ديگر زمان براى سخن گفتنى كه شائبه جانبدارى از يك نامزد را داشته باشد گذشته است. اكنون انبوه برگه هاى رأى در چنگ مجريان و پيش چشم ناظران انتخابات است تا بخوانند و بشمارند و نام بختيار نامزد پيروز را تا ساعاتى ديگر بر سكه بخت ضرب كنند. به پايان بازى، كمتر از يك روز باقى است. بازيگران، تدبير و ترفندهاى خود را به كار بسته و تماشاگران (مردم) رأى خود را اينك به صندوق ريخته اند. داوران (مجريان و ناظران) اما هنوز كار را به پايان نبرده اند و ساعاتى پس از اين، ختم نهايى بازى رقم خواهد خورد. به اين اعتبار حالا مى توان با خيالى آسوده تر و در فضايى فراخ تر نوشت بى آنكه انگ و اتهام جانبدارى مؤثر در ميان باشد.
صندوق ها امروز ميزبان دو نام، دو راه، دو برنامه و دو تجربه هستند. نام اكبر هاشمى رفسنجانى كه درست يا غلط نماد عملگرايى و توسعه گرايى پنداشته مى شود به آسانى و به راحتى در كنار نام محمود احمدى نژاد كه حق يا ناحق نماد ارزش گرايى و اصولگرايى دانسته مى شود، نشسته است. صندوق رأى اينك از فرط تحمل و مهربانى نام هر دو را در آغوش خود دارد. بر اين اساس نظام سياسى ما كه نشانه و نماد فيزيكى دموكراسى - صندوق رأى - را پذيرفته است لاجرم بايد نشانه ونماد متافيزيكى آن - تحمل و مدارا - را پيشاپيش پذيرفته باشد. حكم رفتار دموكراتيك است كه از ميان هاشمى و احمدى نژاد هر يك گوى توفيق را به چنگ آورد، راه را بر رقيب و ساير رقيبانى كه پيشتر از گردونه رقابت ها خارج شدند، نبندد. نظام سياسى ما بايد از گشاده رويى و روادارى صندوق ها درس تحمل و مدارا بياموزد، خواه نامزد اصولگرايان در مسند رياست بنشيند يا نيروى توسعه گرايان بر كرسى صدارت تكيه بزند. گويا بيرون از اين دو راه، انتخاب ديگرى متصور نيست. همه كسانى كه قبلاً به چيزى غير از اين دو راه مى انديشيدند اكنون به اردوى يكى از اين دو رقيب پناه آورده است. ديگر از راه ميانبر كمتر صحبتى شد. از نشستن و به راه درنيامدن هم كمتر از اين سخن به ميان آمد. فردا در كدام يك از اين دو راه گام خواهيم نهاد؟
خوب يا بد. اكنون مجموعه انرژى سياسى كشور در قالب دو قطب عمده متراكم شده است. هاشمى رفسنجانى كه روزگارى مرز برجسته اى با بسيارى از نيروهاى تحول خواه داشت اكنون تندترين منتقدان خود را در حلقه حاميان خود مى بيند. جمع كثيرى از روشنفكران، پاره هاى مهم و مؤثرى از رجال دينى و علماى دينى و حوزوى، بخش قابل توجهى از كانون هاى فعاليت دانشجويى و حجم معتنابهى از جوانان، زنان، اقليت ها، قوميت ها و ... به اردوى او در پيوسته اند. آن سوى ميدان معركه، احمدى نژاد توانست طيف گسترده اى از طبقات فرودست اجتماعى و اقتصادى را همراه خود كند، حاشيه نشين ها را به خود و برنامه هاى خود علاقمند سازد، لايه هاى متنوع ارزش گرايان را به يكديگر نزديك كند، حمايت بخش هايى از بدنه حوزه هاى علميه و طلاب جوان و ائمه جماعات را جلب نمايد و در مجموع جبهه اى هم وزن جبهه هاشمى و يارانش ترتيب دهد.
از اين رو، يكى پيروز است و ديگرى محروم. كسى كه پيروز است در معرض اين خطر است كه يكه تازى پيشه كند، نخوت پيش بگيرد، احساس استغنا كند. در حالى كه شايسته است نه از وجوه سلبى آراى خود غفلت كند، نه محاسن برنامه هاى رقيب را ناديده بگيرد و نه به نيازهاى حاميان قطب بازنده بى التفات باشد. درست است كه نامزد پيروز، روى شانه هاى حاميان خود بالا رفته است اما وقتى رياست را به كف آورد سايه حكمرانى اش بر سر همه - پيروز و بازنده - خواهد افتاد.
پيروز اگر احمدى نژاد باشد
محمود احمدى نژاد در قريب به يك ماه گذشته هيچگاه ميثاق و منشورى ارائه نكرد. برنامه داشت، شعار داشت، آرمان داشت، وعد و وعيد داشت اما ميثاق و منشور نداشت. با اين همه در خلال آنچه در دوران رقابت گفت، انتظاراتى را برانگيخت. از تحول خواهى بر پايه عقلانيت و معنويت حرف زد. از دولت كارآمد و عدالت گستر سخن گفت. از سلامت مديران و تواضع در برابر مردم خبر داد. پيشگيرى از بروز شكاف دولت - ملت را وعده داد. به تشكيل دولت مكتبى و دولت اسلامى بشارت داد. از عدم تعهد به هيچ حزب و دسته اى سخن گفت. گفت كه به دنبال تثبيت هويت و تقويت آرمان خواهى و برائت از ايده آليسم است. بر اهميت گفتمان خدمت به جاى قدرت تأكيد گذاشت. علمى كردن مديريت و ايجاد اعتماد متقابل ميان مردم و حاكميت را وعده داد. بر رفع تورم از طريق كاهش هزينه هاى دولت و كاهش سود بانكى اصرار كرد. آزادى را روح انقلاب و مشاركت و دخالت مردم را سرشت نظام دانست. بسط توسعه سياسى از طريق بالا بردن قدرت نقد و مشاركت مردم را صحه گذارد. وعده داد كه بر اولويت توليد داخلى همت خواهد كرد. گفت كه براى ۵ سال، يك درصد از بودجه كل كشور را به جوانان اختصاص خواهد داد. قول داد كه دست خود را براى خدمت به مردم به سوى همه گروهها و افراد صادق و خالص - از همه جناحها - دراز خواهد كرد. امنيت سرمايه و سرمايه گذار را مهم دانست. وعده كرد كه دولت براى حل مشكلات بخشى، در هر استان دو روز خيمه خواهد زد. كاهش تصديگرى دولت را مورد تأكيد قرار داد. به بالندگى فرهنگ كشور از طريق تقويت هويت ملى و تاريخى و اسلامى ايران توجه نشان داد و...
شايد كسانى كه به او رأى «آرى» دادند، فرض را بر اين گذاشتند كه او اين برنامه ها را عملى مى داند و اراده معطوف به اجراى آنها را نيز دارد. مجموعه گفته هاى او از خاطره سياسى مردم محو نخواهد شد. اگر او منصب رياست جمهورى را در چنگ بگيرد، از روز اول در معرض مطالبات انبوه ملت خواهد بود. او خود پيش از اين بارها دولتهاى قبل را مورد انتقاد قرار داده بود كه سفره مردم از تصميمات و پيشرفتهاى دولتها، نصيب و بهره اى نداشته است. آيا احمدى نژاد خواهد توانست آنچه گفته و وعده داده است را به اجرا درآورد و سفره اى رنگين تر و پررونق تر مهيا كند؟ آيا پاره اى حاميان تندروى او اجازه خواهند داد كه از او انرژى و تجربه رقيبان خود بهره بگيرد؟ آيا او رئيس جمهورى كارآمد، عدالت گستر، آزاديخواه، بانشاط، شادى آور و مايه وحدت و انسجام ملى خواهد بود؟ تا پاسخ به اين پرسشهاى مردم، زمان زيادى نمانده است.
پيروز اگر هاشمى رفسنجانى باشد
اكبر هاشمى رفسنجانى تنها به اين اكتفا نكرد كه برنامه ها و ايده هاى خود را با مردم در ميان بگذارد. او شايد بنابر تجربه اى كه از دوران قبلى مسؤوليتش به دست آورده بود، ترجيح داد ميثاقنامه اى با مردم عقد كند، ميثاقى كه اگرچه فقط امضاى او را داشت و طرف دوم - مردم - امضايى پاى آن ننشاند، اما حكم يك قرارداد دوجانبه و متقابل را دارد. او در اين ميثاق كه ۱۴ فصل داشت، مجموعه برنامه ها و راهكارهاى تازه خود را گنجاند. او كه با شعار «همه با هم كار براى سرافرازى ايران» به ميدان آمده بود، بر پرده دوم عصر سازندگى با تكيه بر تجربيات عصر اصلاحات تأكيد كرد. هاشمى نويد استقرار تفكر اعتدال در عرصه منازعات سياسى كشور را داد. در مقام احصاى اولويتهاى كارى خود به پنج مورد اشاره كرد. زدودن فقر و استقرار عدالت اجتماعى از طريق ارتقاى سطح معاش اقشار زير خط فقر و مناطق محروم و روستاها را هدف گرفت. در مسير گسترش چتر تأمين اجتماعى عام، تأمين مسكن، غذا، تحصيل، درمان و بيمه بيكارى و بهبود وضعيت معيشت كارگران و كارمندان را بر دوش خود فريضه دانست. حفظ و پاسداشت آزاديهاى سياسى و اجتماعى و توجه به حقوق زنان و افزايش روحيه نشاط و شادى جوانان را وعده داد. ايجاد اشتغال و مبارزه با تورم را از طريق تأمين امنيت سرمايه و رونق اقتصادى بشارت داد. گفت كه در انديشه گشودن راهى نو در تعامل جهانى به منظور كم كردن مشكلات و بهره گيرى بيشتر از امكانات خارج از دسترس كشور و دسترسى به فضايى مناسب براى معرفى ارزشهاى اسلام، ايران و انقلاب و تحكيم صلح و امنيت در منطقه براى اعتلاى كشورهاى اسلامى و مطلوب نمودن فضاى همكارى است. بهبود وضعيت بيمه بيكارى و رسيدگى به خانواده هاى زير خط فقر را وعده داد. بر آزادى فعاليتهاى هنرى و فرهنگى و اعتماد به اصحاب فكر و انديشه تأكيد كرد. اختصاص ۱۰ ميليون تومان سبد سهام از پروژه هاى بزرگ ملى به خانواده هاى ايرانى را معرفى كرد. به توان و لياقت زنان براى كسب كرسى هاى مديريتى اعتراف كرد. تأكيد نمود كه با سليقه واحد سياسى نمى توان كشور را اداره كرد. از طرح آشتى فراگير سخن گفت. ائتلاف ملى همه معتقدان به اسلام، انقلاب و ايران را ضرورى و مبارك دانست. بر حيات شرافتمندانه مسلمان ايرانى صحه گذاشت. عدالت اجتماعى، خدمت به محرومان، توسعه همه جانبه و متوازن را لازم دانست. از تهديد دو ضلعى تحجر و رياكارى خبر داد و مانع جدى توسعه كشور را اين دانست. دانشجويان را به حضور فعال در صحنه ها فراخواند. گفت كه در مسائل جهانى، حركات حماسى ديگر چاره ساز نيست. به رسميت شناختن آزادى مطبوعات و روشنفكران و منتقدان بر محور قانون را وظيفه دولت دانست. انتقاد را امرى لازم و فارغ از پيگرد به شمار آورد. بر ايستادگى در برابر اقدامات فراقانونى نهادهايى چون شوراى نگهبان تأكيد كرد. خود را ادامه دهنده حركت اصلاحات معرفى كرد. دخالت در حريم خصوصى افراد را شرعاً، عرفاً و قانوناً نابجا دانست و ...
هاشمى در سايه اين سخنان، حمايت جمع كثيرى را جلب كرد. حتى كسانى كه روزگارى وى را محل شماتت و سرزنش قرار مى دادند به اتكاى نظرات نوين او به تجديد نظر روى آوردند و در حلقه حاميانش نشستند. از جهتى براى هاشمى بسيار ساده خواهد بود كه به اين وعده ها جامه تحقق بپوشاند چرا كه او خود در سنخ شناسى روحانيون، در طيفى جاى مى گيرد كه نوگرا بوده و به امكان تلفيق ارزش هاى مدرن با آرمان هاى دينى باور دارند. اما از جهت ديگر اين پروژه، دشوارى هاى ويژه اى پيش روى او خواهد نشاند. به هر روى، هاشمى اگر در مسند و موضع رياست جمهورى بنشيند توده متراكمى از مطالبات در برابرش صف خواهد كشيد، مطالباتى كه هر يك از طيف و طايفه اى از حلقه متكثر حاميانش، بى آنكه سهمى از قبل خواسته باشد برآمده است. آيا او به ميثاقى كه با مردم و فعالين سياسى بسته است ملتزم خواهد بود؟
چشم به راه سرنوشت
تنها چند ساعت تحمل مى خواهد تا تكليف ايرانيان روشن شود. راه و رفتار هاشمى از جهات عديده اى با راه و رفتار احمدى نژاد متفاوت است. به اين اعتبار با پيروزى هر يك از اين دو ترتيب و توالى وقايع آتى ايران دگرگون خواهد شد. با اين همه چه از دل صندوق هاى مهربان و با تحمل، نامزد جوان بيرون بيايد يا نامزد پا به سن گذاشته، چه پيروز نهايى معمم باشد يا مكلا، چه اصولگرايى، حاصل رأى ملت باشد يا توسعه گرايى، چه بخت با نيروى تازه نفس باشد يا با نيروى با تجربه، چه ارزشگرايى برنده انتخابات باشد يا عملگرايى، برنامه ها و ميثاق ها در معرض قضاوت و داورى مردم است. هر دو بر حق انتقاد ملت نسبت به دولت صحه گذاشته اند.
advertisement@gooya.com |
|
هر دو بهبود معيشت مردم را نشانه رفته اند. هر دو بر دورى از تمايلات حزبى و جناحى تأكيد گذاشته اند. هر دو بر شأن و اهميت زنان و جوانان اقرار كرده اند. هر دو ... به اين اعتبار هر دو در معرض نگاه پرسشگر و پردازشگر مردم و نخبگان هستند. جامعه ايرانى در هشت سالى كه زير سايه پروژه اصلاح طلبى روزگار گذراند، ديگر عادت كرده است كه حاكمان را در كسوت خدايان نبيند. ديگر خو كرده است كه به هنگام نقد دولتمردان، دست و دلش نلرزد. ديگر انس گرفته است كه حقوق شهروندى اش را ارزان و آسان نفروشد. ديگر متقاعد شده است كه آزار و تحقير روشنفكران را نپذيرد. ديگر راضى شده است كه معيشت مهم است اما كرامت انسانى مهم تر است. ديگر ايمان پيدا كرده است كه حكومتى كه مردم را بيگانه و نامحرم بداند ماندنى نيست. ديگر باور يافته است كه اصلاح طلبى، شكيل ترين و شيواترين راهكار تحول است. از پس خاتمى آمدن و پاى در ركاب اسب قدرتى نهادن كه تا چندى پيش نشيمنگاه خاتمى بود، براى كسى كه امروز نامش از صندوق بيرون مى آيد هم آسان است و هم سخت. آسان است چرا كه راه كوفته و مسير ناهموار مردم سالارى را خاتمى مهيا كرد. سخت است چرا كه جانشين و جايگزين كسى شدن كه كرامت شهروندان را به ايشان بازگرداند، راه و رفتار ديگرى مى طلبد. خاتمى، مردم را عوض كرد. بنابراين حكمران جديد هم بايد خود را عوض كند. خاتمى، ايرانيان را بلند نظر و ـ البته بد عادت ـ كرده است.