سرانجام روز دوشنبهه 19 ارديبهشت ۱۳۸۴ ولی فقیه نظام بر تردیدهایش غلبه کرد و با شرط و شروطی به هاشمی رفسنجانی چراغ سبز نشان داد. آيت الله خامنهاي با اشاره به اختلافات سياسي و جناحبنديهایی که بر سر تصاحب پست تدارکچی نظام شکل گرفته گفت: «اين اختلافات تا جايي كه طبيعي باشد ايراد ندارد اما دشمن با استفاده از تشديد اختلافات، هدفي فراتر، يعني ايجاد شكاف و دوگانگي درحاكميت را دنبال ميكند. پروژه دشمن اين است كه در راس نظام، دو فكر متعارض با هم درگير شوند كه البته عدهاي هم در داخل در اين جهت حركت ميكردند و فشارهاي فراواني به آقاي خاتمي آوردند اما ايشان با تدين و عقل زير بار اين فشارها نرفت.» خامنه ای با کاربرد ترم «اختلافات طبیعی» که به خودی خود معلوم نیست حد و مرز آن چیست، به همه ی طرفهای درگیر در مجادله برای تصاحب کرسی ریاست بخشی از دستگاه اجرایی گوشزد کرده که «در راس نظام، دو فكر متعارض» را نمی پذیرد و هر کسی که کاندیدا شود باید سرسپرده ولی فقیه باشد. خامنه ای که در صدد بود تا یک کوتوله سیاسی وابسته به دربارش را در این مسند بنشاند و نظام را کاملا «پاسداریزه» و «یکدست» کند، اکنون که ناتوان از پیشبرد پروژه اش شده، با فرار به جلو به انکار هدفش می پردازد و می گوید:«اگر منظور از اين اتهام، اين است كه نظام ميخواهد همه كشور را به دست يك جناح بدهد، اين كاملا غلط است زيرا ما معتقديم وجود دو جناح كه به قانون اساسي وفا دارند و در مجموعه نظام كار ميكنند، مانند دو بال، امكان پرواز و اوجگيري را براي نظام فراهم ميسازد و باعث رقابت و پيشرفت ميشود. اگر منظور دشمنان ما از اتهام يكدست كردن نظام اين است كه ما اجازه نخواهيم داد در كشور و در اصول نظام شكاف ايجاد شود، ما همين را دنبال ميكنيم و مثل همه دنيا اجازه نخواهيم داد كساني كه به قانون اساسي معتقد نيستند و اصل نظام را قبول ندارند در راس نظام قرار گيرند.»
خامنه ای برای این که خودیها و به ویژه رفسنجانی بتواند در این نمایش انتخاباتی شرکت کند، با اشاره به این که خاتمی «با تدين و عقل زير بار» تضعیف قدرت ولی فقیه نرفته خط سرخهای ولایتش را مشخص می کند.
بلافاصله پس از حرفهای ولی فقیه، موقعیت «مصرف داروی تلخ» برای هاشمی رفسنجانی فراهم می شود.
روز سه شنبه 20 ارديبهشت علی اکبر هاشمی رفسنجانی طی بیانیه ای براي حضور در نهمين دوره نمایش انتخابات اعلام آمادگی می کند. وی در بیانیه خود می گوید: «هرگز گمان نميبردم شرايط چنان رقم خورد كه در معرض آزموني دوباره قرار گيرم.» و این که:«تصميم به حضور در انتخابات 27 خرداد يكي از سختترين تصميماتم در سراسر سالهاي فعاليت سياسي من بوده است.» و «نميخواستم گمان شود كه نظام جمهوري اسلامي توان زايش نخبگان و مديران تازه را ندارد.»
در این جملات که با دقت تنظیم شده، رفسنجانی اقرار می کند که جمهوری اسلامی توان «زایش نخبگان و مدیران تازه را ندارد.» چرا که اگر چنین ظرفییتی در این نظام وجود می داشت، نه رفسنجانی مجبور به مصرف داروی تلخ می شد و نه خامنه ای مجبور به عقب نشینی از هدفش.
رفسنجانی در بیانیه خود به «گسترش تنشها و تنارعات زيانبار» و «بروز گرايشهاي افراطي» در درون نظام می پردازد و به «شكلگيري فضاي سردي كه مردم را در وضعيت نگران كننده» قرار داده اشاره می کند. وی با یادآوری این که: «شرايط حساس منطقهاي و جهاني به گونهاي است كه غلبه بر آن، نيازمند انسجام و عزم ملي براي تنشزدايي و جلب اعتماد بينالمللي است.» و بالاخره رفسنجانی «شائبه زير سوال رفتن كارآمدي نظام» را مهمترین پارامترهای به «صحنه انتخابات» آمدنش، البته با تاکید بر این که این آمدن «پاسخ متواضعانه به همه دعوت كنندگان در گستره اين سرزمين ثروتمند و تمدن ساز» است، اعلام می کند.
البته تواضع رفسنجانی برای «گستره اين سرزمين ثروتمند» در چپاول مردم هرچه بیشتر شریک شود و ایران را به نابودی بیشتر بکشاند برای همه قابل فهم است. اما نکته ای در بازی رزیلانه رفسنجانی با صراحت بیان نمی شود برنامه او برای «تنشزدايي و جلب اعتماد بينالمللي» است. همه ی ناظران آگاه به مسائل رژیم ایران به این نکته اشاره می کنند که این تصمیم حاوی پیامی متفاوت از پیام ولی فقیه برای طرفهای خارجی است.
این پیام به ویژه از آن نظر مهم است که مساله «غنی سازی» به یک بحران حاد در مناسبات بین رژیم و طرفهای اروپایی تبدیل شده است.
درست همان روزی که رفسنجانی داروی تلخ را مصرف کرد، ثبت نام کاندیداهای این نمایش انتخاباتی آغاز و تا پایان وقت اداری روز شنبه 24 اردیبهشت ادامه یافت.
این بخش از نمایش انتخاباتی بیشتر جنبه کمدی پیدا کرد و در مجموع 921 تن مرد و 89 تن زن ثبت نام کردند که از نگاه شورای نگهبان کلیه پرونده کلیه زنان ثبت نام شده بدون بررسی و فقط به خاطر زن بودن کنار گذاشته خواهد شد.
رسیدگی به صلاحیت داوطلبان از روز یکشنبه 25 اردیبهشت آغاز شد و این شورای دست نشانده ولی فقیه باید با در نظر گرفتن مهلت تمدید شده تا سوم خرداد 1384 نظر خود را اعلام کند.
پس از آن که معلوم شد که میر حسین موسوی کاندیدا نخواهد شد و ولایتی اعلام انصراف کرد روز سه شنبه 27 ارديبهشت «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» در اولين جلسه خود پس از ثبتنام نامزدهاي انتخاباتي كه با حضور ناطق نوري رئيس این شورا تشكيل شد، مجددا بر نامزدي علي لاريجاني از سوي اين شورا تاكيد و حمايت قاطع خود را از وي اعلام كرد. در همان روز خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي حزب موتلفه اسلامي اعلام کرد که، محمد نبي حبيبي در پايان نشست دبيران حزب موتلفه اسلامي،در مورد آخرين تحولات مربوط به رقابت كانديداها و ورود هاشمي به صحنه رقابتها از لاریجانی به عنوان کاندیدای حمایت کرد. وی روز 16 اردیبهشت گفته بود که:«صلاح دين و دنيای ما در معرفی يک نامزد است و اگر با دو کانديدا نيز وارد انتخابات شويم آراء ما شکسته خواهد شد و اين به ضرر ماست.»
آیا این حمایت قاطع حزب موتلفه و شورای هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي را باید به حساب حمایت «بیت رهبری» از لاریجانی گذاشت؟ اگر چنین است پس سر سختی سردار قالباف که سعی می کند خود را خوش تیپ و خوش لباس نشان دهد، باید چگونه تفسیر کرد؟
روزنامه شرق در شماره روز يك شنبه 4 ارديبهشت از قول محمد باقر قاليباف نوشت که:«بدون توجه به تصميم شورای هماهنگی به مبارزات انتخاباتی خود ادامه خواهد داد.»
واقعیت این است که شکاف در دارودسته ولی فقیه یک واقعیت انکار ناپذیر است و این شکاف است که سبب آن شده که طرفداران ذوب در ولایت کاری کنند که به گفته محمد نبی حبیبی «صلاح دين و دنيا» یشان در نظر گرفته نشود. چنین شکافی در دوم خردادیها که آنان نیز دو کاندیدا معرفی کرده اند نیز وجود دارد.
advertisement@gooya.com |
|
بنابرین اگر فرض را بر این بگذاریم که شورای نگهبان صلاحیت همه ی خودیها را تائید می کند، و اگر هیچ یک از داوطلبان به سود دیگری کناره گیری نکند، پس رقابت بین رفسنجانی با چهار کاندیدای دیگر مساله اصلی این نمایش انتخاباتی است.
اگر رفسنجانی نتواند در این رقابت سخت برنده شود، ولی فقیه نظام از دو جهت بازی را در مقابل حریف هفت خط خود برده است. زیرا از یک طرف رقابت بین خودیها را تائید کرده و از طرف دیگر در این رقابت پوزه رفسنجانی را به خاک مالیده است.
اما اگر رفسنجانی برنده این نمایش انتخاباتی شود، سوال اصلی که مطرح می شود این است که آیا وی پیام متفاوتی برای «تنشزدايي و جلب اعتماد بينالمللي» دارد و یا وی نیز همچون سید محمد خاتمی تکرارکننده پیام ولی فقیه نظام در صحنه بین المللی است؟
واقعیت این است که میدان مانور رفسنجانی چندان گسترده نیست و پیام متفاوت او چیزی جز پیام تسلیم در مقابل فشارهای بین المللی نمی تواند باشد. هزینه این تسلیم هم چیزی جز برچیده شدن بساط ننگین حاکمیت استبدادی مذهبی نیست و بنابرین منطقی نیست که فکر کنیم او چنین پیامی به طرفهای خارجی ارسال کند.
رفسنجانی نمی تواند و نمی خواهد مبتکر برنامه و عملی که پایه های ولایت خامنه ای را سست کند باشد. هدف او کش دادن شرایط کنونی و بازی با چالشها و تنگناههای طرفهای خارجی است. او می خواهد در خاکریز وضع موجود وقت گذرانی کند تا طرفهای خارجی به خواست اصلی رژیم ایران یعنی «تضمین امنیت» تن دهند.
در این میان و مستقل از هر بازی درون حکومتی و بازی کل حکومت با طرفهای خارجی، مردم ایران و جنبش آزادیخواهانه آنان است که اکنون با اتخاذ سیاست تحریم گسترده نمایش انتخاباتی، نظام ولایت فقیه را به چالش کشیده است.
اگر برای جمهوری اسلامی پیشبرد این نمایش انتخاباتی مهم است، برای مردم تحریم این نمایش اهمیت اساسی دارد. سیاست تحریم اکنون به یک سیاست علنی و توده ای تبدیل شده و همه ی شیفتگان آزادی این سیاست را تقویت خواهند کرد.