقنامه را امضا مي‌‏كنند و هم‌‏سوگند مي‌‏شوند كه تمام همت خود را براي اعتلاي نام پرافتخار ايران در جهان به كار گيرند و تا رسيدن ميهن عزيزمان به سهم شايسته خود از دانش، فرهنگ، اقتصاد، سياست و تكنولوژي در نظام جهاني، لحظه‌‏اي از تلاش باز نايستند.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/22961

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'متن كامل ميثاق نامه مشترك جوانان نسل سومي با مصطفي معين، ايلنا' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005