advertisement@gooya.com |
|
همميهنان، با نزديك شدن بيست و هفت خرداد هشتاد و چهار، بار ديگر بازیهای تكراری و عوامفريبانه و شعارهای توخالی انتخاباتی آغاز شده است. اما همانطور كه تجربهی انتخابات شوراهای شهر و روستا و مجلس هفتم نشان داد اكثريت مردم ديگر به اين نمايشها اعتنايی نمیكنند و ديگر نمیتوان با اين سناريوها آنان را وارد بازی كرد. البته اقليتی كه از نظام موجود تغذيه میكنند و «به خاطر يك دستمال، قيصريه را به آتش میكشند» آراء ثابت انتخاباتی را تشكيل میدهند. اما در اينجا روی سخن با گروه ديگری از مردم است كه اگر چه اصولاً ديگر به اين نمايشهای تكراری اعتقادی ندارند، ليكن هنوز در مورد عملكرد خود در اين انتخابات تصميم قطعی نگرفتهاند، و ابهام و نگرانی نسبت به آينده، آنان را در ترديد و بلاتكليفی نگاهداشته است. از اين رو به حكم وظيفهی اجتماعی خود لازم میدانم نكاتی را با اين گروه در ميان گذارم:
تغيير، غلبه بر بحران جاری و بهبود زندگی اقتصادی، اجتماعی و سياسی جامعه خواست همهی ما است، اما در مورد جامعه و امكانات واقعی اصلاح و تحول آن، بايد از روی واقعيات خود جامعه و تجربههای عينی آن قضاوت كنيم تا به دام تصورات ذهنی و پيشبينیهای غيرواقعی نيفتيم، و كسانی كه در گذشته مردم را فريب دادهاند، نتوانند بازهم آنان را فريب دهند.
طی هشت سالهی گذشته دو بار در ايران انتخابات رياست جمهوری برگزار شده و اين دو نوبت انتخابات تجربهی بزرگی را در اختيار مردمی قرار داده است كه تا سال هفتاد و شش هنوز به اصلاح نظام موجود اميدوار بودند. اكنون همه تصديق میكنند كه نه فقط در انتخاباتی كه قرار است در بيست و هفت خرداد انجام شود، بلكه در هيچ انتخابات ديگری هم كه از اين پس در چهارچوب نظام فعلی انجام شود، ديگر هيج معجزهای نمیتواند وفاق و شور و هيجان مردم در انتخابات سال هفتاد و شش را تكرار كند، و ديگر هيچگاه تعداد شركتكنندگان در انتخابات، به آن ارقام بيست ميليونی و بيست و دو ميليونی نخواهد رسيد. اما نتيجهی انتخابات آن دو دوره با همهی مشاركت استثنايی و گستردهی مردم در آنها چه بود؟ خودكامگان و صاحبان واقعی قدرت هم آراء مردم را بیاثر ساختند و هم فرد منتخب آنان را به قول خود او به يك «تداركاتچی» تبديل كردند، و مردم پس از هشت سال اتلاف عمر جامعه، و به بهايی گزاف به اين نتيجه رسيدند كه بدون اصلاح نظام سياسی جامعه، نه آراء آنان در ادارهی كشور تاثيری دارد، و نه فرد منتخب آنان صاحب قدرت و اختياری خواهد بود.
اين تجربهی سنگين بطور عينی به مردم نشان داد كه در چهارچوب نظام موجود از هيچ كس كه به اين سمت انتخاب شود كاری ساخته نيست و تفاوتی نمیكند كه اين فرد چه كسی باشد.
اما امروز دوباره بحث را بر روی انتخاب اين يا آن كانديدا يا فقدان آزادی در انتخابات متمركز ساختهاند، گوئی اگر آزادی انتخاب هم وجود داشته باشد، در ساختار كنونی قدرت از رئيس جمهوری كه انتخاب میشود كاری ساخته است. اين درست است كه همهی داوطلبان نمیتوانند از صافی نظارت استصوابی رد شوند و آزادانه در معرض انتخاب مردم قرار گيرند؛ اين درست است كه نظام حاكم خود از قبل در ميان پادوهای خود «انتخابات» انجام میدهد و مردم فقط بايد يكی از كسانی را كه در آن «انتخابات» برگزيده شدهاند، تاييد كنند؛ اما تجارب گذشته نشان داده است حتی اگر آزادی انتخابات هم وجود داشته باشد، برای اصلاح امور كشور در ساختار سياسی موجود از رئيس جمهور كاری ساخته نيست، و مطالبات مردم در حال حاضر و تغييراتی كه لازمهی عينی حل مشكلات جاری و خروج كشور از بحران كنونی است، تغييراتی نيست كه از كسی كه در ساختار موجود قدرت به رياست جمهوری انتخاب میشود، ساخته باشد. زيرا مشكلات و بحران كنونی خود حاصل عملكرد ساختار موجود قدرت است. در ساختاری كه فرد انتخاب شده را به يك «تداركاتچی» تبديل میكند، مشكل بر سر اين يا آن فرد كانديدا، يا حتی تامين آزادی انتخابات نيست، و از اين رو متمركز ساختن بحث بر مقايسهی اين و آن كانديدا با يكديگر، يا حتی بر تامين آزادی انتخابات پيش از تغييرات ساختاری لازم، پنهان كردن اصل مسئله و سرگرم ساختن مردم به بحثهای واهی و فريب آنها است. آن نظامی كه حق مردم برای تعيين سرنوشت خويش را به رسميت نمیشناسد و در برابر ارادهی مردم تمكين نمیكند بايد اصلاح و دگرگون شود؛ پيش از هرگونه انتخاباتی بايد به فكر چهارچوب و ساختاری بود كه در ان اصل حاكميت مردم به كرسی نشسته و سازوكار لازم برای تحقق و اجرای عملی آن پيشبينی شده باشد. تا زمانی كه اين مهم به انجام نرسيده است شركت در انتخابات و رای دادن به كانديداهايی كه قبلاً از سوی خود قدرت حاكم انتخاب شدهاند، نه تنها چيزی را تغيير نمیدهد، بلكه به حفظ و ادامهی وضع موجود و تشديد و تعميق همهی مشكلات حاصل از آن هم كمك میكند. شركای سابق قدرت كه بتدريج از دايرهی قدرت بيرون رانده شدهاند، ديگرانی كه در خارج از ساختار قدرت سرگرم دلالی سياسی برای ارباب قدرت و توجيهتراشی برای ترغيب مردم به شركت در انتخابات هستند، كسانی كه يكی به نعل و يكی به ميخ میزنند و برای شركت و عدم شركت خود شرط و شروط تعيين میكنند، و كسانی كه با مطرح ساختن چهرههای امتحان شدهی سابق و اسبق – كه عملكردشان بر همه روشن است – سعی میكنند به اين نمايش بیرمق گرمايی ببخشند همه در منافع ماجرا شريكند و در واقع دغدغهی موقعيت و منافع خود را دارند، نه غم و غبطهی مردم و سرنوشت جامعه را، و در پشت توجيهات گوناگون آنها ، روابط پنهان و بند وبستهای آنان با محافل قدرت نهفته است. مردم از خود میپرسند نظامی كه در تمام طول عمر خود علناً بخش بزرگی از جامعه را نامحرم میدانسته و تفكيك مردم به «خودی» و «غيرخودی» اساس سياستهای آن است، چگونه میخواهد با توسل به آراء همان نامحرمان و غيرخودیها اكنون برای خود نمايش مشروعيت به راه اندازد؟
از اين رو اكنون كه با چنين شرايطی برخی عوامل اجرايی دستچندم و ناتوان مجموعهای كه خود مسبب اصلی بحران و مشكلات جاری است با همان وعدهها و شعارهای تكراری و توخالی هميشگی برای نهمين دورهی انتخابات رياست جمهوری به ميدان آمدهاند، در راستای طرح ملی رفراندوم، اين انتخابات نمايشی را تحريم كرده و از همهی كسانی هم كه هنوز در اين مورد ترديد دارند میخواهم خيالات واهی را بدور افكنده و با تحريم انتخابات بطور جدی برایمبارزه در راه تحقق دموكراسی و عدالت اجتماعی ايستادگی كنيم.
خرداد هشتاد و چهار
زندان اوين
ناصر زرافشان